شهید مجید قربانخانی
"حرمدافعانحرم"
هم اکنون شبکه قران...🌺
هم اکنون
شبکه افق
#مامان_مجید♥️
#هرروز_یک_حدیث
#درمکتب_اهلبیت
پیامبر اکرم{ص}:💚
هرکس میخواهد دعایش مستجاب شود و غمش از بین برود باید گره از کار گرفتاری باز کند.✨
(نهج الفصاحه،ص۷۵۹)
─━✿❀✿♠✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
#مادرِبیحرم🥀
لاخَیربعدَک فی الحَیاةوَإنما...
أبکی مخافة أن تطوع حیاتی...
گریه میکنم
وازاین میترسم
که بی تو
زیاد زنده بمانم...💔
{از عاشقانه های حضرت علی بر مزار هستی اش}
#فاطمیه
─━✿❀✿♠✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
شهید مجید قربانخانی
"حرمدافعانحرم"
#مجیدبربری🌱
تیڪہڪلامِشاین بودڪہ
«خُدابزرگہمیرسونہ.»❤️
یہنیسان داشتڪہبا اون
روزیشو در میاورد🍃
پُشتدخلنانبربریهم میرفت
تا اگه نیازمندی رو میشناسه نان
مجانے بهش بده.
از بچه های جنوب شهری لوطی
مسلکیبود که دست خیرش
زبونزده.
زرنگ بودودر آمد خوبی داشت.
غیر نیسان یک زانیاهم برای
سواری خودش داشت.
عجیب دست و دلباز بود و اگه
نیازمندی رو میدید هرچی
داشت بهش میبخشید.✨
فکر نمیکرد شاید یه ساعت
بعد خودش بهش نیاز پیدا کنه.
گاهی یه روز کلی با نیسانش کار
میکرد اما روز بعد پول بنزینشو
از مادرش میگرفت.
ته توی کارش رو در میاوردی
میفهمیدی کل پولو بخشیده.🌹
#شهید_مجید_قربانخانی❤️
جلسه__(28).mp3
8.55M
🍂🥀🍂🥀
🥀🍂🥀
🍂🥀
🥀
#آن_سوی_مرگ
#قسمت_بیستموهفتم
⭕️تجربه ای از جهان پس از مرگ ⭕️
#پیشنهاد_دانلود👌
─━✿❀✿♣️✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
#آقایِدلتنگی🍃
آشفته ام،آقا،دوباره رو به راهم کن
بیرون از این زندان تاریک گناهم کن
چیز زیادی از تو و چشمت نمی خواهم
منت سرم بگذار و یک لحظه نگاهم کن :)
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج💚
─━✿❀✿♠✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
شهید مجید قربانخانی
"حرمدافعانحرم"
#داداش_مجید❤️ #شهیدمجیدقربانخانی 🌹 #قسمت_هفتم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ به نام خالق
#دقایقۍبااو🌹
#شهیدمجیدقربانخانی
#قسمت_هشتم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥
به نام خالق او🍃
همیشه هروقت زنگ در خانه رو میزدمیگفت:
اون پسر خوشگله کیه،نیسان آبی،به همه بدهکاره،اون اومده.😁😁
ومادرم وقتی صدایش را می شنیدانگار زندگی شو روزش تازه شروع شده.باشادمانی به استقبالش می رفت.😇💓
قبل از رفتن به سوریه ازهمه اهل محل حلالیت طلبید،می گفت شایدناخواسته دل کسی را شکسته باشم.نمیخواهم حتی ذره ای ناراحتی از من در دل کسی باشد....🙃
روزآخرقبل از اینکه برود، به مغازه پدر برای خداحافظی رفت،دوست پدرم به او می گوید:
مجید نرو تو تنها پسر خانواده هستی و اگر تو بروی پدرت تنها میشه.
مجید میگه:نه من قرارم رو با حضرت زینب گذاشته ام و باید حتما برم.🙂
پدرم گفت:
مجید جان می خواهم بعداز اینکه از ماموریت45 روزه ات برگشتی برات برم خواستگاری.💐
وبه خانه ی من هم برای خداحافظی آمد.(خواهرشهید)
گفتم مجید نرو،گفت:انقدر تو تصمیم من نه نیارید،من تصمیم خودم رو گرفتم.مگه هرکی رفته سوریه شهید شده؛😒
و رفت وباخود دل و روح و همه ی وجودمن روبه ابدیت برد...🥀
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥
#ادامه_دارد...
─━✿❀✿🌻✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313