eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.7هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
12.5هزار ویدیو
291 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ما تا ظهور آقا امام زمان(عج) به مبارزه ادامه می‌دهیم. حالا می‌خواهد سوریه و عراق باشد و یا جنگ با خود اسرائیل در فلسطین اشغالی باشد. هر جا ندای مظلومی بلند شود ما آنجاییم. هر جا که برای زمینه‌سازی ظهور آقا احتیاجی به ما باشد ما آنجاییم. ✨پس از همین حالا یاد بگیرید فقط نگویید مدافعان حرم. چون شکر خدا امروز حرم‌ها در امنیت است. ما زمینه ساز ظهوریم. این را به همه بگو ... ✍راوی : خواهر شهید #ما_ملت_امام_حسینیم #شهید_مصطفی_نبی_لو #بهشت_نشین @Modafeaneharaam
✨قشنگترین خاطره ای که از شهید دارم دو سال پیش به یاد گردان قدیمی که در زمان جنگ در آنجا خدمت میکردند از من خواستند که همراهیشان کنم و تجدید خاطره برایشان شود. ✨منم با جان دل پذیرفتم و به همراه ایشان رفتم. یاد و خاطر سال66 برایشان تداعی شده بود، اون منطقه خیلی به ایشان آرامش میداد. همان جا بود که دوباره خدا را قسم داد به خون شهدا که اگر لیاقت شهادت را داریم نصیب ما هم بشه، این منطقه در کرمانشاه چالابه قرار دارد نام گردان ایشان هم گردان حنین بود. ✨آری، سردار عزیز ما رفت و در آنجا در روستای طاموره با حاج مهدی قاسمی و شهید ایزدیار قهرمانانه جنگید، و در روز بیست و پنجم بهمن 94 به شهادت رسید و پیکرش به دست قلاده های تکفیری افتاد. ✍راوی : همسر شهید @Modafeaneharaam
✨به چند نکته توجه ویژه‌ای داشت، اول اینکه اعتقاد داشت دعا و عبادت وقتی موثر است که همراه با دلجویی از بندگان خدا و کمک به آن‌ها باشد. همیشه سعی می‌کرد کمک‌های مالی و غیرمالی به نیازمندان داشته باشد. در کنار نماز اول وقت، در حد ممکن عمل به متسحبات را هم داشت. ✨دوم اینکه دعا برای تعجیل ظهور امام زمان (عج) ورد زبانش بود. در این باره نیز مطالعات زیادی انجام می داد که کتاب‌ها را به عنوان یادگاری برای دخترمان نگه داشتم و در نهایت به امر ورزش اهمیت زیاد می داد. ✨در خصوص علت انجام این سه عمل، می‌گفت: «انجام و فهم این اعمال می‌تواند به سلامتی روحی و جسمی یک فرد کمک کند.» من نیز معتقدم توجه به این موارد کمک شایانی به ارتقای سطح جامعه خواهد داشت، زیرا اثرات فوق العاده‌‌ی این اعمال را در وجود همسرم دیدم... ✍راوی: همسر شهید #ما_ملت_امام_حسینیم #شهید_صادق_شبیک #بهشت_نشین @Modafeaneharaam
✨یک شب من را به روستایی به نام شبیشه در حمیدیه دعوت کردند، در آن منزل عکس‌های شهید را نصب کرده بودند، بعد از اتمام مجلس یکی از حضار آمد دست من را گرفت و گفت می‌خواهم دستت را ببوسم که من قبول نکردم...گفت شما پدر شهید عمار هستی؟ ✨گفتم بله، گفت باید به سیدعمار بگوییم البطل به معنی شیرمرد. او گفت در سوریه با پسرم بوده و با پیکر او به ایران برگشته. تعریف می‌کرد؛ کوچک‌ترین حرکتی که ما از دشمن می‌دیدیم و نزدیک به محاصره می‌شدیم با سیدعمار تماس می‌گرفتیم و او ما را نجات می‌داد، ✨او مسئول پرواز هواپیماهای بدون سرنشین بود و چند دقیقه بیشتر طول نمی‌کشید که هواپیماها به پرواز درمی‌آمد و دشمن را نابود می‌کرد. یک شب نزدیک بود که دشمن ما را اسیر کند ولی سیدعمار بود که ما را از اسارت نجات داد. ✍راوی: پدر شهید @Modafeaneharaam
✨مهم‌ترین دلیل رفتنش ایمان و اعتقاداتش بود. می‌گفت اگر من و امثال من برای دفاع از حرم نرویم چه کسانی بروند؟ دفاع از حرم بر من مسلمان شیعه واجب است؛ خانم زینب(س) آنجا تنهاست، ما اگر مسلمان واقعی هستیم نباید ایشان را تنها بگذاریم. ✨در مرتبه بعدی هم می‌گفت سوریه برای نیروهای تکفیری مثل در ورودی است، اگر ما این در ورودی را رها کنیم اگر مراقبش نباشیم، یک روزی آنها وارد خانه ما هم می‌شوند. پسرم اصرار داشت که حتما برود آنجا تا پای آنها به خانه ما نرسد. ✨تقریبا سه ماه از رفتنش می‌گذشت و من خیلی دلتنگش بودم، حرف که می‌زدیم گفتم مصطفی‌جان مواظب خودت باش، خیلی دلم برایت تنگ شده که در جواب گفت مادر، من را به حضرت زینب(س) بسپار، دلت آرام می‌شود. ✨باور کنید الان هم با اینکه پسرم شهید شده اما دل من آرام است چون پسرم را سپردم به خانم زینب(س) و می‌دانم که این بهترین سرنوشت برایش بوده و بهترین جایگاه را دارد. ✍راوی: مادر شهید @Modafeaneharaam
✨وقتي تصميم قطعي گرفت كه راهي شود، پدرش گفت بمان زمان امتحانات است. بعد از امتحانات برو. گفت نه الان اسلام در خطر است و نياز به حضور رزمندگان در جبهه مقاومت اسلامي است. ✨من بايد براي دفاع بروم. مگر ما از آنها كه مي‌جنگند عزيزتريم؟ در اين شرايط زن يعني چه؟ درس يعني چه؟ يك بار كه رفته بود و آمد مرخصي هنوز مرخصي‌اش تمام نشده بود راهي شد. گفتم پسرت هنوز خوب تو را نديده، خانمت همين طور. گفت آنهايي هم كه در منطقه هستند و در حال جنگ هستند، زن و بچه دارند آنها هم از اهل خانه‌شان دور هستند، اگر من نروم آن ديگري هم نرود، پس چه كسي قرار است برود؟ ✨گفتم پسرت پدر مي‌خواهد. گفت: اين بچه خدا را دارد. امروز هم دقيقاً كربلا و عاشورا تكرار شده است. همسرش را هم متقاعد كرده بود. مي‌گفت مرگ دست خدا است. اگر قرار به مردن باشد همينجا هم كه باشم مي‌ميرم اگر قرار بر ماندن و ادامه حيات باشد در قلب دشمن هم كه باشم باز هم مي‌مانم. ✍راوی: مادر شهید @Modafeaneharaam
✨سید فخرالدین می گفت: من باید بروم و با گروه های تکفیری و داعش بجنگم. روزهایی که آموزش می دید بعد از اتمام آموزش به همه دوستان و آشنایان و قوم و خویشان سرکشی میکرد و از آنها حلالیت می طلبید. ✨تا اینکه درشانزدهم بهمن ماه 1394 مانند کبوتری سبک بال و عاشقانه در دفـاع از حـریم حـضـرت زینب(ع) در عملیات آزادسازی شهرنبل و الزهرا به پل شهادت که اصلی ترین گذرگاه رسیدن به معشوق می باشد به مقام والای شهادت نایل گردید و به آرزوی دیرینه خود رسید. #ما_ملت_امام_حسینیم #شهید_سید_فخرالدین_تقوی_زاده #بهشت_نشین @Modafeaneharaam
✨اولین باری که به کربلا می رفتیم...، 🔅بارها شنیده بودیم دعا تحت قبه ی امام حسین(ع) رد خور نداره و به هدف استجابت می رسه... ✨همه زائرها هدفشون این بود که یک بار هم که شده برسند کنار شیش گوشه ارباب و آرزو کنن... 🔅قبل از رسیدن هرکس آرزوهای بزرگش رو جمع و جور می کرد تا از خدا بخواد... ✨بالاخره رسیدیم کنار ضریح آقا اباعبدالله(ع)،غوغایی بود... 🔅کنار حسین وایساده بودم و صدای مناجاتش با خدا به گوش همه می رسید... ✨هی میگفت،فقط شهادت ...،و هی تکرار می کرد... 🔅امام حسین (ع) رو واسطه کرده بود و پافشاری می کرد... ✨بهش گفتم حسین از آقا بخواه سال دیگه عرفه و اربعین قسمتمون بشه دوباره بیایم کربلا... 🔅نگاهم کرد و گفت :نه،خیلی دیره تا سال دیگه... فقط شهادت... ✨حالا تازه می فهمم که راست می گفتند... 🔅اگر دل آدم آماده باشه دعا زیر قبه ردخور نداره... ✍راوی : مهدی بیگ زاده @Modafeaneharaam
✨همیشه آرزو داشتم که سن و سالم زمانی باشد که جنگ و شهادت وجود داشته باشد و همیشه به دلیل اینکه به خاطر سن و سال کمم نتوانستم در هشت سال جنگ تحمیلی شرکت کنم حسرت میخورم.ولی امروز خوشحالم که شرایطی پیش آمد که بتوانم من هم به نوعی در این جهاد سهیم باشم. ✨به همه اقشار جامعه احترام بگذارید و با مردم با متانت و مهربانی سخن بگویید و امر به معروف و نهی از منکر را به شیوه ای که کسی از شما نرنجد و باعث ناراحتی دیگران نشود انجام دهید. ✨در این زمان که ما زندگی می‌کنیم با بصیرت باشید و راه درست را خودتان انتخاب کنید تا یک نفر ضد نفر دیگری صحبت کرد سریع مهر تایید نزنید و بصیرت داشته باشید و آگاه باشید که خداوند ناظر تمام اعمال ما هست. ✍فراز هایی از وصیتنامه شهید #ما_ملت_امام_حسینیم #شهید_علی_اصحابی #بهشت_نشین @Modafeaneharaam
✨نه اسم جهادی داشت و نه مسئولیتی. اسماعیل نیازی به سوت و کف و تشویق و جایگاه و مسئولیت نداشت. برای هم‌رزمانش شبیه به یک ناجی بود. ✨دفاع از حرم برایش وظیفه نبود، بلکه باورش بود، زندگی‌اش بود. یکی از قوی‌ترین و پر دل و جرئت‌ترین نیرو‌ها بود که به پای ضعیف‌ترین نیرو‌ها راه می‌رفت و پیش‌دستی هم می‌کرد. اصلا آرام و قرار نداشت. ✨مدام در رفت‌وآمد بود. زمین را برای ساخت سنگر می‌کَند. مدام در سرش نقشه می‌کشید. از بچه‌ها می‌شنیدم که وقت‌های بیکاری در پادگان که عملیاتی نبود، مؤذن و مکبر بچه‌ها می‌شد و در پادگان برایشان نوحه هم می‌خواند. #ما_ملت_امام_حسینیم #شهید_اسماعیل_رضایی #بهشت_نشین @Modafeaneharaam
✨هر شهیدی کربلایی دارد، خاک آن کربلا تشنه اوست و زمان انتظار می کشد تا پای آن شهید بدان کربلا برسد. ✨و آنگاه خون شهید جاذبه خاک را خواهد شکست و ظلمت را خواهد درید و معبری از نور خواهد گشود و روحش را از آن به سفری خواهد برد که برای پیمودن آن هیچ راهی به جز شهادت وجود ندارد. @Modafeaneharaam
✨خیلی دوست داشتیم حاج قاسم را ببینیم. تا اینکه خبر دادند قرار است حاجی به مصلای بابل بیاید و از ما دعوت کردند به دیدارش برویم. با پدر و مادر شوهرم و بچه ها رفتیم. وقتی نماز را خوانیدم سر میزهایی که گذاشته بودند نشستیم. همه خانواده شهدای مدافع حرم بودند. سردار سلیمانی سر هر میز چند دقیقه می نشست. ✨ به میز ما که رسید پرسید همسرتان کیست و کجا به شهادت رسیده؟ گفتم سید جلال حبیب الهی در درعا شهید شده و دوست صمیمی شهید بادپا بود. یکی از محافظانش در گوش حاج قاسم گفت او با بادپا بوده. سید جلال هنوز آن موقع پیکرش نیامده بود. ✨ از سردار پرسیدیم آیا پیکر شهید بادپا برگشته؟ گفت نه پیکر سید جلال چطور؟ گفتیم نه. حاج قاسم گفت: پیکر حسین بادپا بر نمی گردد. با تعجب پرسیدم چرا؟ گفت: چون در کرمان همه شهدا را خودم دفن می کنم. اما حسین دوست صمیمی من بود و می داند من دلش را ندارم او را خاک کنم برای همین پیکرش بر نخواهد گشت. #ما_ملت_امام_حسینیم #شهید_حسین_بادپا #بهشت_نشین @Modafeaneharaam