🔴 #روایت_دیدار | قبل از مراسم اهدای مدال به مربیم گفتم چادرم تو کیفمه اگر نمیخوان بذارن چادر سر کنم، منم مدالم رو نمیگیرم
🔹 روایتی از دیدار اخیر#رهبرمعظمانقلاب با قهرمانان ورزشی
🔹 جنس چادرسرکردن خانم دارابیان روی ویلچر و کنترل آن با یک دست، نشان از تسلط ایشان داشت. دو زانو نشستم کنارشان و گفتم: چقدر چهرهتون آشناست. خندید و عکسش را روی تابلوی نشسته بر روی سه پایه در گوشهی حسینیه نشان داد و گفت: چون اونجا دیدی! خندیدم و گفتم: خب پس حالا که لو رفتم خودتون بگید چی شد که مدال رو تقدیم شهدای غزه کردین؟ لبخند روی لبش جمع شد: من خیلی روی بچهها حساسم، در حالی تو روز اول مسابقات مدال طلا گرفتم که اسرائیل بیمارستان المعمدانی رو بمبارون کرده بود. خدا میدونه برنامهریزی شده نبود. وقتی تو راهروی دریافت مدال بودیم و گزارشگر ازم مصاحبه گرفت، احساس کردم حالا وقتشه که بیتفاوت نبودنم رو به این نسلکشی نشون بدم و گفتم که مدالم رو به شهدای غزه تقدیم میکنم و خب خداروشکر بعد از اون جریان خوبی بین کاروان ما راه افتاد و چندتا دیگه از بچهها هم همین کار رو کردن. تو فضای بایکوت سیاسی اونجا، این تنها کاری بود که از دست ما بر میومد.
🔹 پرسیدم: چطور مگه؟ گفت: مثلاً لباس اولیهی ما طرح خلیج فارس داشت، مسئولین مسابقات اجازه ندادن بپوشیمش و طرح رو عوض کردن، دیگه فکر کن در مقابل مسئلهی فلسطین فضا چجوری بود.
🔹 گفتم: پس یجورایی جهاد کردید؟ خندید و گفت: جهاد واسه وقتیه که بتونیم کمیتههای ورزشی بینالمللی رو قانع کنیم که اسرائیل رو هم بعد از جنگ غزه از میدون مسابقه محروم کنن.
👈 فضای گفتوگو را مناسب دیدم و پرسیدم: حالا قضیهی با چادر مدال گرفتنتون چی بود؟ لحن جدی به خودش گرفت و گفت: من چادریم. همه جا هم با چادر میرم. اصلا مدال گرفتم که بتونم با این حجاب برم رو سکوی جهانی. قبل از مراسم اهدای مدال به مربیم گفتم چادرم تو کیفمه اگر نمیخوان بذارن چادر سر کنم، منم مدالم رو نمیگیرم.» دلم میخواست همانجا روی پا بایستم و برای این باور عمیق قلبی تشویقش کنم. باوری که حاضر بود نتیجهی ماهها و سالها تلاش شبانهروزی را نادیده بگیرد اما یک قدم از اعتقاداتش پاپس نکشد. دوربین مصاحبه که به سمت او آمد، از مقابل پایش بلند شدم و نشستم روی صندلی. مرشد نوجوان داشت ضرب و صدایش را امتحان میکرد وتوی بلندگو میخواند: بلند شو علمدار، علم رو بلند کن / بازم پرچم این حرم رو بلند کن.
👈 حاج قاسم گفته بود که جمهوری اسلامی -ایران- حرم است، پس دور از واقعیت نیست اگر تکتک چهرههای حاضر در این قرار را، به چشم یک علمدار در خاطرم میسپردم. علمدارانی که یکیدرمیان هدفی که باعث میشد تا سختیهای تلاش برای مدالآوری را تحمل کنند، بالابردن پرچم ایران ذکر میکردند.
#حجابفاطمی
#جمهوریاسلامیایرانحرماست
#شبتون_بخیر
🌹 @Mazan_tanhamasir
❣#سلام_امام_زمانـم❤️
ای تجلی آبی ترین آسمان امید
دلـــــها به یاد تو می تپد
و روشــــنی نگاه منتظران
به افق خورشید ظهـور توست
بیا و گـرد گامهایت را
توتیای چشــمانمان قرار ده
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب
🌹 @Mazan_tanhamasir
1_1110879038
9.74M
📜 قرائت #دعای_عهد
🎊 تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
#امام_خمینی ره:
اگر هر روز #دعای_عهد خواندی ، مقدراتت عوض میشود...⚡️
✅ امروز محکمتر #عهد سربازی و یاریم را تمدید میکنم.
🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
التماس دعا ....🌷
#تکتکاعمالمرانذرظهورتمیکنم
🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•┄❁بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ❁┄•
صبح آن دیـده بخیر است ،
که نگاهش
به جمال رُخ دلدار منور گـردد...
سلااااام ودرووود ....ب قلبـــــ پاک تک تک شمااا همراهااانم..☺️
روز زیبای پاییزتون بخیرعزیزااان .....🌺
🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️اسرائیل ۲.۸ میلیلارد دلار خرج کرده که توی رسانههاش مثل اینترنشنال به جوون ایرانی بگه تو بدبختترین آدم روی زمینی
✍پدرو مادرها باید خیلی مواظب باشن که حس موفقیت و امید در بچه ها و جوانها زنده بمونه و اجازه ندن نقشه شوم اسرائیل با ناامید کردن ملت ما، پیروز بشه...
🌹 @Mazan_tanhamasir
✅ فرازی از وصیتنامه شهید مدافعحرم مهدی ذاکرحسینی
"همیشه پشتیبان ولی فقیه خود باشید و از رهنمودهای ولایت فقیه تبعیت کنید، قسمت نبود که من ازدواج کنم ولی از همه میخواهم که به توصیه حضرت آقا، آیتالله خامنهای مبنی بر افزایش جمعیت، جامعه عمل بپوشانند و نسل شیعه را افزایش دهند."
👈 پیکر مطرح شهید مهدی ذاکرحسینی از رزمندگان لشکر عملیاتی حضرت محمدرسول الله(ص) که در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۹۵ در حومه شهر حلب سوریه بر اثر حملات موشکی به درجه رفیع شهادت نائل آمده بود، به تازگی در سوریه شناسایی و به کشور بازگشت.
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#نوبت_جهاد_ماست
🌹 @Mazan_tanhamasir
#تجربه_من
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#سختیهای_زندگی
#دوتا_کافی_نیست
#معرفی_پزشک
#سرکلاژ
#قسمت_اول
متولد ۶۷ هستم. یه دختر پر شور و عاشق فعالیت های فرهنگی، توی دبیرستان سرآمد بودم هم در درس، هم فعالیت های متفرقه و ....
سال ۸۶ وارد دانشگاه شدم و هم زمان به پیشنهاد یکی از آشناها در یک شرکت به صورت نیروی ساعتی که همه نیروهاش رو از بین دانشجویان انتخاب میکرد، مشغول شدم. دستمزدم ساعتی ۷۵۰ تومن بود😂 درست شنیدن. یعنی حتی زیر هزار تومن🤦🏻♀ و نهایت ساعتی که در ماه میتونستیم پر کنیم ۱۲۰ ساعت بود که البته هیچ وقت پر نمیشد چون همه مون دانشجو بودیم و درگیر درس و امتحان و... ولی در کل خیلی محیط خوبی داشت و تجربه خوبی بود.
خدا رو شکر پدرم از لحاظ مالی هیچ مشکلی نداشت ولی برای اینکه ما زیادی پاستوریزه بار اومده بودیم اجازه دادن من برم سر این کار. خیلی هم لذت بخش بود برام☺️ در طی دورانی که سر کار میرفتم بیشتر حقوقم رو طلا یا سکه خریدم. اون موقع ربع سکه ۴۵ هزارتومن بود😅 منم وقتی حقوقم حدود هفتاد هشتاد تومن میشد، چهل و پنج هزار تومنشو میدادم یه ربع سکه میخریدم. در این حد اقتصادی 😅 همون زمان یک نفر به همراه برادرش که البته هر دو دانشجو بودن هم جذب شدن. و من با اون دختر به دلیل تشابهات فرهنگی و مذهبی و... دوست شدیم.
برادرش یه حالی بود موهاش پشت بلند و ... وقتی بقیه گفتن این برادر خانم فلانیه، باورم نمیشد. گفتم خانم فلانی خودش به این موجهی چه برادر جیگیلی داره😂 غافل از اینکه خدا میگه منع نکن سرت میاد😂 بله درست متوجه شدین اون آقا عاشق من شده بود و من از همه جا بیخبر😂 خلاصه که با تایید خواهرشوهر جان، مادرشوهرم تماس گرفتن منزل ما و....
