eitaa logo
از زبان مشاور
517 دنبال‌کننده
193 عکس
63 ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 کدام دعا و مناجات را بخوانیم؟ 🖌 : 🔹 از زبان مشاور 🔸 مشاورهٔ اخلاقی - عرفانیپرسش خانم مناجاتیان گفته و پرسیده‌ است: در رسانه‌هایتان بیشتر، مطالب علوم تربیتی و خانوادگی را می‌نویسید. نمی‌دانستم مشاورهٔ اخلاقی و عرفانی نیز دارید. اما از پاسخ‌هایتان به آن آقای صاحب نام، دانستم که می‌توان مسائل اخلاقی و عرفانی را نیز با شما مطرح کرد. اکنون سؤالم این است: از دعاها و مناجات‌ها، کدام‌ها را توصیه می‌کنید؟ چون توفیق زیادخواندن دعا و مناجات را ندارم، کدام‌ها را مقدم کنم؟ 🔻 پاسخ ما بلی؛ مشاوره‌هایمان را محدود به موضوع خاصی نمی‌کنیم. این‌که مطالب خانوادگی و تربیتی را بیشتر می‌نویسیم، به دلیل نیازهای جامعه است و به دلیل پرسش‌ها و مراجعه‌های خانوادگی. اما پاسخ به پرسش‌تان: ۱. دعاها و مناجات‌ها، در اسلام و ادیان، بسیار است. ازاین‌رو باید گزینش کرد. ۲. دعاها و مناجات‌هایی را انتخاب کنید که سند صحیح داشته باشند. دعاها و مناجات‌های بی‌سند و ضعیف‌محتوا، زیاد است. ۳. علاوهٔ بر دعاها و مناجات‌های معصومان، خودتان نیز دعاهای ازدل‌برآمده و مورد نیازتان را با خدا مطرح کنید. مهم آن است که با خدا سخن بگویید؛ به هر زبانی. به گفتهٔ شیرین مولوی: «هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو». ۴. اکنون چند دعا و مناجات ارجمند را بیان می‌کنم. این‌ها به دل و ذهن خودم نیز بیشتر نشسته‌اند: یک. مناجات شعبانیه این مناجات از امیر مؤمنان امام علی - علیه‌السلام - است. نیز همهٔ امامان آن را می‌خوانده‌اند. ظاهراً تنها مناجاتی است که همهٔ امامان، بی‌استثنا، آن را می‌خوانده‌اند. مناجات شعبانیه را منحصر به ماه شعبان نکنید. همیشه بخوانید. اعلی است! دو. مناجات خمس عشر این مناجات پانزده‌گانه از امام سجاد - علیه‌السلام - است. هر روز یکی را بخوانید. حلاوت این مناجات‌ها، جان را طراوت می‌دهد. سه. دعای ابوحمزه این دعا و مناجات، از امام سجاد - علیه‌السلام - است. چون بلند است، می‌توانید آن را به چند بخش، قسمت کنید و هر بار بخشی از آن را بخوانید. عالی‌ است. چهار. دعای کمیل این دعا را منحصر به شب‌های جمعه نکنید. بخش‌کردن این نیز مانند دعای ابوحمزه باشد. اکنون همین‌مقدار کافی‌ است. اگر لازم شد، باز بپرسید تا بیشتر معرفی کنم. ⭕️ توجه خواندن دعاها و مناجات‌ها را با فهم معنای آن‌ها انجام دهید. اگرچه خواندن الفاظ آن‌ها نیز مفید است، اما توجه به معنای آن‌ها مفیدتر است؛ بسیار مفیدتر. دلتان، در دستان خداوند مهرورز باد. ۲۶ آبان ۱۴۰۲ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🌹 جایگاه روان‌پزشکی 🖌 : 📝 یادداشت‌های یک مشاور 🩸 مشاورهٔ طلاقپرسش آقای تربتی، که از فرهنگیان فرهیختهٔ استان اصفهان است، دربارهٔ مطالبی که در موضوع طلاق، در رسانه‌هایمان می‌نویسیم، گفته و پرسیده است: درود خدا بر شما. چقدر مطالب زیبا و لازمی را بیان می‌فرمایید! ولی باز شاهد خبرهای ناراحت‌کننده‌ای هستیم. مثلاً خبر طلاق آقا و خانم... . چه باید کرد؟ 