داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی قسمت_چهارم بخش_سوم 💜خیلی عجیب بود تا چند ماه پیش تمام دغد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی قسمت_چهارم بخش_سوم 💜خیلی عجیب بود تا چند ماه پیش تمام دغد
#رمان
" #رویای_من "بر اساس #داستان_واقعی
قسمت_چهارم بخش_چهارم
🌼🌸نتیجه ی کار این بود که من کتک خورده و زخمی رفتم به همون اتاق و تازه هادی هم با من قهر کرد و دفتر حقوق رو نداد شبونه تمام وسایلم رو گشتم تا چند تا سکه پیدا کردم و از تو انباری رفتم تو حیاط خلوت و رفتم تو حیاط و زدم بیرون و خودمو به یک تلفن همگانی رسوندم و زنگ زدم به عمو ….. بشدت به گریه افتاده بودم اونم ترسیده بود جریان رو براش تعریف کردم و بهش گفتم الان بیاد آدرس رو دادم اونم با عجله گفت قطع کن الان خودمو می رسونم ….. و خودم پشت در خونه منتظر موندم تا اونا رسیدن،….. نزدیک عید بود ولی هنوز هوا شبها سرد می شد …
🌸🌼خیلی سردم بود ..بازم نرفتم تو.
عمو با خانمش که با مامانم دوست بود اومده بود خودمو انداختم تو بغلش و های های گریه کردم …..سرشو با تاسف تکون داد و گفت نترس دیگه تنهات نمی زاریم…..منم زنگ در رو زدم .. هادی اومد دم در اون اصلا متوجه ی غیبت من نشده بودن … چون تا چشمش به من افتاد پرسید اینجا چیکار می کنی؟ ….با عمو رو بوسی کرد و رفتیم تو …اعظم نبض کار دستش بود ….تا اونا رو دید زد پشت دستش که بشکنه این دست که نمک نداره خاک بر سر ما که با این همه خوبی که در حق این چشم سفید کردیم بازم رفته قشون کشی ….
🌼🌸بگو چیکارت کردیم که این موقع شب مزاحم آدمای خوبی مثل شما شده نه ازش بپرسین غیر از اینه که بهش جا دادیم غذا دادیم محبت کردیم؟ نه بپرسین ؟ به علی قسم تو عزای مادرش نبود کاری که من نکرده باشم کی کارا رو کرد؟ تو بیمارستان کی بهش رسید؟کی شش ماهه تر و خشکش می کنه ؟ والله داره نا حقی می کنه آخه چرا مزاحم مردم شدی بگو ما چیکارت کردیم ؟……
🌸🌼هادی تعارف کردو اونا نشستن و اعظم همین طور که غر می زد رفت تا چایی بزاره …. ولی من همین جور وایساده بودم …..عمو از هادی پرسید چرا دفتر حقوقشو نمی دی هادی جان ؟ گفت : تو رو خدا نگین این چه حرفیه الان میارم و بلند شد رفت و دفتر رو آورد ولی دست خودش نگه داشت و گفت : به خدا اسباب کشی خیلی سخته هلاک شدم حواس برای آدم نمی مونه که … عمو دستشو دراز کرد و گفت لطفا بده به من ..اونم با اکراه داد ….
🌼🌸عمو لای اونو باز کرد و گفت : شما چه جوری پولای توشو گرفتی ؟ نباید به شما می دادن تعجب می کنم فقط خودش می تونه بگیره شش ماه حقوق تو بود …..
یک جا خالیش کردی؟ گرفتار نبودی پولو بگیری عمو؟
#ادامه_دارد
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_شب 🌙🌓
♨️سه اثر نماز شب
💠حجتالاسلام رفیعی؛
🔸امام رضا علیه السلام فرمودند:
در نماز شب سه اثر است:
1⃣«اُجیر من عذاب القبر و عذاب النار»؛ عذاب قبر از نماز شب خوان برداشته میشود .
2⃣«و مُدَّ له فی عمره»؛ عمرش طولانی میشود.
3⃣«و وُسِّع علیه فی معیشته»؛ وسعت در معیشتش ایجاد میشود.
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
💟 گنجینه اسرار معنوی 🌺🌺࿐ྀུ༅࿇༅═┅───
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚪️✨نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤️❤️
⚪️✨خــــــدایـــــــا🤲
🕊✨امشب به همه دوستان و عزیزانم
⚪️✨قـــلــبـــی نــــورانـــی
🕊✨ضـــمـــیــــری آروم
⚪️✨جـــســم و روح ســلامـــت
🕊✨خـــــوابـــــی آرام و
⚪️✨رســتــگــاری عــنــایــت بــفــرمــا
🕊✨آمـــــیـــــن یـــــا رَبَّ🤲
⚪️✨در ایــــن شـــب تـابـسـتـانـی
🕊✨بـــراتــــون آرزو مـی کـــنــم
⚪️✨آســــایـــــش روح
🕊✨آرامـــــش دل
⚪️✨تـــــقـــدیــــر بــــلـــنــــد
🕊✨و هــــرآنــچــه لــطــف خــداســت
⚪️✨شـبــتــون بــه نــور خـدا روشـن
#شب_بخیر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
از جُملہ د؏ــــآهـــــآیے ڪہ؛
﴿شِیـــــخ جَعـــــفر مُجتهد؎﴾(رہ) مُڪرر توصّیہ مےڪَردند :
خوٰاندن ﴿زیـــــآرت ٰال یٰاسیـــــن✿ ﴾
در نُہ⁹ روزهنگام بین الطُلو؏ـــــین بود ڪِہ آثـــــآر ؏ـَــــجیبے دَر پے دٰارد۔۔۔۔♡♡♡
#سخن_بزرگان
#بین_الطلوعین
#زیارت_ال_یس
@Manavi_2