eitaa logo
5.4هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
49 فایل
اینجا کانال دختــران و پسـران دیار حـاج قاسـم است. دهه هشتادی ها و نودی های نســل سلیـــــمانے #نوجوانان ملک سلیمانی 🇮🇷⁩ راه ارتباط با ما ⁦👇🏻 @Revolutionary_teenager @Clever_Students میتوانید کانال مارا در شاد و روبیکا دنبال نمایید .
مشاهده در ایتا
دانلود
مشق
#دمشق_دیار_عشق #قسمت_اول ساعت از یک بامداد می‌گذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده بود و د
به‌قدری جدی شده بود که نمی‌فهمید چه فشاری به مچ دستم وارد می‌کند و با همان جدیت به جانم افتاده بود :«تو از اول با خانواده‌ات فرق داشتی و به‌خاطر همین تفاوت در نهایت ترک‌شون کردی! چه من، تو زندگی‌ات بودم چه نبودم!» و من آخرین بار خانواده‌ام را در محضر و سر سفره عقد با سعد دیده بودم و اِصرارم به ازدواج با این پسر سَر به هوای سوری، از دیدارشان محرومم کرده بود که شبنم اشک روی چشمانم نشست. از سکوتم فهمیده بود در مناظره شکستم داده که با فندک جرقه‌ای زد و تنها یک جمله گفت :«مبارزه یعنی این!» دیگر رنگ محبت از صورتش رفته و سفیدی چشمانش به سرخی می‌زد که ترسیدم. مچم را رها کرد، شیشه دلستر را به سمتم هل داد و با سردی تعارف زد :«بخور!» گلویم از فشار بغض به تنگ آمده و مردمک چشمم زیر شیشه اشک می‌لرزید و او فهمیده بود دیگر تمایلی به این شب‌نشینی عاشقانه ندارم که خودش دست به کار شد. در شیشه را با آرامش باز کرد و همین که مقابل صورتم گرفت، بوی بنزین حالم را به هم زد. صورتم همه در هم رفت و دوباره خنده مستانه سعد بلند شد که وحشتزده اعتراض کردم :«می‌خوای چی‌کار کنی؟» دو شیشه بنزین و فندک و مردی که با همه زیبایی و عاشقی‌اش دلم را می‌ترساند. خنده از روی صورتش جمع شد، شیشه را پایین آورد و من باورم نمی‌شد در شیشه‌های دلستر، بنزین پُر کرده باشد که با عصبانیت صدا بلند کردم :«برا چی اینا رو آوردی تو خونه؟» بوی تند بنزین روانی‌ام کرده و او همانطور که با جرقه فندکش بازی می‌کرد، سُستی مبارزاتم را به رخم کشید :«حالا فهمیدی چرا می‌گفتم اون‌ روزها بچه بازی می‌کردیم؟» فندک را روی میز پرت کرد، با عصبانیت به مبل تکیه زد و با صدایی که از پس سال‌ها انتظار برای چنین روزی برمی‌آمد، رجز خواند :«این موج اعتراضی که همه کشورهای عربی رو گرفته، از تونس و مصر و لیبی و یمن و بحرین و سوریه، با همین بنزین و فندک شروع شد؛ با حرکت یه جوون تونسی که خودش رو آتیش زد! مبارزه یعنی این!» گونه‌های روشنش از هیجان گل انداخته و این حرف‌ها بیشتر دلم را می‌ترساند که مظلومانه نگاهش کردم و او ترسم را حس کرده بود که به سمتم خم شد، دوباره دستم را گرفت و با مهربانی همیشگی‌اش زمزمه کرد :«من نمی‌خوام خودم رو آتیش بزنم! اما مبارزه شروع شده، ما نباید ساکت بمونیم! بن_علی یه ماه هم نتونست جلو مردم تونس وایسه و فرار کرد! حُسنی_مبارک فقط دو هفته دووم اورد و اونم فرار کرد! از دیروز ناتو با هواپیماهاش به لیبی حمله کرده و کار قذافی هم دیگه