eitaa logo
میوه دل من
6.9هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
25 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
پسر بزرگم یه دفعه جلسه را ترک کرد، و بعد با تمام پس اندازش برگشت.😭 با اینکه در طبعش خشکی داره، اما اینجور موقع ها نفر اوله👏👏👏 پسر کوچکتر هم رفت قلکش را آورد و گفت:«منم می تونم بهتون کمک کنم»(بخشندگی) و ته تغاری هم اصرار داشت پولی از برادر کوچکترش بگیره و به من بده☺️ همه پرشورتر از قبل خواستن که کار را شروع کنیم، یکی از بچه ها آدرس کتیبه ها را از من گرفت و رفت که اونها را بیاره، وقتی میومد، ته تغاری دنبالش... می دوید و جیغ می زد، یکی از کتیبه ها را داد دستش تا بیاره، اون هم با اشک هائی که از روی لپ هاش دونه دونه سر می خوردن، همراه با شادی وصف ناپذیری به سمتمون دوید. ( همکاری و مسئولیت پذیری) بابا فرمانده ی بازی بود و نردبون را از این طرف به اون طرف پذیرائی می برد و کتیبه ها را نصب می کرد و مداحی معروف «یک طرف جاده و صحرا، روبرو مرقد مولا...» را می خوند و ما هم باهاشون همراهی می کردیم. (خانواده ی معنوی) داداش بزرگه گفت:«الان براتون یه شربت تگری درست می کنم🥤» (احساس مسئولیت،توجه و مهربانی) پسر ۵ ساله ام خیلی مهربون و دلسوز و خوش زبونه😘گفت:«مامان جون، واقعا بچه ها تو کربلا چقدر سختی کشیدن، چقدر تشنه بودن و آب نخوردن سخته!منم دلم می خواد توی آب خوردن صبور باشم و هی نق نزنم» (صبوری) خلاصه که با نمایش مخصوصا اگر نمایش گویای حتی قسمت کوچکی از عظمت کربلا، امام حسین علیه السلام، فرزندان و اصحاب فداکار ایشون باشه، اثرات تربیتی فوق العاده ای داره✅ تکرار این جلسات و نمایشش در دیگر جشن ها و مراسمات مربوط به ائمه علیه السلام در طول سال باعث می شود بسیاری از خوبی ها در کودکان و بزرگترها ملکه شود.☺️ بچه ها آنقدر از زیبائی های مسیر پیاده روی کربلا از پدر شنیده اند، که بی صبرانه منتظر آن روز هستند و برای باز بودن مسیر دعا می کنند.😭🤲🙇‍♂ واای‌ که چه درس های بزرگی توی اون مسیر زیبا میشه به بچه ها یاد داد.😭😭😭 (ع) ╭┅──🏴—🏴—🏴——┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──🏴—🏴—🏴——┅╯ ━━━━━✤✦✤✦✤━━━━
مامان گاوِ با تعجب پرسید: «من! من به شما پول بدم؟! من خودمم از باباجون پول می گیرم، ایشون زحمت می کشن، کارمی کنن‌ و برای ما پول درمیارن، باید از بابا بپرسیم🤠» خلاصه درخواست از گوساله کوچوله و پاسخ « باید از بابا بپرسیم» هم از مامان گاوِ🙂 یه بار گوساله کوچولو ناراحت شد و حرف بدی زد🤭🤫مامان گاوهِ چشماشو گرد کرد و خودشو عصبانی نشون داد، 🤨🧐باد انداخت توی بینیش و گفت: «گوساله کوچولو! بی حرمتی به بابات؟! اونم جلوی من؟! دیگه تکرار نشه هااا!» و اینطوری با این نمایش سعی کردیم اقتدار بخشی به پدر را به بچه ها یاد بدیم✅ آخر نمایش بود که پسر کوچولوی ۵ سالمون، رفت توی بغل باباش و گفت:«بابا جون، اجازه می دین، برم خونه ی دوستم بازی؟!» واقعا اثر نمایشمون عااالی بود👏👏👏 پسر کوچولوم تا قبل از اون هر کاری داشت، از من اجازه می گرفت. این نمایش را چند بار دیگه توی خونه اجرا کردیم.☺️😎 ╭┅──🏴—🏴—🏴——┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──🏴—🏴—🏴——┅╯ ━━━━━✤✦✤✦✤━━━━
┄━━•●❥-☀️﷽☀️-❥●•━━┄ امروز هم اومدیم تا با یه نمایش😍 حفظ جایگاه مادر در خانه، را نشون بدیم❤️ جایگاه مادر چیه؟ الان می گم بهتون🤗 یادتونه با یه نمایش جایگاه اقتدار پدر در خانواده را نشون دادیم؟ در کنار این جایگاه، جایگاه مادر قرار داره که ... جایگاه محبت و توجّه هست🙂🌹 با حفظ این جایگاه، غیر از اینکه مادر برای انجام کارهای روزانه اش انرژی می گیره، بچه ها هم محبت به مادر را می آموزند، حس همکاری، مسئولیت پذیری و ادب هم نهادینه می شود.🙂👏👏👏 الان خانواده ی آقاخرگوشه🐰 این جایگاه را با یه نمایش بهتون نشون می دن: چند دقیقه به برگشت آقای 🐰 از محل کارش به خونه باقی مونده😊خانم 🐰ِ دست از کارتوی آشپزخونه کشید و رفت کمی به خودش برسه☺️💍💄🐰 کوچولو به مامانش گفت:«مامان داری چیکار می کنی؟» مامانش گفت:«خب معلومه، باباجون داره میااااد!»( حفظ اقتدار پدر) که یکدفعه در خونه تق تق به صدا دراومد. مامان 🐰 ادامه داد: «بدو بریم استقبال بابا!»( حفظ اقتدار پدر) 🐰 کوچولو و مامانش و 🐰های کوچکتر هم به تقلید از اونها با هیجان به سمت در دویدند😀بابا 🐰ِ لبخند زنان، درحالیکه یه شاخه گل به دندونش گرفته بود،وارد شد، هر کدوم از بچه ها به یک دست یا پایش چسبیدند و به او خوشامد گفتند. چون مامان 🐰ِ همیشه همین حرفو به بابا🐰 می گفت:« خوش اومدین آقا🐰، صفا آوردین، خسته نباشید»(حفظ جایگاه اقتدار پدر و آموختن ادب به کودکان» آقا 🐰 که خواست گلی را که مثل هرروز برای مامان 🐰 آورده بود، به مامان 🐰 تقدیم کنه(حفظ جایگاه توجه و محبت مادر) خرگوش کوچولوی ته تغاری خودشو چسبوند به پای بابا و بالا و پائین پرید و خواست که بابا🐰ِ گل را به او بدهد تا خودش اونو به مامان بده و ته تغاری همین کارو کرد و گل را بدو بدو داد به مامان 🐰، مامان 🐰 هم با احساس تمام، گل را بو کرد و گفت:«به به! چه بوی خوشی آقا🐰، ممنونم، شماخودتون گلید‌!»( روحیه ی شکرگزاری و همچنان حفظ اقتدار پدر ) بعد هم مامان 🐰 گل را توی یه لیوان آب و سرسفره گذاشت(برای بابا 🐰 خیلی مهم بود) و بابا و بچه ها را دعوت کرد که سر سفره بشینن و غذاشونو میل کنند. از سفره آرائی، تزئین غذای بچه ها و خوشمزگی غذا هم که دیگه هیچی نگم!😍 آخر سفره، آقا🐰ِ درحالیکه چیزی نمونده بود انگشتاشم‌ بخوره😅ملچ و ملوچ‌ کنان گفت: «به به! چه غذای خوشمزه ای، واااقعا غذای مامان یه چیز دیگه است، ممنون خانم 🐰ِ، دستتون درد نکنه!»