eitaa logo
قــرارگــاه فرهنگی شَـهـِـیِـد حاج قاسم سلیمانی
19 دنبال‌کننده
771 عکس
153 ویدیو
38 فایل
﷽ 🔶اخـلـاص و معنـویـت بـسـیجی و ارتباط با خـــدا در بسیجی، یک خـصوصـیـت عـمـده اسـت ⚘ مــقام مــعـظـم رهـبـری🖊}۱۳۷۶/۹/۵ 🌟مسجدامام حسن مجتبی《ع》
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافع حرم، حمیدرضا باب الخانی🍃⚘🍃 درتاریخ ۱۳۶۷/۱۰/۱۷ درخانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. در سن ۲۵ سالگی بود که موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته عمران شد. در همین ایام تصمیم گرفت در فرمانداری استخدام بشود،مدتی طول کشيد که مدارک مورد نياز و رزومه کاری ارائه بدهد، به خاطر اينکه دانشجوی ممتاز و محقق و پژوهشگر بود شرايط استخدامش فراهم شد. 🍃⚘🍃 بعدبا یکی از دوستانش مشورت کرد، دوست ایشان با توجه به شرایط موجود در استانداری و با شناختی که از روحیاتش داشت به ایشان گفت: اگر می‌خواهی نان سر سفره خانواده‌ات ببری برو و در استخدام شو. 🍃⚘🍃 پس از این صحبت به صورت عضو قدس سپاه و مدتی بعد هم برای از حرم راهی شد. 🍃⚘🍃 متاهل بود و تنها یادگارش، آقا محمد حسن ، ۶ ماه پس از متولد شد. 🍃⚘🍃
به روایت از همسر : ازدواجمان سنتی و  معرفی من به واسطه دوست مشترک خواهر شوهرم و خواهر خودم بود. خیلی بودند،بعضی وقت‌ها خیلی سر به سرش می‌گذاشتم تا بالاخره یک جا عصبانی بشه و به اصطلاح از کوره در بره ،ولی اصلا و ابدا هیچ نشانه‌ای از در او نمی‌دیدم. 🍃⚘🍃 خیلی و من بود؛ به خصوص در . شب‌های امتحان تا صبح پا به پای من می‌ماند . رشته تحصیلی من در دانشگاه نقاشی بود و کار عملی زیاد داشتم، خیلی می‌کرد و گاهی حتی برخی از من را هم . خیلی توصیه می‌کرد که درسم را تا دکترا  ادامه بدهم و البته خوبی در برای من بود. 🍃⚘🍃 توی یادداشتی که دنبالش بود، برنامه من را داشت و مرتب کارهای درسی من بود.😭 🍃⚘🍃 ماموریت‌های زیادی به داشت و هربار که خانواده از من جویا می‌شدند کجاست و کدام شهر، جوابم این بود که من از جای ماموریتش بی‌اطلاعم و واقعیتش هم همین بود. من فقط میدانستم است. 🍃⚘🍃
از زمانی که کردیم ماموریت‌های به شروع شد ،در طول این مدت زندگی مشترکمان، شش تا هفت بار رفت. هربار هم تقریبا ۴۰ تا ۵۰ روز ماموریتش طول می‌کشید. 😭 🍃⚘🍃 به روایت از پدر : ،تا لحظه بيش از دو سال در داشت و از ما خواسته بود اين موضوع را از فاميل مخفی کنيم که مبادا نگران شوند😔 🍃⚘🍃 تقريباً هر شش ماه دو هفته به مرخصی می‌آمد. مرداد امسال يک واحد سازمانی در شهر حلب در اختيارش قرار دادند و همسرش هم مدتی به رفت. 🍃⚘🍃 در این اواخر با شرایط سختی که پیش آمد حجم کارش زیاد شد و زمانی که ازش خواستیم به ایران بیاید قبول نکرد و مقدمات سفر من و مادرش را به فراهم کرد. 🍃⚘🍃 صبح خیلی زود از منزل خارج می‌شد و شب با جسمی بی جان و سر و وضع خاک آلوده و لباس‌هایی غرق در گل و لای به خانه می‌آمد.😭 🍃⚘🍃
