فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 #ببینید | معجزه ای که هر روز اتفاق میافتد
آیت الله مصباح :
🔸️گاهی می شود از صبح تا شب آدم سختی هایی دارد و وقتی می آید خانه خسته، کوفته حال حرف زدن ندارد اما همین که نگاهش به همسرش می افتد با یک سلام و علیک و یک لبخند تمام خستگی ها می پرد. یک معجزه الهی است.
۱۳۹۸/۱۲/۱۸
🔺️انتشار به مناسبت ۳ مرداد ماه، روز خانواده
#انتشار_برای_اولین_بار
🗓سالروز نزول آیه تطهیر
🔴رهبرمعظم انقلاب:
محبّت اهلبیت ریشه قرآنی دارد، ریشه حدیثی دارد؛ یک امر جدید نیست. اینکه قرآن میفرماید: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا، این پاکیزگی و طهارتی که خدای متعال اراده کرده است در اهلبیت وجود داشته باشد، مقتضی همین عشق و محبّتی است که مسلمانها به اهلبیت دارند؛ پس این محبت میشود وسیله وحدت مسلمین. دشمنان اسلام مصلحتشان در این است که جنگ را به درون دنیای اسلام بکشانند، و متأسّفانه کشاندهاند.
♦️ما ایستادهایم در مقابل این توطئهی دشمن و خواهیم ایستاد. و من به شما عرض بکنم، ما معتقدیم که به توفیق الهی و به اراده و مشیّت الهی و باذن الله تعالیٰ، ما در این مقابله بر دشمنمان پیروز خواهیم شد.
۹۶/۹/۲
💐 انگشتر بخشي حضرت علی(علیهالسّلام) در ركوع نماز و نزول آیه ولایت
✍ روز بیست و چهارم ذی الحجه در تاریخ اسلام، روزی بسیار مهم و سرنوشت ساز است، روزی است که بر اثر یک حادثه کوچک، ولی بسیار عظیم و دارای اهمیت، یکی از آیات الهی بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد. در اثر نزول این آیه، پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلم) پرده از یک مسئله بسیار مهم برداشت.
✅ آیه ای که نازل شد، آیه ولایت بود و خبر مهم، اعلام ولایت و جانشینی امیرمؤمنان علی(علیهالسّلام) بود، که پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلم) از سوی پروردگار، از این واقعیت خبر داد و پرده برداشت.
☀️ « إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُون» مائده/۵۵؛
ولیّ شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع، زکات می دهند.
🗓سالروز نزول آیه ولایت
🔴رهبرمعظم انقلاب:
طبق آیه ولایت،
"انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا
الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاة و هم راکعون"،
حاکم اسلامی باید مومن باشد، درادامه میگوید حاکم مومن کسی است اقامه نماز کند یعنی جهت جامعه را به سوی خدا اهداف خداوند قرار دهد، لذا در این جامعه هیچ خیانت و جنایتی انجام نمیگیرد، نشانه دیگر حاکم مومن اینستکه انفاق کند، زکات دهد، ولو درحال رکوع نماز باشد، یعنی یک انسان، آنقدر دلبسته به مساوات و انفاق باشد و دیدن فقر برایش دردآور باشد که صبر نکند نمازش تمام بشود، سائل دیگری بیاید. بقدری این انسان جاذبه انفاق دارد، که امان ندارد صبر کند. جلوهای دیده که خدا آن را نمیپسندد، لذا او هم نمیپسندد، چیزی هم جز انگشتر ندارد که آنرا هم در حال نماز انفاق میکند! ۵۳/۷/۲۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 انیمیشن زیبا از ماجرای #مباهله پيامبر اسلام با مسيحيان نجران
برای فرزندان خود پخش کنید
@dagdagehay_yek_talabe
«شافعی» امام مذهب شافعیه درباره شان نزول سوره انسان (هل اتی) و داستان اطعام مسکین و یتیم و اسیر، چنین سروده است:
الی مَ الی مَ و حتی متی
اُعاتَب فی حبّ هذا الفتی
فهل زوّجت فاطمة غیره
و فی غیره هل أتی «هل أتی»
تا کی و تا چه وقت و تا چه زمانی، در راه دوستی این جوانمرد (علی) باید ملامت بشوم؟ آیا جز او کسی به همسری فاطمه (س) برگزیده شد؟ و آیا سوره هل اتی درباره دیگری نازل شد؟
هفته آخر #ذیحجه،
هفته اهلبیت علیهم السلام
✅ ۲۴ ذیحجه: #مباهله پیامبر (به همراه امام علی، حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السلام) با نصارای نجران، و آیه ( قل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین - آلعمران ۶۱)سال ۹ یا ۱۰ هجری قمری
✅ ۲۴ ذیحجه: نزول آیه #تطهیر (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا - احزاب ۳۳) در بیان عصمت و طهارت اهلبیت علیهم السلام، سال ۹ هجری قمری
✅ ۲۴ ذیحجه: #انگشتربخشی امام علی علیه السلام در رکوع و نزول آیه ولایت و امامت در حق آن حضرت (انما ولیکم الله و رسوله الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون - مائده ۵۵)، سال ۱۰ هجری قمری
✅ َ۲۵ ذیحجه: نزول سوره #هل_اتی در شأن اهلبیت علیهم السلام به جهت ایثارگری آنان، سال ۹ هجری قمری
(به همراه آداب و اعمال ویژه)
✅ ۲۵ ذیحجه: پذیرش خلافت توسط امام علی علیه السلام پس از قتل عثمان
🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️نسخه فرانسوی سرود بین المللی سلام فرمانده نیز منتشر شد
🔴 نظر جالب یک راهب ارتدکس درباره اجرای «سلام فرمانده» در فرانسه
♦️ اجرای «سلام فرمانده» در فرانسه واکنش یک راهب ارتدکس را در پی داشت. وی در توییتی نوشت: «من به عنوان یک راهب ارتدکس که در این موضوع مطالعه دارم، بیشترین همدردی و احترام معنوی را نسبت به اسلام شیعه دارم که در بسیاری از نکات اخلاقی به ما نزدیک است. فرانسه، با اراده دولت خود و بیتوجهی مردمش، به یک بیابان معنوی تبدیل شده است.»
