فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم پسر بقول شما آخوند
وداع آیت الله لطفی کاشانی باپیکرفرزندش(مدافع حرم مهدی لطفی)🌹 درمعراج شهدا (شهادت در حمله هوایی اسرائیل)
شهید مدافع حرم مهدی لطفی نیاسر🌹
#ایام_شهادت 🕊
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ_شهدا✨
🥀کلیپی از فرمانده دلاور جبهه مقاومت پاسدار رشید اسلام شهید مدافع حرم جواد الله کرم
#شهید_جواد_الله_کرم 🌹
#ایام_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
پسرم محمدمهدی تازه به دنیا آمده بود. به خانه پدر رفتم.
یک شب پسرم بی تابی می کرد. گهواره را وسط سالن پذیرایی گذاشتم و شروع کردم به راه رفتن و لالایی خواندن. ولی فایده ای نداشت. عسکر به خانه آمد
. مرا در آن وضع دید. محمدمهدی را گرفت و گفت: شما بروید و بخوابید. گفتم: داداش بچه بی تابی میکند... گفت: ایرادی ندارد شما بروید و استراحت کنید. آن موقع عسکر ۲۰ ساله بود. به اتاق رفتم. چند دقیقه ای گذشت و دیگر صدای گریه بچه نمی آمد. خوب که گوش کردم صدای زیارت عاشورای عسکر را شنیدم. آن شب عسکر در کنار گهواره محمدمهدی با صوتِ دلنشینش، زیارت عاشورا را برای محمدمهدی خواند و او تا صبح راحت خوابید.(راوی خواهرشهید)
✍قسمتی از وصیت شهید:
هر شخصی عهده دار ولایت شد برای ما واجب التعظیم است و وظیفه ما هست که از آن مواظبت کنیم تا به دست صاحب اصلی اش برسد و همه ما را از این منجلاب در بیاورد ان شاءالله.
#شهید عسکر زمانی🌹
#شهدای مدافع حرم
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت 🕊
@Modafeaneharaam
🔸 خبرنگار ژاپنی پرسید:
شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟؟؟
شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمیجنگیم ما برای اسلام میجنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطـــر باشد.
این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین هایش را بالا زد. چند نفر به زبان های مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت #نماز است...
#شهید_علی_اکبر_شیرودی🌷
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
✍ﻭﺻﻴﺖ ﺯﻳﺒﺎﻱ ﺷﻬﻴﺪ:
«بالاخره جنگ هم چیزی است که تمام می شود ولی بعد از جنگ هم ،جهاد هست و جبهه ادامه دارد و آنجایی که انسان وظیفه ی خداییش را انجام بدهد همانجا برایش جبهه است .»
#ﺳﺮﺩاﺭﺷﻬﻴﺪﺣﺎﺝ_ﻣﺤﻤﺪاﺑﺮاﻫﻴﻤﻲ
#ﺷﻬﺪاﻱاﺳﺘﺎﻥﻓﺎﺭﺱ
#شهدای_جزیره_مجنون
#ایام_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
دوستان گفتند چند وقتیست به خاطر اعتقادمان ما را مسخره می کنند
محمد پاسخ داد:
برای آنهایی که اعتقادتان را مسخره می کنند دعا کنید خدا به عشق امام حسین ع دچارشان کند ...
#پاسدارشهید محمد اسلامی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
#قهرمانی_بنام_آرش ✌️
💢سال 92 به نیمه رسیده بود که یک فروند هواپیمای فانتوم به خلبانی شهید «آرش رضایی» در روز اول مهر جهت ماموریت بر فراز خلیج همیشه فارس، از پایگاه هوایی بوشهر به پرواز در آمد اما پس از انجام ماموریت و در مسیر بازگشت، دچار مشکل شد.
شهید آرش رضایی خلبان و کمک خلبان که قصد خروج از جنگنده را نداشتند، هواپیما را تا نزدیکی پایگاه هدایت کردند.
فانتوم در نهایت فرود میآید ولی گویا این اسب سرکش قصد توقف ندارد و به گفته شاهدان، 3 مرتبه از باند خارج شده ولی توسط شهید رضایی به مسیر برگردانده میشود تا آنکه در آخرین خروج، چرخ دچار مشکل شده و هواپیما به تپه ای برخورد میکند و منجر به ایجکت هر دو خلبان میشود.
