мαɴαreм
آیدای نازنین و گرامی ؛ به آن چشمهایِ درشتِ جانداری کِ همیشه ، تا زندهام ، الهام بخش شعر و زندگی م
آیدای من ؛
گرما یعنی نفسهای تو ،
دستهای تو ، آغوش تو !
من به خورشید ایمان ندارم !
- شاملو
ولی من هنوز درس نگرفتم این گوشی لعنتی رو صدا بزارم..همش تماس بیپاسخ و بعد از چند ساعت دیدن و حرصخوردن:))))))))
мαɴαreм
انعکاسِ صداش تو دیوارِهایِ گوشم ؛ مُسَکِنِ روحَم :)
صداش جوری آرومم میکنه ؛
کِ گورِ بابایِ هر چی مُسکنھ'(=
این آدمایی کِ لقب گوشه گیر ، غیر اجتماعی ، خجالتی ، درونگرا و هر چیزی شبیه بهش رو پسوند اسمشون قرار میدید..!
یِ روزه و با یِ تصمیم اتفاقی نخواستن تو لاک گوشه گیر خودشون فرو برن و دیگه بیرون نیان..
اونا فقط از نمایش پشت نقاب آدما بیزارن
از واقعیت خبر دارن و تکرار نمایش تکراری آدما واسشون کسل کنندهاس و اما عادی
میدونن عملاً هر چیز واقعیای تو این کره غیر واقعیه و همین آگاهی راه اونارو با آدمای به ظاهر اجتماعی جدا کرده ؛ همین'(=
قلب بیشتر از مغز به منطق نیاز داره ،
و احتیاج روح به ماساژ ، بیشتر از جسمِ
و همینطور قلب بیشتر از مغز به فراموشی
و آلزایمر احتیاج داره ، میبینید؟
تو این دنیا همه چیز ناکافیه ،
هیچ وقت هم تعادلی
بین دو کفهِ ترازو ایجاد نمیشه..(:
میدانی ! او فقط یک مجروح بود ..
و من میان این همه علاقه ام ؛
برایش فقط یک [ طبیبِ دلسوز ] بودم!(=
мαɴαreм
آیدای من ؛ گرما یعنی نفسهای تو ، دستهای تو ، آغوش تو ! من به خورشید ایمان ندارم ! - شاملو
آیدای کوچولوی من ؛
همهی شادیهایم در یک لبخند تو خلاصه
میشود ، و کافی است کِ تو قیافه ناشادی
بگیری تا من همهی شادیها و خوشبختیهای
دنیا را در خطوط درهم فشردهی آن ، [چهرهای کِ خدا می داند چقدر دوستش میدارم]
گم کنم!(:
- شاملو
در برابر بیمهریِ آدمها ،
سکوت کرده و چنگ به روح و روانِ
خود بردهام ، زخم کهنهام را هنوز مداوایی
نبود ، زخمِ دیگری از این آدمکها خوردهام..(:
мαɴαreм
صداش جوری آرومم میکنه ؛ کِ گورِ بابایِ هر چی مُسکنھ'(=
چشایِ تو دل رباست دلِ منم آهن رباست'(=