تمومه!» می‌دانستم برای سرنگونی بشّار_اسد لحظه‌شماری می‌کند و اخبار این روزهای سوریه هوایی‌اش کرده بود که نگاهش رنگ رؤیا گرفت و آرزو کرد :«الان یه ماهه سوریه به هم ریخته، حتی اگه ناتو هم نیاد کمک، نهایتاً یکی دو ماه دیگه بشّار_ اسد هم فرار می‌کنه! حالا فکر کن ناتو یا آمریکا وارد عمل بشه، اونوقت دودمان بشّار به باد میره!» از آهنگ محکم کلماتش ترسم کمتر می‌شد، دوباره احساس مبارزه در دلم جان می‌گرفت و او با لبخندی فاتحانه خبر داد :«مبارزه یعنی این! اگه می‌خوای مبارزه کنی الان وقتشه نازنین! باور کن این حرکت می‌تونه به ایران ختم بشه، به شرطی که ما بخوایم! تو همون دختری هستی که به خاطر اعتقاداتت قیام کردی! همون دختری که ملکه قلب پسر مبارزی مثل من شد!» با هر کلمه دستانم را بین انگشتان مردانه‌اش فشار می‌داد تا از قدرتش انگیزه بگیرم و نمی‌دانستم از من چه می‌خواهد که صدایش به زیر افتاد و عاشقانه تمنا کرد :«من می‌خوام برگردم سوریه...» یک لحظه احساس کردم هیچ صدایی نمی‌شنوم و قلبم طوری تکان خورد که کلامش را شکستم :«پس من چی؟» نفسش از غصه بند آمده و صدایش به سختی شنیده می‌شد :«قول میدم خیلی زود ببرمت پیش خودم!» کاسه دلم از ترس پُر شده بود و به هر بهانه‌ای چنگ می‌زدم که کودکانه پرسیدم :«هنوز که درس‌مون تموم نشده!» و نفهمید برای از دست ندادنش التماس می‌کنم که از جا پرید و عصبی فریاد کشید :«مردم دارن دسته دسته کشته میشن، تو فکر درس و مدرکی؟» به‌ هوای عشق سعد از همه بریده بودم و او هم می‌خواست تنهایم بگذارد که به دست و پا زدن افتادم :«چرا منو با خودت نمی‌بری سوریه؟» نفس تندی کشید و با قامت بلندش به سمتم خم شد و با صدایی خفه پرسید :«نازنین! این دفعه فقط شعار و تجمع و شیشه شکستن نیست! ایندفعه مثل این بنزین و فندکه، می‌تونی تحمل کنی؟»... ╭┈┈┈⋆┈┈──────────── 『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』 ✾•⌈↝‌ @Mashgh_kerman🍭⃟💌
مشق
سربازان امام زمان از هیچ‌چیز جز گناهان خویش نمی‌ترسند! -شماصدای‌شهیدآوینی‌رامیشنوید- #شهدایی 🕊 #فل
بــــرادران بشــتابید قُـــدس عزیــز، در انتظار است! - شهید آوینی 「 ֙⋆ 🏞 」 🕊 ╭┈┈┈⋆┈┈──────────── 『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』 ✾•⌈↝‌ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
مشق
بــــرادران بشــتابید قُـــدس عزیــز، در انتظار است! - شهید آوینی 「 ֙⋆ #تصویرزمینه 🏞 」 #شهد
شهید سید مرتضی آوینی : شهادت پایان نیست، آغاز است! تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد. 「 ֙⋆ 🏞 」 🕊 ╭┈┈┈⋆┈┈──────────── 『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』 ✾•⌈↝‌ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
مشق
شهید سید مرتضی آوینی : شهادت پایان نیست، آغاز است! تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی ب
شهید آوینی چه درست می گفت: اگر حقیقت را بخواهید هنوز روز عاشورا به شب نرسیده است.. 「 ֙⋆ 🏞 」 🕊 ╭┈┈┈⋆┈┈──────────── 『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』 ✾•⌈↝‌ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