وقتی که اومدن خواستگاری، برادر دوستم هیچ کدوم از ملاک های من برای ازدواج رو نداشت. تک پسری بود که میخواست طبقه پایین منزل پدرش زندگیش رو شروع کنه، شغل ثابت و درآمدش هم که... سربازی معاف شده بود و من میگفتم چون سربازی نرفته بچه ننه است😂 ته تغاریه پس لوسه، تازه هم سن بودیم و فقط ده ماه از من بزرگتر بود و این دیگه خط قرمز من بود. ولی در کمال تعجب همه چیز جور شد و من و آقایی در ۲۱ سالگی نشستیم پای سفره عقد😍 از همه لحاظ سنگ تموم گذاشتن برامون.
خانواده همسرم، تک پسرشون بود و منم اولین بچه خانواده، هر دو خانواده ذوق داشتن و میخواستن برامون بهترین رو رقم بزنند و همین کارها باعث کدورت و دلخوری میشد😔 خلاصه که سه ماه نامزد بودیم و حدود یک سال و نیم هم دوران عقد طول کشید. دیگه خسته شده بودیم از حرف و حدیث، گفتیم بریم سر زندگیمون و اونم با کلی درد سر و ... بالاخره جشن عروسی گرفتیم و در ۲۳ سالگی زندگی دو نفره امون شروع شد. طلا و سکه ها رو فروختیم و ماشین خریدیم.
با تفکر غلطی که داشتیم سه سال نگذاشتیم بچه دار بشیم. خانواده همسرم کلا با بچه زیاد مخالف هستن. یکی از خواهر شوهرام اصلا بچه نداره میگه فعلا نمیخوام، خودشو درگیر کار کرده، اون یکی هم یه دونه بچه داره که اونم دیگه موقع ازدواجشه😅 اینا رو گفتم که بدونید وارد چه خانواده ای شدم😐
بعد از سه سال شروع کردم به برنامه ریزی، فلان قرص رو بخور، فلان واکسن رو بزن، فلان ماده غذایی بخور، تست پاپ اسمیر، چکاپ دندان پزشکی، آزمایش های قبل از بارداری و.. رو با وسواس انجام دادم. خلاصه که بعد از مدتی متوجه شدم باردارم. سونو گفت یه دختر تو راه دارید و ما خوشحال بودیم کلی وسیله و لباس و...
هفته ۲۲ بارداری، احساس کردم وضعیتم مساعد نیست. رفتم پیش دکترم، برام آمپول و شیاف پروژسترون دادن. مصرف کردم و بعد از یک هفته شرایط بهتر شد. منم تخت خوابیدم از ترسم. چند روز بعد، دردهای شدیدی به سراغم اومد. و من حتی نمیدونستم چمه😔 فقط جیغ میزدم😔 رفتیم بیمارستان دکترم نیومد چون تعطیلات عید فطر بود. توی نوار انقباض نشون نداد. گفتن شاید آپاندیس داره اورژانسی برام آزمایش نوشتن و... و من هنگام طی همه این مراحل از درد به خودم میپیچیدم. خلاصه که آخرش نفهمیدن من چه مشکلی دارم😐 همسرم با داد و بیداد و امضای رضایت کتبی از اون بیمارستان که خیلی هم اسم و رسم داشت ترخیصم کرد و بردم به یه بیمارستان دیگه.
توی بیمارستان صدوقی اصفهان بستری شدم متخصص عفونی اومد بالاسرم و بعد از ویزیت گفت هیچ مشکل عفونی و آپاندیس و... نداره، ببریدش زایشگاه درد زایمان داره😳 من گفتم نه من تازه ۲۴ هفته ام و...بله من دچار زایمان زودرس شده بودم. سه روز اونجا بستری شدم و دکتر خودم باز هم نیومدن😔 پزشک متخصص زنان کشیک در اون تعطیلات خانم دکتر خدیجه خوشه مهر بودن. خدا خیرشون بده خیلی با دلسوزی برام همه کار کردن که جلوی زایمان رو بگیرن با اینکه من مریض ایشون نبودم ولی هیچی برام کم نگذاشتن.
ادامه 👇
🌹 @Mazan_tanhamasir
#تجربه_من
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#سختیهای_زندگی
#دوتا_کافی_نیست
#معرفی_پزشک
#سرکلاژ
#قسمت_دوم
بعد از سه روز که بستری بودم بدنم به داروها واکنش منفی نشون داد و چون جون خودم در خطر بود مجبور شدن داروها رو قطع کنند. گفتن دیگه توکل بر خدا ان شاا... که دردها شروع نشه ولی... من همون روز بعد از قطع داروها طبیعی زایمان کردم.
