7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕ صلی الله علیک یااباعبدالله
#شب_جمعه شب زیارتی مخصوص اباعبدالله
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
با یک سلام زائر کربلا شوید.
#نماهنگ
کانال #مسجد_جامع_نارمک در پیامرسانهای ایتا و بله :
@MasjedJameNarmak
4.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ پدرم تنها به یک دلیل اشک میریخت!
📌ارادت و ارتباط عمیق شهید سید حسن نصرالله با حضرت امام حسین علیهالسلام
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#شب_جمعه
#سید_مقاومت
کانال #مسجد_جامع_نارمک در ایتا و بله:
@MasjedJameNarmak
⭕ رویای مقبل، در شب عاشورا
🔸 مرحوم حاج ملا اسماعیل سبزواری در کتاب «عِدَدُ السُّنَه» کیفیت خواب #مقبل_اصفهانی را از «حزنالمؤمنین» چنین نقل نموده و گفته که خودش در اصفهان، در خانوادهی مقبل، کیفیت خواب را به خط خود #مقبل دیده است.
🔸 داستان سفر:
آن سال که زائران اصفهان به قصد #زیارت_عاشورا به #کربلا میرفتند، من مردی تهیدست بودم. به یکی از دوستانم گفتم: «میترسم بمیرم و آرزوی زیارت #سیدالشهداء روحیلهالفداء در دلم بماند.» او دلش به حال من سوخت و گفت: «اگر جز فقر مشکل دیگری نداری، بیا و تا کربلا مهمان من باش.»
🔸 به اتفاق او و دیگر زوار روانه شدیم، اما نزدیکی #گلپایگان، راهزنان شبانه به کاروان حمله کردند و همه را غارت نمودند. ما برهنه و درمانده وارد گلپایگان شدیم. بعضی قرض کردند و رفتند، اما من نه اسباب رفتن داشتم و نه دل برگشتن.
🔸 ماه محرم در غربت:
ماه #محرم رسید. در حسینیه شهر، من هم شبوروز در آنجا میگریستم. اواخر #شب_عاشورا از فرط گریه خوابم برد...
🔸 ورود به عالم رویا
ناگاه خود را در #کربلا دیدم. به سمت حرم رفتم تا زیارت کنم. شخصی مرا بازداشت و با اشاره گفت: «برگرد، الان وقت زیارت تو نیست.» گفتم: «حرم اباعبداللهالحسین علیهالسلام که #حاجب ندارد!» گفت: «ای مقبل، الان حضرت #زهرا سلاماللهعلیها با مادرش #خدیجهکبری و #مریم، #حوا، #آسیه و جمعی از #حورالعین و انبیاء برای زیارت آمدهاند. صبر کن تا نوبت تو شود.»
🔸 پرسیدم: «تو کیستی؟» گفت: «من فرشتهای از حافظان حرمم که برای زوار استغفار میکنم.» سپس مرا به صحن برد و گروهی را دیدم که شبیه اهل دنیا نبودند و با خضوع نشسته بودند. آن فرشته پرسید: «آیا اینها را میشناسی؟» گفتم: «نه.» گفت: «اینان حضرات #پیامبران هستند که برای زیارت #حسینبنعلی علیهالسلام آمدهاند. آنکه بر همه مقدم نشسته، #آدم ابوالبشر صفّیالله است و آنکه در طرف راست او نشسته، #نوح نجیّالله است و در طرف چپش #ابراهیم خلیل الله است و آن یکی #شیث است و دیگری #ادریس است و آن #هود و آن #صالح و آن #اسماعیل و آن #اسحاق و آن #داوود و آن #سلیمان و آن #موسی کلیمالله و آن #عیسی روحالله است. علیهمالسلام... »
🔸 در این اثناء دیدم بزرگواری از حرم بیرون آمده، در حالتی که دو نفر زیر بغلهای او را گرفته بودند، پس همه انبیاء برخاستند و تعظیم او نمودند و آن بزرگوار رفت و در صدر مجلس نشست و بعد از لحظهای سربلند کرد و فرمود #محتشم را بیاورید. پرسیدم: «این کیست؟» گفت: «اشرف کائنات، #محمد مصطفی علیهصلواتالله.»
🔸 ورود و صعود پلکانی محتشم
دیدم، مردی خوشسیما و کوتاه قد با عمامه ژولیدهای بر سر آمد و چون وارد شد تعظیم کرد و ایستاد. پیامبر به او فرمودند:
«ای محتشم امشب #شب_عاشورا است، پیامبران برای زیارت فرزندم #حسین آمدهاند و میخواهند عزاداری کنند، برو بالای #منبر و برای ما مرثیه بخوان.»
منبری گذاشتند و #محتشم_کاشانی در پله اول منبر ایستاد. پیامبر فرمودند: «بالاتر برو.»
در پله دوم ایستاد. باز هم فرمودند: «بالاتر.»
تا رسید به پله نهم. آنجا پیامبر فرمودند: «حالا بخوان.»
حواسم را جمع کردم که ببینم محتشم کدام بند را انتخاب میکند که بخواند؟
محتشم شروع کرد به خواندن این بند:
👈 ادامه در پیام بعد
#شب_جمعه
#امام_حسین
#MJN
کانال #مسجد_جامع_نارمک در ایتا و بله:
@MasjedJameNarmak