eitaa logo
مهر ماندگار
2.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
47 فایل
یاوران وقف/ خادمان قرآن و امامزادگان فرهنگی _ اجتماعی _ سیاسی
مشاهده در ایتا
دانلود
🖼 طرح 💠 حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران 🎨اثر محمود نظری @MehreMaandegar
4.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 هیچ کار نیکی را انجام نمی دهیم مگر در حق خود @MehreMaandegar
💠 در آستانه‌‌ی آغاز اعزام حجاج بیت‌الله‌الحرام به سرزمین وحی، دست‌اندرکاران و کارگزاران کشورمان، صبح امروز با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. ۹۸/۴/۱۲ رهبرانقلاب در جمع کارگزاران : 🔸میگویند حج را سیاسی نکنید؛ حج یک کار سیاسی است که عیناً تکلیف دین است. 🔸دولت سعودی موظف است امنیت و کرامت و احترام حجاج را تأمین کنند. 🔸دشمنی واقعی استکبار با معارف اسلامی است. 🔸دشمنان مجبور خواهند شد در مقابل اسلام زانو بزنند. @MehreMaandegar
مهر ماندگار
✅ #قسمت_دهم: غیرقابل اعتماد 💥💥💥 پدرم خیلی مصمم بود ... علی رغم اینکه می گفت به خاطر مسلمان بودن مت
: تقصیر کسی نیست 💥💥💥 پدر و مادر متین و عده دیگه ای از خانواده شون برای استقبال ما به فرودگاه اومدن ... مادرش واقعا زن مهربانی بود ... هر چند من، زبان هیچ کس رو متوجه نمی شدم ولی محبت و رسیدگی اونها رو کاملا درک می کردم ... 🍀🍀🍀 اون حتی چند بار متین رو به خاطر من دعوا کرده بود که چرا من رو تنها می گذاشت و ساعت ها بیرون می رفت ... من درک می کردم که متین کار داشت و باید می رفت اما حقیقتا تنهایی و بی هم زبونی سخت بود ... 🍁🍁🍁 اوایل، مرتب براشون مهمون می اومد ... افرادی که با ذوق برای دیدن متین می اومدن ... هر چند من گاهی حس عجیبی بهم دست می داد ... اونها دور همدیگه می نشستن ... حرف می زدن و می خندیدن ... به من نگاه می کردن و لبخند می زدن ... و من ساکت یه گوشه می نشستم ... بدون اینکه چیزی بفهمم و فقط در جواب لبخندها، لبخند می زدم ... هر از گاهی متین جملاتی رو ترجمه می کرد ... اما حس می کردم وارد یه سیرک بزرگ شدم و همه برای تماشای یه دختر بور لهستانی اومدن ... کمی که می نشستم، بلند می شدم می رفتم توی اتاق ... یه گوشه می نشستم ... توی اینترنت چرخی می زدم ... یا به هر طریقی سر خودم رو گرم می کردم ... اما هر طور بود به خاطر متین تحمل می کردم ... من با تمام وجود دوستش داشتم ... 🍃🍂🍃🍂 اون رو که می دیدم لبخند می زدم و شکایتی نمی کردم ... با خودم می گفتم بهش فشار نیار آنیتا ... سعی کن همسر خوبی باشی ... طبیعیه ... تو به یه کشور دیگه اومدی ... تقصیر کسی نیست که زبان بلد نیستی ... @Mehremaandegar
🔹 با حضور معاون وزیر علوم، تحقیقات و فناوری ساخت دومین پروژه وقف مشارکتی در سبزوار با هدف ایجاد سالن مطالعه در مجموعه خوابگاهی بهار دانشگاه حکیم سبزواری، توسط کارگروه یاوران وقف علمی ــ آموزشی حیات طیبه آغاز شد. 🔹با اجرای طرح" زائر اولی" تعداد ۹۲ نفر از زائران و خادمان بقعه متبرکه امامزاده سید مرتضی(ع) کاشمر به حرم مطهر حضرت معصومه (س) اعزام شدند. 🔹یادواره شهدای مدافع حرم تیپ" فاطمیون" با حضور خانواده های شهدا در بقعه متبرکه امامزاده غیاث‌الدین‌محمد(ع) مشهد مقدس برگزارشد. @MehreMaandegar
🌹 مرغ دلم راهی قم می‌شود‌ در حرم امن تو گم می‌شود 🌹 عمه سادات سلام علیک روح عبادات سلام علیک 💠میلاد با سعادت حضرت فاطمه معصومه (س) و روز دختر مبارک باد. @MehreMaandegar
💠میگفت: « دلش مثل دریاست، هیچ چیز نمی تونه آرامششو به هم بزنه.کاش نصف اون صبر و آرامش، توی دل ما بود» مهدی زین الدین @MehreMaandegar
💠مراسم اعزام ۱۱۴ حافظ کل قرآن کریم به سفر زیارتی عتبات عالیات با حضور آیت الله علم الهدی، نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی و محمدصادق براتی، معاون هماهنگی و مدیریت امور زائران استانداری خراسان رضوی در مهدیه مشهد مقدس برگزار شد. 💠 اولین نشست تخصصی زندگی و سیره امامزاده محمد محروق(ع) ۱۹ تیرماه ۹۸ از ساعت ۱۷ تا ۲۰ با مشارکت بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، و اداره کل اوقاف و امور خیریه استان در این بارگاه ملکوتی برگزار می شود. 💠 ویژه برنامه دهه کرامت همزمان با سالروز میلاد حضرت فاطمه معصومه (س)در ۸۰ بقعه متبرکه خراسان رضوی برپا می‌شود. @MehreMaandegar
15.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 "به رنگ ایران" با موضوع حمایت از کالای @MehreMaandegar
مهر ماندگار
✅ #قسمت_یازدهم: تقصیر کسی نیست 💥💥💥 پدر و مادر متین و عده دیگه ای از خانواده شون برای استقبال ما به
: گرمای تهران 💥💥💥 ما چند ماه توی خونه پدر و مادر متین بودیم ... متین از صبح تا بعد از ظهر نبود ... بعد از ظهرها هم خسته برمی گشت و حوصله زبان یاد دادن به من رو نداشت ... با این وجود من دست و پا شکسته یه سری جملات رو یاد گرفته بودم ... آخر یه روز پدر متین عصبانی شد و با هم دعواشون شد ... نمی دونم چی به هم می گفتن اما حس می کردم دعوا به خاطر منه ... حدسم هم درست بود ... پدرش برای من معلم گرفت ... مادرش هم در طول روز ... با صبر زیاد با من صحبت می کرد ... تمام روزهای خوش من در ایران، همون روزهایی بود که توی خونه پدر و مادرش زندگی می کردیم ... 🍀🍀🍀 ما خونه گرفتیم و رفتیم توی خونه خودمون ... پدرش من رو می برد و تمام وسایل رو با سلیقه من می گرفت ... و اونها رو با مادرشوهرم و چند نفر از خانم های خانواده شون چیدیم... خیلی خوشحال بودم ... 🍁🍁🍁 اون روزها تنها چیزی که اذیتم می کرد هوای گرم و خشک تهران بود ... اوایل دیدن اون آفتاب گرم جالب بود ... اما کم کم بیرون رفتن با چادر، وحشتناک شد ... وقتی خانم های چادری رو می دیدم با خودم می گفتم ... - اوه خدای من ... اینها حقیقتا ایمان قوی ای دارن ... چطور توی این هوا با چادر حرکت می کنن؟ ... و بعد به خودم می گفتم ... تو هم می تونی ... و استقامت می کردم ... 🍃🍂🍃🍂 تمام روزهای من یه شکل بود ... کارهای خونه، یادگیری زبان و مطالعه به زبان فارسی ... بیشتر از همه داستان زندگی شهدا برام جذاب بود ... اخلاق و منش اسلامی شون ... برام تبدیل به یه الگو شده بودن ... @MehreMaandegar