(روحیه ی شکرگزاری و حفظ جایگاه توجه و محبت مادر) حتی اگه غذای مامان 🐰 به هر دلیلی خوب نمی شد🤕😢باز بابا🐰 غذارا با اشتها می خورد و تشکر می کرد. همین جا بود که همهمه ای از تشکر گفتن های بچه ها به راه افتاد و همگی از مامان بخاطر غذای خوشمزه اش قدردانی کردند👏👏👏 مامان🐰 هم با مهربانی گفت:«خواهش می کنم آقا🐰، نوش جونتون گُلای مامان، گوشت بشه به تنتون🤗 وقتی همه غذاشونو خوردن، مامان🐰ِدست به کارِ جمع کردن سفره شد. یه دفعه آقا🐰ِ که زودتر از همه از سرسفره کنار رفته بود، برگشت و گفت:« شما دست نزنید مامان🐰ِ، از این جا به بعدش نوبت منه، شما بفرمائید استراحت کنید»(باز هم روحیه ی شکرگذاری و حفظ جایگاه محبت و توجه به مادر و همچنین تقویت حس همکاری و مسئولیت پذیری در بچه ها) و شروع کرد ظرف ها را از باقی مونده ی غذاها تمییز کرد و آماده کرد تا ببرِ و داخل سینک ظرفشوئی بذارِ. همین جا بود که باز بچه ها پای بابا را چسبیدن که اونها هم کمک بدن. مامان🐰ِ هم یه زیرانداز روی زمین انداخت و اجازه داد بچه ها توی شستن چند تا ظرف کوچیک به باباشون کمک کنند. بعد از اون هم بابا🐰ِ به مامان🐰ِ گفت:« خانم جان، اگر کاری ندارید من یک ساعتی استراحت کنم، کمی خسته ام😅»مامان🐰ِ گفت:«اختیار دارید آقا، اجازه ی ما هم دست شماست، بفرمائید، ممنونم بابت شستن ظرف ها🌹🙂» و بعد هم مامان🐰ِ بچه ها را به اتاقشون برد تا بخوابونتشون و با سرصداشون بابا🐰ِ را اذیت نکنند. اینم از نمایش. شاید بگین که این همون اتفاقات ساده ای هست که برای همه هر روز تکرار می شده!🤔 بله، واقعا همینطور هست، لازم نیست از صبح تا شب خودمون را ملزم کنیم نمایشی اجراکنیم و بچه ها را ملزم کنیم، بشینن، ببینن.«گر چه بودنش هم خوب و لازم هست» در واقع تمام کارهای ما از صبح تا شب خودشیه نمایشه که بچه ها با تمام وجود می بینن و این نمایش واقعی اثرقوی خودش را خواه ناخواه خواهد گذاشت. پس مراقب باشیم در این نمایش هرروزه ی چندساعته،چه می گوئیم و چه کارهائی انجام می دهیم.😉 ╭┅──🏴—🏴—🏴——┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──🏴—🏴—🏴——┅╯ ┄━━•●❥-☀️🌼☀️-❥●•━━┄
┄┄┅✧🌜•◦❈ ﷽ ❈•◦🌛✧┅┄┄ فرزندم خیلی به نمایش دادن علاقه دارد. 😍 به همین خاطر تصمیم گرفتم عروسک سگ قصه اش را با کمک بازیافتنی ها به کمک خودش درست کنم. 😎🤩 علاقه بسیار زیادی به این کار نشان داد. پس شروع به کار کردیم.👍 از درب بطری، یه بطری و نخ کاموا و مقوا رنگی استفاده کردیم. 👌👏 آخر کار هم باهاش کلی بازی کرد و نمایش داد. ☺️😍😘 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ┄┄┅✧🌜•◦❈☀️❈•◦🌛✧┅┄┄
┄━━•●❥-🌹﷽🌹-❥●•━━┄ امروز پسر کوچولو برامون یه نمایش ترتیب داد.😘 تو درست کردن عروسک ها هم خیلی تلاش کرد.👏👏👏 درست کردنشون، خیلی راحته😌 وسایل مورد نیازش هم ... 🦋تکه های مقوا یا کارتون 🦋چوب نازک درخت یا خلال دندون 🦋مدادشمعی، مدادرنگی یا ماژیک هم برای رنگ آمیزی برای سرعروسک ها به مقوا برش های دایره ای می زنیم. برای بدنشون برش های مستطیلی(برای آقایون) و شکل دامن(برای خانوم ها) برش کاری و رنگ‌آمیزی را کوچولو انجام داد، به سلیقه ی خودش.👦😌 بعد دست و پا و گردن عروسک ها را هم که همون خلال دندون هاهستن، پشت کار می چسبونیم، طوری که قسمتی از اون بیرون کار قرار بگیره☺️ خلاصه عروسک هامون آماده شدند. هر کدوم یه نقش برداشتیم و با هم نمایش بازی کردیم.👏👏 کوچولو سعی می کرد، صداشو تغییر بده😅 یه خورده سرماخورده🤧 بابا گفت: «عه! چرا صدای شما گرفته؟!» _چون سرما خوردم😷🤒 _چرا سرما خوردی پسرم؟🤔 _فک کنم چون بستنی خوردم🤭 _حیف شد! اگه سرمانخورده بودی، صدات کلی به نمایشمون خوشحالی می داد😍 _باباجون، دمنوش می خورم، زودی خوب می شم🙂 _ان‌ شاالله پسرم🧔 _باباجون دیگه بستنی نخریاااا🙃 من و بابای کوچولو😁😅 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ┄━━━•●❥-🌹❀🌹-❥●•━━━┄
