⭕ مرثیهای بر مظلومیت اهل بیت در کربلا
🔸 آنگاه که کاروان اسرا را به قتلگاه کشاندند و دیدگان زنان به پیکرهای خونین شهیدان افتاد، فریادهای جانسوز برخاست. راوی با حسرت میگوید: «به خدا سوگند، هرگز فراموش نخواهم کرد که زینب کبری سلام الله علیها با آوایی سوزناک و دلی پراندوه مینالید:
«یا محمداه! دخترانت به اسیری رفتند و ذریهات به شهادت رسیدند، باد صبا بر مزارشان گرد میپراکند. این است #حسین_من که سر از قفا بریدهاند و عمامه و ردایش به تاراج رفته!
پدرم فدای کسی که لشکرش روز دوشنبه به تاراج رفت!
پدرم فدای کسی که خیمهگاهش پارهپاره شد!
پدرم فدای کسی که نه غایبی دارد تا به امیدش باشند و نه زخمی تا مداوا شود!
پدرم فدای کسی که جانم به فدایش باد!
پدرم فدای اندوهزدهای که جان سپرد!
پدرم فدای تشنهای که جان به جانآفرین تسلیم کرد!
پدرم فدای کسی که محاسنش به خون آغشته!
پدرم فدای کسی که جدش محمد مصطفی است!
پدرم فدای کسی که جدش رسول آسمانهاست!
پدرم فدای کسی که سبط نبی هدی است!
پدرم فدای محمد مصطفی! و خدیجه کبری! و علی مرتضی! و فاطمه زهرا!
پدرم فدای کسی که خورشید برایش بازگردانده شد تا نماز بخواند!»
🔸 این #ندبهی_آسمانی، #سوز_دل_زینب بود بر مزار برادر، که راوی می گوید به خدا سوگند گریه میکرد و دوست و دشمن را به گریه میانداخت.
🔸 در این هنگام، #سکینه سلام الله علیها با حالتی پریشان خود را بر پیکر پدرش حسین علیه السلام انداخت.
#عاشورا #کربلا #زینب #سکینه #شهادت_حسین #مرثیه_حسینی #امام_حسین علیهالسلام
#MJN
کانال نورانی #مسجد_جامع_نارمک در پیامرسانهای ایتا و بله
@MasjedJameNarmak
⭕ وداع سوزناک #سکینه سلاماللهعلیها با پیکر غرقه به خون پدر
🔸 #زینب_کبری سلاماللهعلیها لب بر گلوی بریده برادر نهاد...
«فقَبَّلَتْ مَوْضِعاً لَمْ یُقَبِّلْهُ نَبِیٌّ وَ لا وَصِیٌّ وَ لا اُمُّهَا الزَّهْراءُ»
پس جایی را بوسید که نه پیامبر صلیاللهعلیهوآله، نه علی مرتضی علیهالسلام و نه مادرش زهرا سلاماللهعلیها نبوسیده بودند.
- هرگز کسی چون من #تن_بیسر نبوسید
بوسیدم آنجایی که #پیغمبر نبوسید
#حیدر نبوسید، #زهرا نبوسید
حتی #نسیم_صحرا نبوسید
🔸 سکینه سلاماللهعلیها با چشمانی اشکبار پرسید:
- عمه جان! این پیکر بیجان کیست؟
- حق داری پدرت را نشناسی، این پیکر پدرت #حسین است...»
ناگاه خود را بر پیکر پدر افکند و دستان کوچکش را به گردن بیسر او گره زد... چنان با پدر نجوا کرد که از هوش رفت...
🔸 هنگامی که به هوش آمد، گویی صدای پدر را از عالم رویا شنیده بود که میفرمود:
«یَا شِیعَتِی! إِنْ شَرِبْتُمْ مَاءً عَذْبًا فَاذْکُرُونِی، أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی»
(ای شیعیانم! اگر آب گوارایی نوشیدید مرا یاد کنید، یا اگر غریبی یا شهیدی دیدید برای من نوحه بخوانید)
«وَ أَنَا السِّبْطُ الَّذِی مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ قَتَلُونِی، وَ بِجُرْدِ الْخَیْلِ بَعْدَ الْقَتْلِ عَمْدًا سَحَقُونِی»
(من آن سبط پیامبرم که بدون جرم و گناهی مرا کشتند، و پس از کشتنم با #سم_اسبان پایمالم کردند)
«لَیْتَکُمْ فِی یَوْمِ عَاشُورَاءَ جَمِیعًا تَنْظُرُونِی، کَیْفَ أَسْتَسْقِی لِطِفْلِی فَأَبَوْا أَنْ یَرْحَمُونِی»
(ای کاش همگی شما در روز #عاشورا حاضر بودید و میدیدید،
که چگونه برای کودک تشنهام آب طلبیدم، ولی بر من رحم نکردند!)
🔸 وقتی خواستند او را از پیکر پدر جدا کنند، با چشمانی پر از اشک فریاد زد:
«اگر میروید، بگذارید من بمانم و با پدرم نجوا کنم، اگر بمیرم کسی شما را بازخواست نمیکند...»
ولی نپذیرفتند... پس با آهی سوزان گفت:
«برادر شیرخوارهام را کشتهاند... بگذارید لااقل به دیدارش بروم...»
در این هنگام، #کفتار_صفتان هجوم آوردند... سکینه (س) با پیکر پدر نجوا کرد:
«ای پدر! بنگر به سرهای برهنهی ما...
به دلهای سوختهی ما...
به عمهی مضروبم...
و به مادرم که به هر سو میکشندش...»
#سوگ_حسینی #سکینه_بنت_الحسین #عاشورای_حقیقی #امام_حسین علیهالسلام
#MJN
کانال نورانی #مسجد_جامع_نارمک در پیامرسانهای ایتا و بله
@MasjedJameNarmak
⭕ نجات امام سجاد علیهالسلام در آستانهٔ شهادت
🔸 در غروب #عاشورا و هنگام تاراج خیام #شمر با شمشیر برهنه به خیمهٔ #امام_سجاد علیهالسلام هجوم آورد، حضرت #زینب سلاماللهعلیها با شجاعتی بینظیر خود را بین شمر و امام انداخت و فریاد زد:
«لَن تَقتُلُوهُ حَتَّی تَقتُلُونی مَعَهُ!»
(او را نخواهید کشت، مگر آنکه مرا هم با او بکشید!)
شمر از این صحنه مبهوت ماند و دست کشید.
🔸به نقل روضة الصفا:
حمید بن مسلم (یکی از سپاهیان عمر سعد) وقتی دید شمر مجددا شمشیر بر فرقِ بیمارِ بیپناه بلند کرده، فریاد زد:
«سُبحانَ الله! أَتَقتُلُ غُلامًا مَریضًا؟!
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعَارًا عَلَی العَرَبِ إِلَی یَومِ القِیامَةِ!»
(پاک است خدا! آیا این پسرک بیمار را میکشی؟! این ننگ تا قیامت بر دوش عرب خواهد ماند!)
🔸در این میان، #عمر_بن_سعد وارد شد و با نمایشی مسخره، شمر را سرزنش کرد:
«أَلا تَستَحی مِنَ اللهِ؟!
کَیفَ تَقتُلُ مَریضًا لا یُقاوِمُ؟!»
(آیا از خدا شرم نمیکنی؟! چگونه بیمارِ بیپناهی را میکشی؟! او را اگر به حال خود هم بگذاری میمیرد)
شمر با بیشرمی پاسخ داد:
«هَذَا أَمرُ الأَمِیرِ!
قَتلُ جَمِیعِ وُلدِ الحُسَینِ!»
(این دستور امیر [#ابن_زیاد] است! همهٔ فرزندان #حسین باید کشته شوند!)
سرانجام با اصرار #عمر_سعد، شمر موقتاً دست کشید.
✧ نکتهٔ تلخ:
زنان خواستند لباسهای غارتشده را پس بگیرند، عمر سعد دستور داد:
«هر چه گرفتهاید بازگردانید!»
اما حمید بن مسلم با تلخی اعتراف میکند:
«وَ اللهِ! مَا رَدَّ أَحَدٌ شَیْئًا!»
(به خدا! حتی یک نفر هم چیزی پس نداد!)