متاسفانه در در حین ایجکت، چتر شهید رضایی باز نشده و خلبان به شهادت میرسد.
نکته قابل تامل و تحسین برانگیز در این خصوص آن است که خلبان و کمک وی نهایت تلاش را برای حفظ سرمایه ملی به کار گرفتند.یکی از آنان آسمانی شده و دیگری به شدت آسیب میبیند تا فانتوم همچنان قابل تعمیر بماند .
شهید رضایی برای حفظ بیت المال تا آخرین نفس مقاومت کرد و جانش را فدا کرد وسرافراز شد...💔
✍و آیا شما از این قهرمان ملی تاکنون اسمی شنیده اید؟!!
#شهید خلبان آرش رضایی🌹
#شهدای_فارس
#شهادت: 1مهر
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
🔰دختربچه بودم روز عاشورا بود، برای دیدن تعزیه رفته بودیم. رسید به صحنه تیر خوردن گلوی حضرت علی اصغر، احساس می کردم از دستان بازیگر امام حسین خون می چکد. فریاد و گریه ام بلند شد. فریاد می زدم چرا ایستادید، چرا هیچ کس امام حسین را یاری نمی کند، مگر خون جاری را نمی بینید...
خانم های اطراف از شیرین زبانی ام می خندیدند من گریه می کردم.
یکی از آنها گفت اصلا خودت اگر پسر داشتی می فرستادی برای کمک امام حسین، با گریه گفتم آره... می فرستادم.
سال ها بعد پسر بزرگم عبدالرضا و پسر کوچکم عبدالرسول فدایی امام حسین شدند.
🔰پسر بزرگم عبدالرضا 16 سال داشت. در پله های منزل دایی اش نشسته بود و بی اختیار و بی دلیل اشک می ریخت. پرسیدند چی شده!
با گریه گفت می گویم، باور نمی کنید، من دارم جوشش خون حسین را می بینم!
گفتند اینجا کجا کربلا کجا، عاشورا کجا...
گفت اما من از همین جا دارم، جوشش خون حسین را می بینم، خون حسین را که می بینم، توان کنترل اشکم را ندارم و بی اراده من می بارد!!!
🔰آماده می شد به جبهه برود. گفت مادر احتمالا شهید می شوم، یک وقت گریه و زاری نکنی دشمن شاد شود!
پیکر سید عبدالرضا و 11 شهید دیگر عملیات آزاد سازی آبادان را به ساختمان سپاه شیراز آورده بودند. پشت بلندگو من را صدا زدند برای دیدن سید رضا بروم. نرفتم. رفتم کنار بلندگو فریاد زدم؛ من از مادر وهب کمتر نیستم... چیزی را که در راه خدا دادم، حتی نمی خواهم ببینم.
پدرش رفت، تا پیکر سید عبدالرضا را دید، گفت پسرم فدای علی اکبر امام حسین...
#شهیدان سید عبدالرضا سجادیان
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
💢 ماجرای عجیب آخرین روز و شهادت یک شهید استان فارسی 🔻
🔹یکی گفت: امروز تولد رضاست.
اکبر کوثری ، سفره ای آماده کرد و داخل آن چراغ بادی ، فشنگ،کمپوت،کنسرو،آیینه و مقداری میوه گذاشت.گفت :
« رضا جان،من امروز شهید می شوم،میخوام جشن تولد برات بگیرم»
بعد دوربین عکاسی را آورد، جشن خاطره انگیزی شد.
آوای اذان بلندشد. اکبر گفت: «بچه ها من میخوام آخرین نمازم رو به جماعت بخونم.»📿
بعد نماز کاغذ و خودکار برداشت و نامه نوشت.یک ده ریالی را داخل پاکت گذاشت.تا برادرای کوچکش وقتی نامه ی به دستشون میرسه،شکلات بخرن و بخورن.😢
یک روحانی با ضبط صوت به سنگر آمد.مشغول ضبط کردن خاطرات بچه ها شد.
ناگهان خمپاره ای به در سنگر خورد و همه جا پر از گرد و غبار شد.
