eitaa logo
مطلع عشق
278 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ حرفِ دل را باید با گفت این روزها را جُز "تو" محرم راز می‌دانند ای تویی که با گره گشایی میکنی ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
💠⚜💠⚜💠⚜💠 ⚠️هیچ کس به من نگفت😔 1⃣2⃣قسمت بیست و یک 😔هیچ کس به من نگفت:که اگر بیایی، ظلمی باقی نمی‌م
💠⚜💠⚜💠⚜💠 ⚠️هیچ کس به من نگفت😔 2⃣2⃣قسمت بیست و دوم 😔هیچ کس به من نگفت: که در دوران غیبت شما، وظایفی دارم از جنس عشق، که با عمل کردن به آن وظایف، راهی به سوی شما برایم گشوده خواهد شد.🌷 👌مگر نه این است که مؤمن باید در فراق شما قلبش میزبان غم باشد و اندوه در دلش خانه سازد هر چند ظاهرش شاد و پر تبسم جلوه می کند. ⛅️مخفی بودن امام و نرسیدن دست کوتاه ما بر آن مهربان، گرفتن حق امام از ظالمانی که از خلافت و حکومت جهان، حضرت را محروم کرده اند 🍁و همچنین سختی پیمودن راه راست و سخت شدن راه رسیدن به خدا به خاطر غیبت آن یگانه دهر، همه و همه عواملی است که غم را در دل میهمان می کند.💔 😢اگر در نوجوانی، جرعه ای از شربت شیرین عشق محبت به امام را چشیده بودم اکنون در فراق آن محبوب، اینگونه بی خیال ننشسته و در فکر دنیای خویش، گذران عمر نمی کردم.😔 🔹ادامه دارد... 📘کتاب "هیچکس به من نگفت" ✍نویسنده: حسن محمودی 22 ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
📌 توییت توضیحی پیرامون عملکرد مجلس و اوضاع اقتصادی امروز ‌❣ @Mattla_eshgh
🔴 دلایل بی‌حاصلی سوال و استیضاح از 🔹 عملکرد دولت بی‌دستاورد و خسارت‌بار در حوزه‌های مختلف داخلی و خارجی روشن است و از هر منظر کارشناسی به آن نگریسته شود، چیزی برای دفاع ندارد، تا آن‌جا که حتی منتقدترین افراد را عمدتاً رای دهندگان به او تشکیل می‌دهند. 🔹 در این میان، اما سوال اساسی این است که باید چنین دولتی را که عمر ۱۰ ماهه پایانی خود را طی می‌کند با سوال و استیضاح کنار زد؟ آثار سلبی و ایجابی آن برای کلیت نظام و مردم چیست؟ 🔹 به نظر می‌رسد سوال و استیضاح (که البته حق طبیعی مجلس و نمایندگان است) در این مدت باقی‌مانده، آورده خاصی برای نظام و مردم ندارد زیرا: 🔻۱.‌ بعد از بنی‌صدر، رویه و عرف حاکمیتی این بوده که با رئیس جمهور و (در مقاطعی نخست وزیر) برخورد حاد و حذفی صورت نگیرد. این رویه سبب پایداری نظام حکومتی و حفظ آرامش در کشور می‌شود. 🔻۲. استیضاح رئیس یک دولت که هفت سال بر سر کار بوده و وقت بسیاری را با کم‌کاری و مسیر اشتباه تلف کرده، در کمتر از یکسال به عمر آن دولت، هیچ نتیجه عملی در بر نخواهد داشت. به فرض محال با رای عدم صلاحیت، بجز رئیس جمهور سایر ارکان دولت تا چند ماه بر سر کار هستند و عملا تفاوتی نخواهد کرد. 🔻۳. سوال و استیضاح بزرگترین موقعیت برای سیاستمدار حرفه ای برای سوارشدن بر موج هیجان و احساسات، مظلوم نمایی، فرافکنی و استفاده از اشتباهات نمایندگان است. همانطور که حضور ظریف در مجلس نیز با چنین نتیجه ای همراه شد. 