#نجات_امام_سجاد #زینب_سپر_حسین #شمر_ملعون #دروغ_عمر_سعد #غارت_خیمهها
> 📜 منابع:
> - اخبار الدول (قرمانی)
> - روضة الصفا
> - ارشاد شیخ مفید
> - لهوف سید بن طاووس**
#امام_حسین علیهالسلام
#MJN
کانال نورانی #مسجد_جامع_نارمک در پیامرسانهای ایتا و بله
@MasjedJameNarmak
⭕ جنایت هولناک پس از شهادت امام حسین علیهالسلام
🔸 فرمان وحشیانه عمر سعد:
سپس #عمر_سعد با فریاد از یارانش خواست:
«کیست که برای لگدکوب کردن پیکر مطهر #حسین_بن_علی پیشقدم شود؟»
ده تن از جنایتکاران پیشقدم شدند:
۱. اسحاق بن حیوه (دزد پیراهن امام)
۲. اخنس بن مرثد حضرمی
۳. حکیم بن طفیل سنبسی
۴. عمر بن صبیح صیداوی
۵. رجاء بن منقذ عبدی
۶. سالم بن خیثمه جعفی
۷. واحظ بن ناعم
۸. صالح بن وهب جعفی
۹. هانی بن ثبیت حضرمی
۱۰. اسید بن مالک
🔸 وصف جنایت:
«فداسوا الحسین علیه السلام بحوافر خیلهم حتی رضوا صدره و ظهره». مضمون عبارات بسیار دلخراش است و قلم یارای توصیف این حادثه هولناک را ندارد و این بیت کفایت میکند:
«لباس کهنه چه حاجت که زیر سم ستور
• تنی نماند که پوشند جامه یا کفنش»
🔸 سرنوشت جنایتکاران:
آن جنایتکاران حرامزاده نزد #ابن_زیاد آمدند؛ اسید بن مالک با افتخار گفت:
«ما سینهاش را پس از پشت، با اسبان کوبیدیم!»
- ابن زیاد به هر یک تنها پاداش ناچیزی داد.
ابوعمر زاهد میگوید: دیدم هر ده نفر #حرامزاده بودند.
بعدها #مختار_ثقفی اینها را گرفت و دست و پای آنها را به بندهای آهنین بست، و دستور داد اسب بر آنها تاختند و همه را هلاک ساختند.
#جنایات_کربلا #پیکر_مطهر #عمر_سعد #قیام_مختار #عبرت_های_عاشورا #امام_حسین علیهالسلام
#MJN
کانال #مسجد_جامع_نارمک در ایتا و بله:
@MasjedJameNarmak
⭕ پس از شهادت #امام_حسین علیهالسلام؛ واکنش قاتلان و عمر سعد
🔸 دستور عمر سعد برای محافظت از خیمهها:
پس از آن، #عمر_سعد ملعون دستور داد:
«گروهی از نگهبانان را مأمور محافظت از خیمههای اهل بیت کردند تا کسی به آنان آزار نرساند.»
*این اقدام ظاهری برای جلوگیری از هتک حرمت اسرا بود.*
🔸 فریاد ننگین سنان بن انس:
سنان بن انس نخعی که از قاتلان امام بود، نزد عمر سعد آمد و با غرور فریاد زد:
«اوقِر رِکابی فِضَّةً وَ ذَهَبًا • اَنا قَتَلتُ المَلِکَ المُحَجَّبا
قَتَلتُ خَیرَ النّاسِ اُمًّا وَ اَبًا • وَ خَیرَهُم اِذ یُنسَبونَ نَسَبًا»
ترجمه:
"شتر مرا از سیم و زر بار کن! • من آن پادشاه با حشمت را کشتم
کشتم بهترین مردم را از جهت پدر و مادر • و برترینشان را از حیث نسب و اصالت"
🔸 واکنش عمر سعد:
عمر سعد با شنیدن این سخنان گفت:
«گواهی میدهم تو دیوانهای! اگر #ابن_زیاد این سخنان را بشنود، گردنت را میزند.»
*این نشاندهنده ترس عمر سعد از افشای حقایق درباره مقام امام حسین بود.*
🔸 اعتراف مردم به عظمت امام:
مردم به سنان بن انس گفتند:
«تو حسین فرزند #علی و #فاطمه_زهرا سلاماللهعلیها را کشتی! او بزرگ عرب بود که برای بازپس گیری حکومت از بنیامیه قیام کرد.»
#طبری نقل میکند که مردم به سنان گفتند:
«اگر تمام خزائن دنیا را هم به تو بدهند، در مقابل کشتن حسین کم است!»
#شهادت_امام_حسین #سنان_بن_انس #عمر_سعد #قیام_عاشورا #خاندان_پیامبر #کربلا
#MJN
کانال #مسجد_جامع_نارمک در ایتا و بله:
@MasjedJameNarmak
⭕ وقایع عصر #عاشورا و انتقال سرهای شهدا
🔸 #عمر_بن_سعد -لعنهالله- سر مبارک #حسین علیهالسلام را به همراه #خولی_بن_یزید_اصبحی و #حمید_بن_مسلم_ازدی به سوی #عبیدالله_بن_زیاد فرستاد. همچنین دستور داد سرهای دیگر شهدای #اصحاب و #اهلبیت -رحمهالله علیهم- را جدا کنند که تعداد آنها به ۷۲ سر میرسید. این سرها توسط #شمر_بن_ذیالجوشن، #قیس_بن_اشعث و #عمرو_بن_حجاج نزد #ابن_زیاد برده شد.
🔸 #طبری نقل میکند که #خولی_بن_یزید سر امام حسین علیهالسلام را به کوفه برد. هنگام شب، درِ کاخ را بسته یافت، بنابراین به خانه خود رفت و سر مبارک را زیر یک #طشت قرار داد. او دو همسر داشت؛ یکی از قبیله #بنیاسد و دیگری به نام #نوار دختر مالک بن عقرب از قبیله #حضرمی
🔸 #نوار روایت میکند:
«#خولی به خانه آمد و به بستر رفت. من پرسیدم: چه خبر است و چه آوردهای؟ او گفت: برای تو ارمغانی آوردهام که تا روزگار باقی است، دولتمند خواهی بود! اینک #سر_حسین [علیهالسلام] در خانه توست.»
#نوار ادامه میدهد:
«به او گفتم: وای بر تو! مردم طلا و نقره میآورند، اما تو سر پسر پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را آوردهای؟ به خدا سوگند، دیگر با تو زیر یک سقف نخواهم ماند!»
سپس از بستر برخاست و به حیاط خانه رفت.
🔸 خولی همسر دیگر خود (**#زن_اسدی**) را صدا زد. نوار میگوید: *«به خدا قسم، نوری مانند ستونی از آسمان تا آن طشت میدیدم و مرغان سفیدی را مشاهده میکردم که تا صبح گرد آن پرواز میکردند.»
صبحگاه، خولی سر را نزد #عبیدالله برد.
🔸 در کتابهای #مطالب_السؤل و #کشف_الغمه آمده که حامل سر امام حسین -علیهالسلام- #بشیر_بن_مالک بود. وقتی سر را نزد عبیدالله گذاشت، این اشعار را خواند:
«جام من را از طلا و نقره پر کن، چرا که من پادشاه پرشکوه را کشتم!
کسی که در کودکی به دو قبله نماز خواند و بهترین مردم از لحاظ نسب بود!»
عبیدالله از این سخنان خشمگین شد و گفت: «اگر میدانستی او چنین مقامی دارد، چرا کشتیاش؟ به خدا چیزی به تو نمیدهم و تو را نیز به او ملحق خواهم کرد!»
سپس دستور داد گردن او را بزنند.
#عاشورا #کربلا #شهدا #اهلبیت #سرهای_شهدا #امام_حسین علیهالسلام #عبیدالله_بن_زیاد
#MJN
کانال #مسجد_جامع_نارمک در ایتا و بله:
@MasjedJameNarmak
⭕ اسرار آفرینش #ترکیببند جاودانه #محتشم_کاشانی
🔸 زمینه تاریخی و فرهنگی:
در عصر #شاه_طهماسب_صفوی (۹۳۰-۹۸۴ ق) با رسمیت یافتن #تشیع_امامی:
- سیاستهای فرهنگی دربار متحول شد
- مدیحهسرایی برای شاهان کاهش یافت
- #شعر_مذهبی به عنوان گفتمان مسلط ادبی ترویج شد
- شاعران به #مرثیهسرایی عاشورایی تشویق شدند
🔸 حکایت رویایی سرایش:
"مهرعلی گرکانی" در مقدمه دیوان محتشم که انتشارات کتابفروشی محمودی تهران چاپ کرده مینویسد:
۱. الهام اولیه از امیرالمؤمنین علیهالسلام:
- محتشم در سوگ برادرش مرثیه میخواند
- در رؤیا، امام علی علیهالسلام را میبیند
- حضرت میفرمایند:
«چرا برای فرزندم حسین علیهالسلام نمینویسی؟»
- محتشم میپرسد: «از کدام مصیبت آغاز کنم؟»
- پاسخ میشنود: بگو «باز این چه شورش است که در خلق عالم است.»
۲. تکمیل بیت به دست حضرت حجت عج:
- در بیت چهلم (هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال) محتشم متوقف میشود چون نمیداند چه بگوید که شایسته مقام ربوبی باشد.
- در رؤیایی دیگر، امام زمان عجاللهفرجه میفرمایند:
بگو «او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال»
🔹 ساختار و ویژگیهای ادبی:
- ۱۲ بند و ۹۶ بیت با تکرار ترجیعبند
- هر بند به بخشی از واقعه میپردازد:
* بند ۱-۲: مقدمه و فضاسازی
* بند ۳-۵: توصیف روز عاشورا
* بند ۶-۸: مصائب اهل بیت
* بند ۹-۱۲: نتیجهگیری و عبرتآموزی
- بهرهگیری از:
* #صنایع_بدیعی (تشبیه، استعاره، جناس)
* #وزن_عروضی مناسب حال و هوای مرثیه
* #تکرارهای تاثیرگذار
🔹 تاثیرات و بازتابها:
۱. در عصر صفوی:
- به سرود ملی شیعیان تبدیل شد
- در مراسم رسمی دولتی خوانده میشد
- نسخههای خطی آن در کتابخانههای سلطنتی نگهداری میشد
۲. در دورههای بعد:
- الهامبخش شاعرانی چون:
* #وصال_شیرازی (مرثیههای عاشورایی)
* #فدایی_مازندرانی (ترکیببندهای مذهبی)
* #صائب_تبریزی (اشعار آیینی)
- در #تعزیهخوانیها و #شبیهخوانیها مورد استفاده قرار گرفت
۳. در عصر حاضر:
- بر دیوارنگارههای #حسینیهها و #تکایا
- در #پردهخوانیهای مراسم محرم
- به عنوان بخشی از #موسیقیهای عاشورایی
- در #تئاترهای مذهبی و #فیلمهای آیینی
🔹 تحلیل ادبی و عرفانی:
- تلفیق #عرفان_شیعی با #ادبیات_تراژیک
- به کارگیری #نمادهای مذهبی و #اسطورههای شیعی
- ایجاد #همدلی جمعی از طریق #روایتگری عاطفی
- ارائه #الگوی مقاومت از طریق بازخوانی عاشورا
#شاهکار_ادبیات_شیعی #مرثیه_جهانی #تأیید_غیبی #ادبیات_عهد_صفوی #مکتب_کاشان
#MJN
کانال #مسجد_جامع_نارمک در ایتا و بله:
@MasjedJameNarmak
⭕ رویای مقبل، در شب عاشورا
🔸 مرحوم حاج ملا اسماعیل سبزواری در کتاب «عِدَدُ السُّنَه» کیفیت خواب #مقبل_اصفهانی را از «حزنالمؤمنین» چنین نقل نموده و گفته که خودش در اصفهان، در خانوادهی مقبل، کیفیت خواب را به خط خود #مقبل دیده است.
🔸 داستان سفر:
آن سال که زائران اصفهان به قصد #زیارت_عاشورا به #کربلا میرفتند، من مردی تهیدست بودم. به یکی از دوستانم گفتم: «میترسم بمیرم و آرزوی زیارت #سیدالشهداء روحیلهالفداء در دلم بماند.» او دلش به حال من سوخت و گفت: «اگر جز فقر مشکل دیگری نداری، بیا و تا کربلا مهمان من باش.»
🔸 به اتفاق او و دیگر زوار روانه شدیم، اما نزدیکی #گلپایگان، راهزنان شبانه به کاروان حمله کردند و همه را غارت نمودند. ما برهنه و درمانده وارد گلپایگان شدیم. بعضی قرض کردند و رفتند، اما من نه اسباب رفتن داشتم و نه دل برگشتن.
🔸 ماه محرم در غربت:
ماه #محرم رسید. در حسینیه شهر، من هم شبوروز در آنجا میگریستم. اواخر #شب_عاشورا از فرط گریه خوابم برد...
🔸 ورود به عالم رویا
ناگاه خود را در #کربلا دیدم. به سمت حرم رفتم تا زیارت کنم. شخصی مرا بازداشت و با اشاره گفت: «برگرد، الان وقت زیارت تو نیست.» گفتم: «حرم اباعبداللهالحسین علیهالسلام که #حاجب ندارد!» گفت: «ای مقبل، الان حضرت #زهرا سلاماللهعلیها با مادرش #خدیجهکبری و #مریم، #حوا، #آسیه و جمعی از #حورالعین و انبیاء برای زیارت آمدهاند. صبر کن تا نوبت تو شود.»
🔸 پرسیدم: «تو کیستی؟» گفت: «من فرشتهای از حافظان حرمم که برای زوار استغفار میکنم.» سپس مرا به صحن برد و گروهی را دیدم که شبیه اهل دنیا نبودند و با خضوع نشسته بودند. آن فرشته پرسید: «آیا اینها را میشناسی؟» گفتم: «نه.» گفت: «اینان حضرات #پیامبران هستند که برای زیارت #حسینبنعلی علیهالسلام آمدهاند. آنکه بر همه مقدم نشسته، #آدم ابوالبشر صفّیالله است و آنکه در طرف راست او نشسته، #نوح نجیّالله است و در طرف چپش #ابراهیم خلیل الله است و آن یکی #شیث است و دیگری #ادریس است و آن #هود و آن #صالح و آن #اسماعیل و آن #اسحاق و آن #داوود و آن #سلیمان و آن #موسی کلیمالله و آن #عیسی روحالله است. علیهمالسلام... »
🔸 در این اثناء دیدم بزرگواری از حرم بیرون آمده، در حالتی که دو نفر زیر بغلهای او را گرفته بودند، پس همه انبیاء برخاستند و تعظیم او نمودند و آن بزرگوار رفت و در صدر مجلس نشست و بعد از لحظهای سربلند کرد و فرمود #محتشم را بیاورید. پرسیدم: «این کیست؟» گفت: «اشرف کائنات، #محمد مصطفی علیهصلواتالله.»
🔸 ورود و صعود پلکانی محتشم
دیدم، مردی خوشسیما و کوتاه قد با عمامه ژولیدهای بر سر آمد و چون وارد شد تعظیم کرد و ایستاد. پیامبر به او فرمودند:
«ای محتشم امشب #شب_عاشورا است، پیامبران برای زیارت فرزندم #حسین آمدهاند و میخواهند عزاداری کنند، برو بالای #منبر و برای ما مرثیه بخوان.»
منبری گذاشتند و #محتشم_کاشانی در پله اول منبر ایستاد. پیامبر فرمودند: «بالاتر برو.»
در پله دوم ایستاد. باز هم فرمودند: «بالاتر.»
تا رسید به پله نهم. آنجا پیامبر فرمودند: «حالا بخوان.»
حواسم را جمع کردم که ببینم محتشم کدام بند را انتخاب میکند که بخواند؟
محتشم شروع کرد به خواندن این بند:
👈 ادامه در پیام بعد
#شب_جمعه
#امام_حسین
#MJN
کانال #مسجد_جامع_نارمک در ایتا و بله:
@MasjedJameNarmak
⭕ رویای مقبل، در شب عاشورا
#قسمت_دوم
🔸محتشم شروع کرد به خواندن:
کشتی شکست خورده طوفان کربلا
در خاک و خون فتاده به میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او فاش میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
سپس عرض کرد یا رسولالله
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا
صدای ناله پیامبر صلیاللهعلیهوآله بلند شد و رو به انبیاء فرمودند: ببینید امت من با فرزند من چه کردهاند، آبی را که خدا بر سگان و گرگان و کفار مباح کرده، امت من، بر اولاد من حرام کردند.
🔸 پس محتشم با این مرثیه ادامه داد:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سربرهنه برآمد زکوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار
در این زمان پیامبران همه دست بر سر میزدند، محتشم رو به پیامبران کرد و گفت:
جمعی که پاس محملشان بود جبرئیل
گشتند بی عماری و محمل، شترسوار
پیامبر فرمود بلی این جزای من بود، که دختران مرا در کوچه و بازار مثل اهل زنگبار بگردانند.
🔸محتشم سکوت کرد و ایستاد که پیامبر او را مرخص فرماید و از منبر به زیر آید.
حضرت پیامبر اکرم فرمودند: محتشم هنوز دل ما از #گریه خالی نشده است بخوان، محتشم شوقی پیدا کرد و به هیجان آمد که پیامبر صلیاللهعلیهوآله میل دارد از اشعار او بگرید.
