#تجربه_من
#فرزندآوری
#تحصیل
#اشتغال
#سختیهای_زندگی
#رزاقیت_خداوند
#دوتا_کافی_نیست
#سبک_زندگی_اسلامی
#قسمت_چهارم
من از همون جا فهمیدم که وقتی خدا چیزی را بخواد فقط باید بگیم چشم و لاغیر. چون قطعا خواست خدا برای ما بهترینه.
هزاران مورد دیگه ازین موارد دارم که شاید خیلی پیش پا افتاده باشن ولی برا من واقعا ارزشمنده و لذت بخش که میبینی خدا از چند ماه قبل حواسش به تو بوده و تو نمیفهمیدی و چقدر خجل میشدم در مقابل خدا و الطافش. اینطور بود که برای فرزند سوم هم فقط به خدا توکل کردم و همه چیز به بهترین نحو کنار هم چیده شد.
قبل از زایمان و قبل از عید ۱۴۰۱ برای ارشد ثبت نام میشد که من دیر فهمیدم و مهلت ثبت نام تموم شده بود و میگفتم کاش منم ثبت نام کرده بودم. تا اینکه اسفند ماه بود که یه دفعه اعلام شد مجددا مهلت ثبت نام هست و من برای ارشد ثبت نام کردم. ولی قبل عید اصلا فرصت نکردم بخونم. بعد عید هم که زایمان و درگیری زردی پسرم بودم تا حدودای اواسط اردیبهشت که دو هفته تا کنکور مانده بود. من تمام این دو هفته را خوندم. نمونه سوالات ارشد را کار کردم. شبها که پسرم نمیخوابید درس میخوندم و شیرش میدادم یا بغلش میکردم. روز کنکور با توکل بر خدا رفتم. دلم میخواست فقط دولتی قبول شم اما همسرم چون شرایطمو میدونست، میگفت اگر آزادم قبول بشی خوبه خودتو اذیت نکن.
کنکور را دادم و با لطف خدا دانشگاه دولتی و روزانه در تهران قبول شدم و من دانشجو شدم. ترم ما از بهمن شروع میشد که من این را هم لطف خدا دونستم و تا بهمن پسرم بزرگتر شده بود. قرار بود مرخصی بگیرم اما آموزش دانشگاه برنامه کلاسها را جوری چیده بود که کاملا با برنامه کاری ام جور بود. منم با توکل برخدا و حمایتهای همسرم قدم در دانشگاه گذاشتم. البته مادرم هم در نگه داری پسرم کمکم بود و من لطفشو فراموش نمیکنم.
به نظر من در زندگی هر کسی بزنگاه هایی وجود داره و خدا یه دریچه هایی را برای اون فرد باز می کنه اگر استفاده کنی موفق میشی. به هر حال رسیدن به هر هدفی سختی هایی داره. روزای دانشگاه و سر کار در چند ماه گذشته برای من خیلی سخت بود. صبح تا ظهر کارای منزل و ناهار برای همسرم و بچه ها آماده میکردم، بعد از ظهر میرفتم سر کار و شب مجددا به تکالیف بچه ها و شام رسیدگی میکردم. در کنار همه اینها تکالیف دانشگاه را به موقع آماده میکردم، طوری که همکلاسی هایم تعجب میکردن من با این حجم مشغله چطور میرسم اونها را انجام بدم. ولی عشق و علاقه به درس خوندن و از طرفی مسئولیت پذیریم باعث میشد تمام کارهایم سر وقت انجام بشه. البته نباید از حمایت های معنوی و گاهی کمکهای همسرم هم چشم پوشی کنم. قطعا پشتیبانی ایشون نبود من نمیتونستم موفق بشم.
وقتی وارد دانشگاه شدم برای استفاده از قانون جوانی جمعیت به دفتر نهاد مقام معظم رهبری مراجعه کردم اما دوستان در ابتدا به اشتباه پنداشتن من برای ثبت نام در طرح دردانه رفته ام و گفتند که با ثبت نام در این طرح میتونم وام دریافت کنم که من این را هم مرهون لطف خدای مهربون میدونم.
خدا در لحظه لحظه ی زندگی تک تک ماها هست. اگر نمی بینید یا حس نمیکنیم ایراد از ماست نه خدا. خدا سالها و قرن هاست که خداست و خدایی کردن را خوب بلده. هر وقت هر جا گیر کردین فقط به خودش تکیه کنید. من الان مدتهاست میگم خدا خودت پازل زندگیم را بچین و زندگیم را مدیریت کن که تو بهترین مدیر و مدبری و قطعا خدا بهترین را برای هر بنده اش میخواد. ولو اینکه اون لحظه دلخواه ما نباشه.