⁦⁉️⁩ معنای واژه عسکری در اسم امام حسن عسکری(ع) یعنی انگور بی دانه؟؟ ◀️واژه ای که درست یا غلط به معنای انگور بی هسته می باشد، عسگری است نه عسکری. ◀️ در حالی که امام یازدهم شیعیان ملقب به عسکری است نه عسگری. ◀️عسکر محله ای بوده در شهر سامرا که لشکرگاه و محل توقف سپاه خلفای عباسی در آنجا قرار داشت. و این لقب مشترک بین آن حضرت و پدرشان امام هادی(علیهما السلام) می باشد از اینرو آنها را عسکریین گفته اند. ╭┈┈┈⋆┈┈──────────── 『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』 ✾•⌈↝‌ @Mashgh_kerman🍭⃟💌
مشق
سربازان امام زمان از هیچ‌چیز جز گناهان خویش نمی‌ترسند! -شماصدای‌شهیدآوینی‌رامیشنوید- #شهدایی 🕊 #فل
🌿💕 امروز تولد شهید سید مرتضی آوینی بود... تو چه هدیه‌ای میدی به ایشون؟ 💚 چهارده صلوات میفرستم 💛 آیت الکرسی میخونم 🧡 فاتحه میخونم ❤️ صدقه میدم 🕊 ╭┈┈┈⋆┈┈──────────── 『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』 ✾•⌈↝‌ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
امروزت رو با نگرشی مثبت به زندگی آغاز کن! برات نیرویی رو آرزو می کنم که تو رو قادر به نهایت استفاده از امروز کنه. صبح بخیر رفیق😉🍃 ⛅️ ╭┈┈┈⋆┈┈──────────── 『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』 ✾•⌈↝‌ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
『🖤🕊』 از ما زمینیان به شما آسمان سلام مولای دلشکسته، امام زمان سلام این روزها هزار و دو چندان شکسته‌ای حالا کجای روضه ی بابا نشسته ای؟ ‏ السلامُ عَلَيكَ يا أبَا الإمام المُنتَظَر💔   ┄┄┄┅••𑁍••┅┄┄┄‌ 🕊 سالروز شهادت امام حسن‌عسکری(ع) تسلیت 🔖 تصویرسازی، اثر استاد روح‌الامین ♡ ╭┈┈┈⋆┈┈────────── 『مارابه‌دوستانت‌معرفی‌کن⇣』 ✾•⌈↝‌ @Mashgh_kerman
173_62403426500880.mp3
5.98M
﷽ ‌◉━━━━━━───── ↻ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆ 🎶⃟🖤 | با بی رمقی، چشماش به دره باز منتظرِ دیدار پسره🥺 🎙 مهدی اکبری ♡ ╭┈┈┈⋆┈┈──────────── 『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』 ✾⌈↝‌ @Mashgh_kerman
ما‌ خُدا‌ را‌ داریم‌؛ در‌ آنچـه‌گُذشت‌و آنچـه‌ هَست‌ و‌ آنچـه‌ خواهَد‌ آمد : )!🤍' ❤️ ╭┈┈┈⋆┈┈──────────── 『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』 ✾•⌈↝‌ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
🌱 "هیچ‌زمان! آدم‌هایی‌که‌تورابه‌خدا نزدیک‌می‌کنند،رهانکن! بودن‌ِآنهایعنی‌خداهنوز حواسش‌بهت‌هست" ╭┈┈┈⋆┈┈──────────── 『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』 ✾•⌈↝‌ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
7.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 رهبر معظم انقلاب: هیچوقت آرزوی مرگ نکنید... 📎╭┈┈┈⋆┈┈──────────── 『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』 ✾•⌈↝‌ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