eitaa logo
دکتر محمدرضا کرامتی
494 دنبال‌کننده
905 عکس
1هزار ویدیو
39 فایل
دکتر رشته علوم قرآن و حدیث از دانشگاه فردوسی مشهد «نشر مطالب کانال، فقط همراه لینک آن رواست» نکات تفسیری نقد ترجمه‌های قرآن، آثار متفکران و... مفردات قرآن معرفی کتاب فرق کلمات طرح سؤال عقاید امامیه اخلاق احکام و... @mohammadrezakaramatitafsirdoost
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرآن خوانی امروز رئیس جمهور نهج البلاغه خوان مان در خراسان شمالی
دکتر محمدرضا کرامتی
قرآن خوانی امروز رئیس جمهور نهج البلاغه خوان مان در خراسان شمالی
فراموشی نه برای ما عيب مهمی است نه برای مسؤولان رده بالا. زیاد فراموش کردن برای افراد عادی کشور خیلی عیب نیست. اما «زیاد فراموش کردن»، «برای مقام دوم کشور» گرچه گناه نیست اما عیب است. محمدرضا کرامتی https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج [کرامتی: مطلب امروز در عین سخت بودن فهم محتوا، بسیار بسیار مهم است چون جواب شبهه‌ای مهم (چرا چند همسری در اسلام رواست.] و إن خفتم ألاّ تقسطوا في اليتامي فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثني و ثلاث و رباع فإن خفتم ألاّ تعدلوا فواحدة أو ما ملكت أيمانكم ذلك أدني ألاّ تعولوا (3) برخي مردان به طمع تصاحب ثروت دختران يتيم با ايشان ازدواج مي كردند؛ ولي حقوق ايشان را در مهريه، تأمين هزينه هاي زندگي و مانند آن رعايت نمي كردند؛ و گاه پس از تصاحب اموالشان آنان را از خانه بيرون مي كردند، در حالي كه نه مالي براي آن ها مانده بود كه خود را اداره كنند و نه ديگر كسي به ازدواج با ايشان رغبت مي كرد. قران كريم در ستيز با اين گونه روش هاي ظالمانه، با تعبيرهايي قهرآميز مردم را از تصرف ظالمانه در اموال ايتام و تضييع حقوق آنان بازداشته و در محور نخست اين آيه نيز در حكمي ارشادي و ترتيبي ـ و بالاتر از حكم حفظ اموال يتيم، بدان لحاظ كه اهميت حفظ پيوند با يتيمان از نظر روحي و عاطفي بيش از حفظ اموال است ـ عدم جواز ازدواج با دختران يتيم در صورت ترس عقلايي از عدم رعايت قسط و عدل درباره حقوق آنان را مطرح فرموده است؛ بدين معنا كه اگر كسي به عدم ارتكاب خلاف قسط و عدل، علم يا اطمينان ندارد، به ازدواج با دختران يتيم نينديشد و از آن بپرهيزد و با زنان و دختران پاك و حلال غيريتيم ازدواج كند. زن و شوهر حقوق مالي و اخلاقي متقابلي دارند و در صورت ازدواج با دختران يتيم نيز بايد اين حقوق رعايت شوند. جزاي شرط (إن خِفتُم... ) جمله «فلا تنكحوهن» است كه حذف و جمله (فَانكِحوا ما طابَ لَكُم مِنَ النِّساء) جايگزين آن شده است. منظور از (اليَتامي) در اين آيه، دختران بالغ اند؛ نه خردسالاني كه قابليت ازدواج ندارند. واژه «يتيم» در لغت بر بالغ نيز اطلاق مي شود، همان گونه كه بر اساس علاقه «ما كان»، به كسي كه در گذشته يتيم بوده و اكنون بالغ است يتيم مي گويند. البته يتيم بالغ در حكم غيريتيم است. محور دوم، جواز ازدواج دائمي با دو يا سه يا چهار زن، در صورت توانايي مرد بر رعايت عدالت بين همسران است؛ وگرنه معذور نخواهد بود: (فَانكِحوا ما طابَ لَكُم مِنَ النِّساءِ مَثني وثُلاثَ ورُباعَ فَإن خِفتُم ألاَّتَعدِلوا فَواحِدَة). يك همسر به گفتن نياز نداشت، افزون بر آنكه ذيل آيه، آن را در صورت هراس عقلايي از عدم رعايت عدالت بين همسران بيان كرده است: (فَإن خِفتُم ألاَّ تَعدِلوا فَواحِدَة). امر «فَانكِحوا» چون به دنبال توهّم حظر آمده است بر جواز و رفع حظر دلالت مي كند نه وجوب. اصل نكاح و نيز تعدد آن در صورت وثوق به اجراي عدالت، جايز است نه واجب؛و همانند تحليل اصل نكاح كه ضرورتي اجتماعي است، تجويز تعدد ازواج نيز امري است ضروري، زيرا: 1.نيروي شهوت جنسي در مردان بيش از زنان است و بايد از راه درست ارضا گشته و نبايد آنان را به تعدي و فجور و فحشا بكشاند. 2.در حوادث، جنگ ها و جنايات، مردان بيش از زنان قرباني مي شوند. 3.آمادگي مرد براي توليد مثل، سال ها بيش از زنان است. 4.رشد فكري، بلوغ جنسي، آمادگي و صلاحيت براي ازدواج در دختران زودتر از پسران است و از اين رو شمار دختران آماده ازدواج بيش از پسران است؛ همچنين بايد توجه داشت: 1.اسلام بنيان زندگي و جامعه اسلامي را بر عقل نهاده است و نه فقط بر عاطفه؛ و تربيت اسلامي زن را به گونه اي مي پروراند و غيرت غريزي و طبيعي احتمالي او را با فطرتْ تعديل و هماهنگ مي كند كه از تعدد زوجات با رعايت كامل قسط و عدل نمي رنجد و عواطف او جريحه دار نمي گردد. 2.معيار ارزيابي و كرامت در اسلام، تقواست[1] نه تعدد زوجات و مانند آن، تا به استناد جواز آن، ارزش يك مرد برابر چند زن پنداشته شود. ازدواج، خريد و فروش نيست كه دو طرف معامله از نظر قيمت و تعداد با هم سنجيده شوند. ازدواج با زناني جائز است كه «طيّب» يعني حلال باشند: (فَانكِحوا ما طابَ لَكُم مِنَ النِّساء). مراد آيه، زن مرغوب (زيبا) نيست، زيرا منظور از «طيّب»، حلال است، در مقابل خبيث كه همان حرام است. منظور از «ما» در اين جمله، جنس زنان حلال است نه ذات آن ها، و چون سخن از وصف است نه ذات ( (فَانكِحوا ما طاب) يعني «فانكحوا الطيّب» ) و وصف، كاربرد «ما» را ايجاب مي كند، در اين آيه به زنان بي احترامي نشده است، افزون بر اينكه در قرآن واژه «ما» درباره ذوي العقول، بلكه درباره خداي سبحان نيز به كار رفته است. «واو» عطف در (مَثني وثُلاثَ ورُباعَ) ناظر به تنويع است و چندهمسري ها را چند صنف و قسم مي كند؛ همچنين برخلاف حرف عطف «أو» كه بر تخيير ابتدايي فقط دلالت دارد، ناظر به جواز اجتماع معطوف و معطوف عليه است؛ بدين معنا كه هر كه دو همسر دارد در صورت داشتن شرايط مي تواند در شمار كساني درآيد كه سه يا چهار همسر دارند. ادامه دارد👇 =========== [1]ـ سوره حجرات، آيه 13.
اين آيه در مقام تحديد است، از اين رو عدد مزبور مفهوم دارد. احاديث معتبر نيز عهده دار حرمت ازدواج بيش از چهار زن آزادند. تعبير آيه شريفه نيز دو تا دو تا، سه تا سه تا و چهار تا چهار تاست؛ نه دو تا و سه تا و چهار تا كه جمع آن ها نُه بشود. هر مسلماني در هر كاري بايد عدالت را رعايت كند. به لحاظ اهميت ويژه تشكيل خانواده، هركس قصد ازدواج دارد و به ويژه كسي كه خواهان ازدواج متعدد است، افزون بر عدالت عمومي (انجام واجبات و ترك محرمات) بايد عدالت بين همسران را نيز پاس بدارد و چون عدالت شرط تحصيلي است نه حصولي، هر كه توان تحصيل عدالت را نداشته باشد حق ندارد ازدواج متعدد انجام دهد: (فَإن خِفتُم ألاَّ تَعدِلوا فَواحِدَة). رعايت عدالت و رفتار يكسان با همسران در محدوده ماديات و حقوق همسري، مانند تأمين هزينه زندگي، مسكن، پوشاك و مراعات