🔻 پاسخ ما سلام خدا و فرشتگان بر شما که چنین اندیشناک زندگی مردمان‌اید. طلاق ایشان را «ناروا» می‌دانم. تلاشم برای پیشگیری از آن، ثمر نداد. سال‌های پیش، ریشهٔ اصلی مسأله‌شان را به هر دو گفتم: بیماری‌های اعصاب و روان. و هر دو را به روان‌پزشک ارجاع دادم. اما فرهنگ حاکم بر اندیشهٔ جامعه‌مان مانع حل مسأله شد. هر دو، با اصرارهای پیگیرانهٔ من، نزد روان‌پزشک رفتند و درمان‌شان شروع شد. مدتی دارو مصرف کردند. نتیجه مثبت بود. با این‌که به ایشان گفته بودم خبر مراجعهٔ به روانپزشک‌تان را به هیچ‌کس نگویید؛ هیچ‌کس و هیچ‌کس، و توضیح دادم که بسیاری از مردم فکر درستی در این‌باره ندارند، اما افشا کردند و چنین شد که دخالت اطرافیان کار خود را کرد و عزم ایشان را سست کرد. آقا می‌گفت: فلان عالِم گفت: این قرص‌ها را دور بریز و به خدا توکل کن. و شد آنچه نباید می‌شد. درمان را رها کردند، تا این‌که کارشان به طلاق کشید. افسوس! بزرگ‌ترین عامل و دانه‌درشت‌ترین سبب طلاق‌شان همین است. اکنون شاید دیر شده باشد، اما هنوز هم اگر بخواهند اصلاح کنند، چارهٔ کار همین است؛ مراجعه به روان‌پزشکی دانا و توانا و انجام یک دوره دارودرمانی. ۱۲ آذر ۱۴۰۲ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🌹 جایگاه روان‌پزشکی 🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری 📝 یادداشت‌های یک مشاور 🩸 مشاورهٔ طلاق
🌹 آشتی با مشاور و روان‌پزشک 🖌 : 📝 یادداشت‌های یک مشاور چند سال پیش، دختر و پسری، از شهری دور، قصد ازدواج کردند. پیامشان دادم که به مشاورهٔ پیش از ازدواج بروید. نرفتند. نگران‌شان شدم. ازدواج کردند. پس از زمانی کوتاه، آشکار شد که یکی‌شان بیماری اعصاب و روان دارد. گفتمشان: حالا نزد مشاور و روان‌پزشک بروید. او که بیمار بود، قبول نکرد. راه زندگی‌شان به سنگلاخ خورد. هرچه من و خانواده‌هایشان تلاش کردیم، مؤثر نشد. نزاع‌هایشان بالا گرفت. گاهی فرازی و گاهی فرودی. اندک اندک سخن طلاق از آنان شنیده شد. گفتم: تنها راه علاج، درمان اوست که بیمار است، اما او مقاومت کرد و نپذیرفت. اکنون زندگی‌شان پنج‌نفره شده است. سرشان به تَهِ بن‌بست خورده است. او که بیمار نیست، به ستوه آمده است. به او گفتم (بسیار کوتاه و ملایم گفتم): این نتیجهٔ عدم مشاورهٔ پیش از ازدواج است. او گفت: «دوستش داشتم. ترسیدم مشاور، ازدواجمان را تأیید نکند... .» دلداری‌اش دادم و سفارش به صبوری کردم. صد چلچراغ دارد و بیراهه می‌رود... او دیگر تاب تحمل ندارد. دیگر شرم می‌کنم به صبوری‌اش بخوانم. باز می‌گویم: اکنون نیز چارهٔ کار، همانا مراجعهٔ به مشاور و روان‌پزشک دانا و تواناست، اما او که بیمار است، به هیچ صراطی مستقیم نمی‌شود. دارد خیمهٔ زندگی‌شان فرو می‌خوابد. نمی‌دانم چه کنم. پناه بر خدا! ۱۹ آذر ۱۴۰۲ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
