#کابالا چیست؟ (قسمت اول)
#کابالا [1] نامی است که بر #تصوف_یهودی اطلاق میشود و تلفظ اروپایی #کبّاله_عبری است به معنی «قدیمی» و «کهن». این واژه به شکل قباله برای ما آشناست. پیروان آئین کابالا یا #کابالیستها [2] این مکتب را «#دانش_سرّی_و_پنهان» #خاخامهای_یهودی میخوانند و برای آن پیشینهای کهن قائلاند. برای نمونه، #مادام_بلاواتسکی #رهبر_فرقه_تئوسوفی مدعی است که #کابالا (قباله) در اصل #کتابی است رمزگونه که از سوی #خداوند به #پیامبران، #آدم و #نوح و #ابراهیم و #موسی، نازل شد و حاوی #دانش_پنهان_قوم_بنی_سرائیل بود. به ادعای #بلاواتسکی، نه تنها #پیامبران بلکه تمامی #شخصیتهای_مهم #فرهنگی و #سیاسی و حتی #نظامی #تاریخ، چون #افلاطون و #ارسطو و #اسکندر و غیره، دانش خود را از این کتاب گرفتهاند. مادام بلاواتسکی برخی از #متفکرین_غربی، چون #اسپینوزا و #بیکن و #نیوتون، را از پیروان آئین کابالا میداند. [3] این ادعا نه تنها نپذیرفتنی است بلکه برای #تصوف_یهودی، به عنوان یک #مکتب_مستقل_فکری، پیشینه جدّی نمیتوان یافت. مشارکت #یهودیان در #نحلههای فکری رازآمیز و عرفانی به #فیلو_اسکندرانی در اوایل سده اوّل میلادی میرسد. ولی #فیلو واضع مکتب جدید فکری نبود و کار او را باید به ارائه #اندیشههای_دینی_یهود در قالب #فلسفه_یونانی و #فرهنگ_هلنی محدود دانست. به عبارت دیگر، فیلو بیشتر یک #متفکر_هلنی است تا #یهودی. در #دوران_اسلامی نیز چنین است. نحلههای فکری گسترده #عرفانی – رازآمیز که در فضای #فرهنگ_اسلامی پدید شد بر #یهودیان نیز تأثیر گذارد و برخی #متفکرین_یهودی آشنا با مباحث عرفانی پدید شدند که مهمترین آنان #ابویوسف_یعقوب_بن_اسحاق_القرقسانی (سده چهارم هجری/ دهم میلادی) است.#قرقسانی، ساکن بغداد، از متفکرین و نویسندگان برجسته قرائی [4] است و به #یهودیت_تلمودی تعلق ندارد. دو کتاب اصلی او، #کتاب_الانوار_و_المراقب و #کتاب_الریاض_و_الحدایق، نیز به زبان عربی است. [5] اوج تولید فکری یهودیان در عرصه اندیشه عرفانی در دوران پیش از کابالا، دو #رساله #سِفر_یصیرا (آفرینشنامه) [6] و #سِفر_بهیرا (روشنایی نامه) [7] است. این دو رساله را باید تلاشی دانست برای ارائه #عقاید #دینی_سیاسی_یهود در #قالب #مفاهیم #عرفانی رایج در #دنیای_اسلام. بدینسان، #مفاهیمی چون «#نور»، «#سلوک»، «#تجلی»، «#جدایی»، «#وصل» و غیره به #یهودیت راه یافت؛ #نخستین_تجلی_نور در کوه #طور بر #موسی (ع) است و سپس #داوود، #نماد_نور_الهی، به حامل آن در #دنیای_زمینی و #شخینا [8] #تجلی_روحانی_داوود، به حامل آن در دنیای #ماوراء_زمینی بدل میشود. این همان #اسطوره_سیاسی #خاندان_داوود است که اینک جامه رازآمیز پوشیده است. این میراث نه چندان غنی، که قباله (#کابالا) خوانده میشد، در #سده_سیزدهم_میلادی به پیدایش#تصوف_یهودی انجامید. تا زمان فوق، قباله (کابالا) واژهای عام بود و مصداقی مشخص نداشت. نه کتابی به این نام در کار بود نه مکتبی جدّی از عرفان یهودی. از زمان تدوین #کتاب_زهر_/_کتاب_زوهر در اواخر سده سیزدهم میلادی، واژه قباله (کابالا) بهطور عمده به این کتاب اطلاق شد و پیروان این مکتب جدید #کابالیست نام گرفتند.