👓 ۱۰ هزار نفر در آزمون ورودی حوزه های علمیه شرکت کردند
🔹به گزارش قمآنلاین، معاون آموزش حوزههای علمیه گفت: امسال آزمون ورود به حوزههای علمیه کشور با حضور ۱۰ هزار نفر برگزار شد.
🔹در نهایت حدود ۴۵۰۰ نفر بعد از قبولی در مصاحبه حضوری، دوره تثبیت، تحقیقات محلی و سنجش سلامت پذیرفته میشوند. (حدود نصف آزمون داده ها)
👓 سال ۸۹ حدود ۲۰هزار نفر در آزمون حوزههای علمیه شرکت کرده بودند که از این میان ده هزار نفر جذب حوزههای علمیه شدند!
❗️ سوال مهم و اساسی اینجاست:
مسئولان محترم حوزه (اعم از مرکز مدیریت و شورای عالی)
از سرنوشت این ده هزار نفر خبری دارند؟!
چند نفر از این عزیزان مشغول ادامه تحصیل در #درس_خارج هستند؟! آیا تحصیل با کیفیتی دارند؟!
چند نفر از این عزیزان مبلّغ شدند؟!
چند نفر امام جماعت شدند؟!
و چند نفر هیچ نشدند و از حوزه رفتند یا عملا کار جدی انجام نمیدهند؟!
چرا این ها اینطور شدند؟! از چند درصد این ریزشها میشد جلوگیری کرد؟!
آیا این ۴۵۰۰نفر ورودی ۱۴۰۱، ۱۳سال بعد خروجی مشخصی خواهند داشت؟!...
HozeTwit
👓 اگر میشه پیام من رو کامل بگذارید!
🔹 ما سال ۸۸ وارد حوزه تهران شدیم، چندین بار از مسئولان و... شنیدم که ورودی های ۸۷و۸۸ واقعا ورودی های خوبی بودند!
ما سال اول حدود ۳۰نفر بودیم الان هم حدود ۱۴نفرمون هنوز به صورت رسمی طلبه هستیم ولی عملا بین دوستان من فقط دو سه نفر درس خارج میریم و البته این چیز بدی هم نیست چون حقیقتا سایر دوستام حال و استعداد و وقت اجتهاد رو ندارن؛
اما اونی که دردناکه اینه حوزه برای این افراد که هنوز از طلبگی نرفتن و عاشق تبلیغ و کار آخوندی هستند هیچ برنامه ای نداره!
اگر هم نروند درس خارج از خودشون میپرسند پس چرا تا پایه ده اینهمه رسائل و مکاسب و کفایه و مغنی و جواهر و لمعه خوندیم که همش برای اجتهاد بود!
و عملا اکثرشون دچار یک یاس و خلا جدی روحی شده اند!
🔹 راه حلش رو یک بار دیدم در کانالتون از قول رهبر گذاشتید:
راه حلش تقسیم طلاب بر اساس اهداف و هدف هست! و بعد پیگیری این که محقق بشه، مثلا هزار تا امام جماعت میخواید، درسهای مخصوص امام جماعت چی ها هست، ممکنه بعضیش هم مشترک باشه!
🔹 واقعا کی میخواد حوزه به حرفهای رهبر برگرده؟!
تا کی طلاب با کلی امید و آرزو از همه جا ببره و بیاد حوزه آخرش فقط و فقط اگر مجتهد شد به ثمر رسیده! و درسها نقش زیادی تو سایر کارویژه های روحانیت ندارند...
💬 طلبه
#دفع_یا_جذب
👓 بنده نیز یک تحلیلی از ریزش های حوزه دارم که خدمتتان عرض می کنم.
برای بررسی ریزش یا رویش ها در حوزه علمیه باید یک پژوهش جامع در ۱۰۰سال اخیر انجام بدهید تا به یک نتیجه مطلوب برسید. اما اجمالا می توان چند دلیل ذکر کرد:
اولین دلیل بن بست معیشتی است. طلاب پس از تاهل به بن بست معیشتی خورده و حتی از پس خرید کتاب های خود هم بر نمی ایند چه برسد به مخازج تاهلی. اما نکته قابل توجه اینه که باید بررسی شود این مشکل از کجا شروع شد؟ چندی پیش ایت الله علیدوست از اساتید دروس خارج قم گفتند ما سال ۵۸ شهریه سطح یک که لمعه می خواندیم ۱۲۰۰ بوده چندی بعد هم یکی از کانال های حوزوی خاطره ای بیان کرد که اوایل دهه ۷۰ ایت الله مشکینی نزد رهبری می رود و از معیشت طلاب گله می کند اما در همان زمان شهریه طلاب ۸ هزار تومان بوده. با بررسی قیمت زمین در تهران میزان شهریه در سال ۵۸ و دهه ۷۰ طلاب می توانستند با شهریه یک ماه در تهران یک متر زمین بخرند اما الان در تهران قیمت زمین از متری ۳۰میلیون به بالا شروع می شود اما شهریه طلاب میانگین ۳ میلیون هست.