📚 «طوفان طلاق» منتشر شد! (کتابی تازه؛ نگاهی نو، به پدیدهٔ طلاق) 🖌 : 🌹 مژده ای دل...! این کتاب، محصول سال ۱۴۰۲ است. البته مطالبی از آن، ثمرهٔ پژوهش‌ها، اندیشه‌ها، تجربه‌ها، و مشاوره‌های سالیان دراز پیشین است، اما ساماندهی و تدوین آن برای انتشار، از آثار امسال است. 📖 محتوای این کتاب موضوع‌های این صحیفهٔ طلاقیه، چنین است: ۱. ماهیت طلاق را بیان کرده‌ایم. ۲. ریشه‌های طلاق را نمایانده‌ایم. ۳. طلاق‌های «ناروا» و «روا» را کاویده‌ایم. ۴. راه‌های پیشگیری از طلاق‌های «ناروا» را بیان کرده‌ایم. ۵. چگونگی مدیریت طلاق‌های «روا» را نشان داده‌ایم. ۶. فصلی برای پس از طلاق و ساماندهی دوبارهٔ زندگی آورده‌ایم. «طوفان طلاق» را از مؤسسهٔ انتشاراتی «خادم‌الرضا»ی قم، که ناشر این کتاب است، بطلبید. به امید خدا. ۲۷ دی ۱۴۰۲ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1 🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir _ 🌐 http://mazaheriesfahani.ir 🌐 http://khademolreza.com
🔹 طلاق مادرزن! 🔸 تأملی در دخالت‌های خانواده‌ها و سخنی با زوج‌های جوان 🖌 : ✅ منتشرشده در شمارهٔ ۴۵ ماهنامهٔ «خانوادهٔ آرام» ✔️ فایل پی‌دی‌اف، اسفند ۱۴۰۲ و فروردین ۱۴۰۳ ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🧠 محاسبه‌ای عاقلانه (سنجش روزگار امروز با روزگار پس از #طلاق) 🖌نویسنده‌ و‌ مشاور: #علی_اکبر‌ مظاهر
🌹 پشیمانی عاقلانه 🖌 : ⭕️ (محاسبهٔ عاقلانهٔ ۲) 🔻 اشاره نوشتهٔ پیشین؛ «محاسبهٔ عاقلانه»، بازتابی تأمل‌انگیز داشت. گویا نیشتَرِ قلم را بر اندیشه‌ها و وجدان‌هایی حیران زده‌ایم. فریادهایی دردآمیز برآمده است. تکانه‌هایی دیده می‌شود که نشانه‌هایی از «حیات» دارد. افق‌هایی امیدبخش به چشم می‌آید. الاهی شکر. بر آن شدیم که پاره‌هایی از این تکانه‌های امیدآفرین را به خوانندگانمان بنمایانیم. به امید خدا. 🍀 مردِ پشیمان 🔹 از زبان مشاور 🔸 مشاورهٔ طلاق - ازدواج 🔘 پرسش شما آقای «نادمی»، گفته و پرسیده است: دوماه است که همسرم را طلاق داده‌ام. تا اکنون هیچ‌کداممان ازدواج نکرده‌ایم. یکی‌دوهفتهٔ اول، احساسی «بی‌رنگ» داشتم. می‌کوشیدم خشنود باشم، اما نمی‌شد. تلخی این واقعه نمی‌گذاشت شادمان باشم. رضایت و نارضایتی، با هم، بر جانم چنگ می‌زدند. رضایتم آمیخته به احساس «نامردی» بود و نارضایتی‌ام، همدوش احساس «رهایی». بعد از آن در باتلاق «حیرانی» افتادم. دیگر نمی‌دانستم کار درستی کرده‌ام یا به خطا رفته‌ام. با این‌که میانهٔ بدی با مشاوره ندارم، اما می‌ترسیدم به مشاوره بروم، چون دیر شده بود. باید قبل از طلاق، مشاوره می‌‌کردم، که نکردم. مانند کسی شده بودم که پُتکی سنگین بر سرش کوبیده باشند... تا این‌که نوشتهٔ شما را خواندم؛ «محاسبهٔ عاقلانه» را. ابتدا با خود گفتم: آن «خانم بصیری»، قبل از طلاق، این محاسبه را کرده است. من که الآن کارم از کار گذشته. آن مطلب را دوباره و سه‌باره خواندم. دنبال روزنه‌ای می‌گشتم تا شاید نوری به این حالِ زارم بتابد. با خود گفتم: اگرچه کار ما تمام شده است، اما برای این‌که بدانم با خودم چندچند هستم، حالا محاسبه می‌کنم. و