یه ترکش خورد به سینه اکبر.
رو به قبله نشست و گفت: «السلام علیک یا ابا عبدالله. السلام علیک یا فاطمة الزهرا.السلام علیک یا صاحب الزمان» و آرام پرکشید. 🕊
#شهید_اکبر_کوثری
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
💢یاد شهدای حمله تروریستی حرم حضرت شاهچراغ
💠مجتبی اهل کتاب و کتابخوانی بود. کتاب #چهل_حدیث امام، انسان کاملِ شهید مطهری، گناهان کبیره شهید دستغیب را مدام می خواند و آن را الگوی زندگی خود قرار داده بود. کتاب #صلاة_الخاشعین شهید دستغیب را از بس خوانده بود، دیگر آن کتاب ورق ورق شده بود. هرگاه نکتهای در کتاب میدید علامت میزد و به ما میگفت قسمتهایی را که علامت زدهام را حتما بخوانید. یکی از توصیه های مجتبی، نماز اول وقت با حضور قلب آن هم در مسجد بود. این مراقبه مجتبی موجب شد که اصلا #گناه زبان نداشته باشد. هیچ وقت از او غیبت یا بدگویی نشنیدم.
💠مداومت عجیبی به خواندن #زیارت_عاشورا داشت . از زمانی که مقطع راهنمایی درس میخواند تا موقع شهادت ، یعنی (حدود 30 سال)هر روز زیارت ارباب را می خواند
ارادت عجیبی به امام حسین علیهالسلام داشت، همیشه و هر روز صبح دست به سینه رو به حرم ارباب سلام میداد. دعای مجیر، زیارت جامعهی کبیره، زیارت آل یاسین هم از عادات معنوی خوب مجتبی بود
#شهید مجتبی ندیمی
#شهدای_شاهچراغ
#ایام_شهادت
#شهدای_فارس
@Modafeaneharaam
#سیــره_شهــدا
عید نــوروز بود.برای علی اکبر و برادرش شـلوار نو خریده بودم،دیگر متوجه نـشدم از آن شـلوار استفاده کرد یا نه!
سیـزده عیـد بود ڪه علـی اکبرگفت: بابا شلوارم به دوچرخه گیرکرده و پاره شده، به من پول بده شلوار نو بخرم !
به ایشان پول دادم و شلوار خرید.
یک روز از سرکار به خانه می آمدم علی اکبر و دوستانش ، محمد و علی را در راه دیدم. با تعجب دیدم شلواری که برای علی اکبر خریدم پای محمد است. وقتی به خانه آمدم با ناراحتی جریان را به مادرش گفتم : « مگر پسر من محتاج پول است که شلوارش را به محمد فروخته!»
وقتی علی اکبر آمد جریان را پرسیدم . از شرم سرش را پایین انداخت و گفت:
«راستش محمد ، خانواده فقیری دارد و یتیم است. امسال لباس نو نداشت ، برای همین شلوارم را به او هدیه دادم و دوست نداشتم شما متوجه شوید.»
عرق سردی بر پیشانی ام جوشید ، از این رفتار علی اکبر خیلی خوشحال شدم و در دل او را تحسین کردم.
#شهیدعلےاکبرپیرویان
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
❌در یکی از پروازهایش در خاک عراق جنگنده ابراهیم از طرف نیروهای بعثی مورد اصابت قرار گرفت که با مهارت فراوان هواپیما را در پایگاه هوایی دزفول فرود آورد . بار دیگر اتفاقی مشابه افتاد که این بار جنگنده را با موفقیت در پایگاه حمیدیه فرود آورده بود .