کابالا، تصوف یهودی، نیز به شدت متأثر از فرهنگ اسلامی است و حتی بسیاری از مفاهیم آن شکل عبری مفاهیم رایج در فلسفه و عرفان اسلامی است. درواقع، اندیشهپردازان مکتب کابالا، به دلیل زندگی در فضای فرهنگ اسلامی و آشنایی با زبان عربی، به اقتباس از متون مفصل عرفان اسلامی دست زدند و با تأویلهای خود به آن روح و صبغه یهودی دادند. این کاری است که یهودیان در شاخههای متنوع علم و دانش انجام دادند. برای نمونه، باید به مفاهیم هوخمه [9] (حکمت)، کدِش [10] (قدس)، نِفِش [11] (نفس)، نِفِش مدبرت [12] (نفس مدبره)، نِفِش سیخلت [13] (نفس عاقله)، نِفِش حی [14] (نفس حیاتبخش)، روح [15] و غیره در کابالا اشاره کرد. مکتب کابالا نیز به دو بخش حکمت نظری [16] و حکمت عملی [17] تقسیم میشود. در تصوف کابالا بحثهای مفصلی درباره خداوند و خلقت وجود دارد که مشابه عرفان اسلامی است به ویژه در تأکید فراوان آن بر مفهوم «نور» و مراحل تجلی آن. آنچه از زاویه تحلیل سیاسی حائز اهمیت است، شیطانشناسی [18] و پیام مسیحایی [19] این مکتب است و دقیقاً این مفاهیم است که کابالا را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی معنادار میکند.
پیدایش کابالا
سرآغاز طریقت کابالا به اوایل سده سیزدهم میلادی و به اسحاق کور (1160-1235) میرسد. او در بندر ناربون (جنوب فرانسه) میزیست و برخی نظرات عرفانی بیان میداشت. تعالیم اسحاق کور چون سایر آموزشهای عرفانی است که برای کمال معنوی مراتب مختلف قائلاند و سیری استعلایی را برای رسیدن به کمال مطلق پیشنهاد میکنند. مفهوم عین صوف [20] ساخته اوست.
https://eitaa.com/The_Zionist_leaker
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی تروریست در لباس پزشکی نفوذ کرده!!!
تفرقه افکنی بین شیعه و سینه در لباس پزشکی به اسم سلامت مردم!!
#تاریخ ۱۴۰۰ سال و ۴۰ سال پیش رو که اصلا قبول ندارید!! این که دیگر تاریخ انقلاب خودمون هست!سه چهار سال گذشته!!!
ابراهیم شریف #گاندو یک تروریست بود در لباس پزشک!!دم از رسول خدا هممیزد
چنتا ازینا در وزارت بهداشت نفوذ دارن و از قبل تربیت شدن برای پیش بردنپروژه؟!در ماجرای کرونا به اسم سلامت ما ولی هدف ضربه به سلامت و دین و مذهب ما هست ؟!
دیگر همه پزشکان رو فرشته خطاب نکنید!!دشمن در هر لباسی میتواند نفوذ کنه!یک روز اسلحه به دست شاید امروز سرنگبه دست!!
@Mersad_MD
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بله فتنه روزگاری اهل ایمان بود اما فرق مولا علی (ع) را شکافت!
بله روزی کنار امام بود
همسر امام بود زهر داد امام!!
روزی در صف صفین بود ،ولی سر حسین (ع) رو برید
در زمان شاه زندان .....
پس مدعی انقلابی ،در کنار امام بودن!مشاور رهبری بودن پزشک رهبری بودن امام جمعه فلان جا بودن ،عمامه به سر داشتن !پسر امام بودن ....مهم نیست !!نباید گفت چون چنین هستن پس حتما خوبن و اهل خطا و خیانت ....نیستن
چرا از #تاریخ درس عبرت نمیگیریم؟
@Mersad_MD
⭕️ سیف بن عمر تمیمی، راوی دروغگوی تاریخ طبری
🔺 "سیف بن عمر تمیمی" در حدود سال ۱۷۰ هجری وفات کرده و اخباری را – از عصر رسول خدا (ص) و سقیفه و بیعت ابی بکر و جنگ های رده و #فتوح و جنگ جمل – روایت کرده است.
علمای رجال او را معرفی کرده و در وصف او گفته اند:
"ضعیف است و حدیث او متروک و ناپذیرفتنی و بی ارزش است، او احادیث را از پیش خود می ساخت و متهم به زندقه است."