دخترم بدنیا اومد و من برای اینکه زودتر به دستگاه برسوننش شاید که زنده بمونه حتی بغلش نکردم😭 ولی چند دقیقه بیشتر تو این دنیا نبود. فرشته کوچولوی من ما رو تنها گذاشت. دوران سختی بود خیلی خیلی سخت ولی با کمک خدا تونستیم از این امتحان سخت خدا عبور کنیم.
چند ماه بعد مجدد اقدام کردیم و اینبار از همون اول پیش خانم دکتر خوشه مهر تشکیل پرونده دادم. خدا خیرشون بده خیلی دلسوزانه و نسبت به بیماران متعهد هستند. با اینکه طول سرویکس خوب بود ولی گفتن من ریسک نمیکن، چون سابقه زایمان زودرس داری سرکلاژ میکنم. وقتی فردای عمل اومدن توی بخش گفتن فقط خدا بچه ات نگه داشته چون طول سرویکس در عرض سه چهار روز کم شده بود و اگر سرکلاژ نمیشدم اون خاطره تلخ دوباره برام تکرار میشد.
بعد از یک هفته مجدد درد داشتم بله بچه اومده بود پایین و سرکلاژ داشت باز میشد من گریه میکردم و... خانم دکتر پیشنهاد پساری دادن و من قبول کردم. و بعدش هم استراحت مطلق. خیلی سخت بود. ویار وحشتناکی داشتم و دکتر میگفت تا میتونی استفراغ نکن چون بهت فشار میاد ولی من... 😔 هیچی نمیتونستم بخورم استخوان دردهای شدید گرفته بودم، میگرنم مدام اذیت میکرد. یبوست شدید و...
خلاصه که خیلی بارداری سختی بود. ولی خدا رو شکر تا هفته ۳۶ کشید و بعدش دخترم طی یک زایمان طبیعی زیر نظر خانم دکتر خوشه مهر بدنیا اومد. وقتی گذاشتنش روی شکمم باورم نمیشد بچه ام رو در آغوش دارم. اشک شوق میریختم. خانم دکتر دست گذاشت روی سرش و کلی براش دعا خوند😍 بعدشم گفت خدا رو شکر که دیدم بچه تو بغل گرفتی، تو از مریض های پر استرس برای من بودی😅
خدا رو شکر حالا با اومدن دخترم تازه فهمیدیم زندگی یعنی چی؟!! با همسرم به هم میگفتیم چه طوری قبل از این نخودچی زندگی میکردیم ؟!!! و بعد به این نتیجه رسیدیم که زندگی نمیکردیم بلکه فقط زنده بودیم. امیدوارم همه این لحظات در آغوش گرفتن بچه شون رو تجربه کنن.
خلاصه که ما حالا یه دختر داشتیم و از نظر خانواده بس بود. ولی بعد فرمان حضرت آقا اومد. با همسرم صحبت کردم و قرار شد سنت شکنی کنیم و دومی رو هم بیاریم😱 که از شانس بد ما کرونا شد😬 هنوز نه واکسنی بود و نه دارویی. روزی بیش از ۷۰۰ نفر جون میدادن و در همین میون محل همسرم هم منقل شد به یه شهر دور مرزی. رفتیم شهر غریب، نه دوستی، نه آشنایی ... خلاصه که دیدیم با این شرایط نمیتونیم به بچه دیگه فکر کنیم چون من در بارداری به مراقبت ۲۴ ساعته نیاز داشتم. پس از فرصت استفاده کردیم و با همسرم مجدد درس خوندن رو شروع کردیم. و ارشد گرفتیم یه کتاب نوشتیم و چاپ شد😍
بعد از یکسال برگشتیم شهر خودمون و... خدا قسمت کرد رفتیم کربلا، اونجا از آقا یه بچه دیگه خواستم. دخترم خیلی میگفت کاش خدا به ما نی نی بده، موقع فوت کردن شمع تولدش، موقع دعا سر سفره هفت سین و حتی توی سفر کربلا تا نگاهش به گنبد امام حسین افتاد گفت امام حسین به خدا بگو به ما یه نینی سالم یده😅
به همسرم گفتم دیگه داری با اعتقادات بچه بازی میکنی. بعد از برگشت از سفر باز با همسرم صحبت کردم و صحبت های رهبر رو گوشزد کردم. بهم گفت خیلی دنده پهنی با اون بارداری وحشتناک بازم میگی بچه😂 ولی بالاخره قبول کرد و من مجدد باردار شدم. بگذریم که چه قدر بهمون حرف زدن و تیکه انداختن و متهم شدیم به بی فکری و الکی خوش بودن و... گاهی دلمون خیلی میشکست ولی به خدا توکل کردیم.
