eitaa logo
فرزندان حآج قٵسِـــم
467 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
49 فایل
▒هَݩــۉز هـــم بــڑﭑے شـــهـید شڍݩ ڢْࢪصت هسـت▒ 🌱ڍڷ ࢪﭑ بآیـــڍ صـﭑڢْ ڪࢪڍ🌱 به یاد سࢪدار دلــ♥️ــها•| **تبادل ادمینی نداریم** کپی آزاد با ذکر صلوات برای سلامتی وتعجیل در فرج مولا
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 اولین پرسش روز قیامت 🦋 💟 نماز، اولين چيزی كه از آن سؤال می‌شود اگر دكتری به مريض بگويد: در اين نسخه اگر فلان دارو را نخوري، مصرف بقيه داروها بي فايده است. يا معلم به دانش آموز بگويد: اگر به فلان سؤال جواب ندهي، ورقه ات را تصحيح نمي كنم. 🕯 يا به كسي گفته ميشود: از اين كتاب، اگر فلان صفحه را نخواني، گويي اصلاً كتاب را نخوانده اي. به عبارت دقیق تر محصول کارخانه زندگی و بندگی انسان است که کیفیت مطلوب آن از سلامت همه دستگاهها و عرصهها حکایت دارد. 💟 اوّلُ ما ينظر فی عمل العبد فی يوم القيامة، فی صلوته؛ فإن قُبلَت، نظر فی غيرها، و إن لمتقبل، لمينظر من عمله بشیء. 📚بحارالانوار، ج79، ص227 🕯 در روز قیامت، ابتدا به نماز بنده توجه می‌شود؛ اگر شایسته پذیرش بود به بقیه اعمال او هم توجه می‌شود و اگر شایسته پذیرش نبود به هیچیک از اعمالش توجه نمی‌شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام رضا علیه السلام قَالَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ : فِي قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاصْفَحِ اَلصَّفْحَ اَلْجَمِيلَ قَالَ اَلْعَفْوُ مِنْ غَيْرِ عِتَابٍ. امام رضا علیه السلام در تفسیر آیه شریفه« فاصفح الصفح الجمیل» ( ببخش بخشیدنی زیبا و مناسب ) فرمود: یعنی بخشیدن بدون سرزنش و ملامت کردن. امالی صدوق ص 45
✅ قرار همیشگی مشارکت در طرح فرزندان غدیر (حمایت از درمان زوج‌های نابارور) 🔸️ لطفا کمک های خود را برای مشارکت در این طرح 🔹️ به کد دستوری : # 10 * 6655 * ( بدون سقف واریز ) یا # 3131 * 780 * (بدون نیاز به اینترنت) 🔹️ و یا توسط شماره کارت : 5859 8370 0006 4010 🔹️ و یا به وسیلهشماره شبا : IR 8201 8000 0000 0023 1035 3054 بنام کانون فرهنگی حضرت خدیجه ( علیها السلام ) واریز نمایید و به شماره ۰۹۱۰۱۵۷۱۷۱۱ پیامک‌کنید. 💠 @samtekhoda3
نحوه انجام «استخاره ذات الرّقاع»(1) که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده، به این گونه است که هرگاه براى امور مهمّى بخواهى استخاره کنى، بدین شیوه عمل کن: نخست شش قطعه کاغذ تهیه مى کنى و در سه قطعه آن مى نویسى: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، خِیَرَةً مِنَ اللّهِ الْعَزیزِ الحَکیمِ، لِفُلانِ بنِ فُلانَة اِفْعَل; به نام خداوند بخشنده مهربان. اختیار و گزینشى است از جانب خداوند عزیز و حکیم براى فلانى فرزند فلانى» (و به جاى این دو کلمه نام شخصى را که براى او استخاره مى کنى و اسم مادرش را مى نویسى); در سه ورقه دیگر همین را مى نویسى، ولى به جاى «إفعل» مى نویسى «لاتفعل»، آنگاه آن کاغذها را