🍃❤️🍃
🍂 #وصیت_نامہ
💠 امام خامنہ اے را همانند #امام_علے خانہ نشین نڪنید،
چرا ڪہ در این دنیا؛ "تنها چیزے ڪہ مرا آرام مے نمود، نگاه زیبا و قشنگ و پر درد این آقا بود"❤️
❤️ #شهید_حسن_غفارے ❤️
@modafeaneharaam
💞 #عاشقانه_شهدا
میگفت:
بزرگ شدن و قدکشیدن بچه هامو و... همه چی رو دوست دارم ببینم ولی خب #اعتقاداتم اجازه نمیده.😞
منم از ته دل راضی بودم که تو این راه رفته، توی راه اهل بیت... اگه بهش میگفتم بخاطر من نرو... پس #خودش چی میشد...
لحظه آخر بهش پیامک زدم، گفتم: راضی ام به رفتنت... دوست دارم تمام تلاشت #دفاع باشه...منم اینجا تاجایی که میتونم از بچه ها مراقبت میکنم🌹.
تو فقط دعا کن...
کاش میدونستی چه #تکیه_گاه محکمی هستی...❤️
#هدیه تولدم قابی بود باخط قشنگش که نوشت... فاطمه ی عزیزم
مهرتان سنجیده ام
خوبان فراوان دیده ام
اما تو چیز دیگری...💕💞💕
#شهید_حسن_غفاری🌷
#شهید_مدافع_حرم
@Modafeaneharaam
💞معرفی شهید 💞
🦋🌱پروانگی دشت عشق🌱🦋
شهید مدافع حرم حسن غفاری، افتخار خادمی حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) راداشت.
❤️💫روایت تکاندهندهای ازهمسر شهید
همیشه میگفت دوست دارم با زبان روزه و تشنهلب مثل آقا اباعبدالله شهید شوم و اگر فرصتی باشد با خون خودم بنویسم «قائدنا خامنهای»
💞 از طرفی میگفت: دوست دارم چهره من را غیر از این که حالا هستم ببینید
🌱 سفارش میکرد اگر من شهید شدم نگذار بچهها صورت من را ببینند.
🕊همان شد که حسن میخواست،
با زبان روزه، و بر اثر خمپاره شهید شدند که از صورتش چیزی باقی نمانده بود.❤️🔥
🌷شش روز بعد از اعزام شهید شد، پنجم رمضان سال 94.
🥀آرزوی دیرینه💫
در این مدت دو مرتبه تماس گرفت، دفعه اول سلام و احوالپرسی کرد.
دفعه دوم که تماس گرفت، خیلی خوشحال بود،
فقط میگفت:
«خانم برایم دعا کن، دعا کن به آرزویم برسم، و دو روز بعد به آرزوی چندین و چند سالهاش، به شهادت رسید.»
🌿💛 بخشی از وصیتنامه
شهید غفاری، در بخشی از وصیتنامهاش نوشته است:
✨ ای معبود من!
از تو خواهش و تمنا دارم به جای بهشت که آرزوی همه باشد،
💥 به من نوکری و غلامی آقا سیدالشهدا(ع) را بدهی.☘🧡
#شهید_مدافع_حرم 🌟
#شهید_حسن_غفاری🕊🌷
متولد:۱۳۶۱/۶/۲۵شهرری
شهادت:۱۳۹۴/۴/۱درعا،سوریه
آرامگاه:بهشت زهرا
کتاب شهید:گیسوم
@Modafeaneharaam
همیشه میگفت دوست دارم با زبان روزه و تشنه لب مثل آقا اباعبدالله شهید شوم و اگر فرصتی باشد با خون خودم بنویسم "قائدنا خامنهای" و از طرفی میگفت: دوست دارم چهره من را غیر از این که حالا هستم ببینید، و سفارش می کرد اگر من شهید شدم نگذار بچهها صورت من را ببینند. همان شد که حسن میخواست، با زبان روزه، و بر اثر خمپاره شهید شدند که از صورتش چیزی باقی نمانده بود. شش روز بعد از اعزام شهید شد، پنجم رمضان سال 94، در این مدت دو مرتبه تماس گرفت، دفعه اول سلام و احوالپرسی کرد، اما مرتبه دوم، خانه خواهرش افطاری بودیم، بدجور دلم هوایش را کرده بود و منتظر تماسش بودم، مدام تلفنم را نگاه می کردم، نگرانی، ترس، اضطراب، نمی دانم چه حسی همه وجودم را گرفته بود، یک مرتبه تماس گرفته بود من متوجه نشده بودم، دفعه دوم که تماس گرفت، خیلی خوشحال بود، فقط می گفت : خانم برایم دعا کن، دعا کن به آرزویم برسم، و دو روز بعد به آرزوی چندین و چند ساله اش، به شهادت رسید.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_حسن_غفاری
@Modafeaneharaam
🌹🕊#لاله_های_زینبی
🌹هنگام اعزام به سوریه همه مایحتاج منزل به غیر از خرما را خریده بود،گفتم: حسن آقا فقط خرما نخریدید که آن را خودم تهیه میکنم،با هم خداحافظی کردیم و رفت،اما چنددقیقه بعد بازگشت، دو جعبه خرما خریده بود،گفت:فاطمه خانم،این هم آخرین خرید من برای شما و بچههایم.
📿قرآن آوردم و گفتم:حالا که بازگشتید، از زیر قرآن رد شوید،گفت:اول شما و بچهها رد شوید،رد شدیم،گفتم:حالا نوبت شماست،گفت:می ترسم نکند خداوند حاجت دل من را ندهد،گفتم:به خاطر دل من از زیر قرآن رد شوید،از زیر قرآن ردشان کردم و همسفر زندگیام را به خداوند سپردم و گفتم:خدایا هرچه خیر است،برای من بفرست.
🌷همیشه میگفت:دوست دارم با زبان روزه و تشنهلب مثل آقا اباعبدالله(ع) شهیدشوم،همان شدکه ایشان میخواست، در ماه رمضان اعزام و با زبان روزه و بر اثر اصابت ترکش خمپاره شهید شد.😭
✍به نقل از:همسر شهید
🌹#تخریبچی_مدافع_حرم
#شهید_حسن_غفاری
@Modafeaneharaam