کردم. از شهر بیرون زدم. با خود کاغذ و قلم بردم. یک‌روز با خود تنها شدم. به تفکر و محاسبه پرداختم. از خدا خواستم اندیشهٔ تاریکم را روشن کند. نتایج تفکر و محاسبه‌ام را می‌نوشتم. زیر لب، ذکر می‌گفتم و موتور فکرم را گرم می‌کردم. پنج-شش صفحه نوشتم. در آخرِ روز و پس از این محاسبهٔ ریاضت‌گونه، به این نتیجه رسیدم که: حالِ الآنم، زندگی اکنونم، بدتر از حال و زندگی قبل از طلاق است. هیچ سود نکرده‌ام. همه‌اش زیان کرده‌ام. و به قول شما در کتاب «طوفان طلاق»، طلاقم «ناروا» بوده. حالا «چندچندبودن با خودم» را دانسته‌ام، اما نمی‌دانم چه کنم. دستم را به سویتان گشوده‌ام. حالا چه کنم؟ ▪️ پاسخ ما ابتدا بشارتتان دهم که قلمتان زیباست. استعداد نویسندگی دارید. این استعداد را فعال کنید و قلمتان را چالاک نمایید. اما پاسخ ما به سؤال‌تان: ۱. به خانم اعلام کنید که قصد مذاکره دارید و کار را تمام‌شده نمی‌پندارید. این کار را زود انجام دهید، چون هر آن احتمال ازدواج‌کردن او وجود دارد. ۲. با او نزد مشاوری دانا و توانا بروید و مسأله‌تان را مطرح کنید. اگر مشاورتان دانا و توانا باشد، شما را در رسیدن به تصمیم نهایی کمک می‌کند. ۳. اگر خانم نیاز به مشاورهٔ با ما را داشت، راهنمایی‌اش کنید که ارتباط بگیرد. ۴. چون طلاق از جانب شما بوده، ممکن است خانم هنوز خشمگین باشد و پاسخ منفی دهد. به او حق دهید. زود منصرف نشوید. فرصت دهید تا آرام گیرد، اما پیگیری‌تان متصل باشد. ممکن است بگوید: نیاز به زمان دارم تا حالم بهتر شود. یا: احتیاج به تفکر دارم. شما صبوری کنید و این فرصت را به او بدهید، اما در همین «زمان» نیز پیگیری ملایمی داشته باشید؛ ملایم و پیوسته. ۵. قبل از اقدام نهایی، ما را از روند و نتایج کارها باخبر کنید. خداوند مهرورز، یاور و هدایتگرتان باشد. ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
💎 «آن‌»های عارفان 🖋 : عارفان هردمی دو عید کنند عنکبوتان مگس قدید کنند در این «آن»؛ همین الان، نیمه‌های شب ماه رمضان، دارم «کشف‌الاسرار» را می‌خوانم؛ سورهٔ الانسان. چه حلاوتی! صاحبدلی (که نامش را «مولوی _ شمس» نهاده‌ام؛ زیرا مولوی‌وار، شیفتهٔ شمسی است)، پیام داد: «معذرت که این وقت شب مزاحم شدم. نماز که می‌خوانم، از آن لذت نمی‌برم. دوست دارم به خدا نزدیک‌تر شوم. باید چه‌کار کنم؟ می‌شود من را پله‌پله ببرید بالا؟ باید چه‌کار‌ کنم؟» گفتم: از قضا وقت خوبی است. مزاحمتی هم نیست که معذرت بخواهد. اکنون چنین کنید: ۱. هیچ لذتی، مطلقاً، به لذت عبادت نمی‌رسد. بهتر بگویم: لذت عبادت، از همهٔ لذت‌های جهان، بالاتر است؛ همهٔ لذت‌های بردنی، چشیدنی، اندیشیدنی. این معنا را به دل و ذهن‌تان تلقین کنید تا باور کنند. آن‌گاه با همهٔ وجودتان، آن لذت بی‌بدیل را ادراک کنید. ۲. عادت‌های ستبرشدهٔ عبادت‌هایتان را بشکنید. یکنواختی، دلزدگی می‌آورد، یا کسالت یا ملالت. نمازهایتان را تطور دهید؛ طوربه‌طور کنید. با حفظ واجبات‌ نماز، شکل‌های عادت‌شدهٔ آن را بشکنید. زمان‌ها، مکان‌ها، بیان‌های آن‌ را گوناگون کنید. چونان عارفانی باشید که در هر دمی دو عید دارند؛ این «آن»، عیدشان است. در «آن» بعدی، عیدی دیگر دارند. اما عنکبوتان، (دور از جان خودمان)، عادت دارند مگسان شکارکردهٔ خود را کهنه کنند. عارفان هردمی دو عید کنند عنکبوتان مگس قدید کنند ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ ۲۵ ماه رمضان ۱۴۴۳ بازنشر: ۸ فروردین ۱۴۰۳ 🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 حریم غیرت (مراقب حریم غیرت همسرمان باشیم!) 🖌 : پیش‌ترها دربارهٔ حریم غیرت همسران سخن گفته‌ایم و چندین مطلب نوشته‌ایم، اما گویا هنوز نیاز است که در این باب، همچنان بگوییم و بنویسیم؛ زیرا برخی از همسران، آن‌گونه که می‌باید و می‌شاید، این مرز را پاس نمی‌دارند. اکنون سخن از حریم غیرت دربارهٔ «نامحرمان» نیست؛ آن‌که واضح است و همگان با آن آشنایند، ما نیز درباره‌اش بسیار نوشته‌ایم؛ بلکه سخن در عرصهٔ «محرم‌های سَبَبی» است؛ محرم‌هایی که به سبب عقد ازدواج، محرم می‌شوند. در این موضوع، کمتر گفته و نوشته می‌شود، با این‌که از مسائل ضروری خانواده‌ها است؛ به‌ویژه مردان، در این مقوله، مسأله‌‌ها دارند. امروز، دراین‌باره، مشاوره‌ای داشتم، و همین باعث اندیشیدن و نوشتن دراین‌باب شد. اکنون، پیش از نوشتن «از زبان مشاورِ» امروزمان، مطلبی را که قبلاً نوشته‌ام، باز می‌آورم. با هم بخوانیم: 🌸 محرم‌های نَسَبی و سَبَبی محرم‌های نَسَبی، که به سبب پیوند خانوادگی محرم‌اند (مانند پدر، مادر، برادر، خواهر)، با محرم‌های سَبَبی، که به سبب عقد ازدواج زوج‌ها محرم می‌شوند (مانند پدرشوهر، مادرزن و داماد و عروس ایشان)، ازمنظر فقهی، یکسان‌اند، اما از منظر عاطفی و اخلاقی، تفاوت‌هایی دارند.  رفتارهای محرم‌گونگی این‌ دو گروه، از این منظر (منظر اخلاقی و عاطفی)، باید حریم‌هایی متفاوت داشته باشد. مثلا حساسیت پسر به مادرش با حساسیت داماد به مادرزنش، متفاوت است. نیز حساسیت پدر به دخترش و مادر به پسرش، با حساسیت پدرشوهر و مادرشوهر به عروس و دامادشان، یکسان نیست.  ازاین‌رو، محرم‌های سَبَبی، در رفتار و پوشش، باید بیشتر حریم نگه دارند. بی‌پروایی محارم سببی، در رفتارهای محرم‌گونگی با همدیگر، آسیب‌زا است.  هرچند که محارم نَسَبی نیز باید در پوشش و رفتار با یکدیگر، حریم نگه‌دارند، اما رابطهٔ محارم سببی، حریم بیشتری را می‌طلبد.  فقط همسران‌اند که در مسائل عاطفی و جنسی، حریمی ندارند.  🔹 نمونه‌ای خجستهیادی از آن دویار باوقار جدّ مادری ما، عالمی بود تقواپیشه و پاک‌اندیشه و سلیم‌النفس. نیز بسیار خانواده‌دوست بود و مهربان. ما هرگز از ایشان رفتار و گفتار ناشایستی مشاهده نکردیم. توکلش به خدا و رضایتش به تقدیر الاهی، مثال‌زدنی بود. از او هیچ صفت ناپسندی، هرچند کوچک، سراغ ندارم، چه رسد به «حسادت»، اما «غیرتمند» بود. ایشان، همسرش (مادربزرگ‌مان) را بسیار احترام می‌کرد. به‌ویژه که مادربزرگ، علویه بود و پدربزرگ، به دلیل سیده‌بودن مادربزرگ، او را فوق‌العاده گرامی می‌داشت. ما هرگز کمترین بی‌احترامی از پدربزرگ به مادربزرگ، ندیدیم و نشنیدیم.  