از قدرت دعا غافل نشید. خدا درِ دعا را به روی بنده اش باز نمیکنه که در استجابت را ببنده. یعنی وقتی درِ دعا را باز کرد و شما دعا کردید درِ اجابت هم بازه. اما گاهی شکلش به دلخواه ما نیست.
عزیزان دلم من این تجربه رو چند بار آماده ارسال کردم اما هربار به دلایل نامعلومی ارسالش نمیکردم تا اینکه تقریبا یک ماه قبل متوجه شدم برای بار چهارم و با لطف خدا باردارم. درسته اولش شوکه شدم و حال جسمی خیلی بدی داشتم، همسرم خیلی نگرانم بود ولی توکل بر خدا کردیم و مسیر را ادامه دادیم.
امروز دومین امتحان از امتحانات دانشگاه را دادم در حالی که با بدترین ویار ممکن و حال جسمی بدی درس میخونم ولی باز هم به لطف خدا امیدوارم و از قدرت خدا کمک میخوام. قطعا خدا به ما نظر خواهد کرد. انشالا که نتیجه امتحاناتم هم خوب باشه.
👈 ادامه در پست بعدی... 👇👇👇
🌹 @Mazan_tanhamasir
#تجربه_من
#فرزندآوری
#تحصیل
#اشتغال
#سختیهای_زندگی
#رزاقیت_خداوند
#دوتا_کافی_نیست
#سبک_زندگی_اسلامی
#قسمت_پنجم
عزیزای دلم درس خوندن و کار کردن و هر فعالیت دیگه ای مانع آوردن بچه نیست. یعنی اصل بچه است. مهم اینه که نتیجه تمام اقدامات شما پرورش یک انسان باشه تا انجام یک کار اداری یا یک مدرک. حالا اگر دوست دارید خب در کنار بچه ها جوری برنامه ریزی کنید که بچه ها اذیت نشن و فعالیتهاتونو انجام بدید. برای من در طول زندگی همیشه خانواده ام یعنی همسرم و بچه هام اولویت بوده. خداروشکر ایشونم همینطور بودن
به این فکر کنید که یه روزی ازتون بپرسن این همه عمر کردی و کار کردی نتیجه چی شد و تو بگی این بچه ها را تربیت کردم و تحویل جامعه دادم. ما درگیر یک تابو یا فکر غلط شدیم و میترسیم این تابو را بشکنیم.
و نکته بعدی، عزیزای دلم عید غدیر را جدی بگیرید بزرگ بگیرید. عزیزانی که در انتظار اولاد هستن نذر غدیر کنید. به نیت آقامون حضرت علی غذا بدید به فقرا. ما امسال سال سوم هست که انشالا خدا قسمت کنه میخواهیم غذا بدیم. ما روز ولادت آقامون حضرت علی هم غذا میدیم. البته در حد وسعمون و از این جریان کسی مطلع نیست.
ما با مقدار کمی از حقوق باقی مانده ی همسرم اقدام به تهیه مواد غذایی برا نذرمون کردیم و در کمال ناباوری هنوز اقدام به پخت نکرده، پولش از طریق دیگه ای به حساب مون برگشت. ائمه کار خیر را بیجواب نمیذارن. عید غدیر را بزرگ بشمارید و ببینید چه گره هایی ازتون باز میشه.
منم مثل همه خانما تو این سالها هم سختی کشیدم، هم نداری، هم فشارِ کارِ خونه روم بوده، ولی خدا قطعا توانش رو به آدم میده. بخصوص منی که میگرن دارم و دائم سردرد های وحشتناک دارم ولی خدا همیشه کمک کرده و کارا پیش رفته.
در مورد رزق و روزی هم که واقعا خدا همه درها را باز کرده.مهم اینه که ببینیم و بفهمیم.
انشالا همگی در پناه آقا امام زمان باشید.
🌹 @Mazan_tanhamasir
YEKNET.IR - nohe sonnati - motiee - shabe 4 muharram 1402.mp3
5.37M
⏯ #نوحه #جدید #امام_زمان(عج)
🍃این یاحسین فریاد هم عهدی است
🍃آماده باش لشکر مهدی(عج) است
✍ والله اِن قَطعتمو یَمینی (بخدا اگه دست راستم رو قطع کنین )
انی احامی ابداً عَن دینی (هرگز از حمایت دینم و ایمانم دست برنمیدارم)
🎙 #میثم_مطیعی
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹 @Mazan_tanhamasir
🔰 زیارت امام حسین(ع) مثل تجهیز ۱۰۰۰ مجاهد به اسب جنگی!
