السلامُ علیک هر صبحی،
رو به ارباب گرچه مُستَحب ست💚
این رَه و رَسمِ عاشقی کردن،
شیوه ی نوکران با اَدب ست
❣صبح علی الطلوع
سلام علی الحسین...❣
#صبحتون_حسینی
#محرم
#امام_حسین
#اربعین
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۲)
◾️عمویم دوباره صورتش را به من نزدیک کرد و شهادتین را به من تلقین نمود.
همین که خواستم زبانم را تکان دهم دوباره شیاطین به تلاش افتادند اما این بار از راه تهدید وارد شدند...
💥 لحظه عجیبی بود، از یک طرف آن شخص سفید پوش با کارهای عجیبش و از طرف دیگر اصرار عمویم بر گفتن شهادتین و از سوی دیگر ارواح خبیثه که سعی در ربودن ایمان، در آخرین لحظات زندگیم داشتند.
💠زبانم سنگین و گویا لبهایم بهم دوخته شده بود. واقعاً درمانده شده بودم. دلم میخواست از این وضع رنج آور نجات مییافتم اما چگونه؟ از کدام راه؟ به وسیله چه کسی؟
✨ در این کشاکش ناگهان از دور چند نور درخشان ظاهر شدند، با آمدن آنها مرد سفیدپوش به تعظیم ایستاد و آن چهرههای ناپاک فرار کردند،
💫 هرچند در آن لحظه آن نورهای پاک و بی نظیر را نشناختم اما بعدها فهمیدم که آنها ائمه اطهار (علیم السلام) بودند که در آن لحظه حساس به فریاد من رسیدند و از برکت وجود آنها چهرهام باز و سبک شده، لبهایم را تکان دادم و شهادتین را زمزمه کردم.
🌼 در این لحظه دستهای آن سفیدپوش از روی صورتم گذشت و من که در اوج درد و رنج بودم ناگهان تکانی خورده و آرام شدم.
✅انگار تمام دردها و رنجها برای اهالی آن دنیا جا نهاده بودم، زیرا چنان آسایش یافتم که هیچگاه مثل آن روز آزادی و آرامش نداشتم ..
✳️حال زبان و عقلم به کار افتاده بود، همه را میدیدم و گفتارشان را میشنیدم.
🔆در این لحظه نگاهم به آن مرد سفیدپوش افتاد. پرسیدم: تو کیستی؟ از من چه میخواهی؟ همه اطرافیانم را میشناسم جز تو.
🔰گفت: تا حال باید مرا شناخته باشی من ملک الموت هستم. از شنیدن نامش ترس و اضطراب وجودم را لرزاند.
⚜ خاضعانه در مقابلش ایستادم و گفتم: درود خدا بر تو فرشته الهی باد، نام تو را بارها شنیدهام با این حال در آستانه مرگ هم نتوانستم تو را بشناسم، آیا برای تمام کردن کار از من اجازه میخواهی؟
♦️فرشته مرگ در حالی که لبخند میزد گفت: من برای جدا کردن روح از بدن، محتاج به اجازه هیچ بندهای نیستم و تو هم اگر خوب دقت کنی دار فانی را وداع گفتهای، خوب نگاه کن آن جسد توست که در میان جمع بر زمین مانده است.
🔷به پایین نگاه کردم. وحشت و اضطراب سراسر وجودم را فراگرفته بود.
جسدم در میان اقوام و آشنایان بدون هیچگونه حرکتی بر زمین افتاده بود و همسر و فرزندان و بسیاری نزدیکانم، در حالیکه در اطراف جنازهام خیمه زده بودند، ناله و فریادشان به آسمان بلند بود،با خود اندیشیدم: اینان برای چه و برای که اینگونه شیون میکنند؟!
🔘 خواستم آنها را به آرامش دعوت کنم، مگر میشد... فریاد برآوردم: عزیزان من! آرام باشید، مگر آرامش و راحتیم را نمیخواستید؟ پس چرا زانوی غم در بغل گرفتهاید؟!
من اکنون پس از آن درد جانفرسا، به آسایش و آرامش خوشحال کنندهای رسیدهام.
🍂با شمایم آی! آیا صدایم را نمیشنوید؟ گریهتان برای چیست؟ شکوه و شکایت از چه میکنید؟ فضای خانه را پر از دعا و ذکر حق کنید...
✍ادامه دارد...
💎 امام سجاد علیه السلام فرمودند :
هشدار؛ که منفورترین مردم نزد خدا کسی است که خود را پیرو امامی بداند ولی در کردار و رفتار از او پیروی ننماید .
📚📕 تحف العقول ، ج ۱ ، ص ۲۸۰
✧════•❁❀❁•════✧
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
21روزتااربعین #ارباب📆
لذتعشقبہاینحسبلاتکلیفی
ست
لطفتوشاملحالمبشودیانشود...
#نگراناربعینیمهمہ💔๛
#محرم
#امام_حسین
#اربعین
#تلنگــــࢪ💥
إلهـٓئلَیسَلِحاجَتیمَطلَبُُسِواک،
ولالِذَنبیغافرُُغَیرُکَ،حاشاکَ...!
خدایجانجزتوبهکسینیازندارم
وهرگزغیرازتوآمرزندهایبرای
گناهانم پیدا نمیکنم...!✋🏻
#صحیفهسجادیه🌿'
✧════•❁❀❁•════✧
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
✨﷽✨
🌼ما به خدا نباید اعتراض کنیم
✍ساعت ده صبح دکتر به همراه مأمور آشپزخانه وارد اتاق بیماران می شود. ده تخت هم داخل اتاق است، دکتر می گوید:
« به این چلوکباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب. » مریض ها همه یک جور به دکتر نگاه می کنند. حتی به کسی هم که می گوید غذا ندهید، او می فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون می فهمد و می شناسد که دکتر خیرش را می خواهد، اعتراضی نمی کند. حالا اگر بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و به من ندهند، دکتر می فهمد که این شخص روانی است.
ما هم اگر به خدا بگوییم خدایا چرا به فلانی خانه ی دو هزار متری دادی و به من ندادی، ما هم روانی هستیم. ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم. باید بفهمیم همانطور که مریض می فهمد و به دکتر اعتراض نمی کند، ما هم به خدا نباید اعتراض کنیم و هر چه به ما می دهد راضی باشیم.
📚منبع: مجموعه سلوک ابرار2
#اربعین
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
16.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پست_ویژه
#اربعین
#محرم
✋💔 نماهنگ "سلام از دور"
خوب حرم و از رفقات گرفتیا...
دستم و ول نکن تو این شلوغیا..
🎙 با نوای محسن آقایی
✌️💔 بسیار دلنشین#🖤🍃
°-{💔}-°
-
🌒 فردا اول ماه صفر است
صدقه و قربانی فراموش نشود.
ان شاءالله با خواندن این دعا در اول ماه صفر ازبلا دور بوده ، حاجت روا شوید....
✨ سبحان الله يافارج الهمّ ويا كاشف الغم فرّج همي ويسرّ أمري وأرحم ضعفي وقلة حيلتي و أرزقنی من حيث لاأحتسب يارب العالمين ✨
حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند 📌
🔓 هر كس مردم رااز اين دعا باخبركنددر گرفتاريش گشايش ايجاد می شود 🔓
💔|↫ #صفر
#اربعین
•💭•
[﷽♥️]
#حـکــمــتـــ🌼🗒
•
•
.🌺آیت الله مجتهدی :
اگر دیدی نمازتان به شما لذت نمیدهد
قبل از تکبیر و شروع نماز بگویید :
"صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)"
آن نماز دیگر عالی میشود...❤
🌻🍃🌙🍃🌻🌙🍃🌻🌙🍃🌻🌙
#مهرومهتاب
پارت۵۶
نویسنده:ت،حمزه لو
به سردی گفتم :«حالتون چطوره!»
با خنده گفت:« مرسی ؛دیدم تنها نشستید گفتم بیام خدمتتون، شاید به من افتخار بدید!!»
داشت برای خودش حرف می زد که صدای پرهام مرا از جا پراند:« مهتاب بیا کارت دارم !!»
زیر لب عذرخواهی کردم ، بلند شدم و پیش پرهام رفتم.
پرهام روی یک صندلی نشست من هم کنارش نشستم.
کت یقه گرد و زیبایی پوشیده بود و موهایش را عقب زده بود.
اما چشمانش درخشش همیشگی را نداشت، انگار غمگین بود .
با ناراحتی گفت:« خوب همه رو دور خودت جمع می کنی!!»
چیزی نگفتم .پرهام هم ساکت شد.
بعد از چند دقیقه پرسیدم :«پرهام هنوز از من دلخوری ؟!!»
با صدایی که از شدت غم یا عصبانیت دورگه شده بود جواب داد:« بله دلخورم!!! هرچی فکر می کنم میبینم من هیچ ایرادی ندارم که تو حتی نمیخوای در موردم فکر کنی!!»
بی حوصله گفتم:« بحث این چیزا نیست ،من اصلاً الان قصد ازدواج ندارم!!!»
یک لحظه احساس کردم که نور امیدی در چشمانش درخشید، با عجله پرسید :«یعنی اگه صبر کنم ممکنه قصد ازدواج پیدا کنی ؟!»
سرم را پایین انداختم و گفتم:« نه! دلم نمیخواد کسی منتظرم باشه ؛هیچ معلوم نیست که آینده چه چیزی برام داشته باشه، تو هم همینطور !ممکنه فرصت های خیلی بهتری داشته .....»
حرفم را قطع کرد وگفت :«آره تو هم ممکنه فرصتهای بهتر از من داشته باشی مثل همین آقا سیاوش که بهت چسبیده بود، نه؟؟!!!»
عصبی بلند شدم و گفتم:« تو از من یک درخواست داشتی ، منم جوابم رو دادم ،تو باید ظرفیت شنیدن جواب منفی رو داشته باشی، زور که نیست!!!»
بدون اینکه منتظر جواب پرهام باشم به طبقه پایین رفتم تا برای خودم غذا بکشم .
حوصله نداشتم و از سر و صدای زیادی سردرد گرفته بودم.
بعد از شام کنار سهیل نشستم و با لحنی تهدیدامیز گفتم :«سهیل به خدا از کنار من تکون بخوری میکشمت!!»
سهیل با تعجب به من نگاه کرد اما چیزی نگفت .
سرانجام موقع رفتن رسید.
سهیل اصرار داشت که ما هم دنبال ماشین عروس برویم اما من خسته و بی حوصله بودم، برای همین با مامان و بابا به خانه برگشتم.
وقتی وارد اتاقم شدم نفسی به راحتی کشیدم.
نمی دانستم چرا اینقدر کم طاقت و بی حوصله شده بودم.
لباسم را عوض کردم، موهایم را بافتم و صورتم را پاک کردم.
خوابم نمی آمد برای همین بلند شدم تا یک موزیک ملایم بگذارم بلکه اعصابم کمی راحت شود .
کشوی میز را باز کردم که ناگهان چشمم به دفترچه سرمه ای رنگ آقای ایزدی افتاد.
باز هم یادم رفته بود که دفترچه را به آقای ایزدی برگردانم.
حسابی به خودم بد و بیراه گفتم ،اما این بار دفترچه را در کشو نگذاشتم. آهسته روی تخت نشستم و به دفتر خیره شدم .
حس کنجکاوی رهایم نمی کرد با ترس و کمی عذاب وجدان دفتر را باز کردم.
در صفحات اول چیزی نوشته نشده بود ،در بعضی از ورق ها چند خطی شعر نوشته شده بود و تا تاریخ نهم مهر دفتر تقریباً خالی بود ،ولی تقریباً از دهم مهرماه پر از نوشته بود.
کنجکاو اولین صفحه سیاه از نوشته را باز کردم......
🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻
فصل پربار #محرم هم گذشٺ
مزد ایݧ یڪ ماہ خدمٺ، قیمتےسٺ
اهل هیئٺ نوڪرے هاتاݧ قبوڸ
ڪربلا با مهر زهراےبتوڸ
#صفر
#امام_حسین
#اربعین
اۍکهمیدانـےندارم
غیرِدرگآهتپناهـے✨
دیگر ازمن بَرمَگردانروۍِخود؛
- گاهـےنگاهـے ...✋!
اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج
#شبتون_مهدوی
🌸ـبِـسمِـاللهالࢪحمــݩِالࢪحیـمـ🌸
امام علی علیهالسلام:
أيّها الناسُ ، إنَّ المَوتَ لا يَفُوتُهُ المُقِيمُ ، و لا يُعجِزُهُ الهارِبُ ، ليسَ عَنِ المَوتِ مَحِيدٌ و لا مَحِيصٌ، مَن لَم يُقتَلْ ماتَ، إنّ أفضَلَ المَوتِ القَتلُ، و الذي نفسُ عَليٍّ بِيَدِهِ لَألفُ ضَربَةٍ بالسَّيفِ أهوَنُ مِن مَوتَةٍ واحِدَةٍ عَلَى الفِراشِ .
ای مردم! نه آن کسی که اقامت در دنیا را برگزیده از مرگ رهایی دارد، و نه آنکه از مرگ گریزان است موفق به فرار خواهد شد، از مرگ مفر و گریزی نیست؛ کسی که در راه خدا کشته نشود، سرانجام خواهد مرد. پس همانا برترین مرگ، کشته شدن در راه خدا است.
سوگند به آن که جان علی در دست اوست، تحمل هزار ضربه شمشیر در راه خدا، آسانتر است از یک بار مرگ در بستر.
شرح نهجالبلاغه 1/306
#اربعین
#ماه_صفر
هدایت شده از فرزندان حآج قٵسِـــم
دُعآێِعَھْدِمونِھ📜🖖🏻●•
----------------------------------------
[••بِسْمِـﷲالرَحْمٰنِالرَحیمْ••]
••[اللّٰهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَالْأَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلِينَ .۞
••[اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنِيرِ وَمُلْكِكَ الْقَدِيمِ، يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ، أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَبِاسْمِكَ الَّذِي يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، يَا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ، وَيَا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ، وَيَا حَيّاً حِينَ لَاحَيَّ، يَا مُحْيِيَ الْمَوْتىٰ، وَمُمِيتَ الْأَحْياءِ، يَا حَيُّ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ؛۞
••[اللّٰهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ آبائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ فِي مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها، سَهْلِها وَجَبَلِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنِّي وَعَنْ وَالِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللّٰهِ، وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمَا أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَأَحاطَ بِهِ كِتابُهُ۞
••[اللّٰهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هٰذَا وَمَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لَا أَحُولُ عَنْها وَلَا أَزُولُ أَبَداً، اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ، وَالذَّابِّينَ عَنْهُ، والْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلِينَ لِأَوامِرِهِ ، وَالْمُحامِينَ عَنْهُ، وَالسَّابِقِينَ إِلىٰ إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ؛۞
••[اللّٰهُمَّ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي، شاهِراً سَيْفِي، مُجَرِّداً قَناتِي، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحاضِرِ وَالْبادِي . اللّٰهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ، وَاكْحَُلْ ناظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ، وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَأَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ، وَأَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ .۞
••[وَاعْمُرِ اللّٰهُمَّ بِهِ بِلادَكَ، وَأَحْيِ بِهِ عِبادَكَ، فَإِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ: ﴿ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمٰا كَسَبَتْ أَيْدِي النّٰاسِ﴾، فَأَظْهِرِ اللّٰهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمَّىٰ بِاسْمِ رَسُولِكَ، حَتَّىٰ لَايَظْفَرَ بِشَيْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ؛۞
••[وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لَايَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِّداً لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِينَ .۞
••[اللّٰهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلَىٰ دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ . اللَّهُمَّ اكْشِفْ هٰذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هٰذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَنَرَاهُ قَرِيباً، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.۞
آنگاه«³بار»بررانخوددستمیزنیودرهرمرتبمیگویی:
••[الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلايَ يَا صاحِبَ الزَّمانِ۞
----------------------------------------
اِلْتِمآسِدُعآ🤲🏻✨●•
#مولایمنღ
༻°°༺
عطر تو
براے زنده شدڹ همہ شہر،
ڪافے است
و نسیم هر روز،
تو را در لا بہ لاے رگہاے ما،
جارے مےڪند
ڪاش هرگز عطر تو را،
در لا بہ لاے شلوغےهاے
دنیا گم نڪنیم
『اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج