🌟﷽🌟
📕#صحیفه_سجادیه
📗#صحیفه_خوانی
📖دعای سی و دو صحیفه سجادیه (۳۲)
🕯«دعا در نماز شب»
♻خدایا! ای دارای فرمانروایی ابدی و جاوید! و ای صاحب سلطنتی که بدون سپاهیان و دستیاران، پرقدرت و نیرومند است! و ای#مالک عزّت ماندنی و ثابت که با رفتن روزگاران و سپری شدن سالها و گذشت زمانها و ایام، خللی در آن وارد نمیشود؛ بلکه ازلاً و ابداً ماندنی و ثابت است،سلطنتت توانمند و شکستناپذیر است؛ اوّل این سلطنت را حدّ و مرزی و آخرش را پایان و نهایتی نیست و فرمانرواییات برتر است؛ چنانکه همۀ اشیا، از دسترسی به قلّۀ بینهایتش فرو ماندهاند،نهایت وصف واصفان، به پایینترین مرتبه از بلندی و رفعتی که به خود اختصاص دادهای، نمیرسد،اوصاف در مقام وصفت گمراه و سرگشته و تعریفها در پیشگاه حضرتت، عاجز و از هم گسستهاند و دقیقترین تصوّرات در بارگاه کبریاییات سرگرداناند...
🌧اللَّهُمَّ يَا ذَا الْمُلْكِ الْمُتَأَبِّدِ بِالْخُلُودِ وَ السُّلْطَانِ الْمُمْتَنِعِ بِغَيْرِ جُنُودٍ وَ لَا أَعْوَانٍ وَ الْعِزِّ الْبَاقِي عَلَى مَرِّ الدُّهُورِ وَ خَوَالِي الْأَعْوَامِ وَ مَوَاضِي الْأَزمَانِ وَ الْأَيَّامِ،عَزَّ سُلْطَانُكَ عِزّاً لَا حَدَّ لَهُ بِأَوَّلِيَّةٍ وَ لَا مُنْتَهَى لَهُ بِآخِرِيَّةٍ وَ اسْتَعْلَى مُلْكُكَ عُلُوّاً سَقَطَتِ الْأَشْيَاءُ دُونَ بُلُوغِ أَمَدِهِ وَ لَا يَبْلُغُ أَدْنَى مَا اسْتَأْثَرْتَ بِهِ مِنْ ذَلِكَ أَقْصَى نَعْتِ النَّاعِتِينَ،ضَلَّتْ فِيكَ الصِّفَاتُ وَ تَفَسَّخَتْ دُونَكَ النُّعُوتُ وَ حَارَتْ فِي كِبْرِيَائِكَ لَطَائِفُ الْأَوْهَامِ...
☀️#صحیفه_سجادیه#دعا_۳۲
🌟﷽🌟
📜📜📜🌿🌹یا ؏ــلے🌹🌿📜📜📜
🍎#نهج_البلاغه_خوانی
🍀#خطبه_ها(۹۱)#خطبه_اشباح
⬅ خـــــــــــدا شـــــــــــناسي️
📜📜📜📜🌿🌹یا ؏ــلے🌹🌿📜📜📜📜
🔹️(مسعدة بن صدقه از امام صادق عليه السّلام نقل كـرد، روزي در مسـجد كوفـه شخصي به امام علي عليه السّلام گفت خدا را آنگونه توصيف كن كه گويا با چشم سر او را ديدهايم، امام به#خطابه برخاست،#مسجد پـر از مردم شد، در حالي كه خشمناك بود و رنـگ صـورت امـام تغيير كرده بود فرمودند)
🔸️سـتايش خدايي را سزاست كه نبخشيدن برمال او نيفزايد و بخشش او را#فقير نسازد زيرا هربخشندهاي جز او، اموالش كاهش يابد و جز او هر كس از بخشش دست كشد مورد نكوهش قرار گـيرد.اوست بخشنده
انـواع نعمتهـا و بهرههـاي فزاينده و تقسيم كننـده روزي پـديدهها، مخلوقات همه جيره خـوار#سفره اويند، كه#روزي همه را تضمين و انـدازهاش را تـعيين فرمـود. به مشتاقان خـويش و خواستاران آنچه در نزد اوست راه روشن را نشان داد،#سخاوت او را در آنجا كـه از او بخواهند، با آنجا كه از او درخواست نكننـد، بيشـتر نيسـت...
📍این خطبه که به خطبه «اشباح» معروف است، از خطبه هاى درخشان آن حضرت مى باشد.این خطبه از خطبه هاى بسیار پر ارزش، پر محتوا و فصیح و بلیغ است، که گواه دیگرى بر عظمت امیرمؤمنان(علیه السلام) و ارتباطش با عالم قدس، و بهره گیرى اش از#علم بى انتهاى الهى است.
🔸️رَوَي مَسْعَدَةُ بْنُ صَدَقَةَ عَنِ الـصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ( عليــه الســلام ) أَنَّهُ قَالَ خَطَبَ أَمِيـــرُ الْمُؤْمِنِيـــنَ بِهَذِهِ الْخُطْبَةِ عَلَي مِنْبَرِ الْكُوفَةِ وَ ذَلِكَ أَنَّ رَجُلــــًا أَتَاهُ فَقَالَ لَهُ يَا أَمِيـرَ الْمُؤْمِنِيـنَ صِفْ لَنَا رَبَّنَا مِثْلَ مَا نَرَاهُ عِيَانــاً لِنَزْدَادَ لَهُ حُبّاً وَ بِهِ مَعْرِفَةــً فَغَضِبَ وَ نَادَي الـصَّلَاةَ جَامِعَةـً فَاجْتَمَعَ الـنَّاسُ حَتَّي غَصَّ الْمَسْجِدُ بِأَهْلِهِ فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ وَ هُوَ مُغْضَبٌ مُتَغَيِّرُ الـــلَّوْنِ فَحَمِدَ الـــلَّهَ وَ أَثْنَي عَلَيْهِ وَ صَلَّي عَلَي الــنَّبِيِّ ( صــلي اللــه عليـه وآلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــه ) ثُمَّ قَالَ :
⚡>وصــــــــــف الــــــــــلّه تعـــــــــالي< الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَفِرُهُ الْمَنْعُ وَ الْجُمُودُ وَ لَا يُكْدِيـــــهِ الْإِعْطَاءُ وَ الْجُودُ إِذْ كُلُّ مُعْطٍ مُنْتَقِصٌ سِوَاهُ وَ كُلُّ مَانِعٍ مَذْمُومٌ مَا خَلَاهُ وَ هُوَ الْمَنَّانُ بِفَوَائِدِ الـنِّعَمِ وَ عَوَائِدِ الْمَزِيـدِ وَ الْقِسَمِ عِيَالُهُ الْخَلَائِقُ ضَمِنَ أَرْزَاقَهُمْ وَ قَدَّرَ أَقْوَاتَهُمْ وَ نَهَجَ سَبِيـــلَ الــرَّاغِبِينَ إِلَيْهِ وَ الــطَّالِبِينَ مَا لَدَيْهِ وَ لَيْسَ بِمَا سُئِلَ بِأَجْوَدَ مِنْهُ بِمَا لَمْ يُسْأَلْ...
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه_۹۱🍋
🔴 چشماني كه بينا شد
يكي از اطبّا اصفهان مي گفت:
من به هيچ ديني معتقد نبودم. به خدا ايمان نداشتم. با اين كه بچه مسلمان هم بودم ، يك روز به عمرم نماز نخوانده بودم، روزه نگرفته بودم. خارج آمدم و تحصيل كردم، دكترايم را گرفتم. به ايران برگشتم. مطب باز كردم و متخصّص چشم بودم.
ازدواج كردم. خدا به من دختري داد، روز به روز كه اين دختر بزرگتر مي شد، علاقه من به او بيشتر مي شد،
دختر به سنّ 6-7 سالگي رسيد، يك روز صبح آمدم صدايش كردم، از خواب بيدار شد، چشمهايش را هم باز كرد. ولي به من گفت: بابا، هيچ جا را نمي بينم، هر چه دستم را جلو چشمش تكان تكان دادم، ديدم نمي بيند. وحشت زده لباسهايم را پوشيدم. او را به مطب آوردم معاينه اش كردم، ديدم نابينا شده. صددرصد ، و بينايي اش را كاملاً از دست داده،
تلفن كردم، بعضي ديگر از رفقاي همكارم آمدند؛ كميسيون كردند، گفتند: هيچ اميدي به او نيست.