پدربزرگ به مادربزرگ گفته بود: «نزد دامادهایمان حجاب داشته باشید.» و ما هرگز مادربزرگ را نزد دامادهایش، که پدرمان یکی از آنان بود، بی‌چادر ندیدیم.  با این که پدربزرگ، ده‌سال زودتر از مادربزرگ از این جهان رفت، اما مادربزرگ همچنان به آن پیمانی که با پدربزرگ بسته بود، پایبند بود و آن فرمان و خواستهٔ ایشان را حرمت می‌نهاد. حتی در دوران کهنسالی، که نودساله بود، نزد دامادهایش چادر به سر می‌کرد و حجاب و حریم می‌گرفت.  رحمت خدای رحمان بر هردوی ایشان.  ۱۱ فروردین ۱۴۰۳ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 شب قدر؛ عاشقانگی، کلافگی! 🖋 : کسی، از این بنده پرسید: «شب قدر، برای احیا، کجا رفتی؟» گفتم: «بیابان!» گفت «چرا بیابان؟» گفتم: آنجا من بودم و خدا. فقط. باهم عاشقی کردیم. مناجات کردم. گریه کردم. برای خدا ناز کردم. با او درد دل کردم. خدا نجواهایم را شنید. اشک‌هایم را دید. نازم را خرید. معاشقهٔ شیرینی داشتیم. دَرِ دل او باز شد و، با افسوس، گفت: «اما من کلافه شدم. دوست داشتم احیایم در مسجد باشد. به مسجد محلهٔ‌مان رفتم. گردانندگان تعزیهٔ شب قدر، دمار از من و دیگران بر آوردند. تعزیه‌شان آنقدر داغ و دراز بود که فرصتی برای احیای اصلی و قرآن‌ برسرگرفتن باقی نماند. مجالی برای نجواهای عارفانه نگذاشتند. به سحری‌خوردن هم نرسیدیم.» کلافه بود؛ کلافهٔ کلافه. بسیار نالید. گفتمش: تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است! اینان در اندیشهٔ داغ‌کردن بازار خودشان‌اند. به حرف هیچ‌کس هم گوش نمی‌دهند. آیت‌الله جوادی آملی، بارها و بارها و در محافل و در مجالس و در مجال‌های گوناگون، گفتند: «چنین نکنید. دعا را با روضه آمیخته نکنید»، اما اینان گوش نکردند و نمی‌کنند و نخواهند کرد. اینان چونان آن تعزیه‌گردانانی‌اند، که به گفتهٔ شهید مطهری، مرحوم آیت‌الله بروجردی به آنان گفت: «شما مقلد چه کسی هستید؟» همگی گفتند: «مقلد شما.» ایشان گفت: «من بسیاری از این کارهایی را که شما در تعزیه‌ها و هیئت‌ها و دسته‌های‌تان می‌کنید، جایز نمی‌دانم.» آنان درنگی کردند. به همدیگر نگاه کردند و گفتند: «ما، در روزهای دیگر، مقلد شماییم، اما در دههٔ محرم، مقلد دلمان‌ایم»! و اینجا تنها جایی بود که فتوای آیت‌الله بروجردی، آشکارا، شکسته شد. : ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ (۲۳ ماه رمضان ۱۴۴۵) 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1 🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🕰 اندکی درنگ! (تفکر پنج‌ساعته. بسیار مهم!) (مراقب زندگی‌مان باشیم!) 