eitaa logo
میوه دل من
9.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
23 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘ صفحه4⃣ فیل فکر کرد که چیکار می‌تونه بکنه که حیونا رو نجات بده؟ پس به داخل جنگل🌳 رفت و به ببر گفت: «لطفا حیونای جنگل رو نخور😔 ببر به فیل گفت: «تو دخالت نکن😤اونا غذای من هستن😋 بخاطر همین فیل مجبور شد یک لگد خیلی محکم به ببر بزنه فراریش بده😊 ببر هم از ترسش فرار کرد و از جنگل رفت🏃‍♂ فیل رفت و به همه‌ حیونا گفت که می‌تونن به داخل جنگل برگردن. همه حیونا ازش تشکر کردن و به او گفتن که به نظرشان فیل با اینکه خیلی بزرگه، اما می‌تونه دوست خیلی خوبی براشون باشه و به خاطر رفتار زشت گذشته ازش عذرخواهی کردن✨ پایان❇️ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄━━•●❥-☀️﷽☀️-❥●•━━┄ فرهنگ مقاومت را به کودکان بیاموزیم2⃣1⃣ راه‌های آموزش فرهنگ مقاومت به کودکان ۹. دشمن‌شناسی را دست‌کم نگیرید و به آن به چشم یک سوژه بی‌فایده و لوث نگاه نکنید. فرزند شما باید بداند جهان امروزی، جهانی است که ممکن است هر لحظه آن‌که ادعای دوستی کرده و برایش پیام تبریک سال نو فرستاده، بر سر بزنگاه، بزرگ‌ترین خیانت‌ها، عداوت‌ها و کشتارها را در جهان راه بیندازد. نگویید ما سیاسی نیستیم. آنچه در جهان امروزی جریان دارد، چیزی فراتر از سیاست است که باید با کودک و نوجوان در حد و اندازه خودش با زبانی مناسب سن و سالش به گفت‌وگونشست. 🔰ادامه دارد... ╭┅🍂—🍂🌼🍂—🍂┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅🍂—🍂🌼🍂—🍂┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┅✧🌜•◦❈☀️❈•◦🌛✧┅┄┄ هم کاردستی هم بازی 😍 یک بازی خلاقانه و پرتحرک توی خونه. در این بازی رد پا و دست رو بکشید و به ترتیب‌های مختلف مثل عکس⬆️ بچینین. بعدشم از کوچولوتون بخواین طبق الگو، مسیر رو طی کنه. این بازی علاوه بر سرگرمی باعث افزایش دقت، تمرکز و بهبود بخشیدن سرعت هماهنگی حرکات دست و پا می‌شه. میتونین برای این بازی زمان در نظر بگیرید و یا به صورت مسابقه بین دو نفر برگزارش کنید🥇🥈 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧— آی قصه قصه قصه این داستان: دختر کوچولو👧 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘ صفحه1⃣ یک روز یه دختربچه‌ای👧 به جنگل رفت. اون رفت و رفت تا به یک فیل🐘 رسید. فیل ازش پرسید: تو کی هستی❓ دختر جواب داد: من یک دخترم👧 فیل گفت: تو یک دختری؟ اما به نظر من خیلی خیلی کوچیکی❗️ دختر گفت: باشه. پس من دختر کوچیکی هستم. بعد، از فیل خداحافظی کرد و رفت✋ همینطور که توی جنگل🌳 به مسیرش ادامه می‌داد، به موشی🐭 رسید و بهش سلام کرد. موش ازش پرسید: تو کی هستی❓ دختر گفت: من دختر کوچیکی هستم. موش گفت: نه، تو که خیلی بزرگی❗️ دختر گفت: باشه. پس من دختر کوچیک بزرگی هستم☺️ بعد از موش خداحافظی کرد و رفت✋ ادامه⬇️ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘ صفحه 2⃣ رفت و رفت تا اینکه به زرافه🦒 رسید و بهش سلام کرد. زرافه ازش پرسید: تو کی هستی❓ گفت: من دختر کوچیک بزرگی هستم. زرافه سرش را پایین آورد. نگاهی بهش کرد و گفت: اما تو خیلی کوتاهی❗️ دختر گفت: باشه من دختر کوچیک بزرگ کوتاهی هستم🙂 بعد از زرافه خداحافظی کرد و رفت✋ توی راه یک جوجه تیغی🦔 رو دید. جوجه تیغی کوچولو و گرد و پر از تیغ بود. بهش سلام کرد. جوجه تیغی ازش پرسید: تو کی هستی❓ دخترک جواب داد: من دختر کوچیک بزرگ کوتاهی هستم. جوجه تیغی گفت: نه، تو خیلی هم بلندی❗️ دخترک گفت: باشه، من دختر کوچیک بزرگ کوتاه بلندی هستم🤨 بعد از جوجه تیغی خداحافظی کرد و رفت✋ ادامه⬇️ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘ صفحه3⃣ رفت و رفت تا به مار🐍 رسید و بهش سلام کرد. مار پرسید: تو کی هستی❓ دخترک جواب داد: من دختر کوچیک بزرگ کوتاه بلندی هستم. مار گفت: اما تو خیلی چاقی❗️ دخترک گفت: باشه، من دختر کوچیک بزرگ کوتاه بلند چاقی هستم🙁 بعد از مار خداحافظی کرد و رفت✋ و رفت. رسید به آقاخرسه و بهش سلام کرد. خرس پرسید: تو کی هستی❓ دخترک جواب داد: من دختر کوچیک بزرگ کوتاه بلند چاقی هستم. خرس گفت: نه، تو خیلی هم لاغری❗️ دختربچه که حسابی گیج شده بود گفت: باشه، من دختر کوچیک بزرگ کوتاه بلند چاق لاغری هستم🤯 بعد از خرس خداحافظی کرد و رفت✋ به پرنده‌ای🦅 رسید و بهش سلام کرد. پرنده پرسید: تو کی هستی❓ دخترک جواب داد: من دختر کوچیک بزرگ بلند چاق لاغری هستم. پرنده گفت: اما من فکر می‌کنم تو خیلی تنبلی❌تا تو از زیر شش تا درخت گذشتی من یه دور، دور جنگل پرواز کردم❗️ دخترک که دیگه خسته شده بود شونه‌ای بالا انداخت و گفت: باشه، من دختر کوچیک بزرگ کوتاه بلند چاق لاغر تنبلی هستم😩 بعد از پرنده خداحافظی کرد و رفت✋ ادامه⬇️ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘ صفحه4⃣ دخترک خسته و ناراحت رفت تا به لاک‌پشتی پیر🐢 رسید و بهش سلام کرد. لاک پشت خیلی آروم راه می‌رفت. ولی بازم خسته شده بود😓 نفس عمیقی کشید و پرسید: تو کی هستی❓ دخترک گفت: من دختر کوچیک بزرگ کوتاه بلند چاق لاغر تنبلی هستم. حتما تو هم میخوای بگی تو خیلی زرنگی❗️ لاک پشت گفت: نه، کی گفت که من می‌خوام بگم که تو خیلی زرنگی⁉️ دخترک گفت: تو نمی‌خوای بگی که من خیلی زرنگم؟ باشه. ولی به من بگو که چرا حیونای جنگل🌳 این همه چیزهای جورواجور به من گفتن😒 فیل🐘 گفت که من کوچیکم. موش🐭 گفت که بزرگم. زرافه🦒 میگه که کوتاهم. جوجه تیغی🦔 میگه بلندم. مار🐍 گفت چاقم. خرس🐻 میگه لاغرم. پرنده🦅 هم که گفت من تنبلم😞 ادامه⬇️ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘ صفحه5⃣ لاک پشت گفت: اونا همه چیز رو با خودشون اندازه می‌گیرن❌ مثلا ببین، همه این حیونا به من میگن که تو خیلی تنبلی، تو خیلی آروم راه میری. ولی من صد سالمه. پدربزرگم هفتصد و هفتاد سالشه. وقتی که من با اون بیرون میرم، بهم میگه: بچه، چرا این قدر تند راه میری؟ تو خیلی زرنگی! بله، اونا همه چیز رو با خودشون اندازه می‌گیرن. ولی من فهمیدم که خودم بهترین حیوان دنیا نیستم و دیگه هیچ حیوانی جز خودم رو با گذشته‌ام اندازه نمی‌گیرم. دخترک فهمید که اصلا مقایسه کردن کار درستی نیس و بدون اینکه ناراحت باشه، خوش و خندان از جنگل بیرون رفت😀 او تازه فهمید که فقط خودشه.یه دختر کوچولوی قشنگ😊 او می‌خواست به پدر و مادرش بگه: من خودم هستم و قرار نیست خودم را با کسی مقایسه کنم🤗 ببینم کوچولوهای قشنگ، تاحالا آدما رو با هم مقایسه کردین؟ 😉 پایان❇️ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄━━•●❥-☀️﷽☀️-❥●•━━┄ فرهنگ مقاومت را به کودکان بیاموزیم2⃣1⃣ راه‌های آموزش فرهنگ مقاومت به کودکان ۱۰. کودکی عاشورایی تربیت کنید. عاشورا یکی از صحنه‌های بسیار مستعد برای ترویج فرهنگ مقاومت است و پر است از داستان‌هایی که به درد هر سن و سالی می‌خورد. هر مفهومی که لازمتان باشد را دارد؛ از ایثار و گذشت تا دشمن‌شناسی و ظلم‌ستیزی و… در تمام مسیر آموزش چند نکته را فراموش نکنید⬇️ - از تکرارهای بیهوده پرهیز کنید. تکراری و طولانی بودن هر امری کودک را خسته و دلزده می‌کند. - از هنر کمک بگیرید. فیلم، ادبیات، نقاشی و… می‌توانند غیرمستقیم و با زبانی لطیف با کودکان صحبت کنند. - داستان و شعر را جدی بگیرید. بچه‌ها با هر چیزی که در قالب داستان و شعر عنوان شود، ارتباط بهتری می‌گیرند. - بازی و شادی و هیجان، جزء لاینفک زندگی کودکان است. هر آنچه با اینها پیوند بخورد تأثیر بهتری خواهد گذاشت. - تشویق کردن او را ولو با یک بوسه، به‌خاطر بسپارید. رفتارهایی که به ازخودگذشتگی، ایثار، بخشش و… ربط دارد را حتما تشویق کنید. پایان❇️ ╭┅🍂—🍂🌼🍂—🍂┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅🍂—🍂🌼🍂—🍂┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄━━•●❥-☀️﷽☀️-❥●•━━┄ موقع عصبانیت فرزندانتان را موعظه نکنید موقع عصبانیت فرزندتان را تنبیه یا موعظه نکنید، چون او تصور می‌کند شما دارید عصبانیت خود را ارضاء می‌کنید؛ نه آنکه از یک حقیقت باارزش سخن می‌گویید و در مقابل عصبانیت شما، بیشتر به دنبال فرار کردن از تنبیه است تا تنبّه یافتن. ╭┅🍂—🍂🌼🍂—🍂┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅🍂—🍂🌼🍂—🍂┅╯
نماز جماعت😅 ╭┅🍂—🍂🌼🍂—🍂┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅🍂—🍂🌼🍂—🍂┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧— آی قصه قصه قصه این داستان: خانواده کبوتر🕊 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
صفحه1⃣ یکی بود یکی نبود. توی جنگلای شمال ایران🇮🇷 کنار یک رودخونه، درخت بزرگی قرار داشت که کبوتر پدر و کبوتر مادری با جوجه‌هاشون روی اون درخت زندگی می‌کردن🕊 هر چی جوجه‌ها بزرگتر می‌شدن به غذای بیشتری نیاز داشتن😋 برای همین کبوتر مادر و پدر با هم به دنبال غذا می‌رفتن یک روز که جوجه‌ها تنها مونده بودن، یک گنجشک قشنگ🐦 پر زد و کنار لانه جوجه‌ها نشست🐥 جوجه‌ها که تا به حال هیچ پرنده‌ای جز مادر و پدر خودشون ندیده بودن، با دیدن گنجشک از ترس سرهاشون رو زیر پرهاشون کردن و مثلا قایم شدن😨 گنجشک گفت: چرا از من می‌ترسید؟ به من می‌گن گنجشک😇 منم بچه‌هایی مثل شما دارم و اومدم براشون غذا پیدا کنم. اونا کرمایی که روی درخت شما هستن رو خیلی دوست دارن🐛 جوجه‌ها به گنجشک گفتن: چقدر تو زیبا هستی و چه قشنگ و سریع بال می‌زنی و پرواز می‌کنی😍 گنجشک گفت: خداوند این بال‌های زیبا رو به من داده تا با اونا به هرجایی که می‌خوام پرواز کنم و از نعمت‌های خدا برای خودم و بچه‌هام غذا تهیه کنم🥖 ادامه⬇️ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
صفحه2⃣ بعد از رفتن گنجشک و برگشتن پدر و مادر کبوتر، جوجه‌ها داستان رو برای بابا و مامان تعریف کردن🕊 فردای همون روز، وقتی پدر و مادر کبوتر در حال رفتن به دنبال غذا بودن، یهو دیدن یه عقاب🦅 به لونه‌ی گنجشکا برای شکار گنجشک کوچولو‌ها حمله کرده😱 پدر و مادر جوجه‌ها خیلی سریع برای حفاظت از گنجشک‌ها فریاد زدن: خطررر خطرر؛ و در همون لحظه، سگ مهربانی🐶 که روی شاخه بود خودش رو روی لانه‌ی گنجشک‌ها انداخت و با پنجه‌های خودش به بال‌های عقاب ضربه زد تا پرنده رو دورکنه. با این حرکتش عقاب تسلیم شد و پرواز کرد و رفت. وقتی گنجشک مادر برگشت، همه برای او ماجرا رو تعریف کردن. گنجشک مادر🐦 از کبوتر‌ها و سگ برای نجات جون بچه‌هاش بسیار تشکر کرد. سگ🐶 با اینکه کمی زخمی شده بود، ولی خوشحال بود که تونسته گنجشک کوچولو‌های همسایه رو نجات بده. از جاش بلند شد و گفت: منم سه تا بچه دارم و دلم نمیخواد به خانواده‌ی عزیزم هیچ آسیبی برسه. برای همین از خانواده‌ی شما هم حفاظت کردم☺️ پایان❇️ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄━━•●❥-☀️🍃🌸🍃☀️-❥●•━━┄ از دامن همین مادرها مالک اشتر پیدا می‌‌شود شماها هستید که می‌‌توانید مملکت را نجات بدهید با تربیت اولاد. تربیت اولاد را پیش شما کوچک کردند. تربیت اولاد بالاترین چیزی است که در همۀ جوامع از همه شغلها بالاتر است. هیچ شغلی به شرافت مادری نیست. و اینها منحط کردند این را. این خیانت بزرگی است که به ما کردند، و به ملت ما کردند. مادرها را منصرف کردند از بچه‌داری .... بچه‌داری را یک چیز منحطی حساب کردند؛ در صورتی که از دامن همین مادرها مالک اشتر پیدا می‌‌شود. از دامن همین مادرها حسین بن علی پیدا می‌‌شود. از دامن همین مادرها اشخاص بزرگ پیدا می‌‌شوند که یک ملت را نجات می‌‌دهند. اینها این را منحطش کردند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صحیفه امام، جلد۷، ص۴۴۵. ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