eitaa logo
🤶🏻مامانوئل🤶🏻
691 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
سلام دوست عزیزم🤶🏻 من مهلام مامان🤱🏻علی کوچولو(سوپراستار کانال😂) قراره بهترین کانال خرید جمعی باقیمت رقابتی رو بسازیم همچنین آموزش و هرچیز جذابی پیدا کنم میزارم تا از روزمرگی مون فاصله بگیریم😎 🎁همراهم باش تا با شگفتانه ها حالت خوب بشه🎁 @Mahlaershadi
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 که بود... مرحوم آقای نجفى قوچانى با بیانی شیرین و جذاب به روایت سرگذشتی از خود برای امرار معاش می پردازد و می آورد در ایامى که مشهد مقدس تحصیل می‌کردم یک‌ شب نان نداشتم و از کسى هم قرض گرفتن فراهم نشد با خود گفتم با یک‌ شب، بی‌غذا ماندن آدمى نمی‌میرد و بلکه بیش از این را هم باید طلبه منتظر باشد، رفتم به آسودگى کتاب‌ها را باز کردم و مشغول مطالعه شدم، ساعت سه نصف شب آخوندى با یک نفر سرباز وارد حجره شدند آن آخوند گفت این شخص می‌خواهد صیغه عقدی بخواند و من از طرف زن وکیلم و تو هم از طرف این مرد وکیل باش که صیغه را اجرا کنیم، بعد از اجراى صیغه آن مرد یک قِران و نیم نزد آخوند گذاشت و ایشان هم نیم قِران را به ما دادند و رفتند. من هم نیم قِران را بردم نان و خورش گرفتم و آوردم، به حضرت رضا (علیه‌ السلام) عرض کردم که قربان غیرتت گردم یک‌ شب را هم نگذاشتى در جوار تو گرسنه باشیم. صبح رفیقم آمد و از بی‌پولی شکایت کرد. گفتم: اگر طلبه‌ای، بیا مثل طلاب قدیم باشیم. گفت چکار بکنیم؟ گفتم برویم به کارگرى. هر کدام سه قران قرض کردیم و ابزار کارگری گرفتیم و به یک روستایی رفتیم و با اهالی آنجا صحبت کردیم، گفتند ما فقط روزى به هر کدام یک قران و نیم با مخارج می‌دهیم، ما ناچار راضى شدیم و شروع به کار کردیم. غروب روز دوم دیدیم یکى از طلاب هم‌ ولایتی از صبح در جستجوى ما بوده، بعد از خطاب و عتاب زیاد، گفت من مأمورم که شما را ببرم. این ننگ و عار است که طلبه کارگری کند. گفتم خیر، ننگ نیست بلکه این کار پیغمبران و پیشوایان و مایه سرفرازى و افتخار است. 📚داستان‌هایی از فقرایی که عالم شدند eitaa.com/fatemiioon_news