🖌 : آقای «تفکری»، مردی‌ است «عاقل»، اما گهگاه گرفتار هیجانات «آنی» می‌شود. او، در این «آن‌»های نامبارک، اندیشه‌هایی ناصالح می‌ورزد. یا بگو: پارازیت‌های عقل‌زدا، به مغزش هجوم می‌آورند. در آن هنگامه‌ها دیگر عاقل نیست. تصمیم‌هایی ناروا می‌گیرد، اما زود به خود می‌آید. از عملی‌کردن آن تصمیم‌ها بازمی‌ایستد. گاهی نیز، پیش از به‌خودآمدن، اقدام می‌کند، اما پس از اقدام، پشیمان می‌شود و به اندازهٔ توان و امکان، جبران می‌کند. امیر خردمندان، امام علی - علیه‌السلام - در وصف کسانی اینچنین، فرموده است: اینان جنون ادواری دارند. سخن حضرت را ببینیم: «الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ، لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ؛ فَإِنْ لَمْ‌يَنْدَمْ، فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِمٌ»؛۱ تندخویی و خشم ناگهانی، گونه‌ای از دیوانگی است (و آن، جنون ادواری است)، زیرا که آدم خشم‌ناک، پس از فرونشینی خشمش، از حال و کردارش پشیمان می‌گردد؛ اما اگر پشیمان نشد، دانسته می‌شود که دیوانگی‌اش پایدار است (و آن، جنون دائمی است). آری؛ خشم آقای تفکری، گذرا است. کاش همین را هم نمی‌داشت. حیف اوست که با آن‌همه اوصاف نیکو، گاهی دیوانه شود، اگرچه دیوانگی‌اش کوتاه‌مدت باشد. یکی از این دیوانگی‌های کوتاه‌مدت و زودبه‌خودآمدن‌هایش را از زبان خودش بشنویم: همسرم، گاه‌گاهی کارهایی ناروا می‌کند. مرا به خشم می‌آورد. در این هنگامه‌ها به سوی مرزهای جنون رانده می‌شوم. ذهنم جوش می‌آید و تصمیم‌هایی خطرناک می‌گیرم، اما با آویختن به دامان هدایت خدا، آرام می‌گیرم و اقدام نمی‌کنم. همسرم، در دوماه گذشته، سه‌بار، با سه‌کار ناروا، مرا به خشم آورد؛ خشم شدید. دیگر توانم تاب نداشت. به طلاق فکر کردم. به تصمیم رسیدم. مقدمات کار را فراهم کردم. دیگر تا مرز اقدام، فاصله‌ای نداشتم، اما [مرحبا به این اما!] با خود گفتم پیش از اقدام، با مشاورم مشورت کنم. در دل می‌ترسیدم که او تصمیمم را، که با زحمت به آن رسیده بودم، سست کند، اما عقلم می‌گفت: تو که هیچ‌وقت از مشاورهٔ با او ضرر نکرده‌ای. به مشاوره برو. و رفتم. مشاورم حرف‌هایم را شنید. ساکت ماند تا همهٔ حرف‌هایم را بزنم. ساکت شدم. او نیز همچنان ساکت بود. لحظه‌هایی به سکوت گذشت. او به سخن آمد و گفت: من حالا دربارهٔ «روا» یا «ناروا»بودن این طلاق، سخنی نمی‌گویم. فقط می‌گویم این اقدام را دو روز به تأخیر بینداز؛ فقط دو روز. گفتم: چرا؟ تا چه‌شود؟ تا چه‌کنم؟ گفت شنیده‌ای که: «تَفَكُّرُ ساعَةٍ خَيرٌ مِن عِبادَةِ سَنَةٍ»؛۲ یک‌ساعت تفکر، برتر از سالی عبادت است؟ گفتم: بله. گفت: به جایی خلوت برو. کاغذ و قلم داشته باش. پنج‌ساعت فکر کن. در این خلوت و تفکر پنج‌ساعته، سودها و زیان‌های این طلاق را بیندیش و بنویس. بی‌طرفانه. احساس و خشمت را دخالت نده. فقط با عقلت کار کن. حاصل تفکر و محاسبه‌ات را بنویس. بعد بیا تا با هم صحبت کنیم. رفتم و چنان کردم که با مشاورم عهد کرده بودم. پس از دوساعت تفکر، فایده‌ها و زیان‌های این طلاق را در دو ستون نوشتم: ترسیم دو ستون را مشاورم تعلیمم داده بود. حاصل تفکر و محاسبه‌ام برای خودم حیرت‌آور بود. ستون زیان‌ها بلندتر از ستون فایده‌ها شد؛ بسیار بلندتر. ⚖ دو ستون عقل 📊 ستون فایده‌ها در ستون فایده‌های این طلاق نوشتم: ۱. همسر بهتری می‌گیرم. ۲. زندگی بهتری تشکیل می‌دهم. ۳. از شکسته‌شدن بیشتر اقتدارم یشگیری می‌کنم. ۴. فرزندانم را بهتر تربیت می‌کنم. ۵. رشد علمی و معنوی‌ام بیشتر می‌شود. 