از ايران به كشورهاي خارجي آمديم، همه جا جواب رد دادند. دوباره به ايران برگشتيم. ديگر نه غذا مي توانستيم بخوريم، نه خواب داشتيم، نه آسايش داشتيم، يك روز زنم آمد با اشك جاري، گفت فلاني، چند سالي است كه ما با هم زندگي مي كنيم، هنوز يك همچنين خواهشي از تو نكرده بودم. امروز مي خواهم يك خواهش از تو بكنم، كه به خاطر من انجام بدهي .
گفتم: چه هست كه بگويي انجام بدهم؟ گفت: نه تو اعتقاد نداري. چكار كنم؟ گفت: انگليس، آمريكا، آلمان بردي خوب نشد، اطبّاي ايران جواب كردند. مي خواهم از تو يك خواهش كنم، مي دانم تو خدا را قبول نداري، دين و امام رضا (ع) را قبول نداري، ولي ما اصفهان هستيم و تا مشهد راهي نيست. همه جا بچّه يمان را برديم.بيا سه تا بليط بگيريم و سه تايي، براي سه شب مشهد برويم و برگرديم
گفتم: اين حرف ها چيست؟ مزخرفات مي بافي. گفت: من كه گفتم: فقط به خاطر من اين كار انجام بده.
گفتم باشد. ولي من خودم نمي آيم. من به امام رضا (ع) و اين حرف ها اعتقاد ندارم. گفت :« بسيار خوب» شما داخل حرم نياييد. من را ببر دمِ درِ حرم، من به حرم مي روم. شما دو ساعت ديگر دنبالم بيا.
بليط گرفتم، براي سه شب آمديم مشهد، وارد شديم، در هتل اثاثيه را گذاشتيم. حرم آمديم. چشمم به گنبد علي بن موسي الرضا افتاد، برگشتم.
زن در حرم رفت. دو ساعت بعد برگشت. شب دوّم، شب سوّم گذشت، خبري نشد.
به زنم گفتم : ديدي گفتم اين ها همه اش كشك است. علي بن موسي الرضا (ع) يعني چه؟ حالا ديگر بيا برويم. امشب ديگر پروازمان هست، زن باز هم زد زير گريه. گفت: امشب كه شب سوّم هست، شب جمعه هست، من شب جمعه حرم امام رضا (ع) را ترك نمي كنم. برو بليطمان را تمديد كن. سه روز ديگر بيشتر بمانيم. بليط را تمديد كردم. #شب_جمعه هم گذشت، خبري نشد. روز جمعه هم گذشت خبري نشد. شنبه صبح بود زنم گفت: ما را حرم نمي بري؟ گفتم چرا مي برم. ساعت 8 ما را حرم برد. خودش رفت كه ساعت 10 دنبالمان بيايد، دم صحن قرار گذاشتيم.
من رفتم و ساعت 10 آمدم دم قرار، ايستادم . دم صحن ديدم خبر نيست. ترسيدم « خدا» تا الآن تخلّف نكرده بودند. هر روز سر ساعت همين جا بودند. كجا رفتند؟ گم شدند؟
نگاه كردم در حرم تا آن لحظه حاضر نبودم از تعصّبي كه داشتم، داخل صحن را نگاه كنم. يك وقت ديدم حرم قيامت شده. مردم بر سرشان مي زنند. هر كسي هر كجا هست رو به حرم ايستاده، مي گويد: يا علي ابن موسي الرضا. خدا، چه خبر شده، چه شده، چه اتّفاقي افتاده؟ يك نفر آن نزديكي بود. صدا كردم. گفتم بيا جلو. نمي خواستم داخل حرم بروم. جلو آمد، گفتم: چه خبر است. حرم اين قدر قلقله است. گفت: مگر نمي داني امام رضا يك دختر بچه كور 6-7 ساله را شفا داده، الآن روي دست مردم است.
گفت: ديگر نفهميدم چه شد، گفتم: واي بر من، نكند دختر خودم باشد، داخل صحن دويدم، جمعيّت را شكافتم.
يك وقت ديدم دخترم روي دست مردم است، از آن دور من را ديد، مي گويد: بابا ديگر مي بينم.
گفت: جلو رفتم. دخترم را بغل كردم. دستم را جلوي چشمهايش حركت دادم ديدم چشم حركت مي كند. فهميدم بينا شده. دختر را رها كردم، داخل حرم دويدم، شبكه هاي ضريح را گرفتم. گفتم: آقا به خدا ديگر نوكرت هستم. اين قدر كريمي كه من به تو اعتقاد نداشتم، من را هم دست خالي برنگرداندي، به من هم عنايت كردي
📗منبع: نوار گلچين مصيبت هاي مرحوم خبازیان
🍃🍃🍃✨✨✨🍃🍃🍃
⚫️ درسی از مکتب حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
🔻از سخنان حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام است كه مى فرمايد:
«عجب است از كسانى كه درباره مأكولات و خوردنيهاى خود فكر مى كنند اما درباره معقولات و ياد گرفتنى هاى خود هيچ گونه زحمتِ انديشهاى به خود راه نمىدهند.