┄━━•●❥-☀️﷽☀️-❥●•━━┄ نمایش غذاهای مفید و مضر😍 برای اجرای نمایش به یک مقوا نیاز داریم.😊 شکل خوراکی های مد نظرتون رو روی مقوا نقاشی می‌کنید.👩‍🎨 فقط بخش دهانش رو یکم کشیده تر می‌کشید تا به شکل یک مستطیل بزرگ در بیاد و بعد هم نقاشی‌تون رو به دلخواه رنگ می‌کنید.🤗 می‌تونید موقع رنگ کردن از فرزندان دلبندتون هم کمک بگیرید☺️👌 بعد نقاشی‌ها رو برش می‌زنید و پشت بخش دهانش دوتا کاغذ کوچیک مستطیلی رو مثل شکل بالا چسب می زنید👆🏻🧫 این بخش برای قرار دادن انگشت شصت و اشاره‌تون هست تا به وسیله این دوتا انگشت بتونید دهان کاردستی تون رو باز و بسته کنید و از زبون اون‌ها صحبت کنید😳😍 دختر گلی ما خیلی به چیپس و پفیلا علاقه داره و برای همین غلبه صفرا گرفته🤦🏻‍♀😢 منم برای درمانش باید اصلاح تغذیه انجام می‌دادم و مصرف چیپس رو ممنوع می‌کردم.👌 برای همین به ذهنم رسید از روش نمایش استفاده کنم.😌 یک ظرف چیپس بد اخلاق کشیدم که اخم کرده و می‌خواد بچه ها رو مریض کنه.😱 ولی یک کاهو ی دلسوز و مهربونم کشیدم که می‌خواد حال بچه ها رو خوب کنه.🥬🥰 بعد هم یه قصه براشون طراحی کردم.😊 که کاهو از خواص خودش می‌گفت و اینکه چه قدر دلش می‌خواد دخترم اونو بخوره و حالش خوب بشه😍👍👏👏 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ┄━━•●❥-☀️🌼☀️-❥●•━━┄
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❀ೋ❀💕═ ﷽ ═💕❀ೋ❀ نمایش بازی🎭 اینم ی بازی واسه سرگرمی نی‌نی عسلی و پرورش خلاقیت آجی بزرگه😍 بازی به این صورت هست که آجی بزرگه چند تا عروسک انتخاب می‌کنه و مامان ی موضوع بهش میگه😊 مثلا👈 در مورد راستگویی، غذای خوب خوردن و... ناز ناز ما باید قصه‌ای رو با اون عروسکا نمایش بازی کنه😘 در حین نمایش هم میشه درنقش عروسکا با نی‌نی عسلی هم حرف بزنه👌👏 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ❀ೋ❀💕══💕❀ೋ❀
❀ೋ❀💕═ ﷽ ═💕❀ೋ❀ عروسک گردانی😍 امشب خیلی فکر می‌کردم که چی بازی کنیم با بچه هام؟🤔 که یهو این بازی به ذهنم اومد😇 بابا و آجی کوچولو تماشاچی شدن / من و داداشی هم عروسک گردانی می‌کردیم😍🤩 وای اگه بدونید دختر نازنازی مون چه ذوقی کرده بود که میدید عروسک‌ها تکون میخورن و حرف میزنن😃 داداشی هم که عاششق نمایش و داستانه😌 این عروسک دختر قصه‌مون مریض شده بود و رفت پیش آقای دکتر خرگوش و...☺️ گفت که چیزهای مضر خورده که مریض شده و...😢😊 😢 😢 آقای دکتر خرگوش هم کلی چیزای طبیعی و خوب و مفید براش تجویز کرد😍 خیلی چیزها رو میشه با این شخصیت سازی ها آموزش داد👌👌 نامحسوس ولی تاثیرگزار😉 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