🌹بعد از گذشت دو ماه از جنگ از فرماندهی نیروی هوایی دستور صادر شده بود هر ناوجنگی که به دریا می رود یک خلبان شناسایی به همراه ناو برای هماهنگی به دریا برود . این ماموریت به یکی از خلبانان به نام برادر صابری محول شد اما چون همسرش بیمار بود ابراهیم داوطلبانه به جای ایشان با ناو همیشه جاوید پیکان به دل دریا زد 7 آذر 1359 در عملیات مروارید با رخنه در اعماق خلیج همیشه فارس پیروزی هایی همچون منهدم نمودن بزرگترین اسکله های نفتی عراق با نام البکر و العمیه ، با شکار چندین ناو عراقی چنان ضربات شدیدی بر پیکره نیروی دریایی عراق وارد شد که تا آخر جنگ صدام نتوانست نیروی دریایی را به حالت اول برگرداند. پایان ماموریت خود به سر می بردکه مورد هدف چند موشک عراقی قرار گرفت😭
#شهید ابراهیم شریفی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
دست راست شهید حسن باقری بود. همین همراهی، او را متخصص
اطلاعات عملیات کرده بود. شناسایی را در هر کاری ضروری می دانست
و همیشه می گفت تا می توانید شناسایی کنید و بعد عملیات.
حاج قاسم هم خیلی دوستش داشت، چون حاج رسول مرد عملیات های سخت بود.
یک بار وسط بحبوحه جنگ سوریه، حاج قاسم وارد سنگر شده بود و دیده بود حاج رسول نقشه اسرائیل را گذاشته وسط و دارد نقشه عملیاتی طراحی می کند.
بهش گفته بود: چه می کنی حاج رسول؟ گفته بود:
دارم نقشه عملیات حذف اسرائیل بعد از داعش را طراحی می کنم. حاج قاسم گفته بود: وسط این شلوغی جنگ و حضور داعش؟ حاج رسول پاسخ داده بود: فرضش که محال نیست. ان شاءالله با فرماندهی شما
اون روز هم میاد.
سردار شهید عبدالرسول استوار
#شهداےفارس
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
📲#استوری
بشه کاش منم برم!
شهید بشم تو گمنامی💔
دل من میخواد برم!
کنار شیخ الاسلامی💔
#شهید_مصطفی_شیخ_الاسلامی
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
📸از راست سردارن شهیدان رضا بدیهی، مرتضی جاویدی، جلیل اسلامی و علی صیاد شیرازی....
🔰 رضا, علاقه عجیبی به مرتضی جاویدی داشت. همیشه با هم بودند و معاونش. می گفت اگر قرار است شهید شوم دوست دارم با مرتضی باشم.😔
وقتی کربلای ۴ مجروح شد و به عقب می رفت گفت:می ترسم با مرتضی نباشم!😔
وقتی با همان جراحات برگشت گفتم چرا با این وضعیتت برگشتی؟
گفت امدم با مرتضی باشم, اخه وقت تنگه!
حق با او بود. مرتضی ۹.۳۰ صبح شهید شد. دیدم رضا به شدت اشک می ریزد و می گوید:خدایا ما را از هم جدا نکن!
۵.۳۰ دقیقه روز بعد رضا هم شهید شد. هر دو را با هم به شیراز منتقل و با هم در فسا تشییع کردند.
#شهید محمد رضا بدیهی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
💠پسرم محمدمهدی تازه به دنیا آمده بود. به خانه پدر رفتم.
یک شب پسرم بی تابی می کرد. گهواره را وسط سالن پذیرایی گذاشتم و شروع کردم به راه رفتن و لالایی خواندن. ولی فایده ای نداشت. عسکر به خانه آمد .مرا در آن وضع دید. محمدمهدی را گرفت و گفت: شما بروید و بخوابید.
گفتم: داداش بچه بی تابی میکند... گفت: ایرادی ندارد شما بروید و استراحت کنید.
آن موقع عسکر ۲۰ ساله بود. به اتاق رفتم. چند دقیقه ای گذشت و دیگر صدای گریه بچه نمی آمد. خوب که گوش کردم صدای زیارت عاشورای عسکر را شنیدم.
آن شب عسکر در کنار گهواره محمدمهدی با صوتِ دلنشینش، زیارت عاشورا را برای محمدمهدی خواند و او تا صبح راحت خوابید.(راوی خواهرشهید)
✍قسمتی از وصیت شهید:
هر شخصی عهده دار ولایت شد برای ما واجب التعظیم است و وظیفه ما هست که از آن مواظبت کنیم تا به دست صاحب اصلی اش برسد و همه ما را از این منجلاب در بیاورد ان شاءالله.