زیر جانماز و سجّاده خود مى گذارى و دو رکعت نماز مى خوانى; پس از نماز به سجده مى روى و در سجده، صد مرتبه مى گویى «أَستَخیرُ اللّهَ برَحْمَتِهِ، خِیَرَةً فی عافِیَة; از رحمت الهى طلب خیر و سعادت همراه با عافیت مى کنم» سپس مى نشینى و مى گویى: «أللّهُمَّ خِرْ لی، وَاخْتَر لی فی جَمیعِ اُمُوری فی یُسْر وَ عافِیَة; خدایا در همه امور به آسانى و عافیت خودت (آنچه را که صلاح است) برایم اختیار کن». آنگاه دست مى برى و آن ورقه ها را به هم مخلوط مى کنى و یکى یکى بیرون مى آورى ; اگر سه تا از ورقه ها که در آنها «إفعل» نوشته شده، پشت سر هم بیرون آید، کارى را که نیّت کرده اى انجام مى دهى (و بسیار خوب است); و اگر سه تا «لا تفعل» خارج شد آن کار را انجام نمى دهى; ولى اگر یک بار «إفعل» و دفعه بعد «لا تفعل» بدست آمد، در این صورت سه ورقه دیگر را بیرون بیاور که در مجموع پنج ورقه خارج شود، در این صورت اگر سه تا «إفعل» بود و دو تا «لا تفعل» آن کار را انجام بده; ولى اگر بر عکس شد، انجام نده.(2)   1. «رقاع» جمع «رُقعه» به معناى ورقه کاغذ است و چون در این نوع استخاره، از نوشتن بر ورقه ها استفاده مى شود، لذا به آن «استخاره ذات الرقاع» مى گویند. 2. بحارالانوار، جلد 88، صفحه 230، حدیث 5.
💥 🌳🍒 آب وقتی به جوش آمد از خودش کم و کسر می شود. تو هم وقتی می جوشی و عصبانی میشوی، خودت کم و سبک میشوی ظرف آب را اگر از روی اجاق برداشته و جابجا کنی راحت از جوش می افتد تو هم وقت جوش آمدن و خشم، اگر جایت را تغییر دهی خیلی زود آرام می شوي امام علی (ع) می‌فرمایند: خشم، آتشى فروزان است. هر كس خشم خود را فرو خورد، اين آتش را خاموش كرده است و هركس جلوی آن را رها كند، پيش از هر كس، خودش در آن آتش مى سوزد.
♦️ مصیبت‌های‌توجه‌نکردن‌به‌ 🌸 «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی »  🔹آن کسانی که اعراض از دارند، یعنی کسانی که نمی خوانند و یا گاهی می خوانند و نیز افرادی که نمی خوانند و به در مسجد و با جماعت اهمیّت نمی دهند، به دو مصیبت گرفتار خواهند شد:   🔹مصیبت اوّل این است که یک زندگی ناخوش، بی نشاط، مرده و توأم با غم، غصه، نگرانی و پریشانی نصیب آنان می شود. 🔹مصیبت دوم آن است که چنین کسانی کور وارد صف محشر می شود. 🔹بعد با خدا درد و دل می کنند که: 🌸 «رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی أَعْمی وَ قَدْ کُنْتُ بَصیراً » خدایا من که در دنیا چشم داشتم، پس چرا اکنون کور هستم؟ 🔹به آنان خطاب می شود: 🌸 « کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسی »  یعنی تو در دنیا ما را فراموش کردی و ما نیز اکنون تو را فراموش کردیم و نتیجۀ اینکه ما تو را فراموش کردیم، کوری تو است. 🔹 کسی که در دنیا به اهمیّت ندهد و چشمان خود را بر این فریضۀ مهم ببندد، در قیامت نابینا خواهد بود و معلوم است که چنین کسی باید به جهنّم برود. ⤴️آیت الله مظاهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ازخلوتی راه سفادت نهراسید... کلام امیر...