بنابراین اگر ریزش ها قبل دهه ۸۰ و اوایل دهه ۸۰ کمتر بوده یکی از علت ها نبود بن بست معیشتی بوده.
🔹 دومین مشکل مسئله هویت طلاب و نقش انها در جامعه است. اگر به عناوین نقش های اجتماعی رجوع کنیم مانند دکتر، مهندس، کارمند، کارگر،آشپز،تعمیرکار و امثال ذلک هر کدام نقش معینی دارند اما طلبگی هنوز هویت مشخصی ندارد. برای همین اوایل طلبگی ریزش ها کم است چون فرد در فضای فکری معنوی حاصل از زندگانی بزرگان دین است اما پس از چند سال که ان فضای فکری از بین می رود فرد دچار بحران هویتی می شود و با اضافه شدن مسائل معیشتی از حوزه انصراف می دهد.
🔹 سومین مشکل نبود اینده در طلبگی است. شما اگر از یک دانشجو بپرسید اینده چه کاره می شوی یک پاسخ اجمالی دارد اما برای اینده طلبگی هیچ پاسخ اجمالی نیست.
🔹 چهارمین مشکل کاربردی نبودن سیستم اموزشی حوزه است. عموما دروس در حوزه کاربردی نیستند و فقط نمره و انتخاب واحد و امثال ذلک مهم هستند و این بر بحران هویتی طلاب می افزاید.
#دفع_یا_جذب
@HozeTwit
مرحوم ایت الله سعادت پرور.:
یک دستور پربار....
🈷ازاستماع سخن هایی که تفرقه حواس می آورد، همچنین از مراوده با اشخاص بی موالات در گفتار و رفتار – اگر چه سالک باشد-باید احراز جست.
- مراوده با سالکِ مراقب، بسیار خوب است، ولی اگر صاحب عقايد خاصّ باشد، نسبت به امور سلوکی، نباید جز به آنکه استادش دستور می دهد،متوجه باشد؛ زیرا ایجاد تفرقه میکند.
- با اهل دنیاو کسانی که جز همّ خوردن و خوابیدن و به سر این و آن زدن همّی ندارند، مراوده مضِّر است مگر به قدر ضرورت.
- سالک باید همّ خود را صرف خود کند و به خود بپردازد، عمر خود را به گفتار در عقب این آن – اگرچه غیبت نباشد –نگذارند، از سخنان بی فایده احراز جوید.
ز بدبینی نسبت به عبد خدا باید احتراز جست و به فکر اصلاح خود افتاد، و موشکاف در خود شد تا عیوب دیگران، در نظر نیاید. البته مساله ی امر به معروف و نهی از منکر مطلب دیگری است .
12.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ محبت اصیل و تبعی
🔺️قسمت ۵۱
سلسله جلسات #درس_اخلاق
حضرت آیت الله مصباح یزدی (قدس سره)
با موضوع « #محبت_خدا »
🌸 به یاد حدود ۳۰ سال جلسات اخلاقی
چهارشنبه های آیت الله مصباح
در دفتر مقام معظّم رهبری ...😢
لا به لاي بيت ها احساسِ مستي مي كنم
بوي شعر محتشم؛ دارد محرم مي شود...
#شب_جمعه
4_311561600576258245.mp3
3.44M
بسم الله؛ بپوشید پیرهن مشکیارو...
#رضا_هلالی
🌹🌹🌹
🔴مرگ رضاشاه 4 مرداد 1323
♦️رضا، پسر عباسعلی ، معروف به «داداش بیگ» افسر قزاق از ایل پالانی ، در 24 اسفند ماه سال 1255 ه.ش. در قریه «آْلاشت» از توابع سواد کوه مازندران به دنیا آمد. چند روز پس از تولد رضا، داداش بیگ درگذشت و مادر ـ که از مهاجران گرجستان بود ـ به دنبال درگیری و اختلاف خانوادگی، به همراه نوزادش به تهران رفت و در خانه برادر خود ساکن شد. رضا دوران کودکی و نوجوانی خود را زیر نظر دایی اش ـ که خیاط قزاقخانه بود ـ سپری کرد و به توصیه و وساطت او ، در سن چهارده ، پانزده سالگی وارد بریگاد قزاق شد و به عنوان نظامی ساده، مشغول به کار گردید. نخستین منصب رضا در قزاقخانه، سمت وکیل باشی «گروهان شصت تیر» بود که بعدها به فرماندهی آن رسید و به «رضا خان شصت تیر» شهرت یافت
♦️او در این زمان، به رسم جاهل ها و بزن بهادرها ، با بستن گذرها، قمه کشی می کرد و به خودنمایی می پرداخت. توانایی و تنومندی جسمانی و سخت گیری و تحمل شدائد در انجام مأموریت های نظامی اندک اندک درنظر برخی صاحب منصبان و متنفذان ، او را از دیگران متمایز کرد. از جمله، عبدالحسین میرزا فرمانفرما ـ که زاشاهزادگان بنام و قدرتمند قاجاری بود ـ به او توجه تمام نشان داد و مسؤولیت اسلحه جدیدش ـ مسلسل ماکسیم ـ را به او سپرد. از این رو ، رضا خان در میان خانواده فرمانفرما، «رضا ماکسیمی» نیز نام گرفت. پس از این، رضا خان به مرور مراتب ترقی را طی کرد و در انجام مأموریت های مختلف، همچون سرکوب نهضت آزادی خواهانه میرزا کوچک خان در گیلان، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت
♦️زندگی رضا خان تا میانسالی در بی سوادی گذشت و حتی پس از آن که خواندن آموخت، در نوشتن کلمات و عبارات ، دچار اشتباهات فاحش می شد. رضا خان ترقی خود را مدیون حمایت صاحبان ثروت و قدرت، انضباط خشک نطامی و قساوت و بی رحمی خود بود؛ اما از معلومات شایان و تفکر نظامی چندان بهره ای نداشت. با این همه ، به دلایل متعدد، مورد توجه انگلیسی ها قرار گرفت و سرانجام یک ژنرال بریتانیایی به نام «ادموند ایرونساید» ضمن دیدار و گفت وگویی که با او داشت، وی را شایشته اجرای طرح کودتایی یافت که نافع کشورش در ایران و شبه قاره هند را تأمین می کرد
♦️رضا خان بعدها نزد بعضی از بزرگان اعتراف کرد که انگلیسی ها او را سرکار آوردند؛ اما او انگیزه اش را از اقدام به کودتا، وطن خواهی خود قلمداد کرد. این کودتا در 3 اسفند ماه سال 1299 ه.ش . به وقوع پیوست و رضا خان در اعلامیه مشهوری که با عنوان «حکم می کنم» منتشر کرد،، خود را رییس کل قوا خواند و پس از اندکی، از سوی « احمد شاه قاجار» با لقب « سردار سپه» به بالاترین درجه نظامی (سردار سپهی) دست یافت. رضا خان سردار سپه در کابینه کودتا به نخست وزیری سید ضیاءالدین طباطبایی ـ عامل انگلیسی ها ـ عهده دار پست وزارت جنگ شد و این منصب را در دولت های دیگر نیز در قبضه قدرت خود گرفت، و با ادغام یگان های متفرق نظامی قشون متحدالشکلی به وجود آورد و به مرور از این طریق، زمینه نفوذ و استیلای خود را در امور سیاسی و اجرایی کشور فراهم ساخت.
♦️این جریان موجب اعتراض جناح اقلیت مجلس و برخی از روزنامه نگاران شد؛ اما مخالفت اقلیت مجلس (به ویژه شهید مدرس) به جایی نرسید و قتل و ضرب و شتم و تهدید کسانی همچون «میرزاده عشقی» ، شاعر جوان ، «حسین صبا» مدیر روزنامه ستاره ، «ملک الشعراق بهار» نماینده مجلس ، تقریبا صدای معترضان را خاموش کرد. سردار سپه در این هنگام، به تجدید نفوذ و قدرت حاکمان محلی اقدام نمود و شماری از آنان را به مرکز جلب کرد یا از میان برداشت تا در آینده نیروی مخالفی در داخل کشور نداشته باشد. در این اوضاع و احوال، تصمیم احمد شاه برای رفتن به فرنگ، زمینه ریاست وزرایی سردار سپه را آماده کرد (آبان 1302)
♦️رضا خان سردار سپه، رییس الوزراء، که از این پس هیچ گونه مقام و قدرتی را مانع پیشرفت خود نمی دید، با اتخاذ ترفندهای خاص و با استفاده از موقعیت اجتماعی و سیاسی موجود، تحت حمایت نامرئی آورندگانش و یاریگری اطرافیان خود، پله پله نردبان ترقی را پیمود تا سرانجام به حکمرانی قاجاریه پایان داد و مقام سلطنت را به دست آورد (23 آذر 1304) و رسما به عنوان پادشاه ایران، با رعایت تشریفات ویژه تاجگذاری کرد (4 اردیبهشت 1305) .
♦️بدین ترتیب، رضا خان به دوره سوم زندگانی خود گام گذاشت. این دوره نسبتا طولانی که تا شهریور 1320 تداوم یافت، در برگیرنده وقایع گوناگونی است که آگاهی مشروح از آنها به کتابی مستقل نیازمند است. همه اقدامات و رویدادهای مربوط به عصر رضا شاهی، از سیاست های فردی، اخلاق تندروانه و دیکتاتوری، و نیز ستیز او با فرهنگ اسلامی و روحانیت او متاثر بوده است؛ ترور مدرس ، ضرب و شتم شیخ محمدتقی بافقی در حرم حضرت معصومه (س) و نیز اجباری کردن خدمت سربازی، در کنار اجباری شدن استفاده از کلاه پهلوی و لباس متحدالشکل فرنگی، بویژه ماجرای کشف حجاب و ...
👇
👆👆
تصرف اوقاف و عدلیه از سوی کارگزاران رژیم، زمینه های چالش روحانیت و شاه را به وجود آورد. در همه این اعمال، فرنگی مآبی، رنگی آشکار داشت و چون با ایران گرایی و باستان ستایی همراه بود، به تقلید و انفعال و خود بزرگ بینی منجر شد.
♦️متأسفانه خلق و خوی دیکتاتوری رضا خان، مجال و امکان شکوفایی علمی و فرهنگی فراخور عصر را هم از مؤسسه های تازه تأسیس گرفت و نهادهای مدنی ـ چون مجلس و دولت ـ را از انجام وظایف فانونی شان بازداشت. آنچه چشم گیر تر از هر پدیده ای این دوره را از ماقبل آن متمایز می کند، آبادانی شهرها و عمران راه ها بود که البته این توسعه ظاهری هم فقط به گسترش شهرنشینی انجامید و نه تنها به صنعت و تجارت رونقی نداد؛ بلکه اقتصاد کشاورزی و دامداری سنتی ایران را هم ضایع کرد.
♦️در دوران بیست ساله حکومت رضا خان، بدبینی و خود رأیی روز افزون او که معمولا با خشم و کینه جویی همراه بود، نه تنها مخالفان را به دام زندان و کام مرگ انداخت؛ که حتی کسانی چون داور، تیمورتاش، فروغی و ... را ـ که از یاران و یاریگران او بودند ـ بی نصیب نگذاشت. مجموع این اعمال که ناشی از اراده ملوکانه رضا خان بود، به مرور تحمل موافق و مخالف را به آخر رساند و به همین دلیل، با ورود متفقین به ایران، به اندک مدتی رژیم رضا خانی از هم پاشید و تبعیدش به جزیره ای دور از ایران، با خوشحالی مردم مواجه شد. دوره چهارم و آخرین مرحله زندگی او ، از تبعید تا مرگ است. بهانه ظاهری و تا حدی جدی متفقین در ورود به ایران ، حضور پرشمار و چشمگیر آلمانی ها در کشور بود.
♦️در جریان جنگ جهانی دوم، خوشحالی مردم و دولت ایران از پیروزی آلمان ها بر روس و انگلیس، به نوعی آلمان دوستی و آلمان گرایی دولت ایران جلوه کرد و این امر با منافع متفقین سازگار نبود. در نتیجه، در ساعت چها ر روز 3 شهریور سال 1320، سفیران کشور انگلیس و شوروی طی یادداشت های جداگانه ای، اعلام کردند که ارتش های کشورهای متبوعشان وارد خاک ایران شده اند. رضا شاه دچار هراس شد و برای حفظ ظاهر ، ستاد جنگی تشکیل داد. این تساد در روز 4 شهریور، اولین و آخرین اعلامیه جنگی خود را که در آن از مردم! خواسته شده بود در مقابل قوای متجاوز ایستادگی کنند ، منتشر کرد.
♦️روز 5 شهریور ماه، دولت منصور استعفا کرد و فروغی با پشت گرمی و هدایت انگلیسی ها مأمور تشکیل کابینه شد. روز 6 شهریور دولت به عنوان پیروی از نیات صلح جویانه اعلیحضرت ! دستور ترک مقاومت نیروهای نظامی را صادر کرد. گفتنی است که پیش از صدور این دستور، فرماندهان نظامی واحدهای خود را ترک کرده و به تهران گریخته بودند. به این ترتیب، پادگان ها از سربازان و نظامیان خالی شد و بسیاری از سلاح ها به دست ایلات و عشایر افتاد و سربازان پیاده و پراکنده و گرسنه و تشنه، راهی شهر و دیار خود شدند. این سرانجام ارتشی بود که رضا خان به وجود آورد و ایجاد آن، بخش های هنگفتی از در آمد کشور را بلعید.
♦️از این روز تا 25 شهریور ، ـ یعنی قبل از ورود متفقین به تهران ـ وقایع ریز و درشت دیگری به وقوع پیوست تا آن که رضا خان با توصیه و الزام سفارت انگلیس، از سلطنت کناره گیری کرد و متن استعفانامه اش را محمدعلی فروغی نوشت و به جای او خواند.
♦️رضا خان در مسیر خروج از ایران در اصفهان همه اموال منقول و غیر منقول خود را که طی بیست سال ، به زور و تهدید از صاحبان آنها گرفته بود، به فرزند و جانشین خود بخشید و روز 5 مهر ماه وارد بندرعباس شد، و به اتفاق خانواده خود، به وسیله یک کشتی باری، آب های ایران را ترک کرد. اما به جای هند، انگلیسی ها ، او و همراهانش را به افریقای جنوبی بردند و در جزیره «موریس» پیاده کردند. در این جریان هم موضوع حمل جواهرات سلطنتی به وسیله رضا خان به خارج ، مورد توجه محافل داخلی و خارجی قرار گرفت و برخی نمایندگان مجلس، به این موضوع پرداختند.
♦️جزیره موریس جای مناسبی برای رضا شاه نبود، به همین دلیل، پس ازمدتی در نتیجه اقدامات فراوان پسرش به ژوهانسبورگ که موقعیت و آب و هوای مناسب تری داشت، انتقال داده شد و سرانجام در روز 4 مرداد ماه 1323 خسته و شکسته، خود را به دست مرگ سپرد و به آنچه کرده بود، گرفتار گشت.
🔰دشمنی رضاخان با نام امام حسین
آیت الله مصباح :
🔸️چرا رضاخان آمد روضهخوانى و عزاداری برای امام حسین علیه السلام را ممنوع كرد؟ روضهخوانی و عزاداری چه كار به سلطنت او داشت؟ در زمان حكومت رضاخان مردم جرأت نداشتند در خانه خودشان [با] در بسته، جلسه روضهخوانى تشكيل دهند. شب در زيرزمين خانه در را مىبستيم، چند نفر جمع مىشديم، يك روضهخوان با كت و شلوار میآمد و داخل خانه مىشد و عبا و عمامه را مىپوشيد و در زيرزمين خانه آهسته روضه مىخواند.
