هدایت شده از
- آدمی که وقتی دیگه ظرفیتت تموم شده و داری میری میاد میگه یه فرصت دیگه بهم بده
جبران میکنم و عوض میشم ؛
فقط ثابت میکنه که ایرادهاش رو میدونسته و میتونسته برطرفشون کنه ولی نمیخواسته چون فکر میکرده شما تحمل میکنین .
мαɴαreм
- آدمی که وقتی دیگه ظرفیتت تموم شده و داری میری میاد میگه یه فرصت دیگه بهم بده جبران میکنم و عوض می
ولیهمهیهروزیتموممیشن؛نمیشن:)؟
متولدزمستونبود ..
اماقلبشگرمبود،کنارشبودنمیچسبید:)
حرفاش ، رفتاراش ،
خیلیگرمترازیهزادهبرفبود .
ومنشایدبههمینچیزایکوچیکدلبستم:)'
мαɴαreм
متولدزمستونبود .. اماقلبشگرمبود،کنارشبودنمیچسبید:) حرفاش ، رفتاراش ، خیلیگرمترازیهزاده
ولی خودش عاشق تابستون بود😌
منهرکاریمیکنماگهبامنیخوبباشی!
هرچیبخوایمیگمچشم +
هر چی . .
ولیمتقابلاتوهماینارودركکن":)
-
تو در من روییدهای
در تمامِ من ریشه دواندهای
تو در بستر قلبِ کوچکِ من چنان پهناوری
که اقیانوسها میتوانند در تو گنجانده شوند
و باز تو جا برایِ همه داشته باشی
تو در من فراوانی،
فراوان و
فراوان تر ..
-
هدایت شده از - ᴛɪᴇᴋᴀᴀʟ
رفتم کنارش نشستم ، بی مقدمه گفتم :
‹ بغلم میکنی؟! ›
با تعجب نگام کرد گفت : ها؟!
گفتم : - بغلم کن!
چندثانیه زل زد بهم دستشو آورد جلو رو صورتم کشید ؛
قطره اشک رو گونمو پاک کرد ،
بغلم کرد ،
دستشو رو سرم ، رو موهام کشید . .
گفتم ؛ خستم ، دلم پره ،
آشوبم ، بریدم ، دلم تنگ شده . .)
دارم تموم میشم ؛ جونای آخرمه!.
سرا پا خیالِ او شدهام .
گم شدم ،
دارن پوتک تو سرم میکوبن ،
قلبم میخواد از جاش بزنه بیرون ،
مغزم جیغ میکشه ؛
بغل گوشمو بوسید گفت :
‹ لب خاموش نگه میدارم ؛ دلت پر سخن است.. ›