👈 کیفیت بهتر + متن
🚩 ۲۶روز مانده تا #اربعین
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله ✋
#شبتون_حسینی 🥀
🌹 @Mazan_tanhamasir
💔#سلام_امام_زمانم💔
▪️عجب صبری خدا داده ...
سخت است دیدن این همه داغ عزیزان علی اکبر ، عباس ، عون و جعفر... ها را به جان خریدن!!
سخت است تنهاییِ امام زمان را دیدن و صدای هل من ناصرش را شنیدن و مأمور به صبر بودن و باز هم تنهاییِ امام را دیدن، همان جایی که حتی کودکان در گهواره تاب دیدنش را نداشتند...
البته دیدن اسارت ها و شلاق ها بماند، دیدن سرهای بر نیزه و داغ رقیه بماند...
آقای من عجب صبری داشتید !!
همه گفتند امان از غم زینب، اما شما حتی غم زینب را هم دیدید ...
ای کاش مردمِ زمان، امامت شما را درک میکردند، ای کاش گروههایی مثل توابین، توبه خود را در اطاعت از شما میدیدند ...
آقای من چقدر زندگی شما شبیه امروز است، امامی که غم یار میبیند، امامی که کربلاهای زمان را درک میکند، بی آنکه مردمِ زمان، حقیقت او را درک کنند ...
مولایمن سرتان سلامت و خدا صبرتان دهد
#اللهمعجللولیکالفرج
🏴 @Mazan_tanhamasir
1_1110879038
9.74M
📜 قرائت #دعای_عهد
🎊 تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
#امام_خمینی ره:
اگر هر روز #دعای_عهد خواندی ، مقدراتت عوض میشود...⚡️
✅ امروز محکمتر #عهد سربازی و یاریم را تمدید میکنم.
🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
التماس دعا ....🌷
#تکتکاعمالمرانذرظهورتمیکنم
🚩 @Mazan_tanhamasir
🔰 بر فقرا لازم است سالی یکبار به زیارت حسین(ع) بروند، اغنیا دوبار
🔹امام صادق(ع): بر ثروتمند لازم است که سالی دوبار به زیارت حسین(ع) برود و بر فقیر سالی یکبار.
🔻تهذیبالأحکام، ج۶، ص۴۳
👈 کیفیت بهتر + متن
#اربعین
🚩 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 پیادهروی اربعین؛ عبادتی شیرینتر و آسانتر
🔹 در حج به سادگی انسان دچار عُجب میشه، اما اینجا که همه شرمندۀ حسیناند، خیلی راحتتر متواضع میشوی
🔹 اگر کسی نتواند این عبادت سهلتر را انجام بدهد، چطور میتواند عبادت سختتر را با حفظ خلوص و بدون عُجب انجام دهد؟
📍مسجد سهله (خانۀ امام زمان در کوفه)
📍ابتدای مسیر پیادهروی اربعین
👈 کیفیت بهتر + متن
🚩 #پیاده روی #اربعین
#استاد_پناهیان
🚩 @Mazan_tanhamasir
▪️ اینجا شام است. صدای مرا از دمشق میشنوید. تمام رسانهها در حال رصد کردن کاخ یزید هستند. قرار است خطیب رسمی دمشق بالای منبر برود، آن هم با حضور شاخهای مجازی...
▫️ همه مردم جمع شده اند تا صحنه را از نزدیک ببینند. همه اکانتهای شاخص توییتر، فالورهایشان را برای موفقیت یزید جمع کرده اند. بنظر میرسد موفقیت یزید قطعیست.
▪️ اما نه... این بهترین فرصت برای امام سجاد است. امام شروع به نطق میکند؛ اما گویی این علی است که خطبه میخواند. آنقدر زیبا سخنرانی کرد که یزید زبان به لعن ابن زياد گشود. دولت کفر شکست را پذیرفت و به لعن خود زبان گشود.
▫️ آری، امام با ترند هشتگ«حق با ماست»، اولین گام را در جهت زمینه سازی ظهور برداشت و راه را برای ما شیعیان روشن نمود.
✍تاریخ در حال تکرار است و اگر از گذشته عبرت نگیریم، ناگریز ما هم دچار میشویم...