امور زناشويي (نه در گرايش و محبت هاي قلبي) به هزينه كردن مطابق با شئون زن و به مقدار متعارف است؛ يعني از حدِّ معروف (عقل و نقل پسند) و متعارف كمتر نباشد. رعايت عدالت و رفتار يكسان با همسران متعدد، در امور مادي، مقدور و مورد تكليف است؛ ولي محبت قلبي چون در اختيار انسان نيست تكليفي هم به آن تعلق نگرفته است. محور سوم آيه اين است كه در صورت عجز از رعايت حقوق يك زن آزاد، به نكاح با كنيزان مملوك اكتفا شود كه حقوق كمتري دارند؛ وگرنه در اين آيه به ذكر كنيزان نياز نبود. تقديم كلمه (فَواحِدَة) نيز براي بيان مقدم بودن زنان آزاد بر كنيزان است. البته شوهر بايد حقوق كنيز را نيز رعايت كند. گفتني است مالك كنيز شدن در حكم عقد نكاح است و ازدواج با كنيزان درباره مالك وي مطرح نيست. جمله (فَإن خِفتُم ألاَّتَعدِلوا فَواحِدَة أو ما مَلَكَت أيمانُكُم) بدين معناست كه اگر توان رعايت عدالت را نداريد با يك همسر آزاد يا يك كنيز ازدواج كنيد نه بيشتر، زيرا در اين فرض، بر شما تعدد زوجات جايز نيست؛ خواه همه آن ها آزاد باشند يا كنيز يا آميخته اي از هر دو. قرآن كتاب هدايت و تربيت بشر است و از اين رو قوانين جامعه را با احكام اخلاقي هماهنگ كرده است. بر همين اساس، ذيل اين آيه، پيشگيري از انحراف و به ستم گراييدن افراد را حكمت تشريع احكام ياد شده بيان مي كند: (ذلِكَ أدني ألاّتَعولوا). تسنيم ج 17 صص 237 تا 241 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
فرق سُبُّوح و قُدُّوس خدا سبوح است، يعنی از اسمای قبیح پیراسته است. خدا قدوس است، یعنی از اسمای حسن هم مُنَزَّه است. برگرفته از تسنيم 279/31 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♻️ قضاوت با شما / کدام خاطره واقعی است؟ 👈 کانال حمید رسایی: eitaa.com/rasaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎺🎺استاندار خراسان شمالی مرز های... [کرامتی به جای مکتوب، سه نقطه گذاشت احتراما للقائل] رو یه تنه درنوردیده 👇 〽️بهمن نوری استاندار خراسان شمالی: آقای پزشکیان ما مطالبه‌ای از شما نداریم ما از شما هیج نمی‌خواهیم الا خودتان! شما که باشید انصاف هست شما که باشید جوانمردی هست جمعیت اندک حاضر: تشویق😐 ┅┅┅┅🍃🇵🇸❤🇮🇷🍃┅┅┅┅┄ 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش
یکی از بزرگواران شاخص استان ما (خراسان شمالی) این مرقومه را برایم ارسال کرده‌اند. عینا تقدیم شما می‌گردد: خدایا ببخش مارا به کجارسیده ایم که همه نعمت ها رادر وجود یک‌ انسان نسبی می بینیم . آقای مرد سیاسی مهمان شده در ولایتمان این بود رسم دفاع از مردم مهمان دوست خراسان شمالی؟ مردمی که وفاق را قرنهاست معنی کرده اند ، مردمی که با تمام تفاوت های قومیتی ،زبانی ، دینی ،نژادی و... قرن هاست درآرامش ،وفاقی که امروزه شعار شما و... شده آن واژه زیبا را به منصه حضور رسانده اند. فهمیدم که ما وگذشتگان ما را نشناخته اید . دوستانتان باید مشق های زیادی به شما می گفتند ودیکته های فراوانی ازشما می گرفتند. باسلام 💐🤲 خداقوت همت شما ذخیره آخرت شما باشد. انشاالله این متن را در مقابل صحبت های استاندار حضور آقای پزشکیان ایراد نموده اند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در عجبم ار کسانی که این صحنه را دیدند اما باز هم از پزشکیان دفاع می‌کنند.