🔸تبیین :
🔻انسان از فقر و كمبودى طبعاً گريزان است؛
اگر احساس نقص و فقر در يك گوشه زندگى خود مى كند، تا حد امكان تلاش مى كند كه آن نقص را تكميل و آن فقر را برطرف سازد.
🔻چيزى كه هست نقصها و فقرهاى مادى خيلى واضح و محسوس است، برخلاف فقرها و نقصهاى معنوى.
🔻مثلًا فقر مالى را همه كس حس مى كند و لهذا طبعاً تلاش مى كند كه با اين نوع فقر مبارزه كند و گاه اين تلاش به حد افراط مى رسد و به صورت حرص و طمع در مى آيد و منشأ خرابيها و ظلمها و حقكشى هايى در اجتماع مى گردد.
🔻و همچنين فقر شأن و حيثيت؛
هركسى زود مى فهمد كه چقدر در جامعه آبرو و حيثيت دارد و چقدر از اين لحاظ كسرى دارد و لهذا دائماً در فكر جبران اين كسريها برمى آيد.
و همچنين است فقر و نقصهاى عضوى و اندامى.
🔻ولى فقرهاى معنوى از قبيل فقر در تربيت و ادب، كمتر براى خود شخص قابل ادراك است.
كسى كه فاقد ادب معاشرت و اخلاق انسانى و تربيت صحيح اجتماعى است خودش كسرى خودش را از اين لحاظ نمى فهمد،
خصوصاً اگر اخلاق زشت وى در روحش رسوخ يافته باشد و به اصطلاح ملكه شده باشد؛
🔻و بالاخص اگر آن طرز اخلاق در اجتماع هم معمول و شايع باشد،
ديگر در اين صورت آن خُلق زشت در نظر او مستحسن و قابل دفاع است و هميشه از طرز رفتار خودش و هم مسلكانش حمايت هم مى كند.
🔻از همين قبيل است فقر علمى و فكرى.
آدم جاهل و كم خرد چيزى را كه هرگز احساس نمى كند همان جهالت و كم خردى است.
🔻پس علت اينكه بشر درباره مأكولات و خوردنيهاى خود مى انديشد و تلاش مى كند اما درباره معقولات و تحصيل انديشه صحيح تلاش و كوشش نمى كند همان منتهاى جهالت و كم خردى اوست.
📚 مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حكمتها و اندرزها(۱ و ۲))، ج۲۲، ص: ۱۹۳-۱۹۲-با تلخیص و ویرایش
☀️ #حدیث
✅ امام على عليه السلام:
هر كه به ياد مردم سرگرم شود، خداوند سبحان او را از ياد خود جدا كند
📙 غررالحكم حدیث8234
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ هر روز با قران
⭕️ #شیطان از کم شروع میکنه امّا به #کم قانع نیست!
📖[[ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَ مَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ...
✍ای کسانی که ایمان آورده اید! از گامهای شیطان پیروی نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش میسازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان میدهد!...]] (سوره نور/آیه ۲۱)
🎤 #استاد_عالی
📌امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند :
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: خداوند متعال در شب معراج به او گفت:
📌 اي احمد، آيا مي داني چگونه مي توان عابد حقيقي شد؟
حضرت پاسخ دادند؟ نمي دانم. خداوند فرمود: هر گاه هفت صفت در انسان جمع شود:
۱. تقوائي كه او را از ارتكاب گناه باز دارد.
۲. سكوتي كه مانع از پرداختن به آنچه به او مربوط نيست، گردد.
۳. ترسي كه هر روز بر اشك و حزن او بيفزايد.
۴ ،حيائي كه در خلوت و تنهائي پروا كند.
۵ ،خوردن مال حلال كه براي ادامه حيات محتاج آن است.
۶ دشمني دنيا، كه من آنرا دشمن دارم.
۷ و دوستي با نيكان و صلحا از آن روي كه من آنها را دوست دارم.
📚مستدرک الوسائل، جلد 9، صفحه 19