🔻۴. منطق بازار و معادلات روانی حاکم بر آن با منطق مورد نظر نمایندگان همخوان نیست. استیضاح و سوال در شرایط فعلی ایران از سوی بازار به معنی ناکامی کل حاکمیت در کنترل شرایط اقتصادی تلقی می‌شود و نه ناکارآیی یک دولت و یک جناح خاص. 🔻۵. بی ثباتی در نظام سیاسی و ناتمام ماندن دوره روحانی، سیگنال خوبی برای قدرت و نفوذ منطقه ای ایران نیست. ولو آنکه روحانی دغدغه محور مقاومت را چندان نداشته باشد اما ناتمام ماندن دولت وی به پرستیژ سیاسی ایران در منطقه ضربه می‌زند و از سوی ناظران منطقه‌ای به عنوان نشانه‌ای از تزلزل نظام ایران تعبیر می‌شود. 🔻۶. تقریبا می‌توان گفت امکان اصلاح مسیر دولت از وضعیت اشتباه فعلی به شکل مبنایی وجود ندارد و ظرفیت اصلاح و نقدپذیری در لایه یک دولت وجود ندارد. از سوی دیگر مجلس می‌تواند در جو آرام و کارشناسی در همین مدت باقی مانده از عمر دولت برخی تصمیمات مفید و موثر را به آن بقبولاند. به شرط آنکه با بخش منصف و دلسوز دولت رابطه برقرار کند و از چالش حاد با بالادستی‌ها اجتناب کند. 🔻۷. میان لایه‌های کنشگر افراطی فتنه و برخی مدیران دولت تدبیر، هم‌پوشانی و ارتباطاتی وجود دارد. حادسازی فضا علیه دولت سبب می‌شود رادیکال‌ها نظرات خود را به تصمیم گیران در دولت توجیه کنند و حوزه ذهنیت _عملکرد اشتراکی آن‌ها گسترده شود. در آن صورت با توجه به طراحی‌های بسیار جدی ضدانقلاب، منافقین، سرویس‌های خارجی و نارضایتی مردم از وضعیت اقتصادی، بستر رقم خوردن یک فتنه چندوجهی فراهم شود. 🔻۸. نفس وجود مجلس فعلی با گرایش‌های انقلابی و کاملا متضاد با دولت، خود نوعی فشار بر دولت است و بازدارنده بسیاری از مسائل است. این فشار مثبت در صورتی که از حد خود فراتر رود به فشار منفی تبدیل می‌شود و اثرات مخربی در پی خواهد داشت. ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا رهبرانقلاب اینقدر بیاد سردار سلیمانی هستند و در فراق ایشان گریه میکنند؟ 🔺حاج قاسم سلیمانی قبل از شهادت پرده از این راز برداشتند... ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
چیک چیک...عشق قسمت ۱۰۵ _من تند رفتم یا تو ؟ ... چجوری تونستی ؟ چجوری ؟ _اصلا حوصله اشک و آه ندار
...عشق ۱۰۶ رگ گردنش متورم شده بود ... زد زیر خنده . از این خنده ها که تو اوج عصبانیت میاد سراغ آدم و مثل هیستیریک میره رو اعصاب ! _اون لعنتی هنوزم چشم دیدن منو نداره ... نمیتونه ببینه که خوشم . فکر میکردم یادش رفته گذشته رو ! اما هنوزم داره میسوزه و میخواد منم با خودش به آتیش بکشه ... ولی کور خونده .. من نمیذارم ... نمیذارم ! همزمان با فریادی که زد با پا لگدی به صندلی چوبی وسط اتاق زد که محکم پرت شد و صدای خیلی بدی داد ... جوری که محمودی سریع در اتاق رو باز کرد و پرسید : _چی شده آقای نبوی حالتون خوبه مشکلی پیش اومده ؟ پارسا داد زد : _به تو ربطی نداره برو بیرون ! محمودی با نگرانی به چهره هامون نگاهی کرد و گفت : _میخواین یه لیوان .. _گفتم برو بیرون ! این بار از دادی که زد منم تکون خوردم ! محمودی در رو بست و رفت ... دوباره برگشت سمتم و با یه ناه مرموز گفت : _چیه ؟ نکنه خودش بهت پیشنهاد دوستی داده ؟ آره !؟ با چشمهای گرده شده از تعجب گفتم : _چرا مزخرف میگی ؟ اونم یکی بدتر از تو ! _تو لیاقت نداشتی که من دوستت داشته باشم ! وگرنه انقدر تو زندگیم فضولی نمیکردی و سرت به کار خودت گرم بود ! _دوست داشتنت ارزونیه زن و بچه ات ! من لیاقتشو نداشته باشم بهتره ... _تو از گذشته من چی میدونی که انقدر برام پوزخند میزنی ؟ هان ؟ _همه چیزو ! اینو که تو یه بچه داری ... یه دختر که همه امیدش توی زندگی مادر و پدرشه ... یه زن داری که مریضه هزارها کیلومتر اونورتر داره میمیره اونوقت تو مثل آدمهای بی مسئولیت به درد نخور اینجا با خیال راحت داری با دخترای هفت قلم آرایش کرده میگردی و خوش میگذرونی _خوبه ! تو که از همه چیز خبر داری حتما اینم میدونی که اون مریضه و داره میمیره ! من نمیتونم همه عمر و جوونیم رو پای یه زن مریض بشینم از دیدن رنگ و روی زردش متنفرم ! _یعنی هر آدمی اگر فهمید زنش مریضه باید ولش کنه به امون خدا و بره دنبال خوشیش چون دیدن چهره مریضش عذابش میده ! انگار واقعا کم آورده بود ... مثل آدمهای شکست خورده خودش رو پرت کرد روی صندلی ... سرش رو گذاشت روی دستاش و با صدایی که شاید از غصه گرفته بود گفت : ‌❣ @Mattla_eshgh
چیک چیک...عشق قسمت ۱۰۷ _آره ! اگه مثل من فقط عاشق قیافه زنش میشد و میرفت دنبالش حتما همین کارو میکرد ! _یعنی چی ؟ قبل از اینکه چیزی بگه منم نشستم روی صندلی ... دیگه حس وایستادن نداشتم زانوهام کم آورده بود . با حالی که داشتم ترجیح میدادم فقط برم خونه ... اما خوب شنیدن حرفهای پارسا هم برام خالی از لطف نبود ! سکوت رو شکست و با تکون دادن سرش شروع کرد حرف زدن _اشتباه کردم ! همه چیز با یه اشتباه بچگانه شروع شد و رسید به اینجا ... شایدم بشه اسمشو گذاشت حماقت!!! شاید اگر بعد از چند سال بیتا رو توی جشن تولدم با اون چهره معصوم و خیلی قشنگ نمیدیدم هرگز حتی به ذهنمم خطور نمیکرد که عاشق بشم و بخوام ازدواج کنم ! خودشون شیراز زندگی میکردن ولی بیتا کارشناسی ارشد تهران قبول شده بود و برای کارهای ثبت نامش اومده بود تهران که مصادف شده بود با تولد من . از بچگی کم حرف و مهربون و خجالتی بود و خیلی خوشگل ! اون شبم بخاطر همین خجالتی بودنش نظرمو جلب کرد ... نمیتونستم در برابر چشمهای قشنگش بی تفاوت باشم ... مخصوصا که اشکان لعنتی مثل یه روباه مکار که دنبال طعمه بگرده سعی داشت با چاپلوسی نظرشو جلب کنه ! نه اینکه غیرتی شده باشم چون اصلا این چیزا زیاد تو خونم نبود ... ولی خوب دوست نداشتم تو خونه خودم جلوی چشمام دخترعمویی رو که تازه کشفش کرده بودم با زرنگی از خود کنند ! خوب بلد بودم