📊 ستون زیان‌ها در ستون زیان‌ها نوشتم: ۱. یک زندگی چهارنفره (من، همسرم، دوفرزندمان) متلاشی می‌شود. این خسارت بزرگی است. برای ساختن و استمرار این زندگی، جوانی من و همسرم هزینه شده است. ۲. با ازهم‌پاشیدن این زندگی، یک انسان (همسرم)، که خوبی‌هایش بیش از بدی‌های اوست، بی‌خانمان می‌شود. او بخشی از جوانی‌اش را به پای این زندگی نثار کرده است. حالا که دیگر آن جوانی و نشاط و زیبایی دوازده‌سال پیش را ندارد، از خانه‌اش بیرونش کنم؟ این «نامردی» است. زمانی که این خانم را گرفتم، دختر خوبی بود. اقبال بلندی برای ازدواج داشت. حالا که مطلقه‌اش کنم، دیگر آن اقبال را ندارد. از کجا معلوم که اقبال ازدواج مجدد داشته باشد؟ شاید همیشه بی‌همسر بماند. آفت‌هایی که دامنگیر او می‌شود چه؟ این کار، خشم خدا را سبب می‌شود و همین خشم، عرش خدا را می‌لرزاند. خوانده و شنیده بودم که از طلاق، عرش خدا می‌لرزد، اما ادراک نکرده بودم، اما حالا معنای این سخن، در رگ قلبم جاری است. ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید 👇
از زبان مشاور
🕰 اندکی درنگ! (تفکر پنج‌ساعته. بسیار مهم!) (مراقب زندگی‌مان باشیم!) 🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_
🌹 ثمرهٔ درنگ (حاصل «اندکی درنگ!») 🖋 : خانم و آقایی، مدتی است که ناسازگاری می‌کنند و تا مرز طلاق پیش رفته‌اند. با انتشار مطلب «اندکی درنگ! تفکر پنج‌ساعته»، در تاریخ ۱۴۰۳/۰۱/۳۱، اکنون خانم نوشته است: ... با خواندن مطلب «اندکی درنگ»، در کانال «از زبان مشاور»، با خودم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که من هم کمبود مهارت‌هایی در زندگی داشتم که الآن زندگیمان افتاده سر زبان‌ها. شروع کردم ذهنیت منفی را که نسبت به همسرم داشتم، تغییر دهم. به کارهای خوبی که در طول این هشت‌سال برای حفظ زندگیمان انجام داده بود و مهر و محبت‌هایی که ابراز می‌کرد، فکر کردم. با یادآوری آن‌ها، شدید گریه کردم و افسوس خوردم. بعد احساس کردم انگار دلم برایش تنگ شده. بعد از یک‌ماه دوری، دلم می‌خواست پیش هم باشیم و نیازهایمان را برآورده کنیم. کلافه و سرگردان شده بودم. دیدم بهترین کار این است که به او پیام دهم و بگویم من بهت نیاز دارم؛ نیاز عاطفی و... . و پیام دادم. این تغییر ذهنیت باعث شد بتوانم، به کمک خداوند، رفتارم با همسر را اصلاح کنم. او نرم شد و نزدم آمد. ملاقات کردیم. آرام گرفتیم... . خدا را شکرگزارم. 🔻 پاسخ ما ... مرحبا به شما. راه و شیوهٔ جدیدتان را ادامه دهید. به امید خدا. ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نهج‌البلاغهٔ انتشارات بین‌المللی «جمال»، چه مزیت‌هایی دارد؟ برای تهیهٔ این کتاب ارزشمند، با 20 درصد تخفیف، اینجا را کلیک کنید: 👇 B2n.ir/h03179 ایتا| بله| اینستاگرام| سایت| آپارات | تلگرام ۲۵ تیر ۱۴۰۳ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1