#شهید عسکر زمانی
#شهدای مدافع حرم
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
💠جانش رهبر و ولایت بود. در صورتی که لبخند روی لبهای آقا دیده میشد میخندید و میگفت:
جانم به فدایت...
💠 هیچگاه از نماز و قرآن به وقت خود نمیگذشت و آن را به تاخیر نمیانداخت و همیشه در مسجد محل اذان میگفت و قرآن میخواند.
💠صدایش بسیار دلنشین و دلگرم بود و هر چند وقت یکبار صدای خود را در اذان گفتن تغییر میداد و میگفت: عزیزم این سبک که اذان میگویم چگونه است.
قبل از رفتن به سوریه نیز در آخرین نماز جماعتی که با همکارانش برپا شد، اذان میگوید و به همکاران خود سفارش میکند که فیلم مرا گرفته و صدایم را ضبط کنید که این آخرین اذان و قرآنی است که برایتان میخوانم.
💠همرزم ایشان میگفت: وقتی برای زیارت به حرم رفتیم او بعد از زیارت با تمام وجودش از حضرت زینب(س) خواست که مرگ او را شهادت قرار دهد. تا اینکه صبح جمعه 13 فروردین 95 ابتدا غسل جمعه و سپس غسل شهادت را انجام میدهد و در عصر جمعه به آرزویش که شهادت بود، رسید.
#شهید_مدافع_حرم_محسن_الهی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
در ۱۵ سالگے مدتے در جبهـﮧ حضور داشتم
علیرضا 3 ماهـﮧ بود کـﮧ خواب حاج همت را دیدم
بـﮧ او گفتم من سعادت شهادت نداشتم
او گفت: مدتے بعد یکے از اعضاے بدنت را در راه خدا خواهے داد
بعد از تولد علیرضا پزشکان گفتند کـﮧ قوزک پایش مشکل دارد
کـﮧ اگر در ۱۲ سالگے عمل کند مشکل برطرف مےشود،من هم براے ۱۲سال بعد براے او نوبت عمل گرفتم
خوابم تعبیر شد،بچه هایم جگرگوشـﮧ هایم بودند
علیرضا در 12 سالگے به شهادت رسید
ﺭاﻭﻱ : #ﭘﺪﺭﺷﻬﻴﺪاﻥ علیرضا و عرفان اﻧﺘﻆﺎﻣﻲ
#ﺷﻬﺪاﻱﺣﺴﻴﻨﻴﻪ_ﺳﻴﺪاﻟﺸﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
#شیرینی_شهادت🌷
چند روز قبل از شهادت؛ "سید جواد" شیرینی در دست وارد مقر شد. خوشحال بود و می گفت: بخورید... این شیرینی خوردن دارد، آخه شیرینی شهادت منه... من دیگه بر نمی گردم... بعدا نگید شیرینی نداده رفت. همه خندیدم و کسی حرف جواد را جدی نگرفت.
جواد راننده بود زیرا به این کار علاقه داشت. از ابتدای وردوش در سوریه رانندگی به او محول شده بود. عملیات آغاز شد. خبر رسید چند تن از بچه ها شهید شدند. ولی به علت محاصره نتواتسند پیکر شهدا را به عقب برگردانند. بعد از اتمام محاصره فرمانده گفت: چند نفری داوطلب می خواهم تا پیکر شهدا را برگردانیم. "سید جواد" سریع دستش را بالا برد. فرمانده اعتنایی به حرکت سید نکرد.
"سید جواد" به سراغ فرمانده رفت و شروع کرد به اصرار کردن ولی فرمانده مخالفت کرد. بچه های داوطلب وقتی اصرار"سید جواد"را دیدند رو به فرمانده گفتند: ما مراقب سید هستیم. به هر حال فرمانده راضی شد و پذیرفت. و گفت به شرطی که نگذارید جواد جلو برود.
عملیات شروع شد. جواد پیشتاز بود. هر چه سعی کردیم که جلوی او را بگیریم نشد. پس از کمی درگیری جواد به شهادت رسید و ما پیکر شهدا و جواد را به مقر برگرداندیم. وقتی پیکر خونی "سید جواد" را دیدم یادم به خنده ها و شیرینی شهادتش افتاد...