🔹️مگر اين روضهخوانى چه ضررى به حكومت رضاشاه داشت؟ اربابان او خوب به او دستور داده بودند، عقل خودش كه نمىرسيد، او اوايل كه آمده بود شبهاى عاشورا شمع مىگرفت و جلوى دستهها حركت مىكرد كه مردم را فريب دهد، بعد كه بر اريكه قدرت نشست با نام امام حسين هم مبارزه كرد. چرا؟ براى اينكه تا نام امام حسين زنده است و عشق او در دلها است مردم زير بار ظلم و زور نمىروند.
۱۳۷۸/۰۳/۱۵
🗓۴مرداد۱۳۲۳/مرگ رضاشاه
🗓۵مرداد۱۳۵۹/مرگ محمدرضا
💠رهبرانقلاب
‼️چند سال است یک حرکت موذیانهای شروع شده در تطهیر رژیم طاغوت پهلوی. حالا ای کاش یک چیزی بود که قابل تطهیر بود، قابل تطهیر هم نیست! همانهایی هم که چیز مینویسند راجع به شخصیّتهای آنها، با اینکه خب خیلی سعی میکنند اطرافش را جمع بکنند، درعینحال ناچار به یک چیزهایی اعتراف میکنند. یک رژیمی که فاسد، هم وابسته، غیر مردمی و سودطلبِ شخصی بودند، قابل دفاع است؟! رضاشاه قابل دفاع است؟! محمّدرضا قابل دفاع است؟! خب، شما آن دوره را که ندیدهاید؛ یک حرکتی در این زمینه دارد انجام میگیرد و هدفش این است که یک جوانِ امروز بگوید «عجب! اینها آدمهای بدی نبودند، اوضاع بدی نبود؛ پس چرا انقلاب کردید؟»؛ اصلاً همه برمیگردد به مسئلهی زیر سؤال بردن انقلاب! ۹۷/۳/۷
‼️چقدر زبون و بیمقدارند کسانیکه خود را دلبسته به نظامی بدانند که در رأس آن، افراد فاسد و فاسق و خائنی مثل رضاخان و محمدرضا و عَلَم و اقبال و هویدا و زاهدی و منصور و وابستگان بدنام و مجرمشان باشند و امریکا و انگلیس، ارباب اینها باشند! ۶۹/۳/۱۰
Jahade_tabeini
🔴گفتگوهای خواندنی با ۱۵ رزمنده کرمانشاهی عملیات مرصاد؛
♦️روایت امدادهای غیبی در جنگ احزاب قرن/ رشادت رزمندگان اهل سنت در کمینگاه خدا
👇👇
dana.ir/1158468
🔴تشریح عملیات «مرصاد» به روایت«شعبانی» عضو گروهک منافقین:مسعود(رجوی) گفت تا ۴۸ ساعت هرکه را خواستید بکشید.
♦️ سازمان بعد از ترور صیاد جشن مفصلی گرفت.
♦️گفتگو با «شعبانی» که حدود ۲۰ سال از عمر خود را در این گروهک سپری کرد تا اینکه در سال ۱۳۸۳ توانست از مقر منافقین گریخته و به ایران بازگردد را در لینک زیر بخوانید:
👇👇
hamandishi.ir/news/403020
🔴روایت کمتر دیدهشده از شهید صیاد شیرازی؛ فرمانده عملیات مرصاد از روز عملیات/ بهمناسبت پنجم مرداد؛ سالروز عملیات مرصاد
♦️منافقین میخواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلامآباد تا کرمانشاه با هر وسیلهای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی اینها را گرفت، خود مردم بودند.
♦️ساعت ۵ صبح رفتیم. همهی خلبانها در پناهگاه آماده بودند. توجیهشان کردم که اوضاع در چه مرحلهای هست. دو تا هلیکوپتر کبری و یک هلیکوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلیکوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همینجور سرپائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همینطور از روی جاده میرفتیم، نگاه میکردیم، مردم سرگردان را میدیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنهی «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشتهاند «گردنهی مرصاد».
♦️یکدفعه نگاه کردم، مقابل آنور خاکریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همینجور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار میآورند تا از این خاکریز رد بشوند. به خلبانها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را میزنند. به اینها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. میتوانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: اینها را میبینید؟ اینها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبانهای دو تا کبریها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یکدفعه دادوبیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودیاند. چیچی بزنیم اینها رو؟!
♦️خوب اینها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودیها بودند و من هرچه سعی داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشستهایم و ما هم پیاده شدیم و من هم بهخاطر اینکه درجههایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلیکوپتر. عصبانی بودم، ناراحت که چهجوری به اینها بفهمانم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجهام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من میترسم؛ من اگر بزنم، اینها خودیاند، ما را میبرند دادگاه انقلاب.
♦️حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل اینکه متوجه بودند که ما داریم بحث میکنیم راجع به اینکه میخواهیم بزنیم آنها را، منافقین سر لولهی توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. اینها مثل اینکه وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که اینها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودیها را؟ اینها بچهی کرمانشاه بودند، با لهجهی کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را میرسیم. سوار هلیکوپتر شدند و رفتند.
♦️اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهماتشان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلولهها که داخل بود، مثل آتشفشان میرفت بالا. بعد هم اینها را هرچه میزدند، از این طرف، جایشان سبز میشدند، باز میآمدند.
بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند.