چجوری باید دل دخترها رو به دست آورد ... مخصوصا کسی مثل بیتا که گوشه گیری میکرد از جمع ! البته فکر میکردم راحته اما نبود ! توی چند روزی که خونه ما بود زیاد نمیرفتم بیرون ... از هر شیوه ای که فکرشو میکردم استفاده کردم ولی اصلا راه نمیداد . همین که مثل همه دخترای اطرافم خودشو لوس نمیکرد و با روی باز باهام برخورد نمیکرد بیشتر مشتاقم میکرد . یک هفته گذشت ولی نتونستم کاری کنم ... اشکان هم تو این چند روز به بهانه های مختلف بهم سر میزد تا در واقع از دیدن بیتا محروم نباشه ! اینکه بیتا میخواست پس فردا برگرده شیراز و من مثل پسرای دست و پا چلفتی هیچ غلطی نتونسته بودم بکنم دیوونم میکرد تا اینکه اشکان بهم زنگ زد و گفت بیا دم در تو ماشین کارت دارم . آخر شب بود ... هر چی بهش اصرار کردم نیومد بالا ... گفت یه چیزی شده که میخواد باهام مشورت کنه ... اولش یکم چرت و پرت گفت ولی کم کم بحث ازدواج رو پیش کشید ... جوری که باعث تعجبم شد ! از اشکان بعید بود نصفه شبی بی مقدمه حرف از ازدواج بزنه و عاشق شدن ... این چیزا اصاا تو ذات ما نبود چون اصولا تنوع طلب بودیم ! خلاصه شصتم خبردار شد که میخواد پای بیتا رو بکشه وسط ... به هر حال دوستم بود میشناختمش اگر حرفی از علاقه به بیتا میزد نمیتونستم خودمو کنار نکشم ! ‌❣ @Mattla_eshgh
چیک چیک...عشق قسمت ۱۰۸ باید بهش یه دستی میزدم ... من از اونم زرنگ تر بودم ... همین که دهن باز کرد تا بگه از کی خوشش اومده با دست کوبیدم رو پام و گفتم : _ای دل غافل فکر میکردم فقط خودمم که دل و دینمو باختم! با تعجب گفت : _یعنی چی پارسا ؟ توام!؟ کلا آدم هفت خطی بودم! لحنمو غصه دار کردم _آره بابا ... بعد عمری عاشق کسی شدم که حتی از درد دلم خبر نداره ... میدونی اشکان نمیتونم به این راحتی ازش بگذرم . حس میکنم تنها کسیه که میتونه آدمم کنه ! میخوام همه چی رو ببوسم و بذارم کنار اگه فقط یه بله بهم بگه با تردید گفت : _اینکه خیلی خوبه پسر ... حالاطرف کی هست که به تو با اینهمه ابهت و جذبه ات نگاه نمیکنه ؟ _باورت نمیشه اگه بگم _حالا بگو اصلا من میشناسمش؟ _دختر عموم بیتا وقتی اینو میگفتم خیره شده بودم به چشمای پر از سوالش... میخواستم طعم شیرین پیروزی رو بچشم وقتی شکستش رو حس میکرد! با صدایی که از ته چاه در میومد گفت : _بی ..تا ؟ _آره بیتا ! پوزخندی زد و دستی به موهاش کشید ... بعد از چند لحظه با رگه هایی از خشم گفت : _خیلی آشغالی پارسا ! مثل سگ داری دروغ میگی همین که بو بردی میخوام چی بگم عاشق شدی؟ _من خیلی وقته که عاشق شدم ... عاشق دخترعمویی که اگر قرار باشه بین من و تو کسی رو انتخاب کنه اون منم چون حق بیشتری دارم _چه حقی ؟ نکنه نافتونو واسه هم بریدن ؟ _شایدم ! ببین داداش من بهتره آدم بفهمه نباید به ناموس کسی چشم داشته باشه زد زیر خنده و تو خنده گفت : _دمت گرم خندیدم ! ... تو مگه ناموسم حالیته ؟ _به خودم مربوطه ! در ضمن باید بگم دیر جنبیدی و از کفت رفت ... قبل از شام خواستگاری کردم و جوابمم گرفتم! انگار کپ کرد چون مات نگاهم کرد ولی چند لحظه بعد گفت: _همین الان گفتی از درد دلت خبر نداره ! _آره چون نمیدونه عاشقش شدم ... فکر میکنه مامانم خودش خواسته نه من ! یقه ام رو چنگ زد و با عصبانیت صداشو برد بالا _واسه من فیلم بازی نکن عوضی ... تو آدم زن گرفتنی ؟ ‌❣ @Mattla_eshgh