#سیف در روایات خود بیش از یکصد و پنجاه نفر صحابی برای رسول خدا (ص) ساخته است که ...بیست و نه نفر آنها را از قبیله ی خود یعنی تمیم قرار داده و برای آنها در #فتح بلاد داستان ها ساخته و معجزات فراوان خلق کرده و اشعار و روایت حدیث جعل کرده است؛ کسانی که خداوند سبحان نه شخص آنها را آفریده و نه داستان هایشان را پدید آورده است، بلکه این سیف است که همه ی آنها را ساخته و پرداخته است؛ همانگونه که ده ها نفر راوی دیگر ساخته و قصه های خود را از قول آنها روایت کرده است و ما نود و چند نفر از آنها را در "عبدالله بن سبا" و "یکصد و پنجاه صحابی ساختگی" بررسی و منتشر نمودیم و در بررسی در حد توان خود دیدیم که سیف از یک راوی ساخته ی ذهن خویش که او را محمد بن سواد بن نویره نامیده، ۲۱۶ روایت نقل کرده است و از برخی دیگر کمتر و کمتر تا یک روایت.
او همچنین شاعرانی را برای عرب و فرماندهانی را برای #ایران و روم و سرزمین هایی را در بلاد اسلامی و غیر آن ساخته و پرداخته کرده و سال های حوادث تاریخی را تحریف نموده است؛ همانگونه که نام های اشخاص آمده ِ در تاریخ اسلام را تحریف کرده است و با احادیث #ساختگی خود به نشر خرافات در میان مسلمانان پرداخته و جنگ ها و کشورگشایی هایی خلق کرده که هرگز پدید نیامده و داستان را چنان پردازش کرده که در این جنگ ها صدها هزار نفر با طرز فجیعی به دست مسلمانان کشته شده اند؛ در حالی که یک مورد آن هم وجود خارجی نداشته است.
❗️او به گونه ای صحنه آرایی کرده که از مجموع جعلیات و دروغ پردازی های او چنین نتیجه گرفته شود که #اسلام به زور #شمشیر گسترش یافته است، که ما در ابتدای جزء دوم "عبدالله بن سبا" بطلان آن را آشکار ساخته ایم.
روایات ساختگی سیف در بیش از هفتاد کتاب مرجع، از کتاب های حدیث و #تاریخ و ادب و غیر آن، از مصادر تحقیقی اسلامی در مکتب خلفا وارد و منتشر گردید. یعنی هرچه را که سیف از زمان رسول خدا(ص) تا زمان معاویه ساخته و پرداخته و روایت کرده، به وسیله ی این کتاب ها منتشر گردید، و آنکه بیش از همه از او گرفته #طبری است که در تاریخ خود داستان هایی همانند داستان های زیر را از او روایت کرده است:
الف – حرکت سپاه بر روی آب دریا از ساحل تا دارین که مسافت آن با کشتی یک شبانه روز راه بود. گوید: "سپاهیان چنان بر روی آب می رفتند که گوئی بر ماسه ی نرمی پای می گذارند که آب روی آن تنها کف پای شتران را ممی پوشانید!"
ب – سخن گفتن گاوها با "عاصم بن عمرو تمیمی" صحابی ساخته ی سیف در جنگ #قادسیه ، با زبان عربی فصیح! و اینکه "بکیر" در آن روز هنگامی که به نهری رسید و قصد عبور داشت به اسبش اطلال گفت: اطلال بپر! و اسب به سخن درآمد و گفت: سوگند به سوره ی بقره می پرم و سپس پرید!!
ج – جنیان در فتح قادسیه اشعاری خوانده و پایداری تمیمیان در جنگ را ستودند!
د – شهر #شوش با ضربه ی "دجال" گشوده شد که با لگد بر دروازه ی آن کوبید و گفت: باز شو ای ...!
ه – فرشتگان در فتح "بهرسیر" از زبان اسود بن قطبه ی تمیمی سخن گفتند!
👈 این اکاذیب از #تاریخ_طبری به کتاب های تاریخ اسلام – تالیف شده پس از او تا به امروز – سرایت کرد...
📚 علامه سید مرتضی عسکری، بازشناسی دو مکتب (ترجمه ی کتاب معالم المدرستین)، چاپ ۱۳۸۸، ج ۱، ص ۴۷۹ تا ۴۸۱
@Mersad_MD