#هر_روز_با_شهدا
شهید بزرگوار محسن حججی عزیز❤️
نوکر_با_اخلاص_سیدالشهدا(ع)
🌷حسینه ای بود در اصفهان که آقا محسن 2 سال خادم اونجا بودند. محسن 60 کیلومتر هر شب از نجف آباد میومدند حسینیه، نماز مغرب را آنجا می خواند. ایشان جزو خادمان اونجا بودند، کاراشو انجام می داد و برمی گشت. محسن دو تا شرط برای خادمی در حسینیه گذاشته بود. اول اینکه منو جایی بزارین که جلوی چشم نباشم. (در ویترین جلوی چشم مردم نباشم).دوم هم اینکه هر چی کار سخت هست بدین به من انجام بدم... بعضی شبها مسئول حسینیه به محسن می گفتند: آقا محسن! ببخشید، خیلی خسته شدید. شرمنده هستم... ولی محسن در جواب می گفت: این کارا که چیزی نیست!👈 "برای امام حسین (ع) فقط باید سر داد." نیت محسن این بود که در حسینیه نوکریش دیده نشود، ولی خدا کاری کرد که در تمام کشورهای اسلامی عراق، سوریه، نیجریه و غیره... دیده شد و شهید حججی جهانی شد. "محسن با اخلاصش رضایت خدا را کسب کرد و
👈 شد دردانه ی خدا..."
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#شهید
@Manavi_3
12_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir (1).mp3
36.94M
سه دقیقه در قیامت
قسمت2⃣1⃣
🔉شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔉تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
📣 جلسه دوازدهم
* چگونگی سوال از شب اول قبر
* همه حقایق بعد خارج شدن از ماده
* لحظه شب اول قبر
* ماجرای شب و برزخ و تنهایی
* اصل عذاب، عذاب عقلی است.
* میوه نفس ومیوه معرفت
* کمک علم کامپیوتر به بحث فلسفه
* داشتن روح و تن عالم برزخ
* تفاوت شهید و مرده.
* مراتب انسان به میزان بالا بودن محبت وعلم
* علم یعنی یافتههای حقیقی و وجدانی
⏰ مدت زمان: ۸۹:۲۳
#علم
#شهید
@Manavi_2
#هر_روز_با_شهدا
🔰شفاعت فرمانده
🔷شهید محمد اسلامی نسب
سالها از پایان جنگ گذشت. بدهکار بودم مهلت برگشت پولم تمام شد و طلبکار، قرار بود روز بعد با حکم جلب به سراغم بیاید.
نمیدانستم چه کنم. به هر دری زدم نشد. هیچ راهی نداشتم چشمم افتاد به تصویر شهید اسلامی نسب که همیشه در اتاقم بود اشک در چشمم حلقه زد گفتم آقای اسلامی نسب من بسیجی گردان شما بودم،
شما هم که تا میتوانستی به همه کمک میکردی یقین دارم که شما زنده هستی. خواهش میکنم کمکم کن. آن شب به محض اینکه خوابیدم، شهید اسلامی نسب آمد با مهربانی قندی را در دهانم گذاشت و گفت نگران نباش مشکلات حل میشود.
صبح روز بعد هرچه منتظر شدم طلبکار نیامد.
از سر کنجکاوی خودم رفتم سراغش، دیدم
کنار خانه اش اعلامیه تشییع و تدفین اش را زده اند!!!
چند روز بعد پیش پسر بزرگش رفتم و جریان را گفتم. گفت بعد چهلم بیا.
بعد چهلم رفتم. خواستم حرف بزنم که بی مقدمه پسرش گفت: من بخشیدم!
گفتم: اما مبلغ زیاد است!
گفت: پدرم را در خواب دیدم. گفت من از حقم درباره شما گذاشتم، تو هم ببخش.
بعد پدرم ادامه داد: کسی شفاعت او را کرده که نمیتوانم خواهشش را زمین بگذارم!
📙 شهیدان زنده اند
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#شهید
@Manavi_2
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#از_دبى_تا_جبهه....
🌷اوایل جنگ دبی كار میكردم. شبی در خواب اسب سواری را دیدم. به من گفت: آمدهام دنبالت، تو باید به جبهه بروی! گفتم: من به جبهه کمک میكنم! گفت: وجود خودت مهم است! .خواست برود. گفتم: شما؟ گفت: در جبهه منتظرت هستم؟ گفتم: اسم شما؟ گفت: در نماز چه کسی را صدا میزنى؟ همیشه در نماز امام زمان (عج) را صدا میزدم.... یک هفتهای خودم را به ایران و جبهه رساندم!
راوى: شهید معزز طهماسب اسماعیلی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#شهید
@Manavi_2
#چادرانه
و تـُـو ا؎ ﴿بآنُــــــو𔘓..!﴾
بــِــــدٰان...
جَنــــــگ و میــــنُ و تَرڪش
هَمہ أش بـهــــــآنہ بـود۔۔✤
#شهـید🕊 فَقط خوٰاسـت ثآبـت ڪند ..!
چــᰔـــآدر دَراین سَرزمیـــــن تٰابخـوٰاهے
فَـدایے دٰارَد...
#حجاب
#هفته_دفاع_مقدس
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
•°• أز وَقتے فَهمیـــــدَم ،
" حَضـــــرت زَهـــــٰراۜ "؛
بِہ خـــــٰواب #شهید_ابراهیم_هادی
اومَده بـــــودَن و
بِہ #شهیـــــد
فَرموده بودَن:" مٰا تُو رو دوســـــتْ دٰاریم " .
بٰا خــُـــودم مےگم :
اِ؎ ڪٰاش هَمہ مٰا ،
یِک ﴿شَهیدابرٰاهیم هآد؎۔۔﴾ بودیمْ..
تا مےرَفتیـــــم ۔۔
تو لیستِ مُورد ؏َــــلٰاقہ هـــــآ؎
"حَضـــــرت زَهـــــراۜ ۔۔𑁍 😍" •°•
#فاطمیه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
17.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا