#آیههاینور
مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ لَهَا
هر رحمتى را كه خدا براى مردم گشايد بازدارنده اى براى آن نيست.
فاطر/٢
🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
✨✨✨✨✨✨✨
🆔https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
🌸 اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت مقدس و نورانی قطب عالم امکان، حضرت بقیه الله الاعظم روحی و ارواحنا فداء و حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
🌸 السَّلامُ علیکَ یا مولا یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی ادرکنی-اللهم عجل لولیک الفرج
🌸 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللّٰهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، وَلَا جَعَلَهُ اللّٰهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيارَتِكُمْ، السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ أَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلَىٰ أَصْحابِ الْحُسَيْنِ
🌸 دعایی که بر طبق روایت امام صادق علیه السلام در زمان غیبت امام زمان علیه السلام بایستی خوانده شود(اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ، ضَلَلْتُ عَنْ دينى)
🌸 امام صادق(علیهالسلام) فرمود: به همین زودی به شما شبههای میرسد، پس میمانید بدون نشانه و راهنما و پیشوای هدایتگر ، و در آن شبهه نجات نمییابد مگر کسیکه دعای غریق را بخواند، گفتم: دعای غریق چگونه است؟ فرمود: میگویی{يَا اللّٰهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ، يَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَىٰ دِينِكَ}
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
💫روزتان را اینگونه آغاز کنید💫
*🍀 بسم الله الرحمن الرحیم 🍀*
*بِسْمِ اللّهِ النُّور✨ِ بِسْمِ اللّهِ نُورِ النُّورِ✨ بِسْمِ اللّهِ نُورٌ عَلى نُورٍ ✨بِسْمِ اللّهِ الَّذى هُوَ مُدَبِّرُ الاُْمُور✨ِ بِسْمِ اللّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِن َْالنُّورِ✨ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّور✨ِ وَاَنْزَلَ النُّورَ عَلىَ الطُّورِ✨ فى كِتابٍ مَسْطُور✨ٍ فى رَقٍّ مَنْشُورٍ✨ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ✨ عَلى نَبِي مَحْبُورٍ✨ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ ✨وَبِالْفَخْرِ مَشْهُور✨ٌ وَعَلَى السَّرّاَّءِ وَالضَّرّاَّءِ مَشْكُورٌ ✨وَصَلَّى اللّهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين✨✨
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @Beit_al_Shohada
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨🥀أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج🥀✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢خواص ذکر لا اله الا الله الملک الحق المبین چیست؟
رسول خدا ص فرمود هر کس مقید باشه روزی صد بار این ذکر بخواند فقیر نمیشه و قبر هم محل وحشت نخواهد بود.
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @Beit_al_Shohada
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨🥀أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج🥀✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🔅ختم حدیث کسا
🎤استاد عالی
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @Beit_al_Shohada
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨🥀أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج🥀✨
دانستنی هایی از قرآن
🌸خدا چه کسانی را دوست دارد❓
👌البته که خدا همه بندگانش را دوست دارد ولی برخی را بیشتر👇
🌸نیکوکاران:
«اِنّ اللهَ یُحِبُّ المُحسِنِینَ» بقره/195
🌸توبه کنندگان:
«اِنّ اللهَ یُحِبُّ التّوابینَ» بقره/ 222
🌸صابران:
«وَ اللهُ یُحِبّ الصّابِرینَ» آلعمران/ 146
🌸توکل کنندگان:
«اِنّ اللهَ یُحِبُّ المُتِوَکّلِینَ» آلعمران/159
🌸پرهیزکاران:
«اِنّ اللهَ یُحِبُّ المُتَّقِینَ» توبه/4
🌸پاکان:
«اِنّ اللهَ یُحِبُّ المُطَهّرِینَ» توبه/108
🌸عدالت پیشگان:
اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُقسِطِینَ» مائده/42، حجرات/9، ممتحنه/8
🌸مجاهدان:
«اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الّذینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِه» صف/64
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @Beit_al_Shohada
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨🥀أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج🥀✨
💥کم حرف زدن
🌟آقا امیرالمؤمنین علیہالسلام:
🧨هرکس بداند که نسبت به سخن گفتنش هم مورد بازخواست قرار خواهد گرفت، پس سخن را کوتاه کند.
📚غررالحکم، ج۵، ص۲۳۲
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @Beit_al_Shohada
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨🥀أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج🥀✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه
🔅فضیلت محبّت به خانواده
🔺کمک به همسر، بهتر از عبادت هزار سال
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @Beit_al_Shohada
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨🥀أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج🥀✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ۷۰ گناه کبیره ۲۰ تاش برای زبانه
🎤 استاد عالی
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @Beit_al_Shohada
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨🥀أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج🥀✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 افزایش حضور شیاطین جن و شیاطین اِنس در زمین ❗️
علامت واضح آخرالزمان !
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @Beit_al_Shohada
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨🥀أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج🥀✨
💠 حاجت روایی با تسبیحات حضرت زهرا(س)
آیت الله العظمی محمد علی اراکی:
هنگامی که مشکلی برایم پیش می آید یک مرتبه تسبیح حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها را می خوانم
سپس صلوت بر محمد و آل محمد می فرستم و
این عمل را به ارواح مطهر چهارده معصوم هدیه می کنم و
می بینم که مشکل به راحتی حل می شود.
♦️البته بیشتر اکثر اوقات در مشکلات علمی این عمل را انجام می دهم♦️
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @Beit_al_Shohada
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨🥀أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج🥀✨
مدافعان حرم ولایت
رمان واقعی #تجسم_شیطان #قسمت_سی_هشتم 🎬: روح الله از بس کتک خورده بود و گریه کرده بود،بی حال گوشهٔ ا
رمان واقعی
#تجسم_شیطان
#قسمت_سی_نهم 🎬:
همانطور که روح الله محو صحنهٔ پیش رو بود، در خانه را زدند.
روح الله نگاهی به در کرد، یعنی کی میتوانست باشه؟! وقت آمدن پدرش بود اما پدر کلید داشت..
فتانه هنوز متوجه روح الله نشده بود، روح الله خود را داخل خانه انداخت و پشت در هال پناه گرفت و از لای درز در که در حیاط مشخص بود، خیره به در حیاط شد.
فتانه دسته ای کاغذ داخل حلب ریخت ،یعنی آخرین برگ های دفتر را داخل آتش سوزاند و خنده کنان به سمت در رفت، در را باز کرد و از پشت در قد کوتاه عاطفه نمایان شد.
روح الله خوب نگاه کرد، درست میدید عاطفه درحالیکه کیف کوله ای آبی رنگ نویی در دست داشت پشت در بود، چقدر کیف آشنا بود، درسته خودشه، همون کیفی هست که از پشت شیشه مغازه آقا رحمت، هر روز به روح الله چشمک میزد و او خیلی دوست داشت که این کیف را داشته باشد...ناگهان فکری به ذهنش رسید، درسته، حتما اینم کادوی مادرش هست، وای نباید میگذاشت به دست فتانه برسد، پس روح الله با سرعت بیرون دوید، خودش را به درخانه رساند، انگار مادربزرگ با عاطفه آمده بود او را رسانده بود و سرکوچه منتظر برگشت عاطفه بود، روح الله کاملا میفهمید که مادربزرگ هم از فتانه میترسد، چون این زن بد دهن و بدجنس، ادب نداشت و احترام هیچ کس را نگه نمی داشت.
عاطفه تا چشمش به روح الله افتاد گفت: سلام داداشی، اینو..اینو..
روح الله کیف را به طرف عاطفه هل داد و گفت: نه من اینو نمی خوام، ببرش خونه مادربزرگ ، مال تو باشه..
فتانه با مهربانی که از او بعید بود به عاطفه گفت: بیا تو عزیزم، بیا با سعید بازی کن..عاطفه که انگار از برخورد فتانه تعجب کرده بود با چشمهایی گشاد گفت: من واقعا بیام با سعید بازی کنم؟! اجازه میدی؟!
فتانه لبخندی که اصلا به او نمی آمد زد و گفت: آره عزیزم چرا که نه..
عاطفه خنده بلندی کرد و گفت: پس صبر کنید من برم عروسکم را از مامان بزرگ که سر کوچه هست بگیرم و بیارم..
روح الله با نگاهش به عاطفه اخطار می داد که داخل خانه نیاید، چون حس خوبی از این مهربانی فتانه نداشت، اما عاطفه بچه بود و معنای نگاه روح الله را نمی فهمید
عاطفه کیف را به سمت روح الله داد و گفت: اینو مامان برات گرفته، بگیرش تا من برگردم
روح الله بار دیگه کیف را توی بغل عاطفه چپاند و گفت: الان میری پیش مادربزرگ، اینم بهش بده نگه داره فهمیدی!!
عاطفه که از لحن روح الله کمی ترسیده بود گفت: باشه و شلنگ زنان از خانه دور شد.
با دور شدن عاطفه، فتانه سیلی محکمی به گوش روح الله زد و گفت: چرا کیف را نگرفتی هااا؟! برا من دم درآوردی؟!
روح الله که صورتش از ضرب سیلی میسوخت دستی به گونه اش کشید و گفت: چرا دفتری مامان مطهره اورده بود سوختی؟ اصلا کفش های نو که برام گرفته بود کجاست؟!
فتانه خم شد و همانطور که ترکه ای از بغل انار میکند فحش رکیکی به مادر او داد و گفت: چند بار بگم اسم این زنیکه... را جلو من نیار، حالا مامان مامان میکنه برا من... و روح الله متوجه شد که قراره چی بشه، سریع از زیر دست فتانه فرار کرد و خودش را به انباری گوشه حیاط رساند.
فتانه چفت پشت در را انداخت و گفت: یه کم تو تاریکی و بین موش و مارمولکها بپلکی بد نیست، ادب میشی و در همین حین در حیاط را زدند و روح الله می دانست که هیچ کس غیر از عاطفه نمی توانست باشد..
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
#کپی_فقط_با_لینک_زیر_و_نام_نویسنده_مورد_رضایت_است.
🆔 @Modafeane_harame_velayat
کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️
رمان واقعی
#تجسم_شیطان
#قسمت_چهلم🎬:
روح الله از گوشهٔ شیشهٔ شکسته انباری روی حیاط را زیر نظر گرفته بود، منتها در حیاط در زاویه دیدش نبود، اما صدای شاد عاطفه که در حیاط پیچید، روح الله متوجه آمدن او شد و زیر لب زمزمه کرد: کاش نمی آمدی..
عاطفه در را بست و در حالیکه به طرف سعید که کنار حلب پر از آتش بود میرفت گفت: سعید بیا بریم بازی کنیم، ببین مامانم چه عروسک قشنگی برام آورده؟!
سعید دستش را دراز کرد تا عروسک چشم آبی که آهنگ قشنگی پخش میکرد را بگیرد و عاطفه هم با اینکه عروسک به جانش بسته بود به طرف سعید داد، دست عاطفه هنوز در هوا معلق بود که فتانه با ترکهٔ تازه انار به جان عاطفه افتاد، خشم تمام وجود فتانه را گرفته بود و همانطور که فحش های رکیکی نثار مطهرهٔ بی نوا می کرد گفت: حالا برای من مامان دار شده، تو که اصلا توی عمرت مادر ندیده بودی حالا چی شده مدام حرف این زنیکه را میزنی؟!
عاطفه همانطور که از درد و سوزش کتک ها به خودش می پیچید گفت: من که کاری نکردم...من سعید را اذیت نکردم، چرا منو میزنی؟!
فتانه ترکه را محکم تر به پشت عاطفه فرود آورد و گفت: زود باش بگو مادرت و داییت به مامان بزرگت چی میگفتن؟! زود بگو درباره من چی میگفتن؟! درباره بابات چی می گفتن؟ زود بگو چه نقشه هایی توی سرشون هست؟
عاطفه همانطور که روی زمین نشسته بود و در خودش میپیچید و تا ترکه ها کمتر به او بخورند میگفت: من نمی دونم، من نفهمیدم چی میگفتن و اصلا هیچی نمی گفتن با زدن این حرف انگار فتانه دیوانه تر از قبل شده بود و علاوه بر ترکه با مشت و لگد هم به جان دخترک بی نوا افتاده بود، روح الله که شاهد همه چی بود، همانطور که گریه می کرد شروع کرد به شوت زدن به در انباری و صدایش را بالا برد، اگر عاطفه را ول نکنی اینقدر به این در میزنم و جیغ میزنم که هم کل شیشه اش بریزه پایین و هم آبروت توی محله بره...
فتانه که آتشی تر از قبل شده بود، عاطفه را رها کرد و به سمت در انباری آمد و همانطور که فحش های زشت میداد چفت در را باز کرد و گفت: چه....خوردی؟؟ ببینم حالا برا من آدم شدی هااا...
روح الله در انباری از داخل باز کرد تا با به خطر انداختن خودش ، خواهرش را از دست کتک های فتانه نجات دهد.
فتانه داخل انباری شد و گوش روح الله را گرفت و همانطور که با یک دست او را بیرون میکشید با دست دیگرش بر سر و صورت طفلک بی نوا میزد.
روح الله به کتک های فتانه توجهی نمی کرد از زیر چشم اطراف را نگاه کرد و وقتی متوجه شد در حیاط باز است و خبری از عاطفه نیست، خیالش راحت شد و نفس راحتی کشید و کمی آنطرف تر سعید درحالیکه با عروسک عاطفه بازی میکرد، را دید.
فتانه روح الله را وسط خانه انداخت و همانطور که با شوت به جانش افتاده بود، دنبال ترکه دیگری بود که بدن او را کبود کند، روح الله بی صدا اشک میریخت و خوشحال بود که خواهرش از کتک خوردن رها شده و در همین حین صدای پدرش در خانه پیچید: ببینم اینجا چه خبره زن؟! این از روح الله و اونم از عاطفه وسط کوچه،چکار به اون طفلک داشتی هاا
فتانه با ورود محمود، روح الله را رها کرد و برای اینکه خودش را موجه جلوه دهد همانطور که روح الله را نشان میداد گفت: حالا همه شون برا من دم درآوردن این نکبت را میبینی رفته برا من سحر و جادو اورده تو خونه، اون زنیکه هدیه میاره برا اینا و نمیفهمه که من باهوش تر از اونم و میفهمم اینا هدیه نیست و همه اش سحر و جادو هست تا زندگی فتانه را بپاشه ...
محمود آه کوتاهی کشید و گفت: روح الله سحر و جادو آورده، اون طفلک بینوا که بعد از مدتها اومده اینجا چه گناهی کرده بود؟
فتانه شانه هایش را بالا انداخت و گفت: این عروسک سارا دختر مهدی هست، اومده میخواست با خودش ببره که سعید نذاشت و...
محمود سری تکان داد و به طرف در هال رفت و روح الله از اینهمه خباثت و دروغگویی فتانه ،عصبانی شده بود، با رفتن پدرش داخل خانه، فتانه هم رفت و روح الله وقت را غنیمت شمرد و بیرون خانه رفت تا ببیند عاطفه کجاست.
داخل کوچه تاریک بود اما خبری از عاطفه نبود، روح الله بی هدف در کوچه های روستا پیش میرفت و طبق عادت همیشگی جلوی مغازه مش رحمت ایستاد،جای کیف آبی رنگی که روح الله همیشه با حسرت نگاهش می کرد خالی بود اما ...اما درست میدید، کفش های چرمی که مامان مطهره آورده بود از پشت شیشه مغازه به او چشمک میزد..
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
#کپی_فقط_با_لینک_زیر_و_نام_نویسنده_مورد_رضایت_است.
🆔 @Modafeane_harame_velayat
کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️
May 11
🕊﷽ 🥀﷽ 🥀﷽ 🕊
♥️بسم ربالشهدا و الصدیقین♥️
🕊💐سلام بر تربت پاک شهدا💐🕊
💌سلام بر انسانهای پاکی که از خون پاک شهدا حمایت و حفاظت می کنند💌
📌هفتمین چله "کانال معنوی
بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت "
💫شروع چله 1402/08/04
✨در این چله 100🌺صلوات، قرائت زیارت عاشورا وسوره یس را 🎁 هدیه میکنیم به چهارده معصوم علیه السلام وشهدای والامقام.🤲
🤍🥀لیست شهدای والامقام🥀🤍
🕊۱- شهید آرمان علی وردی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/10942
🕊۲- شهید مرتضی بصیری پور🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11008
🕊۳- شهید محمود اخلاقی🥀
🕊۴- شهید سید رضا حسینی
🕊۵- شهید محمد حسین فهمیده
🕊۶- شهید منوچهر نصیرالاسلامی
🕊۷- شهید علی اوسط عسگری
🕊۸- شهید سید حمید میرافضلی
🕊۹- شهید محمدعلی حسینی
🕊۱۰- شهید جواد محمدی
🕊۱۱- شهید حسن اکبری
🕊۱۲- شهید دوستعلی رئیسی
