🕊یادِ شهدا کمتراز #شهادت نیست..
سلام به شما محبان اهلبیت وشهدا🌸
باکسبِ اجازه از آقامون صاحبَ الزمان*عج الله* آغاز میکنیم #دور_سی ام دور قران را🌟
✅به این صورت: #ده_شهید براتون ارسال میشه بهمراه یک جزء قرآن که تا #یک_هفته مهلت دارید جزء قران تون رو به نیابت از ده شهید هدیه کنید به اقاصاحب الزمان*عج*🌹
🕊جهت درخواست ختم قران به این ایدی اعلام کنید👇👇
@Sadatbanyfateme313
👈هریک ازشما عزیزان حتی یک جزء قران سهمش باشه در ثواب #یک_دور_کامل قران شریک هست چون ختم گروهی هست👌
🍃عزیزانی که درخانواده ونزدیکان #شهید دارند اسم شون رو اعلام کنند تا درلیست ختم شهدا ثبت بشه📋
🕊باتشکر ازعزیزانی که در ختم دور #بیست_نهم شرکت کردند انشاالله مشمول دعای اقاصاحب الزمان وشهدا قرار بگیرید...
اجرهمگی باسیدالشهدا...
#پیادهروی_اربعین
در سال 91به پیاده روی اربعین رفتند.در حالی که با کاروان رفته بود می گفت سعی می کردم جدا از گروه حرکت کنم و مداحی گوش می دادم و می گفت آنجایی که پایم درد می گرفت به یاد بچه های امام حسین گریه می کردم😭
هر لحظه خود را در صحنه حرکت کاروان از کربلا به شام می گذاشتم و به یاد امام حسین و اهلش با گریه حرکت می کردم.😭
سال بعد می خواست دو مرتبه عازم #کربلا شود، اما هزینه سفرش را به خانواده ای که نیازمند بودند تقدیم نمود☺️ و همان شب خواب دیده بود در کربلا مشغول زیارت می باشد.✨
شهید مدافع حرم حسین امیدواری
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
#بسم_رب_الحسین رمان: #از_نجف_تا_کربلا✨🌸 نویسنده: #رضوان_میم #قسمت_سوم امروز را این چنین نوشتم که:
#بسم_رب_الحسین
#از_نجف_تا_کربلا✨🌸
نویسنده: #رضوان_میم
#قسمت_چهارم
امروزم را نوشتم:
در کوی ما شکسته دلی میخرند و بس
بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است
بعد از رفتن استاد میزهامون رو گوشه ای از کلاس گرد کردیم و شروع کردیم به صحبت کردن.زینب حالش خوب شده بود.خوب خوب💛.چرا مریض باشه؟درمانش را پیدا کرده بود دیگر.اینکه می گویم درمان یعنی معجزه.
دیروز وقتی به خونه زینب رسیدم مامانش داشت گریه می کرد.گفت:
-بچم از دیشب تبش پایین نمیاد که بالا میره.شده کوره آتشین.🔥
یه ذره که دلداریش دادم رفتم سمت اتاق زینب.نباید وقت تلف می کردم.در اتاق رو باز کردم و دیدم زینب دمر افتاده روی تختش و داره زار زار گریه می کنه.😭
برش که گردوندن صورت قشنگش سرخ سرخ بود.دست هام که دست هاشو گرفته بود داغ داغ شده بود.بهش گفتم:
-چه می کنی با خودت دختر.
با بغض گفت:
—رضوان خواهر دارم میسوزم😞.
بهش گفتم:می ترسی بسوزی؟
_نه فقط...
-دلشکسته که باشی خود خدا سرنوشتت رو میسازه
بعد با خنده بهش گفتم:
-بسه دختر پاشو خودت و جمع کن بریم دانشگاه بدو.😁🏃♀
—نه من نمیام.
