eitaa logo
مهر ماندگار
1.7هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
46 فایل
یاوران وقف/ خادمان قرآن و امامزادگان فرهنگی _ اجتماعی _ سیاسی ارتباط با مدیر کانال: @khrazaviadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠راوی گوید که پیش عمّ بزرگوار خود آمد، گریان و با دلی پُر آتش، گفت: ای شاهزادۀ دو جهان، مرا دیگر قوّت مفارقت اقربا نماند و زمانه از سریر سرور و بهجتم بر خاک اندوه و مصیبت نشانده، دستوری ده تا سؤال اهل ضلال را به تیغ زبان و زبان سنان، جواب گویم. (ع) گفت: ای جان عم، تو مرا از یادگاری و در این صحرا انیس دل‌افگاری، من تو را چگونه اجازت دهم و داغ فراق تو بر سینۀ پرغم نهم؟ 💢... امّا به میدان آمده، چشمش بر علامت ابن زیاد افتاد که بر زبر سر عمر سعد بداشته بودند، عنان بدان صوب معطوف گردانید و همّت بر نگون‌ساری آن علم مصروف ساخت و به یک‌بار روی به قلب سپاه نهاده، چشم از علم بر نمی داشت و میخواست که خود را به علمدار رساند و علم را از پای درآرد که پیادگان سر راه بر وی گرفتند . 🔺 در دریای حرب غوطه خورده قریب سی پیاده و پنجاه سوار را بیفکند و صفّ سواران را بر دریده، خواست که بیرون آید، مرکبش را تیر باران کردند. اسب از پای درافتاد؛ و عمرو بن سعد نیزه بر سینۀ زد که سر سنان از پشت مبارک بیرون آمد و قاسم در آن حرب بیست و هفت زخم خورده بود و خون بسیار از وی رفته، از اسب درگشت و گفت: «یا عمّاه ادرکنی» 🔹آواز به گوش (ع) رسیده، مرکب در تاخت و صف پیاده و سوار را بر هم زده، را دید در میان خاک و خون غرق شده . 🔸آن‌گاه قاسم را در ربوده تا در خیمه آورد هنوز رمقی در تن وی باقی بود. (ع) سرش در کنار گرفته، بوسه به رویش مینهاد. چشم باز کرده در ایشان نگریست و تبسّمی فرموده، جان به جان آفرین تسلیم کرد. @Mehremaandegar