چیک چیک...عشق قسمت ۱۰۹ _نکنه تو از من آدم تری _نیستم ولی میخوام بشم ! _منم میخوام بشم _تو صد سالم که بگذره هیچی نمیشی ! _خفه شو به تو ربطی نداره ! منم هر غلطی که دلم بخواد میکنم میدونی که از دست توام کاری بر نمیاد _تو دوستش نداری پارسا ! چرا میخوای زندگیشو به گند بکشی ... اون یه دختر معصومه که .. _بسه تو نمیخواد این چیزا رو یاد من بدی ! دیگ به دیگ میگه روت سیاه ... _من میتونم خوشبختش کنم ... ببین بیا مثل دو تا مرد ... _مگه میدونی که من بدبختش میکنم ؟ _آخه لعنتی اون دخترعموته اینهمه دخترای رنگ وارنگ ریخته دورت که خودشونو میکشن برات چرا اون ؟ چرا میخوای بیچاره اش کنی؟ _من دوستش دارم بیشتر از همه اون دخترا ! میخوام باهاش ازدواج کنم و اگه هر کسی مانع و سد راهم بخواد بشه اونو بیچاره میکنم نه بیتا رو ! کشمکشمون خیلی بالا گرفت جوری که حتی به زد و خوردم رسید ... مثل دو تا گرگ که سر یه بره بی گناه دعوا میکردن ! واسم مهم نبود چی میشه و آیندم به کجا میرسه ... میخواستم حال اشکان رو بگیرم که همیشه خاطرخواه های بیشتری داشت ... خانوادم مخالف صد در صد بودن چون میدونستن ناخلف تر از این حرفام ... ولی من قول دادم قسم خوردم که از دوستام دست میکشم اعتصاب غذا کردم ... هر کاری کردم تا بلاخره رضایت دادن و با هزار جور تضمین گرفتن راهی شیراز شدیم برای خواستگاری ! فکر نمیکردم وقتی از در خواستگاری وارد بشم بیتا استقبال کنه فهمیدم دختر پاکیه .. ولی برام مهم نبود ! من عاشق قیافه اش شده بودم و اینکه بتونم اشکانو از سر راهم بردارم! همه چی انقدر زود پیش رفت که دو هفته بعد جشن نامزدیمون توی تهران بود ... وقتی اشکان اومد توی سالن با دیدن بیتا کنارم داغون شد ... انگار واقعا دوستش داشت و همین باعث شد حس کنم کار درستی انجام دادم! بغلم کرد تا تبریک بگه ولی آروم جوری که کسی نفهمه کنار گوشم گفت : _میدونم که هوسه نه عشق ! قسم میخورم همونجوری که تو زندگی منو بیتا رو به لجن کشیدی منم کوتاه نمیام و همیشه از هر جا که بتونم میزنم تو برجکت ... فقط سعی کن خوشبختش کنی ! بعد هم با لبخند تصنعی سریع ازم جدا شد و رفت ! ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
#السلام_ایها_غریب ❣ #سلام_امام_زمانم ❣ حرفِ دل را باید با #تو گفت این روزها #همه را جُز "تو" محرم
پستهای روز سه شنبه(امام زمان (عج) و ظهور)👆 روز چهارشنبه(خانواده وازدواج)👇
۵۹ 💕 قربون صدقه رفتن؛ تنها مخصوص زمان نامزدی نیست! ‌❣ @Mattla_eshgh