هیچ گاه در این سال‌ها از حرفی نزد، تنها می‌گفت من به قرارگاه می‌روم، در از یکی از رزمندگان فاطمیون خواهش کردم تا بگوید پسر من کجاست که آن فرد گفت 🍃⚘🍃 شما اطلاعات عملیات یکی از مناطق و آموزش رزمنده‌های سوری است که در زمینه‌های مختلف از جمله کار با جی آی اس و کار می‌کند 🍃⚘🍃 اینجا بود که فهمیدم چه کار می‌کند و من باید چشم انتظار باشم.😭😭 🍃⚘🍃 وقتی از پرسیدم چند ساله در هستی وقتش رسیده برگردی و در کشورت کنی گفت من سال‌ها درس خواندم، در سپاه آموزش‌های مختلف دیدم، به زبان عربی مسلط شدم که الان از آن کنم 🍃⚘🍃 من اگر به ایران بیایم خیلی از توانایی‌هایم آنجا کاربردی ندارد، مضاف بر اینکه در ایران خیلی‌ها هستند که جای من را پر کنند ولی اینجا هرکسی نمی‌آید و نمی‌‎تواند کار کند. 🍃⚘🍃 گفت :من اهل کار نیستم، نمی‌توانم و و مظلوم را و بعد به بیایم و کنم.😭 وقتی این صحبت‌ها را شنیدم فهمیدم تصمیمش را گرفته و با وجود نگرانی شدیدی که وجودم را فراگرفته بود او را به خدا سپردم و.. 🍃⚘🍃
ایشان در سال ۹۲ کارشناسی ارشد را در تهران خواند. همیشه پیگیر اخبار وضعیت بود و می‌گفت: «دوستانم دارند سری به سری به سوریه اعزام می‌شوند و ما هم نسبت به ازحرم حضرت زینب (س)⚘، شیعیان و مسلمانان داریم.» نهایتاً هم با تخصص‌هایی که داشت به عنوان نظامی در آموزش گردان‌ها به سوریه اعزام شد. 🍃⚘🍃 😔 دوست شهید به نام محمد صباغ که در همان عملیات شدند برایمان نقل کردند که حرم در العیس با تروریست‌ها درگیر بودند. درگیری از شب تا اذان صبح ادامه پیدا می‌کند. نزدیکی‌های صبح دشمن تکی می‌زد و آقای صباغ در همین درگیری مجروح می‌شود و# آقا ابراهیم هم به می‌رسد. چون منطقه در دست تروریست‌ها بود موفق نمی‌شوند پیکر را به عقب منتقل کنند.😔💔 🍃⚘🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز 💠شهید ابراهیم عشریه💠 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد ۸
مدافع حرم علی امرایی🍃⚘🍃 : علی خانوادگی: امرایی پدر: غلام رضا تولد: ۶۴/۶/۳۰ : تهران : متاهل : شهر درعا :۵/رمضان/۹۴ :اصابت موشک مزار: گلزار بهشت زهرای تهران 🍃⚘🍃 مادر مدافع حرم، علی امرایی می‌گوید: آن روز دشمن برای ترور قاسم سلیمانی کمین کرده بود. اما مورد هدف موشک قرار می‌گیرد. 🍃⚘🍃 •○حسین ذاکر⚘🍃 مدافع حرم، علی امرایی سال ۱۳۶۴ در شهرری به دنیا آمد. فرزند چهارم غلام‌رضا بود. در رشته کامپیوتر دیپلم گرفت و در همین رشته در دانشگاه ادامه تحصیل داد. پایگاه بسیج مسجد (ع) ⚘را بر عهده داشت؛ در همین سال‌ها کاروان اردوهای راهیان نور و کاروان‌های زیارتی قم و جمکران را بر عهده داشت. از نیروهای مستشاری در بود. در نام جهادی «حسین ذاکر» را انتخاب کرده بود،  🍃⚘🍃 ۲