#عمامه را از سر برداشت و بر زمین زد و با دستش اشاره نمود به قبر سیدالشهداء و عرض کرد:
«یا رسولالله منتظری من بخوانم و بشنوی؟ اینجا نظر کن»
این کشته فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
...
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
در این لحظه ناگهان فرشتهای صدا زد، محتشم! پیامبر از هوش رفت، لذا محتشم از منبر پایین آمد.
🔸 هدیه پیامبر به محتشم
چون پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به هوش آمد، ردای مبارک خود را به محتشم دادند.
با خود گفتم خاک بر سرت، #مقبل! ای بیقابلیت، این همه شعر و مرثیه گفتهای، حال معلوم شد که پسند نشده، تو حاضر بودی و پیامبر هیچ اعتنایی به تو نفرمود اما فرمود محتشم را بیاورند،...
پس خود را بسیار ملامت نمودم و میخواستم زمین شکافته شود و مرا فرو برد و خواستم زودتر از صحن بیرون روم که مبادا آشنایی مرا ببیند و از خجالت آب شوم.
🔸چون روانه شدم، و نزدیک درب صحن رسیدم، دیدم حوریه سیاهپوش، از حرم بیرون آمد و دواندوان رفت خدمت پیامبر و عرض کرد یا رسولالله دخترت #فاطمه میگوید:
«دل مقبل شکست، او هم برای فرزندم #حسین مرثیه گفته است.»
در این هنگام پیامبر فرمود مقبل بیا، دخترم فاطمه میل دارد تو هم اشعار خود را بخوانی...
🔸از خوشحالی چیزی نمانده بود، که جان از تنم خارج شود، آمدم تعظیم کردم و رفتم بالای منبر، در پله اول ایستادم، حضرت نفرمود بالاتر برو فرمود بخوان.
دانستم که میان من و محتشم، چقدر فرق است.
🔸 فکر کردم که در مقابل آن مرثیههای دلسوز و پر گریه محتشم چه بخوانم، یادم آمد که واقعه شهادت را از همه بهتر به نظم آوردهام سه شعر خواندم و عرض کردم یا رسولالله!
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاده از حرکت ذوالجناح وز جولان
نه ذوالجناح دگر تاب اسقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت
هوا زباد مخالفت چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
چون این شعر را خواندم، صدای شیون بلند شد، و #پیامبر_اکرم صلیاللهعلیهوآله بر سر میزد و میگفت ای وای پسر عزیزم!
🔸در این زمان یک مرتبه حوریهای صدا زد، مقبل بس است، دیگر مخوان، #فاطمه_زهرا سلاماللهعلیها روی قبر حسین علیهالسلام غش کرد.
🔸 هدیه ویژه #امام_حسین علیهالسلام
از منبر فرود آمدم در دلم گذشت کاش مرا هم خلعتی مرحمت میکردند، که در نزد امثال و اقران، و نزد محتشم سرافراز میشدم.
که ناگاه دیدم از حرم مطهر، جوانی بیسر، و با بدن پارهپاره، بیرون آمد، و از حلقوم بریده فرمود: مقبل دلت نشکند، خلعت تو را هم خودم میدهم.
#MJN
کانال #مسجد_جامع_نارمک در ایتا و بله:
@MasjedJameNarmak
⭕ حنظله؛ نمادِ #مقاومتِ بیصدا
🔸 #ناجی_العلی، هنرمندِ #فلسطینی، در سالِ ۱۹۶۹ #حنظله را خلق کرد؛ پسربچهای دهساله با پاهای #برهنه، دستهای #گرهخورده پشتِ سر و چهرهای که هرگز به سمتِ #اشغالگر برنمیگرداند.
🔸 این شخصیتِ ساده اما عمیق، بهسرعت به نمادِ #آگاهی، #مقاومت و #هویتِ فلسطین تبدیل شد. حنظله فقط یک #کاریکاتور نیست، او #وجدانِ بیدارِ ملتی است که زیرِ #ستم، هرگز #تسلیم نمیشود.
🔸 ناجیالعلی در سالِ ۱۹۸۷ #ترور شد، اما حنظله #زنده ماند. امروز او در دلِ هر #فلسطینی و هر انسانِ #آزادهای جا گرفته است؛ تصویری که بینیاز از کلام، فریاد میزند: "#ما_میمانیم!"
