┄━━•●❥-☀️﷽☀️-❥●•━━┄
فرهنگ مقاومت را به کودکان بیاموزیم1⃣1⃣
راههای آموزش فرهنگ مقاومت به کودکان
۸. از نشانههای مقاومت فاصله نگیرید. بازدید از موزه دفاعمقدس، بازدید از مناطق جنگی، استفاده از وسایلی که نماد مقاومت هستند مثل سربند، چفیه و... یاریدهندهاند.
درست است که اینها ظاهر ماجراست اما ظاهر، همیشه پلی به باطن خواهد بود.
🔰ادامه دارد...
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#تربیت_فرزند
#فرهنگ_مقاومت
╭┅🍂—🍂🌼🍂—🍂┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅🍂—🍂🌼🍂—🍂┅╯
هدایت شده از آموزشگاه جواهر
▬▬▬▬▬▬▬▬✿🌡
👦🏻دورهی درمان بیماریهای کودکان
💥تا شروع دوره 🔚 فقط سه روز دیگر
🚨فرصت را برای ثبتنام این دوره از دست ندهید.
🌡✿▬▬▬▬▬▬▬▬
#زنگ_تفریح
⭕️ به جرم دیوار نویسی در حین ارتکاب جرم دستگیرش کردم😎
شدیدا پشیمونه😁
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#تربیت_فرزند
#زنگ_تفریح
╭┅🍂—🍂🌼🍂—🍂┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅🍂—🍂🌼🍂—🍂┅╯
┄┄┅✧🌜•◦❈☀️❈•◦🌛✧┅┄┄
هم کاردستی هم بازی 😍
پرتاب موشک
ساخت موشک با کاغذ یکی از قدیمیترین سرگرمیهای بچهها از گذشته تا حال هست😅
البته بهتره برای ساخت موشک از کاغذهای باطله استفاده کنیم.
برای جذابتر کردن بازی موش، یک صفحه کارتونی یا مقوایی و حتی روزنامه نسبتا بزرگ رو بردارید و با قیچی دایرههایی در اندازههای مختلف روش دربیارید. مقوای مورد نظر رو در چارچوب در قرار بدین و بعد از کودک بخواین که موشکها رو به گونهای پرتاب کنه که از دایرهها عبور کنه.
برای دایرهها هم میتونید با توجه به ابعادشون امتیازات مختلفی درنظر بگیرین.
خوش بگذره☺️
#مادر_خلاق
#تولد_تا_هفت_سالگی
#کاردستی_ساده
#میوه_ی_دل_من
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘
صفحه1⃣
یک روز بچه فیل🐘 قصه ما توی جنگل🌳 به راه افتاد تا برای خودش دوستی پیدا کنه.
اول از همه خانم میمون🐒 رو روی درخت دید و ازش پرسید: «با من دوست میشی؟😊 میمون جواب داد: «من دنبال دوستی هستم که مثل من بتونه روی شاخهها تاب بازی کنه🌴 تو خیلی بزرگی نمیتونی مثل من روی شاخه درختها تاب بخوری»
فیل🐘 قصه ما، چون دوست نداشت ناامید بشه، دوباره به راه افتاد
ادامه⬇️
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘
صفحه2⃣
در وسط راه به آقای خرگوش🐰 رسید. از خرگوش هم خواست تا با هم دوست بشن. اما خرگوش گفت: «من دنبال دوستی هستم که مثل من بتونه تو راههای زیرزمینی حرکت و بازی کنه🐾 ولی تو خیلی بزرگی، نمیتونی همبازی خوبی برای من باشی».
فیل🐘 که تصمیم نداشت ناامید بشه به راه خودش ادامه داد و در مسیر قورباغه🐸 رو دید. ازش پرسید: «با من دوست میشی؟».
قورباغه گفت: «من عاشق بالا پائین پریدنم و دنبال دوستی مثل خودم هستم، چطور با تو دوست بشم؟ تو برای اینکه با من روی سبزهها بالا پائین بپری خیلی بزرگی».
ادامه⬇️
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘
صفحه3⃣
فیل🐘 دوباره به مسیرش ادامه داد تا به روباه🦊 رسید. از روباه پرسید: «با من دوست میشی؟»
روباه گفت: «ببخشید، ولی تو خیلی بزرگی».
فیل که دید کسی باهاش دوس نمیشه ناراحت و خسته به خونه برگشت😞
چند روز گذشت☀️
یک روز فیل دید که همه حیونا با ترس و لرز به هر طرف فرار میکنن😱
فیل ازشون پرسید: «چی شده، چرا همه حیونا فرار میکنن؟
خرگوش🐰 گفت: آقای ببر🐯 گرسنهاش شده و اومده تا شکار کنه»
ادامه⬇️
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘
صفحه4⃣
فیل فکر کرد که چیکار میتونه بکنه که حیونا رو نجات بده؟ پس به داخل جنگل🌳 رفت و به ببر گفت: «لطفا حیونای جنگل رو نخور😔
ببر به فیل گفت:
«تو دخالت نکن😤اونا غذای من هستن😋
بخاطر همین فیل مجبور شد یک لگد خیلی محکم به ببر بزنه فراریش بده😊
ببر هم از ترسش فرار کرد و از جنگل رفت🏃♂
فیل رفت و به همه حیونا گفت که میتونن به داخل جنگل برگردن.
همه حیونا ازش تشکر کردن و به او گفتن که به نظرشان فیل با اینکه خیلی بزرگه، اما میتونه دوست خیلی خوبی براشون باشه و به خاطر رفتار زشت گذشته ازش عذرخواهی کردن✨
پایان❇️
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
┄━━•●❥-☀️﷽☀️-❥●•━━┄
فرهنگ مقاومت را به کودکان بیاموزیم2⃣1⃣
راههای آموزش فرهنگ مقاومت به کودکان
۹. دشمنشناسی را دستکم نگیرید و به آن به چشم یک سوژه بیفایده و لوث نگاه نکنید. فرزند شما باید بداند جهان امروزی، جهانی است که ممکن است هر لحظه آنکه ادعای دوستی کرده و برایش پیام تبریک سال نو فرستاده، بر سر بزنگاه، بزرگترین خیانتها، عداوتها و کشتارها را در جهان راه بیندازد. نگویید ما سیاسی نیستیم.
آنچه در جهان امروزی جریان دارد، چیزی فراتر از سیاست است که باید با کودک و نوجوان در حد و اندازه خودش با زبانی مناسب سن و سالش به گفتوگونشست.
🔰ادامه دارد...
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#تربیت_فرزند
#فرهنگ_مقاومت
╭┅🍂—🍂🌼🍂—🍂┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅🍂—🍂🌼🍂—🍂┅╯
┄┄┅✧🌜•◦❈☀️❈•◦🌛✧┅┄┄
هم کاردستی هم بازی 😍
یک بازی خلاقانه و پرتحرک توی خونه.
در این بازی رد پا و دست رو بکشید و به ترتیبهای مختلف مثل عکس⬆️ بچینین.
بعدشم از کوچولوتون بخواین طبق الگو، مسیر رو طی کنه.
این بازی علاوه بر سرگرمی باعث افزایش دقت، تمرکز و بهبود بخشیدن سرعت هماهنگی حرکات دست و پا میشه.
میتونین برای این بازی زمان در نظر بگیرید و یا به صورت مسابقه بین دو نفر برگزارش کنید🥇🥈
#تولد_تا_هفت_سالگی
#کاردستی_ساده
#میوه_ی_دل_من
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧—
آی قصه قصه قصه
این داستان: دختر کوچولو👧
#میوه_ی_دل_من
#نقاشی
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘
صفحه1⃣
یک روز یه دختربچهای👧 به جنگل رفت. اون رفت و رفت تا به یک فیل🐘 رسید.
فیل ازش پرسید: تو کی هستی❓
دختر جواب داد: من یک دخترم👧
فیل گفت: تو یک دختری؟ اما به نظر من خیلی خیلی کوچیکی❗️
دختر گفت: باشه. پس من دختر کوچیکی هستم.
بعد، از فیل خداحافظی کرد و رفت✋
همینطور که توی جنگل🌳 به مسیرش ادامه میداد، به موشی🐭 رسید و بهش سلام کرد.
موش ازش پرسید: تو کی هستی❓
دختر گفت: من دختر کوچیکی هستم.
موش گفت: نه، تو که خیلی بزرگی❗️
دختر گفت: باشه. پس من دختر کوچیک بزرگی هستم☺️
بعد از موش خداحافظی کرد و رفت✋
ادامه⬇️
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘
صفحه 2⃣
رفت و رفت تا اینکه به زرافه🦒 رسید و بهش سلام کرد.
زرافه ازش پرسید: تو کی هستی❓
گفت: من دختر کوچیک بزرگی هستم.
زرافه سرش را پایین آورد. نگاهی بهش کرد و گفت: اما تو خیلی کوتاهی❗️
دختر گفت: باشه من دختر کوچیک بزرگ کوتاهی هستم🙂
بعد از زرافه خداحافظی کرد و رفت✋
توی راه یک جوجه تیغی🦔 رو دید. جوجه تیغی کوچولو و گرد و پر از تیغ بود. بهش سلام کرد.
جوجه تیغی ازش پرسید: تو کی هستی❓
دخترک جواب داد: من دختر کوچیک بزرگ کوتاهی هستم.
جوجه تیغی گفت: نه، تو خیلی هم بلندی❗️
دخترک گفت: باشه، من دختر کوچیک بزرگ کوتاه بلندی هستم🤨
بعد از جوجه تیغی خداحافظی کرد و رفت✋
ادامه⬇️
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘
صفحه3⃣
رفت و رفت تا به مار🐍 رسید و بهش سلام کرد. مار پرسید: تو کی هستی❓
دخترک جواب داد: من دختر کوچیک بزرگ کوتاه بلندی هستم.
مار گفت: اما تو خیلی چاقی❗️
دخترک گفت: باشه، من دختر کوچیک بزرگ کوتاه بلند چاقی هستم🙁
بعد از مار خداحافظی کرد و رفت✋ و رفت.
رسید به آقاخرسه و بهش سلام کرد.
خرس پرسید: تو کی هستی❓
دخترک جواب داد: من دختر کوچیک بزرگ کوتاه بلند چاقی هستم.
خرس گفت: نه، تو خیلی هم لاغری❗️
دختربچه که حسابی گیج شده بود گفت: باشه، من دختر کوچیک بزرگ کوتاه بلند چاق لاغری هستم🤯
بعد از خرس خداحافظی کرد و رفت✋
به پرندهای🦅 رسید و بهش سلام کرد.
پرنده پرسید: تو کی هستی❓
دخترک جواب داد: من دختر کوچیک بزرگ بلند چاق لاغری هستم.
پرنده گفت: اما من فکر میکنم تو خیلی تنبلی❌تا تو از زیر شش تا درخت گذشتی من یه دور، دور جنگل پرواز کردم❗️
دخترک که دیگه خسته شده بود شونهای بالا انداخت و گفت: باشه، من دختر کوچیک بزرگ کوتاه بلند چاق لاغر تنبلی هستم😩
بعد از پرنده خداحافظی کرد و رفت✋
ادامه⬇️
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘
صفحه4⃣
دخترک خسته و ناراحت رفت تا به لاکپشتی پیر🐢 رسید و بهش سلام کرد.
لاک پشت خیلی آروم راه میرفت. ولی بازم خسته شده بود😓
نفس عمیقی کشید و پرسید: تو کی هستی❓ دخترک گفت: من دختر کوچیک بزرگ کوتاه بلند چاق لاغر تنبلی هستم. حتما تو هم میخوای بگی تو خیلی زرنگی❗️
لاک پشت گفت: نه، کی گفت که من میخوام بگم که تو خیلی زرنگی⁉️
دخترک گفت: تو نمیخوای بگی که من خیلی زرنگم؟ باشه. ولی به من بگو که چرا حیونای جنگل🌳 این همه چیزهای جورواجور به من گفتن😒
فیل🐘 گفت که من کوچیکم. موش🐭 گفت که بزرگم. زرافه🦒 میگه که کوتاهم. جوجه تیغی🦔 میگه بلندم. مار🐍 گفت چاقم. خرس🐻 میگه لاغرم. پرنده🦅 هم که گفت من تنبلم😞
ادامه⬇️
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘
صفحه5⃣
لاک پشت گفت: اونا همه چیز رو با خودشون اندازه میگیرن❌
مثلا ببین، همه این حیونا به من میگن که تو خیلی تنبلی، تو خیلی آروم راه میری. ولی من صد سالمه. پدربزرگم هفتصد و هفتاد سالشه. وقتی که من با اون بیرون میرم، بهم میگه: بچه، چرا این قدر تند راه میری؟ تو خیلی زرنگی!
بله، اونا همه چیز رو با خودشون اندازه میگیرن. ولی من فهمیدم که خودم بهترین حیوان دنیا نیستم و دیگه هیچ حیوانی جز خودم رو با گذشتهام اندازه نمیگیرم.
دخترک فهمید که اصلا مقایسه کردن کار درستی نیس و بدون اینکه ناراحت باشه، خوش و خندان از جنگل بیرون رفت😀
او تازه فهمید که فقط خودشه.یه دختر کوچولوی قشنگ😊
او میخواست به پدر و مادرش بگه: من خودم هستم و قرار نیست خودم را با کسی مقایسه کنم🤗
ببینم کوچولوهای قشنگ، تاحالا آدما رو با هم مقایسه کردین؟ 😉
پایان❇️
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