هدایت شده از نمکتاب 🇮🇷
#حاء_سین_نون
#اهل_بیت
#امام_حسن علیه السلام
#سید_علی_شجاعی
🌸«حسن» را تا به حال زیاد برایت معنا کرده اند: ...نیکو،پسندیده،کریم،مظلوم ...
اما یک جور همه چیز تمامش را کسی به تو نچشانده ...طعم «امام» بودن را زیر زبان یکایک کلمات این کتاب حس میکنی...قدر بدان !
✏بریده ای از کتاب :
حسن علیه السلام قنوتش را بلند میخواند.به ناگاه از جایی که نمیبینم و نمی دانم تیری از برابر چشمانم می گذرد و بر پهلوی حسن علیه السلام مینشیند و بر سجاده اش می اندازد.عدی ناخواسته نمازش را رها میکند و میشتابیم که او را دریابیم.حضرتش از زیر عبا و ردا زره پوشیده ....بازی پیچیده تر از تصور من است.حسن علیه السلام در نماز هم آسوده نیست گویا و این یعنی دشمن تا صف جماعت هم آمده.
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
هدایت شده از نمکتاب 🇮🇷
آسمانی ترین مهربانی: روایاتی از زندگی کریم ترین بخشنده زمین، امام جواد(ع).
#آسمانی_ترین_مهربانی 📚
نوشته ی🖊: #سید_مهدی_شجاعی
نشر: #نیستان
#جوان
#اهل_بیت
#امام_جواد علیه السلام
📜معرفی:
می خواستم تو را خورشید بنامم از روشنایی منتشرت، دیدم که خورشید، سکه صدقه ای است که تو هر صبح از جیب شرقی ات درمی آوری، دور سر عالم می چرخانی و درصندوق مغرب می اندازی.
و بدین سان استواری جهان را تضمین می کنی.
می خواستم تو را ابر بنامم؛ از شدت کرامتت،
دیدم که نسیم، فقط بازدم توست که در فضای قدسی فرشتگان تنفس می کنی.
به اینجا رسیدم که:
زیباترین و زیبنده ترین نام، همان است که خدا برای تو برگزیده است، ای کریم ترین بخشنده ی روی زمین، ای جواد!
✂️بریده کتاب📖:
پیش از خداحافظی از امام پرسیدم: چرا در تمام این یک سال به سراغ من نیامدید؟ در حالی که من شما را بسیار طلب کرده بودم.
امام در قالب این سوال پاسخ فرمود: تو کی ما را به اخلاص طلب کردی؟
دیدم که جز همان شب آخر در تمام یک سال گذشته، هرگز امام را به اخلاص طلب نکرده بودم. امام را می خواندم اما چشم امیدم به دوستانی بود که در دربار مامون داشتم
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
اما رمان دوازدهم علی موذنی انسان را به حیرت می اندازد.
اصلاقابل قبول نیست که موذنی به عمد صحنه هایی خلق کرده است در مورد مادر حضرت حجت (ارواحنا له الفداه) که توهین به ساحت ایشان باشد. اما این غفلت از موذنی هم بعید بود.
مثل تعریفی که او از تسلط امام بر زمان ارائه می دهد.
آن قدر خوب و درست و عمیق هست که بر جان می نشیند.
اما از وسط رمان که جلوتر می روی بهتت بیشتر می شود.
نشان دادن خلق ناشایست فاطمه خواهر امام، برخورد های عجیب با ملیکا مادر امام، همه اش زائیده ذهن خلاق موذنی است که کاش با طهارت بیشتری به صحنه می آمد.من در تمام تاریخ اهل بیت(علیهم السلام)که در این سال ها خوانده ام و بسیار بسیار زیاد هم خوانده ام، این چنین تندی ها و پرخاش گری های عصبی در خاندان #اهل_بیت(علیهم السلام) ندیده ام.
حتی یک نمونه ی تاریخی هم دارم که این جا می آورم.
یکی از محافظان کاروان اسرا که زنان و کودکان را از کربلا تا شام می برد، نقل می کند که در طول مسیر این همه کودکان و زنان را اذیت کردیم،
گرسنگی و تشنگی دادیم،
زیر آفتاب داغ راه بردیم،
شلاق زدیم ناسزا گفتیم اما…
اما از آن ها و حتی کودکانشان یک برخورد ناشایست و یا کلام بد نشنیدیم.
حرف آخر آنکه هر چند مؤذنی با آوردن پی رنگ های مختلف در رمان سعی در جذاب کردن محتوا داشت اما باز هم کتاب از کشش بالا برای جذب مخاطب و استفاده ی درست از تاریخ برخوردار نبود. به نظر من خود زندگی حضرت آن قدر فراز و نشیب های زیادی دارد که نویسنده را به خاطر کمبود مطلب متوقف نکند.
🙏برای موذنی طلب توفیق از حضرت حجت می کنیم.🌹
@bookpatoogh