وقتی خیال سید مصطفی راحت شد که مادر سراغ کارهایش رفته، برگه دومی را از لای کتابش بیرون کشید و به آقا سید گفت: «رضایت نامه دوم. امضا می کنی؟» آقا سید لبخندی زد و گفت: «ای کلک😏. فکرشو می کردی مامان بیاد نه؟» سید مصطفی لبخندی زد 🙂و به امضایی که آقا سید پای برگه می انداخت، نگاه کرد و گفت: «به مامان نگو. باشه؟🙏» آقا سید نگاهی به چهره خندان پسرش انداخت و گفت: «حالا که امضا کردم و خیالت راحت شد، بگو چرا آن قدر اصرار داری بری؟ برو دانشگاه. درس بخون📚. الآن مملکت ما به آدم های تحصیل کرده بیشتر احتیاج داره. جنگ حالا حالا ها هست.»
چهره سید مصطفی جدی و لحنش جدی تر شد☝️. نگاهی به چشمان آرام پدر انداخت و گفت: «شاید جنگ حالاحالا ها تموم نشه؛ اما ممکنه من عوض بشم... هیچ تضمینی نیست که پنج سال دیگه، دو سال دیگه که درس من تموم شد، اون موقع هم همین آدم باشم.»👌🌹🍃
#کوچکترین شهیـد مدافـع حـرم سیـد مصطفـے موسوے🌺🍃
@modafeaneharaam
شهید #علی_الهادی_احمدالحسین
از شهید علی الهادی احمد الحسین به عنوان #کوچکترین شهید مدافع حرم حزبالله لبنان یاد میشود👌🕊.
وی که هنگام شهادت تنها ۱۷ سال داشت، یک جوان با ظاهری امروزی، اما باطنی کربلایی بود که داوطلبانه رهسپار جبهه سوریه میشود✌️ و در تاریخ ۲۷ خردادماه ۱۳۹۵ در خانطومان به شهادت میرسد.💔
شادی روح شهدا #صلوات🌹
@Modafeaneharaam
ماجرای امضای سردار سلیمانی بر کتاب جوان ترین شهید مدافع حرم
مصطفی به قدری اهل مطالعه بود که 3 کتاب همراه خود به سوریه برده بود و یکی از کتابها درباره زندگی #حاج_قاسم_سلیمانی بود، همرزمانش تعریف میکردند وقتی سردار سلیمانی به محل اقامت آنها رفته بود، مصطفی از او خواسته بود که کتابش را امضا کند، ولی سردار خجالت کشیده😢، او را بوسیده و گفته بود: «من دست شما را میبوسم. من باید از شما امضا بگیرم😘» و تشکر کرده بود که مصطفی با این سن کم به این عقیده رسیده است که مدافع حریم اهل بیت(ع) شود.
👌پسر فوق العاده خندان و خوش رویی بود تا جایی که وقتی در سوریه یکی از ماشینهای "هامر" تروریستها به غنیمت گرفته میشود، سوار آن میشود و در حال خنده عکس انداخته📸 و میخواسته به دشمنان بفهماند به آنها غلبه کردهاند. این عکس را به ما دادهاند و آن را قاب کردهایم.
مادر #کوچکترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی🌹
@Modafeaneharaam