♦️بعضی از آنها فراری میشدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار میکشیدیم، نمیآمدند. میرفتیم دنبال آنها، میدیدیم مردهاند. اینها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی اینها، دخترها مثلاً فرماندهی میکردند. از بیسیمها شنیده میشد: زری، زری! من بهگوشم. التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آنها خراب بود.
♦️بههرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیهی شریفه، عمل کرد که خداوند در آیهی شریفه میفرماید: «با اینها بجنگید، من اینها را به دست شما عذاب میکنم و دلهای مؤمن را شفا میدهم و به شما پیروزی میدهم.» و نقطهی آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیفترین و خبیثترین دشمنان ما (منافقین) در اینجا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.»
📚رمز عبور، ۱، صفحهی ۱۱۳
🔴فرار بنی صدر و مسعود رجوی به فرانسه
7 مرداد 1360
♦️در چنین روزی در سال 1360 دو تن از خائنین به ملت ترک دیار کرده و به فرانسه گریختند . در بهمن ماه 1358 ، انتخابات عمومی برای تعیین نخستین رییس جمهور بر گزار شد و ابوالحسن بنی صدر به ریاست جمهوری رسید . امام خمینی ره مطابق قانون اساسی حکم ریاست جمهوری وی را تنفیذ کردند و برای ایجاد هماهنگی و داشتن قدرت اجرایی بیشتر او را به ریاست شورای انقلاب و به سمت فرماندهی کل قوا نیز منصوب نمودند .
♦️اما در شش ماهه دوم سال 1359 ه ش بنی صدر روش خود را دگرگون کرد. بنی صدر پس از رسیدن به قدرت روز به روز از امام و مردم انقلابی که وی با تظاهر به وفاداری به آنها خود را به ریاست جمهوری رسانده بود ، فاصله می گرفت و در مقابل به گروهک هایی که قبلا خود را دشمن سرسخت انها معرفی کرده بود، نزدیک می شد.
♦️وی در مقام رییس جمهوری از هر فرصتی برای تضعیف یاران صادق و انقلابی امام و نهادهای قانونی کشور مثل مجلس و قوه قضاییه و سپاه پاسداران استفاده می کرد و برای مقابله با مردم به تقویت گروهک ها می پرداخت و با کمک آنها این سو آن سو آشوب وفتنه بر پا می کرد .
♦️سر انجام کار به جایی کشید که امام خمینی ره در خرداد ماه سال 1360 بنی صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کردند و چند روز بعد مجلس به عدم کفایت سیاسی وی برای ادامه ریاست جمهوری رای داد و بنی صدر از سمت خود بر کنار شد . وی که پس از برکناری مخفی شده بود ، باآرایش زنانه وپناه گرفتن در توالت هواپیما، همراه با بعضی از سران گروهک منافقین از جمله مسعود رجوی از کشورخارج شد و به پاریس گریخت . خلبانی که آنان را به پاریس برد همان فردی بود که محمد رضا پهلوی را روز 26 دی ماه سال 1357 از ایران خارج کرده بود.
🗓۶ مرداد ماه سال ۱۳۶۰
🏳فرار خفتبار بنیصدر
💠رئیس جمهور خامنه ای:
‼️کسب محبوبیت عیبی ندارد. در زیارت امین الله، از خدای متعال تقاضا میکنیم «محبوب في ارضک وسمائک»؛ خدایا! در زمین و آسمان من را محبوب کن، این بد نیست اما با چه وسیلهای؟ اگر دنبال محبت مردم رفتن و دنبال عنوان رفتن به این صورت باشد که انسان به خاطر آن حاضر باشد اخلاق را زیر پا بگذارد و کار خلاف انجام بدهد، آن وقت این همان چیز مذموم و همان دنیایی است که خطر بزرگی برای انسان به شمار میرود. این کسانی که در دنیا به بدبختی افتادند، غالب این گروهکها، از این قبیل بودند. این گروهکهایی که شما دیدید کارشان به مبارزه با اسلام و با قرآن و با ولی فقیه کشید و بالاترین ارزشها را اینها زیر پا گذاشتند، دنبال چه بودند؟ سردمداران اینها دنبال مقام و قدرت بودند و میخواستند حکومت را به دست بگیرند؛ سالیان طولانی هم طرح ریزی کرده بودند. آن بابا (بنیصدر) گفت من از ۲۰سال قبل به فكر رئیس جمهور شدن بودم؛ این آدم نشسته و منتظر بوده یک روز رئیس جمهور بشود. خب کسی که ۲۰سال است آرزوی ریاست جمهوری را دارد، از کجا معلوم است که برای خاطر رئیس جمهور شدن بندوبست نکرده باشد و اگر چنانچه رسید به ریاست جمهوری، آیا این حاضر است که این ریاست جمهوری را در آنجایی که نگه داشتن آن محتاج یک خلافی است، نگه ندارد، یا از این قدرت در خدمت هواهای نفسانی خودش که ۲۰سال است آنها را پرورده استفاده نکند؟! خب معلوم است که نه، این است که همانجور شد که دید. قدرت طلبی یک چنین خطری دارد!