این بارداری خیلی سخت تر بود. ویار شدید جوری که دمیترون اثر نداشت، رینت بارداری، تومور لثه بارداری، تیرویید بارداری، یبوست شدید، ویار سخت و استراحت مطلق و سرکلاژ و.... این بار ۴ بار بستری شدم در طول بارداری، هر بار ۳ روز.
بارداری هام همه ریسک بالا هست و دردسر😅 ولی خدا رو شکر اینبار هم دخترم زیر نظر دکتر خوشه مهر به صورت طبیعی و برای سربازی آقا امام زمان بدنیا اومد و خانم دکتر بعد از تولد این یکی هم دست گذاشتن روی سرش و کلی براش دعا کردن. ( خدا این بچه، پدر و مادرش و نسلش رو پاک و از بیماری دور و سربازان امام زمان قرار بده و...)
اینو نوشتم که بدونید گاهی تو بعضی خانواده ها فرزند دوم همون حکم فرزند پنجم و ششم بعضی خانواده ها رو داره. ما قرار بود فقط یه بچه داشته باشیم ولی وقتی آقا گفتند ما هم اطاعت کردیم و بچه دوم فقط برای سربازی امام زمان و به امر ولی بدنیا اومد. الان دختر اولم ۶ سال و نیمه و دختر دومم چهار ماهه است.
ادامه 👇
🌹 @Mazan_tanhamasir
#تجربه_من
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#سختیهای_زندگی
#دوتا_کافی_نیست
#معرفی_پزشک
#سرکلاژ
#قسمت_سوم
اینم بگم که برای هیچکدوم از بچه هام متاسفانه شیر نداشتم و مجبور شدیم علیرغم تلاش های زیاد این رو بپذیریم که منم مثل مادربزرگم شیر ندارم و باید شیر خشک به بچه ها بدم. هزینه شیر خشک هم که...بگذریم.
فقط اینو بگم که الان همه عاشق همین دخمل دومی هستند حتی همونا که سرزنشمون میکردن 😂 پدر و مادر هامون گفتن شما که هیچی با این بارداری و استرس ها و... باید بگیم که ما هم جهادمون رو کردیم🤣 دیگه خواهشاً فکر بچه نباشید. دوتا دارید و تمام.
آخه هنوزم محل کار همسرم در شهری غیر از محل سکونتمون هست و تمام زحمت دکتر رفتن و سونو و آزمایش و بیمارستان و... به دوش پدر و مادرم و پدر همسرم بود. ولی امروز همسرم بهم گفتن ما یه بچه دیگه میخواییم😍 من گفتم نه دوتا دیگه 😂
خلاصه که اگه بقیه بفهمند که ما چه نقشه ای داریم حسابمون رسیده است. اونم با اون بارداری های من😂
همسرم میگن من به چشم دیدم منی که هیچی نداشتم وقتی به خدا توکل کردم و برای ازدواج اقدام کردم، درهای زیادی برام باز شد و خیلی از مشکلاتم برطرف شد. تو اومدی تو خونه ام و هنوز یه هفته از عروسی مون نگذشته بود که ماشین خریدیم. چیزی که من تو خوابم نمیدیدم. دختر اولمون وقتی بدنیا اومد علاوه بر روزی معنوی و مهر و محبتی زیادی که در خونه جریان گرفت، همسرم یه شغل خوب تو یه شرکت خوب بهش پیشنهاد شد و رفت سر اون کار و با دنیا اومدن دختر دوم هم، رزق مادی و معنوی زیادی اومد.
خیلی خیلی دعامون کنید ان شاا... خدا از ما نسل علوی و زهرایی به جا بگذاره، همگی سرباز آقا امام زمان باشن. خدا ان شاا... دامان همه اونایی که از خدا اولاد میخوان سبز کنه به اولاد سالم و صالح
🌹 @Mazan_tanhamasir
💢اطلاعیه اهدای خون
به اطلاع مازنی های عزیز می رساند, باتوجه به شروع فصل سرما و شیوع بیماری های سرما خوردگی و آنفلوآنزا, اهدای خون کاهش یافته و این امر سبب کاهش ذخایر خون در تمامی گروههای خونی در استان شده است.