🔘 شهادت #امام_سجاد بر امام زمان عج و
تمام شیعیان تسلیت باد.
🏴 @Mazan_tanhamasir
مداحی_آنلاین_روضه_امام_سجاد_محمود_کریمی.mp3
13.61M
🔳 #شهادت_امام_سجاد(ع)
🌴روضه امام سجاد علیه السلام
🌴هر سال از راه دور میومد مدینه
🎙حاج #محمود_کریمی
⏯ #روضه
🏴 @Mazan_tanhamasir
منافقین از آلبانی به کانادا میروند / پناهگاه اختلاسگران فراری پایگاه جدید تروریستها
سران گروهک تروریستی منافقین در حال تدارک برای انتقال مقر این گروهک از آلبانی به کانادا هستند.
✍امیدواریم دربدر بشن و روزی بشه که هیچ کشوری راهشون نده...
🌹 @Mazan_tanhamasir
🔻١٠_ کشور اول جهان با بالاترین معدل روسپیگری و تن فروشی:
١. تایلند (بودایی)
٢. دانمارک (مسیحی)
٣. ایتالیا (مسیحی)
٤. آلمان (مسیحی)
٥. فرانسه (مسیحی)
٦. نروژ (مسیحی)
٧. بلژیک (مسیحی)
٨. اسپانیا (مسیحی)
٩. آمریکا (مسیحی)
١٠. فنلند (مسیحی)
١٠ کشور اول جهان در بالاترین آمار دزدی:
١٠. دانمارک و فنلاند (مسیحی)
٩. زیمبابی (مسیحی)
٨. استرالیا (مسیحی)
٧. کانادا (مسیحی)
٦. نیوزلند (مسیحی)
٥. هندوستان (هندو)
٤. انگلستان (مسیحی)
٣. آمریکا (مسیحی)
٢. سوئد (مسیحی)
١. آفریقای جنوبی (مسیحی)
١٠ کشور اول جهان با بالاترین آمار مصرف مشروبات الکلی :
١) مولدوفا (مسیحی)
٢) بلاروس (مسیحی)
٣) لیتوانی (مسیحی)
٤) روسیه (مسیحی)
٥) جمهوری چک (مسیحی)
٦) اوکراین (مسیحی)
٧) آندورا (مسیحی)
٨) رومانی (مسیحی)
٩) صربیا (مسیحی)
١٠) استرالیا (مسیحی)
کشورهای با بالاترین آمار آدم کشی:
١_ هندوراس (مسیحی)
٢_ ونروئلا (مسیحی)
٣_ ولز (مسیحی)
٤_ السالوادور (مسیحی)
٥_ گینه (مسیحی)
٦_ آفریقای جنوبی (مسیحی)
٧_ سانتكيتس ونيفيس (مسیحی)
٨_ جزایر باهاما (مسیحی)
٩_ ليسوتو (مسیحی)
١٠_ جامايیكا (مسیحی)
نام خطرناکترین گروهای مافیا در جهان:
١. ياكوزا (بودایی)
٢. أگپيروس (مسیحی)
٣. واه سينگ (مسیحی)
٤. جامايكا بوس (مسیحی)
٥. پريميرو (مسیحی)
٦. برادران آريون (مسیحی)
٧. خون (مسیحی)
٨. خیابان ١٨ گانگ (مسیحی)
٩. مونجیکی (مسیحی)
١٠. ماراسالفاروچا (مسیحی)
بزرگترین مافیای تجارت مخدر در جهان:
١. بابلوإسكوبار - كلمبيا(مسیحی)
٢. آمادوكاريلو - كلمبيا(مسیحی)
٣. كارلوس ليدرجيرمان(مسیحی)
٤. غريسيلدابلانكو - كلمبيا(مسیحی)
٥. خواكين غوزمان - مكزيك(مسیحی)
٦. رافائيل كارو - مكزيك (مسیحی)
❗️با این وجود رسانه های غرب و شرق یک ریز می گویند که:
اسلام سبب همه وحشت و هراس در جهان است !!
تا بدانجا که بسیاری از مسلمانان این ادعاهای پوچ و بی اساس را باور کرده اند...
#دنیای_واقعی_غرب
🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈خیلیا با این تصاویر خاطره دارند!
به امید قسمت دوباره برا همتون🌺🙏
#۲۵_روز تا #اربعین🍃
#شبتون_حسینی 🥀
🌹 @Mazan_tanhamasir
❣#سلام_امام_زمانم❣
📖 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَهْدِيَّ اَلْأَرْضِ وَ عَيْنَ اَلْفَرْضِ...✋🌱
▪️سلام بر تو ای مولایی که حقیقت دین از قلب نازنین تو میتراود...