#شهیدمدافع_حرم تیپ فاطمیون
#شهیدسیدجوادسجادی
#شهداے_فارس
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
🔰 حجة الاسلام و المسلمین طوبائی از روحانیون شهر شیراز بود نقل میکند: برای بحث تلقین شهید خادم الحسینی رفتم.
وقتی وارد قبر شدم تا تلقین شهید مورد نظر را انجام دهم، به محض ورود به قبر در چهره شهید حالت تبسمی احساس کردم و فهمیدم با صحنه ای غیر طبیعی روبرو هستم. وقتی خم شدم و تلقین شهید را آغاز کردم، به محض اینکه به اسم مبارک امام زمان(عج) رسیدم مشاهده کردم جان به بدن این شهید مراجعت کرد، چون شهید به احترام امام زمان(عج) سرش را خم کرد، به نحوی که سر او تا روی سینه خم شد و دوباره به حالت اولیه برگشت.
🔰قسمتی از وصیت شهید:
...دایماًبیدار باشد و کوششتان براین باشد که این انقلاب روز به روز گسترده تر گردد و برادران با افکار اسلامیشان و عملشان به این حرکت سرعت بخشند .
در ضمن حفظ کنید بال و پرهای امام عزیز و ولایت فقیه رااز هر تغرضی ، نگذارید این ثمرة خون شهیدان و ثمره های این انقلاب را کافران و منافقین از ما بگیرند . »
شهید احمد خادم الحسینی
#شهدای_فاﺭﺱ
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
روز قبل شهادتش از اداره زنگ زد که بیا اداره
رفتم ...زنگ زدم گفتم حمید، من توی اداره هستم گفت: منتظر باش الان میام وقتی اومد، دیدم با لباس راحتی شلوار ورزشی و آستین کوتاست..😳
گفتم: چکار می کنی با این سر و صورت خاکی؟؟؟
گفت: اداره را دارم تعمیر میکنم تعجب کردم و گفتم: خب مگه سرباز یا پرسنلت نیستن که خودتو به این وضع انداختی؟
گفت منم یکی مثل اونا، رئیس منم ، اونا باید کار کنن؟؟
گفت: خانم این صندلی ریاست به هیچ کسی وفا نکرده فقط نام نیکِ که همیشه جاودانه.
#شهیدحمیدقربانی
#ایام_شهادت
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
@Modafeaneharaam
🔰عباس چندین بار مجروح شد. در خیبر مچ دستش به شدت مجروح شد، در عملیات دیگر ترکشی به سینه اش کنار قلبش نشست. اما هر بار بدون از دست دادن زمان به منطقه بر می گشت. در فاو شیمیایی شد و در بیمارستان بستری. تا به خودش آمده و به هوش آمده بود، با لباس بیمارستان فرار کرد و به عملیات برگشت. آنجا چند خبر نگار گیرش انداختند، اما زیر بار مصاحبه نرفت و از دست آنها هم فرار کرد تا در عملیات باشد...
🔰هر وقت از عباس می پرسیدم در جبهه چه کار می کنی، می خندید و می گفت:«هیچی یک تفنگ خالی می دهند دستم، تا عراقی ها به سمتم آمدند از ترس آن را به آنها تحویل می دهم!»
بعد از مفقود شدن عباس فهمیدم، عباس فرمانده گردان بوده و یلی از یلان جنگ!
آخرین باری که تماس گرفته بود، گفتم: «عباس، پسر عمویم مفقود شده، اگر می توانی خبری از او برای ما بیاور!»
عباس با خوشحالی گفت: « به! چه خوب است که مفقود شده!»
همان شب خودش برای عملیات رفت و مفقود شد!
🌱🌷🌱🌷
#شهید عباسعلی میرزایی دولت آبادی
#شهدای_فارس
سمت: معاون گردان زرهی، لشکر 19 فجر
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
🏴یاد شهدای حسینی
💢 #شهید_تشنه_لب...
🔰دومین روز بود که راه میرفتیم, در گرمای پنجاه درجه تیرماه ایلام و بدون آب، تشنگی و بی آبی دروجودمان غوغا میکرد مهدی نظیری ۱۶سال بیشتر نداشت.
