eitaa logo
فرزندان حآج قٵسِـــم
471 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
49 فایل
▒هَݩــۉز هـــم بــڑﭑے شـــهـید شڍݩ ڢْࢪصت هسـت▒ 🌱ڍڷ ࢪﭑ بآیـــڍ صـﭑڢْ ڪࢪڍ🌱 به یاد سࢪدار دلــ♥️ــها•| **تبادل ادمینی نداریم** کپی آزاد با ذکر صلوات برای سلامتی وتعجیل در فرج مولا
مشاهده در ایتا
دانلود
گویند چرا دل به شهیـدان دادی؟ والله که مَن‌ ندادم‌ آنها بردنـد
🍀💚🌿🍀🌱 شاه بیت غزلیات حسین استــُ حـٓسـنْ بس كـِـه ارباب ارادت بـه برادردارد 🦋✨ " السلام‌علیڪ‌یا‌حسن‌بن‌علۍ " دوشنبه های امام حســـــــنی💚✨ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20211028-WA0011.
2.61M
✅اهمیت وجایگاه ازدواج 🔷🔶🔹🔸
✍استاد : از شیخ حسنعلی نخودکی پرسیدند: چگونه به این مقام رسیدید؟ فرمود: گره گشایی از کار مردم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر شما فعالان فرهنگی در کار خود فشار زیادی تحمل می‌کنید و بار مسئولیتتان زیاد شده است، به جمکران بروید به امام زمان (عج) بگویید.
🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻 پارت۱۲۳ نویسنده:ت،حمزه لو آخر شب،وقتی به خانه رسیدم،خسته و هلاک بودم.پاهایم باد کرده بود و سرم درد میکرد.به محض اینکه لباسم را عوض کردم تلفن زنگ زد. قبل از اینکه پدر و مادرم وارد خانه شوند و متوجه زنگ خوردن تلفن بشوند فوری گوشی را برداشتم.با صدایی خفه گفتم:«الو!!» صدای حسین،به گوشم رسید :«الو،سلام،ببخشید بد موقع مزاحم شدم،اما نگران بودم خواستم ببینم رسیدین خونه یانه!!» تمام خیتگی و سردرد از یادم رفت.رپی تخت ولو شدم و گفتم:«تازه رسیدیم.از خستگی هلاکم.» حسین مهربانانه گفت:«خسته نباشید،مبارکه، ان شاالله زیر سایه ی مولا علی خوشبخت بشن.» خندیدم و گفتم:«جات خالی بود که یه کمی ملت رو امر به معروف کنی ،همه لخت و پتی وآرایش کرده.....» حسین وسط حرفم پرید :«خواهش میکنم تعریف نکنید،درست نیست.اونارو ول کن.......بهت خوش گذشت؟؟!» فوری گفتم:«نه!!!همه ش حس خفگی داشتم.نمیدونم چم شده..من که قبلا تو اینجور مراسم کلی کیف میکردم امشب احساس خوبی نداشتم...انگار تازه دارم بیدار میشم.همه چیز به نظرم مصنوعی بود.» حسین آهسته گفت:«تفریح و شادی همیشه لازم،مخصوصا تو عروسی و نامزدی؛ ولی خب....» در همین دو کلمه دنیایی حرف نهفته بود که میدانستم برای اینکه من نرنجم چیزی نمیگوید. صدای حسین افکارم را برهم زد:«خب کاری نداری؟پس فردا میای دانشگاه دیگه!! » با تعجب پرسیدم:«پس فردا چه خبره؟؟!» خندید و گفت:«مگه زمان ثبت نام و انتخاب واحد نیست؟!» با کف دست به پیشانی ام زدم و گفتم:«ای داااد،اصلا یادم نبود..انقدر که درگیر بودم.چرا میام حتما.!» بعد از خداحافظی با اینکه خیلی خسته بودم ولی فکرم درگیر آینده ی خودم و حسین بود و خوابم نمی برد. حسین امکان نداشت بتواند یک عروسی مفصل بگیرد،خانه ی آنچنانی و ماشین آخرین مدل هم نداشت‌.طرز تفکرش به اندازی زمین تا آسمان با پدرم فرق داشت..واای خدای من چقدر کارم مشکل بود.لحظه ای آرزو کردم ای کاش حسین جای پرهام بود ولی فوری پشیمان شدم.حسین اگر جای پرهام بود که دیگر حسین نبود. لحظه ای ترس تمام وجودم را فراگرفت.به خودم نهیب زدم:«نکنه از کارت پشیمون بشی؟!نکنه از حسین خسته بشی و یا اینکه حسین محدود و اسیرت کنه ؟!» دو دلی بیچاره ام کرده بود. 🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پست معنا دار صفحه رهبر انقلاب بعد از اظهار نظر در مورد ✨اهل بیت علیهم السلامالگوبرداری از رفتار حضرت زینب کبری سلام الله علیها درمقابل تحریفات ظالمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟☂✨ 🎧حجت الاسلام فرحزاد ♨حداقل برای ☝ارسال کنید 💖اللَّهُمَّ صَلِّ عِلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم