📹 مستند زیبای #شهید_مدافع_حرم حسین مشتاقی🌹✨
@Modafeaneharaam
°°°
شهادتِ شهید فقط دست خودش است 🌿
°• یکبار خوابی دیده بودم که آن را برای محمودرضا تعریف کردم.من خواب دیده
بودم کهباحاج همت دستدادم وهمدیگر را بغـل کردیم و به او گفتم حاجی دست
مــا را هم بگیر😢😞. منظورم هم از این حرف این بود که باب شهادت را به روی ما هم
باز کنید 💔
که #حــاج_همت دستش را کشید
و گفت: «دست من نیست».
قبل از اینکه این خواب را برای اخوی تعـــــریف کنم،
روی این خواب زیاد فکـــر کرده و بـرای دوستانی هم تعریف کرده بودم.باخـودم میگفتم مگـر میشود⁉️ همه چیز دســت
شهداست و شهـــــدا دستشان بـاز است.
این معمـا برای من حل نمیشد و همیشه
فکر میکردم که تعبیــرش چیست؟ برای محمـودرضـــا که تعریف کردم به راحتی برایم حلش 1کرد. گفت: «شهــادتِ شهیــد
دست هیچکس نیست؛فقط دستخودش است☝️. شهیـــد تا نخــــــواهد شهید شود،
شهید نمیشود.» و در حرفهـایش به مـن فهماند که خـودش هم بخاطر تعلقـــاتش هســـــــت کــه شهیـــــــد نمیشـــــــود...🕊
•|به نقل از برادر شهید|•
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌹
@Modafeaneharaam
#تیر_سه_شعبه_به_قلب_امام❗️
💠 حاج آقا قرائتی : تیر سه شعبه یعنی چه⁉️
تیر سه شعبه یعنی همین گناهانی که ما در کوچه و خیابان انجام میدهیم . یک شعبه اش این است که خودمان گناه کرده ایم😞 یک شعبه اش این است که دیگران راه به گناه انداختیم😓 ، یک شعبه هم قلب #امام_زمان (عج) است که نشانه گرفتیم😭
#حجاب
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی آقا پسر شهید حججی🌹
کلهی دشمنای بابا محسنو داغون میکنم☝️😢
@Modafeaneharaam
ذرهاي به دنيا دلبستگي نداشت☝️ مثل جوانان اول انقلاب بود. خيلي ساكت و كم حرف بود. خندههايش حالت تبسم داشت🙂. در عين حال خيلي احساساتي بود. ميگفت به من دل نبند من آدمي نيستم تا كهولت سن با هم باشيم...🍂
ميگفت من آنقدر در بيابانها و گرماي 60 درجه ميگردم تا شهيد شوم. در مأموريتها در گرماي 60 درجه بيابانها از شدت گرما كلاه حصيريشان ميسوخت😓 ميگفت دنبال چه ميگرديد من از اين بمبها و نارنجكها دست برنميدارم آنقدر ميگردم تا به مرادم «شهادت» برسم☝️
شهیدمدافع حرم اکبر ملکشاهی🌹
#سالروزشهادت🕊
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
#شھید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_سی_وسوم ⚠️ بچه تهران بود.قاری بود. شنیده بود محسن در قرائت کاره ای ن
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_سی_وچهارم
💎 تازه از مسابقات بین المللی برگشته بود.
حالا قاری اول جهان اسلام بود. اما هنوز همان محسن همیشگی بود.
مثل همه سال های پیش در جلسات قرآن نخبگان ماه رمضان شرکت می کرد.
🔮دوست داشت شاگردهایش هم در آنجا حضور داشته باشند و استفاده کنند. گفته بود هرچیز خوبی با زحمت به دست می آید.
برایشان از تلاش های عبدالباسط گفته بود که گاهی برای شنیدن یک تلاوت، بار سفر می بسته و از روستایی به روستای دیگر می رفته.
🎀 جلسات نخبگان بعد از افطار برگزار می شد و گاهی تا دوازده شب طول می کشید.
محسن حواسش به این بود که بعضی از بچه ها از نقاط دوردست شهر آمده اند.
🚘 نمی خواست از آمدن به این محافل خسته و پشیمان بشوند.
همه را با اصرار سوار ماشینش می کرد و راه می افتاد سمت مسیر های مختلفی که به خانه های بچه ها ختم می شد.
📞☎️ وقتی حسابی دیر وقت می شد، مامان مدام تماس می گرفت.
محسن آرامـَش می کرد و یکی یکی بچه ها را جلوی در خانه هایشان پیاده می کرد ...
@Modafeaneharaam
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_سی_وپنجم
🌟💫 یکی از همان شب های دیر وقت ماه رمضان بود.
بچه ها یکی یکی پیاده شده بودند. فقط امید مانده بود.
خانه اش از همه دورتر بود. تازه از مسابقات شرکت کرده بود. رتبه خوبی هم گرفته بود.
🌛💥 حین مسابقات سوال مهمی در ذهن امید شکل گرفته بود.
دیده بود داورانی را که خودشان قاریان مسلطی نبودند.
نمی فهمید چرا از آدمی مثل محسن دعوت نمی شد که برای مسابقات مهم داوری کند.
💎 عدالت و تقوایش به کنار، او حالا قاری اول دنیاست.
رفته بود مالزی و مقامی را گرفته بود که تا نُـه سال به هیچ ایرانی داده نشده بود.
امید به خودش جرأت داد. از محسن پرسید :
🌹_ شما نفر اول مسابقات بین المللی هستی! پس چرا برای داوری مسابقات بزرگ دعوتت نمی کنند؟!
لبخند نرمی روی لب های محسن نشست.
🌾🌵امید می دانست محسن اعل غیبت کردن نیست.
می دید همیشه بساط غیبت را با صلوات بلندی بهم می زند.
محسن درباره چیزهایی که ناراحتش می کردند حرف نمی زد.
🌷 اما امید دوست داشت معلمش برای یک بارهم که شده سفره دلش را باز کند و گله ای اگر دارد به زبان بیاورد.
اما محسن چیزی نگفت. فقط نفس عمیقی کشیــد ...🍂
ادامه دارد...
@Modafeaneharaam
7.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کار جهادی شهید مدافع حرم سعید بیاضی در راه #کربلا✨🌹
امشب پیش ارباب التماس دعا...
@Modafeaneharaam