💠 عباس بعد از یک ماه نامزدی آمد پیش من؛ گفت «می‌خواهم به سوریه بروم»، قبلا هم چند بار به من گفته بود، بهش گفتم عباس سوریه رفتن تو با منه، من نمی‌خوام جوانی پیش من باشه که جنگ و خون و آتش را ندیده باشه؛ مطمئن باش بالاخره تو را می‌فرستم؛ اما چرا آنقدر اصرار می‌کنی که الان بروی؟ 🌷 عباس گفت : «حاجی؛ من دارم زمین‌گیر میشم می‌ترسم وابستگی من را زمین‌گیر کنه!». اصرار عباس آنقدر زیاد شد که گفتم عباس برو، وقتی گفتم برو، گل از گلش شکفت. 🎙راوی: سردار حمید اباذری
🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻 پارت۱‌۷۴ نویسنده:ت،حمزه لو حوصله جواب دادن نداشتم،همانطور دمر روی تخت ماندم.چند لحظه بعد حسین وارد اتاق شد و با دیدن من در آن حالت سریع جلو آمد و کنارم نشست و گفت:"مهتاب جان،چی شده عزیزم؟چرا داری گریه میکنی؟" وقتی جوابی ندادم مرا به طر رو برگرداند و گفت:"مهتاب،نمی گی چی شده،نگران شدما؟" با هق هق جواب دادم:"حسین ....مامان بابام میخوان برای همیشه برن خارج.." و دوباره به گریه افتادم.حسین نفس عمیقی کشید و مدتی بودن حرف کنارم نشست،کمی که آرام تر شدم ،حسین پرسید:"کی به تو گفت؟حالا مطمئنی؟؟" دماغم را بالا کشیدم و گفتم:"گلرخ صبح اومد اینجا،گفت خاله ‌ناز از وقتی رفته دنبال کاراشون بوده." حسین دستانم را گرفت و گفت:"خب همین؟!چرا غصه میخوری! اولا که هنوز هیچی معلوم نیست،بعدشم که هر کسی زندگی خودش رو داره،اونا هم حق دارن که برای زندگی خودشون تصمیم بگیرن." با غیظ گفتم:"بله دیگه،اونوقت منم اینجا بمونم بی کس و کار!!! " حسین آهی کشید و گفت:"مهتاب جان،پشت و پناه همه ی ما خداست،وقتی هنوز چیزی معلوم نیست خودتو اذیت نکن......حالا راه حلی داری،فکری داری؟؟" سرم را به علامت منفی تکان دادم.حسین دلجویانه گفت:"خب پس انقدر حرص نخور،تازه سهیل که نمیره ،پس اونقدرها هم تنها نیستی،بعدشم من بهت قول میدم که مامان و بابات بدون شما طاقت نمیارن اونجا بمونن و بر میگردن." با ناراحتی گفتم:"مامان من عاشق خارج رفتنه،اگه بره دیگه محاله برگرده،اصلا برای همینم میخواست من زن پسر دوستش بشم،که راحت بتونه بیاد خارج زندگی کنه." حسین سری تکان داد و گفت:"حالا پشیمونی؟!!" با مشت به بازویش زدم و گفتم:"چرت و پرت نگو دیوونه!!!من اگه دوست داشتم برم خارج که واسه رسیدن به تو انقدر مصیبت نمیکشیدم،که الانم همه باهام قهر باشن." حسین خنده ای کرد و گفت:"الهی بمیرم که به خاطر من انقدر مصیبت و سختی کشیدی عزیزم..." فوری گفتم:"با این حرفا نمیتونی منو گول بزنی و از زیر شام درست کردن در بریا." حسین قهقه ای زد و گفت:"چشم قربان ،اطاعت میشه.شامم درست میکنم." حسین بلند شد و به سمت آشپزخانه رفت و من با رجوع به دلم فهمیدم که اصلا از انتخابم پشیمان نیستم.پس آبی به دست و صورتم زدم برای کمک به حسین به آشپز خانه رفتم. 🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