لذا ازهمهی مازنیهای محترم واجد شرایط اهدا ،تقاضا می شود با در دست داشتن کارت ملی جهت تامین خون مورد نیاز بیماران به مراکز اهدای خون مراجعه نمایند.
نیازمندان به خون، منتظر ایثار و سخاوتمندی شما هستند....❤️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹 @Mazan_tanhamasir
🔻فرار مغزها
۵۰ هزار دانشجوی ایرانی در آمریکا چه می کنند !
فرار مغزها در ۵ سال گذشته ۵ برابر شده است!
روزنامه اطلاعات ۲۸ خرداد ۵۶
✍جماعت طرفدار پهلوی چرا سکوت کردید؟
مگر زمان شاه ایران بهشت نبود و مردم در رفاه نبودند ؟ با جمعیت کمتر از ۳۰میلیون نفر ایران در زمان پهلوی، ۵۰هزار جوان چرا به آمریکا رفته بودند؟
#چهره_واقعی_پهلوی
🌹 @Mazan_tanhamasir
🔴 جبهه اصلاحات ایران است یا صدای آمریکا ؟!
🔴 #اصلاحاتیعنیستونپنجمدشمن
🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 در مورد نحوه شهادت حضرت زهرا س، به من دروغ گفته بودند!
( شیعه شدن بانوى اهل سنت انگلیسی )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌹 @Mazan_tanhamasir
شکایت ۶۰ مدیر ارشد خانم از آزار جنسی در وزارت دفاع انگلیس!
مگه کلا چند مدیر ارشد خانم دارن که ۶۰ تا..
👈🏻وقتی در مرکز دولتی به این مهمی وضعیت اینه در بخش خصوصی...
✍🏻ای چشم ودلسیرهای نایس:)
🔴 #نیمه_پنهان_غرب
❗️#چهره_واقعی_غرب
🌹 @Mazan_tanhamasir
25.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩آذرماه، یادآور ترور تلخ شهدای هسته ای است. به خصوص شهید مجید شهریاری که همچنان بعد از 13 سال از شهادتش در جامعه گمنام است.
اما برای اینکه امثال دانشمند هستهای شهید مجید شهریاری را بهتر بشناسیم، نباید فقط از وجهه علمی او سخن بگوییم بلکه باید ابعاد زندگی شخصی، مالی و اخلاقی وی را هم شرح داده و با سیاستمداران مدعی و زبان دراز مقایسه کنیم.
در قسمت 87 برنامه حافظه تاریخی ایرانی، سه تفاوت دانشمند شهیدمجید شهریاری با وزیرامورخارجه سابق، جواد ظریف را توضیح داده ایم و معتقدیم که هر کدام از این دو نفر، نماد دو بخش از جامعه هستند.
#دانشمندمخلصوشهیدمجیدشهریاری
#پُرادعاومرفهبیدردمحمدجوادظریف
🌹 @Mazan_tanhamasir
🌹برای من گریه نکنید
من درحالی وصیت نامه مینویسم که ممکن است تا صبح روز دیگر در این دنیا نباشم.
فرمان رهبرم را مو به مو اجرا میکنم و یک قدم از خدا و ولایت فقیه دور نخواهم شد.
از شما میخواهم که برای فرج امام زمان(عج) و سلامتی امام دعا کنید.
هرگاه به یاد من افتادید بجای گریه کردن برای من، برای علی اکبر امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع) گریه کنید.
#شهید_سید_مرتضی_میرمعصومی
🌷#شبتون_شهدایی
🌹 @Mazan_tanhamasir
#اطلاعیه
مراسم عزاداری امالشهدا حضرت زهرا (س)
(فاطمیه دوم)
با کلام:
حجت الاسلام رضاپور
بانوای:
حاج علی علیپور
کربلایی حسن جعفری
کربلایی عمار رضایی
چهارشنبه ۲۲ آذر به مدت ۵ شب ساعت ۱۹:۳۰
ساری حسینیه عاشقان کربلا
در جوار شهدای گمنام غواص
با خانواده محترم مشرف شوید.
❣#سلام_امام_زمانم❣
بـے تـو تمــام قافیـہ ها لنـگ میزند..
دنیا بہ شیشہے دل من سنگ میزند..
