eitaa logo
فرزندان حآج قٵسِـــم
468 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
49 فایل
▒هَݩــۉز هـــم بــڑﭑے شـــهـید شڍݩ ڢْࢪصت هسـت▒ 🌱ڍڷ ࢪﭑ بآیـــڍ صـﭑڢْ ڪࢪڍ🌱 به یاد سࢪدار دلــ♥️ــها•| **تبادل ادمینی نداریم** کپی آزاد با ذکر صلوات برای سلامتی وتعجیل در فرج مولا
مشاهده در ایتا
دانلود
📿نـــــمازت را مــــتّصل کن به نـــــمازِ امـــــامـ زمــــان«عج» و ســــجاده ات را شــــاهد بـــگیر که هـــــیچ نـــمازے بــــدونِ دعـــــاے بر فــــرجش نــــبوده اســــت. بحق مولانا ااحسین 🖤اللهم عجل لوليك الفرج🖤 التماس دعای فرج 🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ انتشار پوستر زیبا از شهید حاج قاسم سلیمانی در مسیر اربعین باز بودن مسیر عاشقی را مدیون شما هستیم❤️😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️بلدند رسم مهمان‌نوازی را بجا بیاورند، از مهمان کردن زائران سرسفره‌‌هایشان تا پرداختن هزینه کرایه سفرشان و ... 🔻ویدئو مربوط به مرد عراقی است که هنگامی که دید مسافران ون همگی ایرانی هستند تمام کرایه کامل ون را حساب کرد.
9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ببینید چه مداحی ای گذاشتن مقابل موکب فرقه ی شیرازی ها✌️🏻😁 وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد😃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دختر بچه ۱۱ ساله ایرانی که در راهپیمایی اربعین حسینی پدر و مادرش را گم کرده بود، در حالیکه در یکی از مواکب در حال خواندن نماز بود، توسط والدینش پیدا شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼🍃✨🖤🍃✨🖤🍃✨🖤 🍃✨🍃 ✨🍃🌼 🖤 🍃 🖤✨یا صاحب زمان (عج)✨🖤 🖤ڪجا به نماز ایستاده ای آقا جان ؟؟؟ 🖤ڪنار تربت مادرت زهـــ🖤ــــرا... 🖤یا در حرم عـــمه ات زینــــــــــــــب ... 🖤یا ڪه در ڪربــــــــ و بلا ... 🖤شاید هم ... 🖤در حرم شیر خــــــــدایی ... 🖤هر ڪجا نماز سبزت را خواندی... 🖤ما گناه ڪاران را از یاد مبــــــــر... 🖤ڪه به دعــــــــای تو... 🖤 همچون نفس برای زنده ماندن محتاجیم... پنج روز تا اربعین ارباب💔 بحق مولانا حسین ابن علی 🖤🍃ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨فوری پهپاد ترکیه حریم هوایی ایران را نقض کرد و سرنگون شد ـــــــــــــــــــــــ پایگاه خبری صابرین نیوز↙️ 🆘@sabreenS1_official
🍃🍄✨🍃🍄✨🍃🍄✨ ✨🍄🍃✨🍄🍃 🍃🍄✨ بالاخره رسیدیم، چون ماشین حاجی کناری وایستاد و دختر حاجی و روجا هم پیاده شدند منم به طبع از اونا پیاده شدم. دختر حاجی کیف بزرگی رو از صندلی عقب ماشین برداشت و دست روجا رو گرفت به طرف ساختمانی رفتن که تابلوی اون واضح دیده نمیشد. کمی جلو تر رفتم و با دیدن اسم تابلو،دهنم ازتعجب بازمونده بود و فقط نگاه میکردم. <آسایشگاه جانبازان ثارالله > یعنی ما امشب اینجامهمانیم ؟!! در ورودی باز شدو چند نفری به استقبالمون اومدن و با کمک هم ظرفهای غذارو به داخل بردیم. حیاط بزرگ و سر سبزی که نو چراغانی داخل درختان به این حیاط جلوه خاصی داده بود . به سالن بزرگی رفتیم که تعداد زیادی از مردهای خوش رو به استقبالمون اومدن. تعدادی رو ویلچر بودند و تعدادی با ماسک نفس می کشیدند و تعداد دیگری فقط روی تخت به ما لبخند میزدن. من که شوکه و متعجب از حضور در این مکان شده بودم فقط و فقط، نگاه متعجبم رو دراطراف سالن می چرخوندم. من و نازنین فکر میکردیم قرار هست با چه رئیس ومسئولی ملاقات داشته باشیم؛ یا مثلا دوستای دایی چه نفوذی هایی هستند ولی حالا.... حس کسی رو داشتم که انگار بازیچه شده... و متنفر شدم از کسانی که تلاش برای کشتن دایی داشتن.. 🍃🍄✨🍃🍄✨🍃🍄✨