۶۲/۱۱/۲۸ تفسیر سوره تغابن
استاد خامنه ای جلسه ۱۰ ص۱۵۹
Jahade_tabeini
🗓۲۷ ذیالحجه سال ۶۳ ق
🏴فاجعه پر عبرت حره
💠استاد خامنهای
‼️پس از واقعه کربلا با وجود اینکه تشکیلات شیعی با حادثه عاشورا دچار ضعف شده بود اما حرکت شیعی مشغول فعالیت بود که مجددا تشکیلات خود را به شکل اول درآورد تا اینکه واقعه حره پیش آمد، به تصور من واقعه حره در تاریخ تشیع مقطع بسیار عظیمی است که ضربت بزرگی را وارد آورد. واقعه دقیقاً در سال شصت و سه هجری اتفاق افتاده است. جریان به طور خلاصه به این صورت است که در سال شصت و دو هجری جوان کم تجربه ای از بنی امیه والی مدینه شد. او فکر کرد برای به دست آوردن دل شیعیان مدینه خوب است عده ای از سران مسلمانان و بعضی از صحابه و بزرگان مدینه را ـ که غالباً از علاقهمندان به حضرت سجاد(ع) بودند ـ برای رفتن به شام دعوت کرد که بروند با یزید مأنوس شوند و این اختلافات کم شود. اینان به شام رفتند و با یزید ملاقات کردند و چند روزی مهمان او بودند و پذیرایی شدند. سپس یزید به هرکدام از آنها مبالغ زیادی پول ـ در حد پنجاه هزار درهم و صدهزار درهم ـ داد و اینها به مدینه برگشتند. همین که به مدینه رسیدند ـ چون فجایعی که در دستگاه یزید اتفاق میافتاد دیده بودند ـ زبان به انتقاد از یزید گشودند. مسئله درست به عکس شد، اینها به جای تعریف از یزید مردم را به جنایات او آگاه کردند و به مردم گفتند: یزید چگونه میتواند خلیفه باشد در حالی که اهل شرب خمر، بازی با سگها و اهل انواع و اقسام فسق و فجور است، و ما او را از خلافت خلع کردیم. ۶۱/۴/۶
‼️عبدالله بن حنظله یکی از مردمان با شخصیت و موجه مدینه بود و پیشاپیش مردم علیه یزید قیام کردند و یزید را خلع و مردم را به سوی خود دعوت نمودند. این حرکت موجب آن گردید که یزید از خود عکس العمل نشان دهد و در نتیجه یکی از سرداران پیر و فرتوت بنیامیه به نام مسلم بن عقبه را همراه با عدهای به مدینه فرستاد و از او خواست که مردم مدینه را خاموش کند. مسلم بن عقبه به مدینه آمد و چند روزی شهر را به منظور در هم شکستن مقاومت مردم محاصره کرد. سپس وارد شهر شد و آن قدر کشتار و ظلم کرد و فجایع به بار آورد که در تاریخ اسلام جزء نمونههای کم نظیر است. او چنان در کشتار و ظلم، زیاده روی کرد که پس از آن حادثه، او را مسرف نام گذاشتند و به او مسرف بن عقبه میگفتند. ماجراهای واقعه حره زیاد است و من نمی خواهم شـرح تمام ماجراها را بدهم، همین اندازه باید بگویم که آن حادثه، بزرگترین وسیلهٔ ارعاب دوستان و پیروان اهلبیت شد، به خصوص در مدینه که عدهای گریختند، عدهای کشته شدند و گروهی از یاران خوب اهلبیت همچون عبدالله بن حنظله و دیگران به شهادت رسیدند و جایشان خالی ماند. این خبر به تمام اقطار عالم رسید و معلوم شد که دستگاه حکومت قاطعانه در مقابل حرکات تشکیلات شیعی ایستاده و اجازه هیچگونه اقدامی نمیدهد. ۶۱/۴/۶
‼️یزید برای اینکه مانع قیام احتمالی امام سجاد شود، مردم مدینه را در فاجعه حره ارعاب کرد، یکی از وسایل خیلی سادهاش ارعاب است. ارعاب یک روشی نیست که امروز در دنیا معمول شده باشد؛ از قدیم بوده. از وقتی که انسانهای ظالمی و مستبدی و خودخواهی در عالم به وجود آمده اند و مردمی در و مقابل آنها با شناخت حق خود و انسانیت خود در صدد مقابله برآمدهاند، ارعاب هم به عنوان یک روش موفق ابتکار شد. و ارعابی که یزید به وجود آورد ارعاب جالبی است؛ ارعاب واقعاً جالب توجهی است. مثلاً مدینه که پایگاه شورش و انقلاب است و علی بن الحسین(علیه السلام) آنجا نشسته و قبر پیغمبر آنجا است و مسلمانان پیامبر دیده و جنگ بدر و اُحد دیده، آنجا زندگی میکنند، ناگهان فرستاد آنجا را درو کنند، واقعه حره پیش آمد؛ گفت ای سربازان من! بکشید مردم را، رحم نکنید، هر کاری ممکنتان است بکنید، و کردند. در واقعه حره بچههای کوچک شیرخواره را کشتند؛ جلوی مادرها بچه را گرفتند محکم زدند به دیوار که مغزش متلاشی شود؛ بچه را بلند کردند به آسمان انداختند، زیرش سرنیزه گرفتند که بچه روی این سرنیزه افتاد و متلاشی شد. بعد از آنکه واقعه حره گذشته بود، تا مدتها هرکه دخترش را شوهر میداد، میگفت من ضامن بکارتش نیستم؛ سربازان یزیدی که آمدند اینجا، خیلی کارها کردند، من نمیدانم با دختر من چه کردند، لذا ضامن بکارت این دختر نیستم! ۵۱/۱۱/۲۲
Jahade_tabeini