ساعٺ بہوقٺ غربتتانگشتہ اسٺکوک
حالا مدام در دل من زنگ میزند..🥀
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹 @Mazan_tanhamasir
1_1110879038
9.74M
📜 قرائت #دعای_عهد
🎊 تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
#امام_خمینی ره:
اگر هر روز #دعای_عهد خواندی ، مقدراتت عوض میشود...⚡️
✅ امروز محکمتر #عهد سربازی و یاریم را تمدید میکنم.
🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
التماس دعا ....🌷
#تکتکاعمالمرانذرظهورتمیکنم
🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•┄❁بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ❁┄•
#گوش_کن
※ خدا شنیدنی است، با هر طنین، با هر صدا!
و صدای آب،صدای لطیف ترین چهرهی خداست .
سلامـــــــی روح نواز ،گرم وپرمهر بہ شمــــا همراهااان عزیزمون☺️🌸
روزتـــون همرنگ زیباترین گلهااا
و برقـــــــــــرار🌺
الهی حال دلتون خوب و گذر ایام بر وفق مرادتون باشه 😊
🌹 @Mazan_tanhamasir
#شهید_مجید_شهریاری
✅ در اوج عزت...
يك سوئيت كوچك متأهلي داشتیم. دو نفر از اساتید ما به همراه خانواده مهمان ما بودند. يك سفره كوچولو انداختيم. دو تا پتو و دو تا پشتي داشتيم. با افتخار از اين دو استاد بزرگوار در همان خانه كوچك خوابگاهي پذيرايي كرديم.
اوایل زندگی، مخارج ما از طریق پولی که از راه تدریس یا حق تألیف کتاب دکتر و نیز حقوق من که با مدرک لیسانس در دانشگاه امیرکبیر با ماهی ۱۳۵۰۰ تومان مشغول کار بودم، تأمین میشد. در تمام این سالها خودم را در اوج عزّت دیدم.
این قدر این مرد مرا در زندگی غنی کرده بود. عشقش، محبتش، یگانگیش، خلوصش، نمازهایش برای من ارزش بود. این چیزها برای من ارزش بود و ایشان این چیزها را تام و تمام داشت.
🔹همسر شهید شهریاری، دانشمند هسته ای
✨امام علی علیه السلام: "هرکه دوست دارد بدون ثروت، غنی شود و با سلطه و قدرت، عزت پیدا کند و بدون وابسته و خویشاوند، فزونی یابد، باید از ذلت معصیت خدا به سوی عزت طاعت او برود. که اگر این طور شد، همه ی این ها را خواهد یافت."
📚 آثارالصادقین، ج ۱۳
#سبک_زندگی_اسلامی
#خانواده_مستحکم
#ساده_زیستی
🌹 @Mazan_tanhamasir
#ارسالی_مخاطبین
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍
#فرزندآوری
#برکت_خانه
#نسل_مهدوی
#دوتا_کافی_نیست
🌹 @Mazan_tanhamasir
#تجربه_من
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#غربالگری
#آمینیوسنتز
من متولد اسفند ۸۱ هستم و همسرم هم متولد دی ۷۴ هستن، من با همسرم دخترعمه و پسردایی هستیم، از وقتی که یادم میاد هیچوقت از ایشون خوشم نمیومد، حتی وقتی که میخواستن بیان خواستگاری، میگفتم نمیخوامش، ولی شبی که اومدن خواستگاریم، نمیدونم چی شد یه دل نه صد دل عاشقش شدم و خداروشکر از ازدواجم با ایشون راضی هستم. همسرم بسیار صبور و عاقل و مهربون هستن.
از اونجایی که هم من و هم همسرم بچه دوست داریم، در اولین سال ازدواجم درست سه روز قبل از تولد ۲۰ سالگیم فهمیدم باردارم، روز بعدش رفتم آزمایش دادم تا از بارداریم مطمئن بشم، برای گرفتن جواب دل تو دلم نبود، همسرم رفت و جوابشو گرفت، وقتی اومد پیشم دوتایی از ذوق گریه کردیم و خیلی خوشحال بودیم از اینکه داریم پدر و مادر میشیم و پخته تر از قبل میشیم.😍
روز تولدم که شد به همه گفتم که باردارم.
بارداری شیرینی بود، ویار نداشتم حتی گاهی به خودم میگفتم یعنی من واقعا باردارم؟🤔
دوهفته بعد رفتم دکتر بهم گفت که نی نی تشکیل شده و حالش خوبه، اما هنوز قلبش تشکیل نشده، دلم هوری ریخت پایین، دکتر بهم دارو داد و گفت استراحت کن و دوهفته دیگه برگرد. وقتی رفتم قلبش هم تشکیل شده بود، تو دلم از خدا کلی تشکر کردم.☺️
تو ماه دوم بارداری بودم که با همسرم و خانواده همسرم به کربلا رفتیم، اینو از پاقدم فرزندم میدونم، اونجا به امام حسین گفتم که فرزندم سالم باشه و اگر پسر بود اسمش رو علی اکبر میذارم.