سلام بر تو و بر روزی که از جانب خدا به سوی اسرار زمین هدایت میشوی!
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت صاحبالامر در سرداب مقدس، ص۶۱۰.
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان (عج)
🌹 @Mazan_tanhamasir
1_1110879038
9.74M
📜 قرائت #دعای_عهد
🎊 تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
#امام_خمینی ره:
اگر هر روز #دعای_عهد خواندی ، مقدراتت عوض میشود...⚡️
✅ امروز محکمتر #عهد سربازی و یاریم را تمدید میکنم.
🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
التماس دعا ....🌷
#تکتکاعمالمرانذرظهورتمیکنم
🚩 @Mazan_tanhamasir
✅اگر #اربعین روزی با خطر هم همراه باشد، باز هم این شور و شوق خواهد بود
✍ #رهبر_معظم_انقلاب : این راهپیمایی اربعین را میبینید؟ این حرکت عظیم میلیونی بین نجف و کربلا را؛ این حرکت اگر روزی با خطر هم همراه باشد، باز هم این شور و شوق خواهد بود. این روحیه را باید نگه داشت؛ این ضامن بقای کشور است.
۹۵/۸/۲۶
🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کی گفته هر وقت حال داشتی باید بری کربلا؟
➕ سؤالی که بعد از ظهور نوهات از تو خواهد پرسید!
👈 کیفیت بهتر + متن
🚩 #پیاده_روی #اربعین
#استاد_پناهیان
🌹 @Mazan_tanhamasir
🔴۵ قلوهایی که رهبر انقلاب نامشان را انتخاب کردند
🔹زمانیکه تصمیم گرفتند برای دومینبار طعم شیرین پدر و مادرشدن را بچشند، در رحمت پروردگار به رویشان باز شد و اینبار باید انتظار یک ۵ قلو را میکشیدند.
🔹وقتی خبر جنسیت به گوش والدین رسید، پدرشان محمود با هم فکری مادر تصمیم گرفتند اینبار مسئولیت انتخاب اسم را به عهده پدری مهربانتر بگذارد. همان شد که نامهای به دفتر رهبر انقلاب ارسال کرد و خبر آمدن سربازان جدید امام زمان را به ایشان دادند و خواستند نامی برای فرزندانشان انتخاب کنند.
🔹آقا محمود پدر بچهها میگوید: «ظهر روز تاسوعا بود که تماس گرفتند و گفتند که رهبر انقلاب برای دخترها نامهای «زهرا، سارا و مریم» و برای پسرها نامهای «احمد و محمد» را انتخاب کردند. از اینکه رهبر بزرگوار به من و خانوادهام توجه کردند بسیار خوشحال و مسرور شدم.»
🌹 @Mazan_tanhamasir
👌وقتی دشمنت از یه چیزی نگرانه یعنی اون کار رو داری به درستی انجام میدی ...
✍بقول شهید بهشتی ای آمریکا از ما عصبانی باش و ازین عصبانیت بمیر...
🌹 @Mazan_tanhamasir
#تجربه_من
#فرزندآوری
#سختیهای_زندگی
#سبک_زندگی_اسلامی
#زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین
#معرفی_پزشک
#دوتا_کافی_نیست
#قسمت_اول
حدود یک هفته بود که پایان نامه کارشناسی ارشدم را دفاع کرده بودم، که متوجه شدم باردار هستم. ماه های اول بارداری را راحت گذروندم. خدا بیامرز مادرم میگفت، از من دوری ولی خداروشکر بد ویار هم نیستی. اما ماه آخر، آنزیم های کبدیم بالا رفته بود. دکتر چند بار ختم بارداری با سزارین را اعلام کرد. اما من روی زایمان طبیعی پافشاری میکردم. هر بار که می رفتم بیمارستان، با رضایت شخصی از آنجا بیرون می آمدم. آخر سر درد طبیعی را تجربه کردم ولی در لحظه آخر بچه مدفوع کرد و به اجبار سزارین شدم.
بچه اول را همه ذوق و شوق داشتن. نوه اول هردو خانواده بود. مادرم میخواست سیسمونی بگیره اما من گفتم همه چیز باید ساده باشه. چون باید فرزندآوری ساده را ترویج کرد.
