مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه شـهـيـد مـدافـع حـرم🌹 💚
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
💚#شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی
ب روایت برادر شهید💚
🍂 #قسمت_هـفـتـم
ازساچمه تا ترکش
سال آخر دبیرستان بود یک روز کلاس #کنکور راپیچانده وبا بچه های پایگاه رفته بود اردو.😐
عصری که برگشت انگشت شستش باند پیچی شده بود😕. اول میخواست پنهان کند ونگویدچه بلایی سر انگشتش آورده اما بعدا معلوم شد که توی اردو چیزی را هدف تیراندازی🔫 گذاشته اندتا باتفنگ بادی بزنندیکی ازبچه ها گفته هدف راجابه جاکنید😐 #محمودرضا هم هدف را گرفته روی دستش وگفته بزنید ساچمه را زده بودند روی ناخن شستش.😱 درعکس رادیوگرافی ساچمه کنار بنداول انگشت پیدابود☹️
#محمود رضاآن روز عمل شد، #ساچمه راازانگشتش درآوردندوبه خیر گذشت اما ماتحمل همان اندازه جراحت اورا هم نداشتیم .💔
دی ماه همان سال ۹۲وقتی در#معراج_شهدای تهران رفتم بالای سرش هنوزلباس رزمش تنش بود😔. از زخم هایش فقط جای یک زخم زیر چانه وترکشی که به سرش اصابت کرده بوددیده می شد.💔 در#بهشت_زهراوقبل مراسم تشییع زخم های تنش راکه دیدم یاد ان #ساچمه افتادم وتلخی زخم انگشت شستش اما آن زخم کوچک کجا وجراحت ناشی ازاصابت ۳۵ ترکش به #سینه و#پهلو کجا...😭😭
یکی ازترکش ها از زیر کتف چپش بیرون زده بودوشاید #محمودرضا باهمان ترکش پریده بود.😔
🍂 #قسمت_هـشـتـم
پشت پا به فوتبال و همه چیز
در ایام نوجوانی،یک روز توی حیاط خانه یک توپ پلاستیکیکاشت جلوی من و گفت: وایسا،می خوام دریبل بزنم ،😕 گفتم:بزن ببینم! و به راحتی دریبلم زد.😐 گفت:دوباره و دوباره ایستادم جلوش و دریبل خوردم😶. توپ⚽️ را برداشت زد زیر بغلش و گفت: این دریبل مال #زین_الدین_زیدان بود!😉
بعد گفت #زیدان دو سه تا حرکت دیگر هم دارد و گفت بایستم تا نشانم بدهد.🙂 سه تا تکنیک عجیب و غریب زد که من واقعا نتوانستم کاری بکنم و فقط ایستادم و تماشا کردم😐. آن موقع ها #فوتبال عشقش بود👌. با بچه های پایگاه می رفت زمین چمن بیمارستان شهدا تمرین می کرد☺️. معلوماتش درباره دنیای فوتبال خوب بود. همه اخبار فوتبالیست های داخلی و خارجی را دنبال می کرد🍃. بارها شده بود که از درس و مدرسه بزند و برود دیدن بازیکن و مربی تیم هایی که به #تبریز آمده بودند.☹️
خاطرم هست از #منصور_پورحیدری امضا گرفته بود و با بعضی بازیکن های محبوبش عکس یادگاری داشت😊. یادم هست روزی که یکی از بازیکن های تیم محبوبش از ایران رفت،گریه کرد. حتی پیراهن مشکی پوشید.🙄
نامه اعتراضی و پر احساسی هم برای آن بازیکن نوشته بود که بعدا پاره اش کرد.😑 آن روزها آن قدر غرق #فوتبال بود که درسش به طور کامل به حاشیه رفته بود😖. جوری که حتی در #امتحانات خرداد لطمه ی جدی خورد😐.
#محمودرضا اما وقتی رفت #سپاه✌️ ،فوتبال به یک باره چنان از زندگی اش محوشد که انگارقبل از آن هیچ علاقه ای به این ورزش نداشت☺️👌. بعد از آن من یک بار ندیدم و نشنیدم که فوتبال تماشاکند یا اسمی از یک بازیکن یا تیمی بیاورد.🍃
از روزی که رفت #سپاه،همه جوره دگرگون شد😊. به جرأت می گویم که همه ی تعلقات محو شد. #سپاه برای #محمودرضا نقطه ی عطف بود.☝️
#محمودرضای قبل از سپاه با محمودرضای بعد از سپاه متفاوت است.☺️ خیلی چیزها حتی مباح را هم به راحتی بوسید و گذاشت کنار.🍃
#ادامه_دارد...
@modafeaneharaam