مجبور شدم خبر رو بهش بگم تا راضی بشه و بیاد.وقتی بهش گفتم یهو عین برق گرفته ها پاشد سر جاش نشست.چه جوری بگم که عرض سی ثانیه سرخی صورتش رفت و زرد شد.دست هاش یخ کردم.منم که خندم گرفته بود😂 از این تغییر ناگهانیش سریع بلندش کردم و مجبورش کردم لباس هاشو بپوشه.هیچی نمی گفت.لام تا کام هیچ🤐.فقط وقتی داشت چادرشو سرش می کرد صورتش خیس از اشک بود.از در خونه که میرفتیم بیرون یکی این گریه می کرد یکی مامانش.خلاصه مجلس زاری داشتیم.😞
صدای خنده بچه ها که رفت بالا از فکر بیرون اومدم و دیدم زینب داره با خنده یک خاطره تعریف می کنه.دیدید گفتم.یعنی ذکر حال اون موقع زینب چیزی جز این شعر یادم نمی انداخت:
تنها به شوق کرب و بلا می کشم نفس
دنیای بی حسین به دردم نمی خورد.🍃
با نرگس و زینب از کلاس بیرون اومدیم به سمت خونه هامون راه افتادیم.هممون توی حال خودمون بودیم.نرگس توی همون حالی که بود گفت:
-بچه ها می ترسم به کربلا نرسم😔.می ترسم بمیرم از فرط این هیجان.
زینب دستش رو گرفت و گفت:
-نفس بکش نرگس.به خدا بوی سیب میاد.به خدا همه جا بوی سیب پیچیده.💔
امروز را نوشتم:
من از آغاز در خاکم نمی از عشق می دیدم
مرا می ساختند ای کاش از آب و گلی دیگر
🍃🌱
عشق کاریست که تنها از سینه سوخته های محبت و دود چراغ خورده های معرفت بر می اید.عشق،یک بسیجی تنها در یک میدان مین است.✨
حال من حال جوانیست که یک ماه تمام
در پی کسب جواز حرمت پیر شده....
پايان قسمت چهارم
#کپی_با_صلوات🌸
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌹سلام به همراهان کانال مدافعان حرم✋🏼 ✨به فکرمون رسیده که اربعین امسال با کمک همدیگه، تعدادی از اعضا
شب اول قبر
شب وحشت وتنهایی
شبی که هیچکی نیست به فریادت برسه💔
توی اون تنهایی و تاریکی یهو یه بوی خوش سیب به مشامت میرسه
تواون لحظه بی کسی میبینی یه اقای سبزپوش میاد پیشت
دلت قرص میشه☝️🏼
اما سوال پیش میاد که این اقا کیه؟
یکدفعه صدایی میشنوی:
من حسینِ بنِ علی هستم✋🏼
امشب خودم میشم پناهت
امشب خودم میشم شفیعت✨
امشب خودم به فریادت میرسم..
دوستانی که در راه اقا امام حسین کمک مالی میکنند برای راهی کردن یکی از عزیزان کانال به #کربلای_معلیٰ بهشون میگم احسنت🌹خوش به سعادت تون بدونید شب اول قبر تنها نیستید و خود ارباب میاد سراغتون ...
بدونید دعای سیدالشهدا واقا صاحب الزمان بدرقه راهتون شده..✨
+رفقا این همه پول شارژ وچیپس وپفک و... میدیم😉 بیایم این بار پولمون حتی پنج هزارتومن رو نذر سیدالشهدا کنیم.😊❤️
بنیابت از شهدا وامام زمان کمک کن✋🏼
امام حسین خیلی زحمت مارو کشیده😔
✨اینجاست که یک ادم مُدعی از یک ادم عاشق جدا میشه✨
منتظر کمکهاتون برای #قرعهکشی_کربلا هستیم👆👆👆
هر چقدر در توانتون هست.🌹
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ شهیدمدافع حرم حمید محمدرضایی🌹 #ایام_شهادت هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها)
جمع کل صلوات:
🌹20,462🌹
انشاءالله همگی حاجت روا بشین❤
التماس دعا🙏
گفتم: دارم از استرس میمیرم😞 گفت: یہ ذڪر بهت میگم هر بار گیر ڪردی بگو، من خیلی قبولش دارم: گرهیڪار ِمنم همین باز ڪرد💔 (آخہ خودشم بہ سختـی اجازهی خروج گرفت) گفتم: باشہ داداش بگو، گفت: تسبیح داری؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی بالرقیہ سلام الله علیها"...
حتمـا سہ سـالہی ارباب نظر میڪنہ، منتظرتم و قطع ڪردم
چشممو بستم شروع ڪردم:
الهی بالرقیہ سلاماللهعلیها
الهی بالرقیہ سلاماللهعلیها...✨
۱۰تا نگفتم ڪہ یهو گفتن: این پنج نفـر آخرین لیستہ، بقیہاش فـردا‼️، توجہ نڪردم همینجور ذڪر میگفتم ڪہ یهو اسمم رو خوندن، بغضم ترڪید با گریہ رفتم سمت خونہ حاضرشم، وقتی حسین رو دیدم گفتم: درستشد😭، اشڪ تو چشمش حلقہ زد و گفت: "الهی بالرقیہ سلام الله علیها"...
#شهید_حسین_معزغلامـی 🌺
@Modafeaneharaam
❁﷽❁
شهیدی که هم مانند عمه زینب، اسیر شد.💔
هم مانند امام حسین (ع) سرش را بریدند...😭
هم مانند حضرت ابوالفضل (ع) دستش را بریدند😭
هم مانند علی اکبر حسین (ع) ارباً اربا شد...😭😭💔
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم👇👇
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️کار خوب پلیس
کار خوبی که #مدافعان_وطن برای فرزندان شهید انجام دادند🌸
فرزندان شهدای لشکر تیپ #فاطمیون امسال با همراهی پلیس به مدرسه رفتند💔
@Modafeaneharaam
دروغ است اگر بگویم نماز شبش ترک نمیشد. اگر بیدار می شد میخواند🌸.ولی مقید بود که سه وعده نماز را در مسجد و به جماعت بخواند👌. بعد از نماز صبح همیشه حدود بیست دیقه می نشست به دعا خواندن.حالا چه میخواند نمی دانم!
برنامه ریزی کردیم بعد از نماز صبح برویم ورزش نه به نیت سلامتی جسم و روح ابدا. دوتایی با دمپایی دور محوطه می دویدیم🏃فقط و فقط برای امادگی سوریه.توی همین دویدن ها چند دفعه به زبان اورد که سر باید برای حضرت زینب (س)از تن جدا شود!💔
خیلی پیگیر بود که تانک را یاد بگیرد .دنبال جزوه راه می افتاد توی مرکز اموزش وکتابخانه.از لحاظ علمی جزو نفرات اول بود🙂.با این که تازه وارد سپاه شده بود و نه به بار بود نه به دار.مدام میگفت:اگر چیزی یاد نگیریم توی سوریه لنگ می مونیم.
برای رزمایش به بیابان های شیراز رفته بودیم.فهمیدم روزه است.توپیدم :بدو بدو چرا امروز?از پا می افتی!خندید:نه طوری نیست☺️.چون ارشد دوره بودم تک تک نیروها را زیر نظر داشتم.باید به نوبت می رفتند کلمن اب را پر می کردند و برمی گردد.
ارادت خاصی به شاهچراغ داشت😇تا وقت خالی گیر می اورد شیک و پیک می کرد که برویم زیارت. پنج شنبه ها هم می خواست به هر قیمتی شده مرخصی بگیرد برود خانه🏢. یک بار از اصفهان کورس کورس ماشین سوار🚗 شدیم تا نجف اباد. ندیده بودم کسی بتواند این قدر سر کرایه تاکسی چانه بزند.
یکی از راننده ها به محسن گفت :قربون اون تارهای سبیلت برم ولمون کن😕
میگفت :اخه بابای خودم تاکسیرانه!نرخ کرایه دستمه.
#شهید_بیسر
#شهید_محسن_حججی🌹
@Modafeaneharaam
مداح بود.🎤
تمام روضهها را از بَر بود.
انگار قسمت بود که همه روضه را از بر باشد؛ روزی به کارش میآمد!
مخصوصا روضه علی اکبر(ع)
مخصوصا اربا اربا💔
مخصوصا کمر خمیده
مخصوصا عبا و تن چاک چاک
ماشین که منفجر شد، همه مات و مبهوت مانده بودند.😧
همین دو دقیقهی قبل #روحالله به رویشان لبخند زده و گفته بود:
«اگر خدا بخواد همینجا، همین جلوی مقر شهادت رو روزیم میکنه»🕊
حالا چطور میتوانستند باور کنند ماشینی که جلوی چشمانشان میسوزد، قتلگاه رفقایشان است؟!
صدایش که از شدت بغض دورگه شده بود را در گلو انداخت و فریاد زد:
«خودتون رو جمع و جور کنید! همه ما عاشق شهادتیم...»🌱
روضهها به کمکش آمدند. انگار یکی یکی جلوی چشمانش رژه میرفتید.
رفت داخل مقر و دو تا پتو آورد!
پهن کرد روی زمین تا گلهای پرپر اش را جمع کند.😔
خب! #فرمانده بود.
غیرتش اجازه نمیداد کسی جز خودش سربازانش را جمع کند.
گلهایش را که از روی زمین جمع کرد هر کدام را بغل کرد. آنها را بویید و بوسید.😭
زیر گوششان نجوایی کرد که نکند ما را فراموش کنید!
اما...
اما، امان از آن لحظهای که میخواست برخیزد!
باز هم روضه:
« الان انکسر ظهری... اکنون کمرم شکست»😭
کمرش خم شده بود.
دیگر نمیتوانست راست بایستد.
چقدر حالا روضهها را بیشتر درک میکرد.
۳ روز بیشتر طاقت نیاورد.
پر کشید سوی شهیدان... سوی سالار شهیدان...
#شهید_مدافع_حرم
محمدحسین محمدخانی🌺
@Mdafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
#بسم_رب_الحسین #از_نجف_تا_کربلا✨🌸 نویسنده: #رضوان_میم #قسمت_چهارم امروزم را نوشتم: در کوی ما شکسته
#بسم_رب_الحسین
رمان: #از_نجف_تا_کربلا✨🌸
نویسنده: #رضوان_میم
#قسمت_پنجم
📱گوشی تلفن رو برداشتم و زنگ زدم نرگس.
-الو سلام نرگس جون خوبی؟
—ممنون عزیز خوبم.
-ببین نرگس من چی بردارم؟وا استرس دارم.دوروز فقط مونده دارم دق می کنم.😫
—چته دختر تو؟؟؟ببین رضوان جان چیز زیادی برندار چون خودمون باید وسایل رو بیاریم کم بیار.لوازم واجب رو.✔️
بعد از اینکه یه ذره دیگه حرف زدیم گوشی تلفن رو قطع کردم و رفتم سروقت کشو لباس ها و کوله پشتی ام.پشت کوله پشتی به عربی نوشته بود:به سوی راه حسین.🌱
با خودم گفتم:کربلا به رفتن نیست به شدن است.اگر رفتنی بود که شمر هم کربلایی بود...☝️
و امروز هم گذشت و فردا شد...
موبایلم رو برداشتم و به همه دوست و فامیل پیام دادم که حلال کنید✋ و این ها منم عازم شدم.همین طور که داشتم لیست مخاطبینم رو زیر و رو می کردم اسم دوست دوران دبیرستانم رو دیدم که یک ماهی میشد ازش بی خبر بودم.بهش پیام دادم.به سی ثانیه نکشید که بهم زنگ زد.گوشی رو جواب دادم:
-به به خانوم گلی.دیگه ماهم رفتنی شدیم خواهر.حلالمو....
هنوز حرفم تموم نشده بود که هق هق گریه اش حرفم رو نصفه گذاشت.😢
-الو.الو نازنین حالت خوبه؟
—ببین رضوان چیزی نگو.فقط رفتی #کربلا، رفتی بین الحرمین رو به حرم حسین بگو نازنین گفت:ارباب جان یک سوال داشتم ازت.من میومدم کربلا خیلی آبروریزی میشد نه⁉️😭😭
این حرفش اتیش به دلم زد.یاد حال خودم افتادم.تلفن قطع شده بود و منم مات و مبهوت.بغضم ترکید و مثل خود نازنین هق هق به گریه افتادم😭.تنها حرفی که می تونستم بین گریه ام بزن این بود:این حسین کیست که جان ها همه پروانه اوست؟✨
توی حال خودم بودم که یک پیامک اومد از طرف نازنین.
-رضوان ببخشید حالم اصلا خوش نیست.دارم شعله ور میشن.همه رفیق هام دارن میرن.تا حالا شده جا بمونی رضوان؟؟😔
نتونستم جوابی بهش بدم.
—نازنین جونم غصه نخور.قسمت باشه میایی ان شالله.
-رضوان تو دیگه آرزو داری؟؟الان که رفتنی شدی؟
نمی خواستم نمک به زخمش بپاشم.نمی خواستم جنونش به امام حسین رو شعله ور تر کنم.ولی باید می نوشتم.یعنی دستم بدون فرمان عقل روی صفحه گوشی حرکت می کرد.مگه میشه اسم حسین بیاد و عقل من کار کنه؟نه فرمان دست دله.فرمان زندگی من از همون اول دست خود حسین بود و هست.
—نه هنوز هم حرفم همونه.آرزو یعنی داشتن یک جفت پای خسته،هشتاد کیلومتر کربلا، #اربعین حسینی...🏴
-رضوان چشم من که لایق دیدار نیستودل من رو ببر پیشش و بیار خواهر.فقط همین.
دیگه توان نداشتم چیزی بهش بگم.ولی دوست دارم امروزم رو شرح حال نازنین بنویسم و مطمئنم روز او هم چنین نوشته شد:
ویزا بلیط کرببلا مال خوب هاست
سهم چو من پیامک هستم به یادت است😔💔
پايان قسمت پنجم
امیدوارم لذت برده باشید
#کپی_با_صلوات🌸
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌹سلام به همراهان کانال مدافعان حرم✋🏼 ✨به فکرمون رسیده که اربعین امسال با کمک همدیگه، تعدادی از اعضا
✨السَلامُ علیك یٰاابٰاعبدالله
🌹اول ازهمه تشکر میکنیم از خیرینِ کانال .ان شاءالله این کمک هزینه ها چراغی بشه در تاریکی شب اول قبرمون و اسم مون جز لیست کاروان مهدی فاطمه باشه✋🏼
✅ دوستان #تاریخ واریز کمک هزینه وقرعهکشی به دلایلی عوض شد... عزیزانی که تمایل به کمک هزینه زائر اقاسیدالشهدا دارند فقط تا✨ #هشت مهر ماه✨زمان دارند...
فقط #سه روز دیگه مونده.... 💥
بیشتر از پونزده هزار نفر عضو کانال هستند نزدیک به سههزار نفر متن رو خوندن اما کمکی که شده خیلی خیلی کمه...😔
اگر نفری هزار تومن هم تا الان کمک کرده بودن خیلیها رو میشد بفرستیم #کربلا💔
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ شهید حمید رجبی مقدم🌹 #ایام_شهادت هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سل
جمع کل صلوات:
🌹34,723🌹
انشاءالله همگی حاجت روا بشین❤
التماس دعا🙏