وقتی بچه بدنیا آمد چون مادرم مریض بود نتونست در بیمارستان همراهم باشه. من که سزارین شده بودم موقع بلند شدن از تخت، مشکل داشتم که خدا از امدادهای غیبی خودش برام فرستاد و به صورت اتفاقی یکی از دوستان ما به کمک آمد.
بچه اول رو با خودم همه جا میبردم. برای خودش مارکو پولو شده بود. دو ماهش بود که راهیان نور بردم. پنج ماهش بود که مشهد رفت. یکسال نشده بود که اربعین پیاده روی رفتیم. مادرم میگفت بچه داری رو چقدر آسان میگیری. ما به خودمون سخت میگرفتیم بچه آوردن برامون سخت شده بود. دخترم یک ساله نشده بود که مادرم به رحمت خدا رفت.
دخترم دو سالش شده بود که به فکر بچه دوم افتادیم. وقتی حامله شدم خیلی ها تعجب کردن. گفتن تو که نه مادری داری و نه خواهر، چه جوری به فکر آوردن بچه دوم توی غربت افتادی؟! یکی از چالشهای من موجهای منفی و دلسوزی های الکی و نسنجیده دیگران بود. اطرافیان هی میگفتن تنهایی، چه جوری میخوای بچه ها رو بزرگ کنی؟ تو دلم میگفتم خب من خودم خواهر ندارم، ضربه خوردم. بالاخره این سختی رو من به جون باید بخرم که بچه هام مثل خودم تنها نشن.
به لطف خداوند فرزند دوم را بعد از یک سزارین، پیش خانم دکتر طیبه قاسمی و سکینه لطیفی در قم وی بک کردم و طبیعی به دنیا آوردم. تجربه شیرین زایمان طبیعی با سزارین قابل مقایسه نبود.
در همه این سالها مستاجر بودیم. اما از برکت بچه دوم توانستیم در یکی از شهرکهای اطراف شهر یک واحد آپارتمان بخریم. اون موقع دورهای بود که پوشک هم خیلی گران شده بود. اقساط خانه به خرجمون اضافه شده بود و این ها یه مقدار کار رو سخت کرده بود و من برای اینکه کمکی به دخل و خرج خانه کمک بکنم از پوشک های قابل شستشو استفاده میکردم. اما هیچ وقت نمی فهمیدم که اگر مثلاً پوشک شستن سخته، سختی اش رو من خودم انتخاب کردم و دارم میکشم بقیه چرا هی دلسوزی بیجا و اظهارنظر میکنن؟احتمالا نمیدونن چقدر رو اعصابن😆
توی این سالها که ۵-۶ سالی از دفاع پایان نامه ام می گذشت، به صورت مکرر استاد راهنما به من پیام میداد که از پایان نامه ات مقاله بنویس و آماده دکترا بشو. دلیل پیگیری های مکرر استادم را متوجه نمیشدم. یکبار خیلی اصرار کرد. گفتم من فعلا قصد دکترا خوندنم ندارم استاد. اگر هم بخوام کار مثبتی انجام بدم با همین ارشدم انجام میدهم. با خودم میگفتم الان من میتونم بچه بیارم چندسال دیگه شانس بارداری ام کمتر میشه. درس خواندن دیر نمیشه. کار روی زمین مانده کشور حفظ و افزایش نسل است.
👈 ادامه در پست بعدی... 👇👇👇
🌹 @Mazan_tanhamasir
#تجربه_من
#فرزندآوری
#سختیهای_زندگی
#سبک_زندگی_اسلامی
#زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین
#معرفی_پزشک
#دوتا_کافی_نیست
#قسمت_دوم
البته این نکته رو بگم که به قول رهبر انقلاب، خانه داری به معنای خانه نشینی نیست. همه این سالها شاید فعالیت علمی به معنای رفتن به دانشگاه را کنار گذاشتم و به صورت رسمی جایی استخدام نشدم و حقوقبگیر نبودم، اما فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی خودم را ادامه دادم. باور داشتم و دارم که همانجا که هستم آنجا را مرکز عالم باید قرار دهم.
الحمدالله تونستم یک صندوق قرض الحسنه خانگی راه بیندازم. حدود ۱۰۰ خانواده نیازمند از طلاب خارجی را شناسایی کردم و با کمک خیرین آنها را تحت پوشش قرار دادم. به نظر خودم من با کمک به آنها دارم فرهنگ اسلامی و انقلابیگری را منتقل میکنم. فعالیت های تدریس و پژوهش خودم را هم بین جوانان ادامه دادم. دو،سه سالی مسئول واحد خواهران یک مجموعه فرهنگی بودم.
خیلی از مادرها میگفتن ما وقتی انگیزه و دغدغه مندی شما را می بینیم، برای فرزندآوری و فعالیت در اجتماع انگیزه بیشتری پیدا می کنیم.
با وجود همه دغدغه های اجتماعی و سختی هایی که داشتم، به فکر بچه سوم بودم. بچه سوم را که حامله شدم، همزمان با شروع کرونا بود. بارداری فوق العاده سختی داشتم. از ماه هشتم آنزیم های کبدیم مجدد بالا رفته بود. مدام حالت تهوع داشتم. هرچی که میخوردم بالا می آوردم. همش دعا میکردم که زودتر از موعد درد زایمان بگیرم و بچه به دنیا بیاید تا راحت شوم. اتفاقا همین هم شد. بچه دو هفته زودتر از موعد بدنیا آمد.
متأسفانه بچه مدفوع کرده بود و این باعث درگیری ریه و معده بچه شده بود.به طوری که وقتی بچه به دنیا آمد، نتونست گریه کنه. آنجا من به خانم حضرت خدیجه متوسل شدم. گفتم همانطور که به دختر بی مادر خودت خانم حضرت زهرا موقع زایمان نظر کردی، به من و بچه ام نظر کن. همین که داشتم اینا رو با خودم از ذهن میگذروندم، دکتر گفت بچه احیا شد. اما درگیری مدفوع با ریه و معده آنقدر زیاد بود که بلافاصله بچه رو به اتاق ان آی سیو فرستادن. بچه حدود ۱۰ روز بیمارستان بود. روزای سختی بود. دکتر خودم رو از بیمارستان مرخص کرد و من با دستای خالی رفتم خونه، در حالیکه بچه ها در رو باز کردن و میگفتن مامان آبجی کجاست؟
روند درمان خیلی کند پیش رفت. در نهایت بچه را به یه بیمارستان مجهزتر منتقل کردن. یک روز دکتر اومد و گفت بابت اینکه بچه نتونسته بود گریه کنه ممکنه بیوکسی شده باشه. به خاطر همین لازم است که بچه ام آر آی بشه. روز بعد متخصص قلب اومد و گفت روی قلب بچه یه سایه دیده شده و باید بررسی بشه. درنهایت گفت توی قلب بچه حفره ایجاد شده و خطرناکه. اون روزا بیمارستان داشت روی سرم خراب میشد. همش به خودم میگفتم مگه جهاد فرزندآوری نیست. خب جهاد سختی داره. حتما نباید توی میدان مین جهاد کرد.
خلاصه بعد از ۱۰ روز بچه از بیمارستان مرخص شد. بعد از ترخیص پیش یه دکتری رفتیم تا در مورد ام آر آی مشورت کنیم. دکتر گفت بچه سالم هست. اصلا ام آر آی برای بچه ای که همه چیزش سالمه و برای یک درصد احتمال درست نیست. اگه خیلی میترسید از مغز سونوگرافی کنید.
دوماه از تولد بچه نگذشته بود که رفت و آمد همسرم برای کار به جهت دوری منزل سخت بود. تصمیم گرفتیم به داخل شهر بیایم. اتفاقا یکی از دوستانمان پیشنهاد داد که یه طبقه از منزلی که دربست کردن نیاز به مستاجر داره و ما هم همسایه شدن با آنها را پذیرفتیم. اما دوماه بعد خانه چون ورثه ای بود، ورثه به اختلاف خوردن و ما مجبور به اثاث کشی شدیم😭
دخترم شش ماهه بود. به خاطر اتفاقاتی که افتاده بود خیلی ضعیف شده بودم. هرکی منو میدید می گفت دیگه بچه نیاریااا! به فکر سلامتی خودت باش!قرار نیست که همه جمعیت کشور را تو زیاد کنی!!😬 در کمال ناباوری بعد از شش ماه به صورت خدا خواسته حامله شدم🤣
روزای اول خودمو خیلی باخته بودم. وقتی که رفتم آزمایش دادم، انقدر بهم شوک وارد شده بود، درخواست کردم آزمایش رو کنترل کیفیت بدن، برای اینکه مطمئن بشم جواب آزمایش درسته!!
با تمام دغدغه و علاقه ای که به فرزندآوری داشتم اما توان جسمی نداشتم. همسرم مثل یک کوه با صلابت و استواری در کنارم بود. مدام امید به من میداد. تمام کارهای خانه و بچه ها را انجام میداد. ولی من انقدر استرس گرفته بودم که به دیابت بارداری دچار شدم.
تا چهار ماهگی جایی نمی رفتم تا کسی متوجه نشه که من باردار هستم و بخواد من رو سرزنش بکنه.
خیلی جالب بود بعد از اون وقتی که دوستان متوجه بارداری من میشدن، چون از دغدغه من برای فرزندآوری آگاه بودن، همه فکر می کردن جریان هوشمندانه بوده و من رو بخاطر اراده ام تحسین میکردم. بعد که من از چالش های فرزندان شیره ب شیره می گفتم، خندشون می گرفت که چقدر بهم حسن ظن داشتن.🙈
👈 ادامه در پست بعدی... 👇👇👇
🌹 @Mazan_tanhamasir
#تجربه_من
#فرزندآوری
#سختیهای_زندگی
#سبک_زندگی_اسلامی
#زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین
#معرفی_پزشک
#دوتا_کافی_نیست
#قسمت_سوم
هفته های آخر بارداری بود که درگیر موج سوم کرونا شدیم. همسرم برای اینکه من بابت کرونا استرس نگیرم و درگیر بالارفتن قند نشم، می گفت یه سرماخوردگی ساده هست😁
بنده خدا اتاق منو از بقیه جدا کرده بود و با اون حال خرابش از خودش و بچه های مریض پرستاری میکرد. بعضی اوقات نامه اعمال همسرم رو وقتی متصور میشم فقط غبطه میخورم. خدا خیرش بده.
خلاصه دوسه روزی بود که از کرونا راحت شده بودم که درد زایمانم گرفتم و زود به بیمارستان رفتیم .دکتر گفته بود چون خوش زا هستم و بچه چهارم هست بچه سریع بدنیا میاد. با اولین درد برو که دوباره بچه مدفوع نکنه. خلاصه ما سریع بیمارستان رفتیم اما تا من پذیرش شدم برق اتاق رفت و..دوباره بچه مدفوع کرد البته نه به فضاحت سری قبل...
پسرم بعد از سه تا دختر با وزن بالای چهارونیم کیلو با زایمان طبیعی از نوع وی بک بدنیا آمد.
چهل روز از تولدش نگذشته بود که صاحب خانه سر سالمون جوابمون کرد و ما خانه ب دوش شدیم.😅 اما این سری یه صاحب خونه روزیمون شد که بعد چندسال هنوز بلندمون نکرده...
و اما چندتا سوال هست که همیشه از من پرسیده میشه:
❇️ در مورد مسایل اقتصادی:
واقعا اعتقادمون براین است که روزی خدا میرسونه اونهم از جنس «یرزقه من حیث لایحتسب»
دوم اینکه بنای ما به ساده زیستی و قناعت است. من همیشه لباس بچه ها رو جنس خوب میخرم تا ماندگاری بیشتر داشته باشه و کوچکترها هم بعداً استفاده بکنن.
❇️ در مورد فاصله سنی باید بگم:
بچه های من دو سال و هشت ماه باهم اختلاف دارن بجز دوتا آخر که یکسال و دوماه هست.هرکس خونه ما میاد فاصله سنی کم بچه ها رو میبینن و بدنبال آن همبازی شدنشان رو، تصمیم به بارداری می گیرن😍
در مورد تربیت هم اینجوری کار راحت تر هست چون بچه اول میشه رهبر بقیه و همه تقلیدگرش.
❇️در مورد مدرسه که جدیدا باب شده همه دغدغه مدارس خاص دارن: به نظرم بچه ها همونی میشن که والدینشان هستن پس با خوب زیستن باید خوب بودن رو بهشون یاد داد. به نظرم کادر مدرسه مذهبی باشن، کفایت میکنه.
باید بچه ها رو طوری تربیت کرد که باور داشته باشند که اونها میتوانن روی محیط اثرگذار باشن نه بالعکس!
❇️ داشتن برنامه و ورزش روزانه برای هر مادری لازمه. نباید گفت که وقت نمیکنم. بچه مادر شاداب و بانشاط و سالم میخواهد.
❇️ کلام آخر اینکه :
میتوان سنگر خانواده را مستحکم و پاکیزه نگه داشت و در عرصه های سیاسی و اجتماعی سنگر سازی های جدید کرد و فتوحات بزرگ را به ارمغان آورد.
🌹 @Mazan_tanhamasir