برای سونوگرافی ان تی که رفتم گفتن سالمه و کامله و هیچ مشکلی نداره، دکتر همشو بهم نشون داد، صدای قلبشو برام گذاشت، همسرم هم کنارم بود و لبخند میزد، جنسیتت رو هم بهمون گفتن گل پسر مامان و بابا.
وقتی رفتم دکتر که سونوگرافی رو نشونشون بدم، بهم گفت که باید بری آزمایش غربالگری هم بدی، رفتم ولی سه هفته شد تا جوابش بیاد، جوابش بد اومد و کلی گریه کردم، برام ریسک سندرم دان زده بودن (یعنی عقب مونده ذهنی) و ریسکش هم خیلی بالا بود از هر ۱۰ بچه یه سندرم دان، تو دلم همش میگفتم نی نی من سالمه، سونوگرافی آنومالی هم رفتم و گفتن سالمه مشکلی نداره اما گفتن بند نافش تک شریانی هست، ممکنه که زیاد وزن نگیره، خدا میدونه چی بهم گذشت اون چند وقت، چقدر من و همسرم گریه کردیم.
با عجله رفتم پیش دکتر تا بهش بگم که آزمایشم بد اومده، بهم گفت عجله کن و برو آمینوسنتز بده، چون زمان زیادی نداشتم، شب تولد امام رضا بود، رفتم آمینیوسنتز دادم تا مطمئن بشم که بچه ام سالمه، موقع آمینیوسنتز تو صفحه سونوگرافی میدیدم که چقدر بچم داره دستاشو تکون میده دلم براش سوخت و همون موقع زدم زیر گریه، دکتری که برام آمینیوسنتز انجام دادن، بهم گفتن که بچه ات سالمه نگران نباش.
یک روز بعد، یادمه تلویزیون داشت حرم امام رضا رو نشون میداد، به امام رضا گفتم دعا کنید که بچمو سالم بغل بگیرم سال دیگه میارمش پابوستون. جوابش اومد و خداروشکر بچم سالم بود اما بازم هم تا آخر بارداریم دل تو دلم نبود.
به ماه های آخر بارداریم رسیدم شروع کردم به پیاده روی و ورزش کردن چون زایمانم طبیعی بود.
چون بند ناف بچه تک شریانی بود دکتر گفت دو هفته زودتر یعنی ۳۸ هفته ختم بارداری میدم، چون رشد داخل رحم بچه کم شده و میترسم اتفاقی براش بیافته، سه روز قبل از نامه بستری، کیسه آبم پاره شد و رفتم بیمارستان بستری شدم، با آمپول فشار دردهام شروع شد و تقریبا ۱۰ ساعت شد تا زایمان کردم و خداروشکر زایمانم راحت بود.
دلم تو دلم نبود تا بچمو ببینم، همینکه دنیا اومد و دیدمش دلم آروم شد، پسرم سالم و خوشگل بود و با وزن ۲۲۰۰ متولد شد. الان یک ماهش شد انقدر باهوشه که روزی هزار مرتبه خداروشکر میکنم.
از رزق دوران بارداریم هم بگم که حقوق همسرم بیشتر شد و بهمون برای هرماه بن خرید فروشگاه دادن، حتی حقوق پدرم هم افزایش پیدا کرده.☺️
🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 چهجور بازیهایی برای بچهها مناسب است؟
➕معرفی و توضیح
#استاد_پناهیان
#تربیت_فرزند
🌹 @Mazan_tanhamasir
💥 #اطلاعیه ویژه 💥
❇️ دوره تخصصی تربیت فرزند بالای 14 سال
🔹 با تدریس حجت الاسلام حسینی
مدیر موسسه تنهامسیرآرامش
🔶 جهت ثبت نام کلمه "تربیت فرزند بالای 14 سال" را به آی دی زیر ارسال بفرمایید تا شرایط ثبت نام خدمتتون ارسال بشه:👇🏼👇🏼👇🏼
@admintma3
🎁 هزینه ثبت نام با تخفیف ویژه تنهامسیریها 200 تومان و مدت دوره حدود دو ماه هست