🔸 در این کاریکاتور، حنظله همپای #کودکانِ_غزه گرسنگی کشیده است؛ همانجا که #محاصره و #گرسنگی روزانه قربانی میگیرد. او هنوز هم #پشت_به_ظلم، اما #رو_به_آیندهای ایستاده است که #عدالت را انتظار میکشد.
✊ #حنظله_هرگز_نخواهد_مرد!
#MJN
کانال #مسجد_جامع_نارمک در ایتا و بله:
@MasjedJameNarmak
⭕ فاجعه روانی در ارتش رژیم صهیونیستی؛ خودکشی تنها علاج مزدوران رژیم!
«وَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلاً عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ»
«و هرگز گمان مبر خداوند از آنچه ستمکاران انجام میدهند غافل است.»
#ابراهیم_۴۲
🔸 آمارهای تکاندهنده نشان میدهد نظامیان رژیم صهیونیستی در دام افسردگی و یأس گرفتار شدهاند. تنها در ۹ ماه گذشته، ۱۶ سرباز با خودکشی به زندگی شوم نظامیگری پایان دادهاند.
🔸 این بحران روانی عمیق در حالی رخ میدهد که تعداد مبتلایان به اختلال استرس پس از جنگ به ۳۷۷۰ نفر رسیده است. این آمار گویای شکست روانی ماشین جنگی دشمن است.
🔸 تحلیلگران تاکید میکنند این روند، آغاز فروپاشی داخلی رژیم صهیونیستی است. همانطور که #مقاومت_اسلامی روزبهروز قویتر میشود، دشمن در #گرداب_نفرت و #ناامیدی غرق میشود.
🔸 جالب آنکه ۵۰ درصد از ۱۹ هزار زخمی این رژیم نیازمند درمانهای روانی هستند. این یعنی #اشغالگری نه برای مردم فلسطین، که برای خود اشغالگران هم #تباهی آورده است.
🔸 افزایش #خودکشی_نظامیان بخصوص در بین سربازان ذخیره، زنگ خطر جدی برای #رژیم_صهیونیستی است. این رژیم که روزی ادعای #ارتش_شکست_ناپذیر را داشت، امروز حتی قادر به حفظ سلامت روان سربازانش نیست!
📌 این آمارها ثابت میکند #حق_با_مقاومت است و دشمن غاصب روزبهروز به #سقوط نزدیکتر میشود.
#MJN
کانال #مسجد_جامع_نارمک در ایتا و بله:
@MasjedJameNarmak
⭕ #دیوارنگاره میدان ولیعصر بمناسبت چهلمین روز شهادت سردار حاج رمضان؛ سنگرِ استوار مقاومت
«وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»
#آل عمران_۱۶۹
«و هرگز کسانی که در راه خدا کشته شدهاند را مرده مپندار، بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میگیرند.»
🔸 سردار شهید #حاج_رمضان؛ فرماندهی که عمرش را در راه دفاع از حرم و مقاومت گذاشت و سرانجام در مسیر #جهاد_فی_سبیل_الله به #فیض_شهادت نائل آمد.
🔸- از همرزمان حاج قاسم بود و سالها در #جبهه_مقاومت علیه #داعش و #صهیونیستها جنگید.
- در #دفاع_از_حرم، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد و به #سردار_بی_مدعای مقاومت شهرت یافت.
- همیشه میگفت: «ما سربازان امام زمان(عج) هستیم و تا آخرین قطره خون از #اسلام و #حرم دفاع میکنیم».
🔸درسهای شهید حاج رمضان
🔹 وفاداری به آرمانها: او ثابت کرد #وفاداری_به_ولایت تنها یک شعار نیست، بلکه در #عمل و #جهاد معنا مییابد.
🔹 سادگی و مردمداری: با وجود فرماندهی ارشد، هرگز از #سادگی و #مردمداری فاصله نگرفت.
🔹 استقامت در راه حق: تا آخرین لحظه در #مسیر_مقاومت ایستاد و به #شهادت رسید.
🔸وصیت شهید به رزمندگان
▫️ «دشمن را دست کم نگیرید، اما از او نترسید!»
▫️ «پیروزی نزدیک است، اگر به #ولایت_فقیه و #رهبری انقلاب ایمان داشته باشید»
#وعده_صادق
#مرگ_بر_اسرائیل
#MJN
کانال #مسجد_جامع_نارمک در ایتا و بله:
@MasjedJameNarmak