#برگی_از_یاد💚
کارت عروسی که برایش می آمد.💌 می خندید و می گفت: بازم #شبی_با_شهدا! با رقص و آهنگ و شلوغ بازی های عروسی میانه ای نداشت☝️. بیرون تالار خودش را به خانواده عروس و داماد نشان می داد و می رفت #گلزارشهدا🌹
همه فکر و ذکرش پیش شهدا بود. می رفتیم روستا برای سمنوپزان. وسط تفریح و گشت و گذار مثل کسی که گم شده ای دارد. می پرسید:حاج آقا سید این دور و بر شهید نیست بریم پیشش😞🚶؟
🖋 راوی:سید اصغر عظیمی،دوست شهید محسن حججی🌹
@Modafeaneharaam
#ﭘﻴﺶ_ﺑﻴﻨﻲ_ﺷﻬﺎﺩﺕ🌷
🔰روزی با ایشان به #گلزارشهدا رفتیم تا برای #شهدا فاتحه بخوانیم.
ابتدا در تابوت هایی که درکنار قبور شهدا بود ، به اتفاق یکی از دوستان دیگر که با هم بودیم لحظاتی را در درون تابوت ها دراز کشیدیم ،تا حس شهید شدن را در فکر و ذهن خود تجربه کرده باشیم !😔
و بعد عباسعلی با اشاره به قبریکی از شهدا ، گفت:من هم روزی شهید می شوم و اینجا می خوابم!😳
و ﻫﻤﺎﻧﻂﻮﺭ ﻫﻢ ﺷﺪ. همانجایی که گفته بود محل قبر شهید شد
#ﺷﻌﺮﭘﺲ_اﺯﺷﻬﺎﺩﺕ🌷
📘کتاب ریاضی سال سوم راهنماییش ،راقبل ازرفتن به جبهه ازاوگرفته بودم...
بعدازشنیدن خبر شهادتش،بلافاصله به اتاق رفتم و کتاب را برداشتم و با اشک و آه دست خط او رادرکتاب نگاه می کردم وصفحات کتاب رایکی یکی ورق می زدم که متوجه شعرعجیبی در صفحه آخر این کتاب شدم .😳
📝 بادست خط خودش این شعر را نوشته بود:
تا هستم ای رفیق ندانی کیستم !
وقتی روم که دانی کیستم !😓
#شهید_عباسعلی_حقیقی
#شهدای_فارس
@Modafeaneharaam