#حدیث_مهم
حضرت علی میفرمایند:🌺
تمااااام کارهای نیک
و حتی جهاد در راه خدا...🍃
در مقابل امر به معروف و نهی از منکر
به اندازهی آب دهانی در مقابل دریایی پهناور بیش نیست....😳
چقدر جامعه رو اِصالح می کنه...🤗
یک چنین اَجری، یک چُنین ثوابی رو کی از دست میده؟
کدوم آدم عاقلی؟😟
#گوش_به_اهلبیت_باشیم
@Modafeaneharaam
شهيد مدافع حرم موسى جمشيديان به روايت همسر گرامی
🔻هر سفر زیارتی که میرفتم از خدا میخواستم حتی یک ثانیه بعد از آقا موسی نباشم😔. یاد زیارت #جامعه_کبیره که نذرش کردم افتادم. بارها در این دعا میخوانیم بأبي أنت و امي و ..💔 دعای من مستجاب شده بود. جنس گریههایم بعد از #شهادت موسی حسابی فرق کرد.
از ناحیه گردن و پهلو ترکش خورده بود 😔و میشد چهرهاش را دید. هیچ شکی نیست که مصیبت ما در برابر مصیبت آقا اباعبدالله (علیهالسلام) هیچ است. اما وقتی صورتش را دیدم همهاش این جمله #امام_حسین (علیهالسلام) بعد از شهادت حضرت #علیاکبر (علیهالسلام) بر زبانم جاری میشد؛ بعد از تو خاک بر سر این دنیا ...😭😭
🔺اسم من را در گوشیاش پرتو فاطمه ذخیره کرده بود. وقتی پرسیدم چرا؟ گفت: «آخر ما شیعیان شعاعی از نور #حضرت_زهرا (سلامالله علیها) هستیم».✨🌹
@Modafeaneharaam
مادرش نقل می کند: سیدرضا حسینی که دایی محمد حسین بود، سال 1366 به شهادت رسید.😔 ایشان را در امامزاده علی اکبر چیذر دفن کردیم🕌 سال های بعد که پسرخاله ی محمد حسین فوت کرد، تابوت او را به امامزاده برده و اتفاقا کنار قبر دایی اش گذاشته بودند تا مزارش برای دفن آماده شود. محمد حسین آن روز دست روی تابوت پسرخاله اش گذاشته و گفته بود: آقا محسن، از جای من پاشو اینجا جای من است😳
آن موقع همه این کلام را شنیدند اما کسی متوجه نشده بود که منظور پسرم از این حرف چیست. چند سال بعد که محمد حسین در سوریه به شهادت رسید😞او را درست در کنار مزار دایی اش، یعنی همان جا که آن روز اشاره کرده بود، دفن کردند . برای همه عجیب بود که پسرم از همان زمان می دانست که شهید می شود و حتی دفنش را مشخص کرده بود!❤️
شهید مدافع حرم
محمد حسین مرادی🌹
@Modafeaneharaam
🍃🌺 عاشقان حضرت آقا بخوانند 🌺🍃
رهبرمون فرمودند:😊
امر به معروف با زبان بر همه #واجب است و باید انجام دهند....☝️
باز می فرمایند:
🔴بهترین روش امر به معروف(تذکر با زبان)است...
🔴نهی از منکر زبانی جایز و #واجب و وظیفه ی همه هست....
🔴من همین امر به معروف و نهی از منکر ساده ی زبانی را واقعاً یکی از معجزات اسلام می دانم...
نهی از منکر واقعاً معجزه می کند
فقط هم زبانی.
خیلی هم اثر دارد....👌
کتاب آقا رو خوندید؟؟👀
کتاب #واجب_فراموش_شده 😍
@Modafeaneharaam
دفعه آخر قبل از رفتنشون با ما تماس گرفتن و خواهش کردن که برام دعا کنید 😞. تا که برم پیش داداش حسن . و ادامه دادند . چرا بچه هاى مشهد میان و زود #شهادت رو می گیرند⁉️
من هم در جوابشون گفتم بچه هاى مشهد لحظه آخر میرن پابوس امام رئوف و شهادت رو از #امام_رضا علیه السلام میگیرن ❤️
من اصرار کردم بیاین مشهد دل ما براى شما و خانواده تنگ شده . بدون تعلل گفتند چشم . دو روز بعد مشهد بودند . یک هفته اى پیش ما بودن🌺 . ادب و معرفت خاصى داشت روز آخر وقت خداحافظى گفتند آمدم پابوس حضرت و شهادت رو خواستم شما هم برام دعا کنید . تا زود به داداش حسن برسم🕊 . ادب کرد معرفت داشت خدا براى خودش انتخابش کرد . و زود به داداش حسنش رسید.✨
نقل خاطره از: مادر شهید حسن قاسمی🌹
شهید مصطفی صدرزاده🌹
@Modafeaneharaam
4_5994655669444149739.mp3
971.1K
💐سوره مبارکهی واقعه هدیه به جمیع شهدای اسلام💐
🌸 یکی از دوستان شهید محسن اسدی (از شهدای عرفه) نقل میکرد که در خواب محسن را دیدم که میگفت🌸:
هر آیه قرآنی که شما برای شهدا میخوانید در اینجا ثواب یک ختم قرآن را به او میدهند😍 و نوری هم برای خواننده آیات قرآن فرستاده میشود🌱
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
#شھید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_هفدهم 🌺 اسمش "امیر دوست محمدی" بود. رفیق فابریک محسن در دوران دبیرستان.
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_هجدهم
🌸 محسن، میانه ای با مسابقات نداشت .
هیچ شاگردی را برای موفقیت در مسابقات تربیت نکرد. می دانست اگر مسابقات هدف بشوند، دیگر نه قاری ساز بلکه قاری سوزند.
گاهی پیش می آمد که در محفلی ازش می خواستند برای کم کردن روی دیگران بخواند. نمی خواند.
هرچه اصرار می کردند، نمی خواند.☝️
قرائت در نگاهش یک جور پیامبری بود.
🌺 همیشه به آدم هایی فکر می کرد که پای تلاوت او نشسته اند و دارند گوش می دهند.
آن ها دستگاه های شور و حجاز و ... را نمی شناختند. اما قلب هایشان فرق صدای دل و صدای حنجره را تشخیص می داد.
♦️🔸 می خواست شاگردهایش به جای داوران بین المللی به آن آدم ها فکر کنند. به این که چطور قرآن بخوانند تا دل آنها به خدا نزدیک شود.
وقتی نیت قاری، جلب نظر داوران باشد، نمی تواند به بالاتر از سقف مسابقات برود و با ارواح آدم ها رفیق بشود.🌿
قبل از مسابقات بین المللی مالزی، سیزده سال توی هیچ مسابقه ای شرکت نکرده بود.
می خواست چنین نگاهی را در خودش تقویت کند.👌
وقتی تلاوتش در محافل تمام می شد مثل بقیه نمی رفت به اتاق مخصوص قاریان. همان بیرون می ایستاد.
🍃🍂 مردم با اینکه او را از قبل نمی شناختند به سمتش می آمدند. می بوسیدنش و حال و احوال می کردند. بعضی سوال قرآنی می کردند.
محسن مدت ها سرپا می ایستاد و پاسخ می داد.
دانشگاه رضوی داخل حرم است. سمت ِ بستِ طبرسی.
دانشجوها زمان های قرائتش را گرفته بودند و خودشان را می رساندند به مجلسش. 🌸
بعد از قرائتش هم ولش نمی کردند. پا به پایش در مسیر برگشت می آمدند.
مردم عادی به جواد گفته بودند:
_ نمی دونیم چی در قرائت برادرتون هست که اینطور دل آدم رو می کـِشـه!.❤️
ادامه دارد...
@Modafeaneharaam
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_نوزدهم
😍 می رفت به محله های پایین شهر برای تلاوت.
پولی بهش نمی دادند.
این جور کارهایش را به کسی نمی گفت. یک بار که خانواده خبر دار شدند،
💌 وقتی به خانه بر می گشت توی جیبش یک پاکت خالی می گذاشت تا اهل خانه خیال کنند پول گرفته.
مصطفی گفته بود:
_ راه به این درازی! خب بگو برات ماشین بگیرند!
محسن گفته بود:
_ نمی تونن بندگان خدا. خودم می رم.☺️
🍁🍂 وقتی شاگردهایش باخبر شدند محسن سر از آن محلات درآورده، حسابی برزخی شدند. گفتند:
‼️ _ چرا نفر اول مسابقات بین المللی باید بره به جایی که فرق قرائت خوب و بد رو نمی دونن؟! چرا به ما نگفتید که برای تلاوت بریم؟!
⛔️ محسن آب پاکی را روی دستشان ریخت:
_ اونجا که سهله! اگه بگن بیا سر قله قاف قرآن بخون هم می رم !. 🏔
💵 بعد ها می شنیدند محسن به بچه های آن محلات که برای تلاوت حاضر می شدند،
اسکناس های نو هدیه می داده.
🔮 با این که خودش اوضاع مالی مساعدی نداشته،
خانواده ای را زیر پر و بال گرفته بود و به اندازه وسعش ماهیانه مبلغی را به حسابشان واریز می کرد.
🌹بعد از شهادت، وقتی قفل گوشی را شکستند،
پیامک ها نشان می داد که از این دست کارها زیاد می کرده و به کسی نمی گفته ...
ادامه دارد...
@Modafeaneharaam