نفسهای آخر را میکشید.
بی آبی کار خودش را کرده و وجود نازنینش در آفتاب آب میشد.
باحیرانی وناتوانی چند قدم راه میرفت و با صورت به زمین میافتاد.
باز تقلّا میکرد و میایستاد وبازهم زمین میافتاد. فکر میکردم سراب میبیند.
کنارش نشستم. سر مهدی تشنه لب را روی زانو گذاشته بودم دیدم لب مهدی به هم میخورد.
گوشم را نزدیک بردم گفت: آقا رضا سرم را روی زمین بگذار، سرش را روی زمین گذاشتم.
🔰ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻴﻬﻭﺵ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﻭﻳﺎ ﺩﻳﺪﻣﺶ...
مهدی با لباسی یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد.
گفت رضا میدانی چرا هر بار که زمین میخوردم باز بلند میشدم آخه حضرت زهرا (س) کنارم ایستاده بود؛
میخواستم به احترام ایشان بلند شوم زمین میخوردم میدانی چرا گفتم سرم را روی زمین بگذار آخه حضرت زهرا (س) میخواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم را از روی زانویت زمین بگذاری.»
✍ﺑﻪ ﺭﻭاﻳﺖ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻮﺭﺧﺴﺮﻭاﻧﻲ
#شهید_مهدی_نظیری🌷
#ایام_شهادت
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
@Modafeaneharaam
✨شهید حسین معماری از شهدای مدافع حرم خوزستان فرزند شهید علی معماری و و داماد شهید سید حمدان موسویمجد است که روز 31 شهریور ماه سال 1357 دیده به جهان گشود و در روز شنبه 12 مردادماه سال 1398 پس از مجروحیت شدید در بیمارستان شهید چمران تهران به فیض شهادت نائل آمد.💔
شهید تقوی فر و حاج حسین ، مراد و مرید
✨از همرزمانش با حاج حمید تقوی فر قرابت بسیاری داشت تا جایی که وصیت کرده بودند پیکرش را حسین به خاک بسپارد.
حسین همیشه و حتی یک وقت هایی با بغض در مورد شهید تقوی صحبت می کرد و میگفت : "این آدم به قدری بزرگ است که درکش نکردم" حالت پدر و پسری و رفاقتی شدیدی با هم داشتند. رابطه اش با شهید تقوی به حدی پیوسته بود که وقتی مجروح شد گفت مرا کنار شهید تقوی یا پدرم دفن کنید. سرکشی به جانبازها و بچه های مجاهد داوطلب را وظیفه خود می دانست و هر وقت می توانست به سراغشان می رفت. رفیقی داشت که 84 ماه جبهه داشت و کل زندگیش در جنگ بود و بدون اینکه کسی از وجودش خبر داشته باشد از دنیا رفت و هنوز هم هستند افراد گمنامی که حسین به آنها سرکشی میکرد.🌹
نقل از همرزم شهید
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
فرزند برادرم تازه به دنیا آمده بود و همه خوشحال بودیم ولی پس از چند ماه بیمار شد. پزشکان از علاج او عاجز ماندند و گفتند برای شفای او اگر معجزهای رخ دهد.
پدر در آن زمان خادم حرم امام رضا(علیه السلام) بود. به پدر زنگ زدم و ماجرا را توضیح دادم.
چند روزی گذشت.
پس از آخرین آزمایش، پزشک متخصص متعجب ماند و پرسید: مطمئن هستید که جواب آزمایش این نوزاد را آوردهای؟ گفتم: بله چطور مگه؟! گفت: هیچ مشکلی در بدنش وجود ندارد. پس از آزمایشات و سیتی اسکنهای بعدی گفتند که مشکل کاملاً برطرف شده است. به پدر زنگ زدم و با خوشحالی جریان را بازگو کردم. پدر با گریه گفت: دخترم اینجا در حرم امام رضا(ع) برایش نذر کردم و از امام رئوف خواستم که او را شفا دهد و اگر خوب شد نوزاد را به حرم بیاورید
.(راوی : دختر شهید)
#شهید حسنعلی پورعیسی
#شهدای_فارس
#شهدای_حرم_شاهچراغ
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam