🌷 #طنـــز_جبهـــه
👈 به پسر پیغمبر ندیدم!...
💟⇐گاهی #حسودیمان میشد از اینکه بعضی اینقدر #خوشخواب بودند.😕 سرشان را نگذاشته روی زمین انگار هفتاد سال بود که خوابیدهاند و تا دلت بخواهد خواب #سنگین بودند، توپ بغل گوششان شلیک میکردی، #پلک نمیزدند. ☹️
💟⇐ما هم #اذیتشان میکردیم😌. دست خودمان نبود. کافی بود مثلاً لنگه دمپایی👟 یا #پوتینهایمان سر جایش نباشد، دیگر معطل نمیکردیم😜
💟⇐صاف میرفتیم بالا سر این جوانان خوش خواب: «برادر برادر!»😁 دیگر خودشان از #حفظ بودند، هنوز نپرسیدهایم: «پوتین ما را ندیدی؟😛» با عصبانیت میگفتند: «به پسر پیغمبر ندیدم.» و دوباره #خُر_و_پُفشان بلند میشد اما این همه ماجرا نبود.
💟⇐چند دقیقه بعد دوباره: «برادر برادر!» بلند میشد این دفعه مینشست:😒 «برادر و زهرمار دیگر چه شده؟» جواب میشنید: «هیچی بخواب خواستم بگویم #پوتینم پیدا شد!»😂
#لبخند_بزن_بسیجی
@modafeaneharaam
#شهید_مدافع_حرم_سعید_کمالی 🕊🌺
مهمترین و اساسی ترین برنامه سعید، #نماز بود!
موقع نماز ، اول #وقت #حاضر بود!
یا در نمازخانه دانشکده یا در حرم حضرت معصومه س و یا در مسجد مقدس جمکران؛ نظم خاصی داشت بویژه در خصوص نماز بسیار دقیق و منظم بود!
به نماز که می ایستاد بسیار، #سنگین، باوقار و #متـــــواضع بود! گاهی اوقات به او نگاه که میکردی با خود میگفتی آیا این همان سعید شاد و شوخ است که این چنین باوقار به نماز ایستاده است؟!!
بعد از نماز سریع نمازخانه را به سوی غذاخوری یا خوابگاه ترک نمیکرد اهل تعقیبات و #ذکر بود!
اهل دعا و مناجات بود! رازو نیازبود
در حضور و غیاب خدا منظم بود یعنی در جائی که باید حاضر، حاضر و در جائی که باید غایب باشد، غایب بود!
و بالاخره اجرخود را از خدا گرفت.
#شهادت_۲اردیبهشت_۹۵
@Modafeaneharaam