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج و اتوا النساء صدقاتهنّ نحلة فإن طبن لكم عن شي ءٍ منه نفساً فكلوه هنيئاً مريئاً (4) هر شوهري بايد مهريه را به همسرش بپردازد، زيرا جزو حقوق مالي زن و از آنِ اوست و عقد نكاح سبب تملك آن است؛ هرچند تا پيش از آميزش، نصف آن به شكل ملك متزلزل است. مهريه تصديق كننده نكاح و نشان صداقت و وفاداري است، از اين رو آن را «صداق» گويند. واژه «نحله» نيز به معناي عطيه رايگان است و تعبير از «مهريه» به «نحله» نيز از آن روست كه مهريه عطيه اي الهي است كه خداوند سبحان بر مردان واجب كرده است تا رايگان به زنان هديه كنند. تعبير لطيف «صداق» و «نحله» نشان ادب و حيا در كلام الهي و نيز تكريم و تجليل زنان و ناموس آنان است تا كسي نپندارد امر مقدس ازدواج نوعي خريد و فروش است و زن خود را در ازاي مهريه در اختيار شوهر مي گذارد. بضع زن و ناموس مرد متعلق به خداست و در نكاح، زن چيزي را به شوهر تمليك نمي كند تا مهريه عوض آن باشد. مهريه ركن عقد و مانند عوض در بيع نيست و شوهر عوض آن مالك چيزي نمي شود. در فضاي دوران جاهلي كه گاهي شوهران براي فرار از پرداختن حقوق مالي همسران يا بازپس گرفتن آن ها زنان را مي آزردند، خداي سبحان مردان را از اين كار زشت بازداشته[1] و پس از امر به پرداخت كامل و محترمانه حقوق زنان: (وآتوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحلَة)، به شوهران مي فرمايد: اگر همسران با رضايت قلبي خود و بي هيچ گونه شك و شبهه اي در دل، مقداري از مهريه يا همه آن را ببخشند براي شوهر حلال و گواراست: (فَإن طِبنَ لَكُم عَن شي ءٍ مِنهُ نَفساً فَكُلوهُ هَنيئاً مَريئا). بخشش گاهي با رضايت عميق قلبي همراه نيست و بر اثر عواطف و احساسات زودگذر است، از اين رو مي فرمايد: اگر بخشش زنان با رضايت قلبي و طيب نفس بود.... حرف «عن» نيز كه براي تجاوز به كار مي رود نشان گذشت و رضايت واقعي همسر است. اگر «من» در (مِنه) براي تبعيض باشد، تذكري به زنان است كه همه مهريه خود را نبخشند. امر (فَكُلوه) چون عقيب توهم حظر آمده است اباحه تصرف را مي رساند نه وجوب آن را. مراد از «اكل» نيز مطلق تصرف است. تسنيم ج 17 صص 305 و 306 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
[11] لازمه‌ي حكومت داشتن دين، دنيايي كردن دين است كه با زُلالي و قداست دين نمي سازد. پاسخ: پاسخ اين اشكال هم به طور ضمني در پاسخ به اشكال قبل بازگو شد كه دين هرگز تك بُعدي و يك ضلعي و ناقص نيست. دين، وقتي كامل است كه براي تعليم و تزكيه‌ي انسان باشد و انسان نيز حقيقتي سائر و سالك است كه از نشئه‌ي «تراب» به سوي نشئه‌ي «لقاء رب الارباب» مي رود: (يا أيها الإنسان إنّك كادحٌ إلي ربّك كدحاً فملاقيه)[1] و دين بايد اين انسان كادح و سائر را در همه‌ي نشئآت تغذيه كند و ذات اقدس اله كه دنيا و آخرت از آنِ اوست: (فللّه الاخرة والاولي)[2] ، ديني فرستاده است كه هم دنياي انسان را تأمين مي كند و هم آخرت او را. خداي سبحان، دعا و درخواست مرداني كه حسنه‌ي دنيا و حسنه‌ي آخرت را با يكديگر مي خواهند تأييد مي فرمايد: (ومنهم من يقول ربنا اتنا في الدنيا حسنة وفي الاخرة حسنة وقنا عذاب النار)[3] ؛ چرا كه دنيا، مزرعه‌ي آخرت است: «الدنيا مزرعة الاخرة»[4] و بدون «حسنه‌ي دنيا» نمي توان به «حسنه‌ي آخرت» رسيد. بنابراين، دين الهي، به دنيا توجّه دارد ولي اين توجه داشتن به دنيا غير از دنيايي شدن دين است. دنيائي محض بودن نكوهيده است؛ چنانكه در آيه‌ي (فمن الناس من يقول ربنا اتنا في الدنيا وما له في الاخرة من خلاقٍ)[5] ، به مذمّت آن اشاره شد. =========== [1]ـ سوره‌ي انشقاق، آيه‌ي 6. [2]ـ سوره‌ي نجم، آيه‌ي 25. [3]ـ سوره‌ي بقره، آيه‌ي 201. [4]ـ بحار؛ ج 67، ص 225 (باب 54). [5]ـ سوره‌ي بقره، آيه‌ي 200. جوادی آملی، ولايت فقيه صص 343 و 344 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402