🕊۱۳- شهید محمود رادمهر
🕊۱۴- شهید امان الله جزینی
🕊۱۵- شهید علیرضا یاسینی
🕊۱۶- شهید حسین کشتکار
🕊۱۷- شهید غلامرضا مصطفوی
🕊۱۸- شهید محمدعلی رجایی
🕊۱۹- شهید غلامرضا کاظمی
🕊۲۰- شهید علیرضا کریمی
🕊۲۱- شهید جواد عابدی
🕊۲۲- شهید میثم نجفی
🕊۲۳- شهید رجبعلی شعبانی
🕊۲۴- شهید یوسف داورپناه
🕊۲۵- شهید سید علی زنجانی
🕊۲۶- شهید مرتضی هداوند میرزایی
🕊۲۷- شهید علی عسگر یوسفیان
🕊۲۸- شهید محمد علی برزگر
🕊۲۹- شهید محمد حسین خفانی
🕊۳۰- شهید عبدالمطلب اکبری
🕊۳۱- شهید علی روحانی یزدلی
🕊۳۲- شهید غلامعباس عباسی مکوند
🕊۳۳- شهید سیدحسین بنی فاطمه
🕊۳۴- شهید منصور گلبادی نژاد
🕊۳۵- شهید دانیال لیاقتمند
🕊۳۶- شهیده عصمت پورانوری
🕊۳۷-شهید محمد حسین یوسف الهی
🕊۳۸- شهید عبدالمهدی مغفوری
🕊۳۹- شهید غلامرضا لنگری زاده
🕊۴۰- شهید حاج قاسم میر حسینی
🎁کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
💌زنده نگه داشتن نام ویاد شهدا کمتر از شهادت نیست♥️
بسم رب الشـھــ🕊ـــدا🥀 و الصدیقین
✨ششمین چله ی کانال بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
1402/08/06
💫 امروز "شنبه" متعلق است به پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه 🌺
🌷⃟ *صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ
📌 "سومین" روز از چله دور هفتم با 100🌺صـــــلـوات _ زیارت عاشورا 💫و قرائت سـوره یس💫 متوسل میشویم به چـهـارده معصــوم (ع) و شهید امروز "شهید محمود اخلاقی"
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج
شهید امروز: سردار حاج محمود اخلاقی
💐🕊🥀💐🕊🥀💐
تاریخ ولادت: ۱۳۳۵/۱/۲۴
محل ولادت: سمنان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۵/۵
محل شهادت: اسلام آباد غرب
مسئولیت: معاون اطلاعات عملیات لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب
مزار: گلزار شهدای زادگاه
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج
🌤زندگینامه شهید عالیمقام محمود اخلاقی🌤
✨شهید حاج محمود اخلاقی در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۳۵ در سمنان در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود .
پدرش کشاورز بود و او نیز در کارهای کشاورزی به پدر کمک می کرد .
پس از گرفتن دیپلم وارد دانشگاه شد و تا فوق دیپلم در رشته طراحی صنعتی درس خواند .
🔻از سال ۵۲ فعالیت های سیاسی خود را آغاز کرد و با وارد شدن به دانشگاه فعالیت هایش دو چندان شد .
سال ۵۹ ازدواج کرد و از او یک دختر و دو پسر به یادگار مانده است .
بر اثر شجاعت و لیاقت در کارهای نظامی از تک تیراندازی تا فرماندهی واحد اطلاعات عملیات و جانشین فرمانده لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب قم پیش رفت .
معلم ریاضی بود و در جبهه ها علاوه بر فرماندهی به تعلیم درس به دانش آموزان نیز می پرداخت .
🌱خصوصیات منحصر به فرد شهید اخلاقی شامل ۲۰۰ خصوصیت می باشد که در کتاب مدیریت جهادی شهید اخلاقی ' ذکر شده است .
شجاعت ' تیز بینی ' شناخت صحیح از موقعیت ' تصمیم درست و به هنگام و ولایتمداری از ویژگی های بارز ایشان می باشد .
🌷پس از ۹۶ ماه حضور مستمر در جبهه در تاریخ ۷ مرداد ۱۳۶۷ در عملیات مرصاد به دست منافقین کوردل به شهادت رسید و به سوی معبود و یاران خود شتافت .
روحشان شاد و راهشان پررهرو🌹
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج