یکی از بزرگواران شاخص استان ما (خراسان شمالی) این مرقومه را برایم ارسال کردهاند. عینا تقدیم شما میگردد:
خدایا ببخش مارا
به کجارسیده ایم که همه نعمت ها رادر وجود یک انسان نسبی می بینیم .
آقای مرد سیاسی مهمان شده در ولایتمان این بود رسم دفاع از مردم مهمان دوست خراسان شمالی؟ مردمی که وفاق را قرنهاست معنی کرده اند ، مردمی که با تمام تفاوت های قومیتی ،زبانی ، دینی ،نژادی و... قرن هاست
درآرامش ،وفاقی که امروزه شعار شما و... شده آن واژه زیبا را به منصه حضور رسانده اند.
فهمیدم که ما وگذشتگان ما را نشناخته اید .
دوستانتان باید مشق های زیادی به شما می گفتند ودیکته های فراوانی ازشما می گرفتند.
باسلام 💐🤲
خداقوت
همت شما ذخیره آخرت شما باشد. انشاالله
این متن را در مقابل صحبت های استاندار حضور آقای پزشکیان ایراد نموده اند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در عجبم ار کسانی که این صحنه را دیدند اما باز هم از پزشکیان دفاع میکنند.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
#گزیده_تفسیر_سوره_نساء_آیه
و اتوا النساء صدقاتهنّ نحلة فإن طبن لكم عن شي ءٍ منه نفساً فكلوه هنيئاً مريئاً (4)
هر شوهري بايد مهريه را به همسرش بپردازد، زيرا جزو حقوق مالي زن و از آنِ اوست و عقد نكاح سبب تملك آن است؛ هرچند تا پيش از آميزش، نصف آن به شكل ملك متزلزل است.
مهريه تصديق كننده نكاح و نشان صداقت و وفاداري است، از اين رو آن را «صداق» گويند. واژه «نحله» نيز به معناي عطيه رايگان است و تعبير از «مهريه» به «نحله» نيز از آن روست كه مهريه عطيه اي الهي است كه خداوند سبحان بر مردان واجب كرده است تا رايگان به زنان هديه كنند.
تعبير لطيف «صداق» و «نحله» نشان ادب و حيا در كلام الهي و نيز تكريم و تجليل زنان و ناموس آنان است تا كسي نپندارد امر مقدس ازدواج نوعي خريد و فروش است و زن خود را در ازاي مهريه در اختيار شوهر مي گذارد. بضع زن و ناموس مرد متعلق به خداست و در نكاح، زن چيزي را به شوهر تمليك نمي كند تا مهريه عوض آن باشد. مهريه ركن عقد و مانند عوض در بيع نيست و شوهر عوض آن مالك چيزي نمي شود.
در فضاي دوران جاهلي كه گاهي شوهران براي فرار از پرداختن حقوق مالي همسران يا بازپس گرفتن آن ها زنان را مي آزردند، خداي سبحان مردان را از اين كار زشت بازداشته[1]
و پس از امر به پرداخت كامل و محترمانه حقوق زنان: (وآتوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحلَة)، به شوهران مي فرمايد: اگر همسران با رضايت قلبي خود و بي هيچ گونه شك و شبهه اي در دل، مقداري از مهريه يا همه آن را ببخشند براي شوهر حلال و گواراست: (فَإن طِبنَ لَكُم عَن شي ءٍ مِنهُ نَفساً فَكُلوهُ هَنيئاً مَريئا).
بخشش گاهي با رضايت عميق قلبي همراه نيست و بر اثر عواطف و احساسات زودگذر است، از اين رو مي فرمايد: اگر بخشش زنان با رضايت قلبي و طيب نفس بود.... حرف «عن» نيز كه براي تجاوز به كار مي رود نشان گذشت و رضايت واقعي همسر است.
اگر «من» در (مِنه) براي تبعيض باشد، تذكري به زنان است كه همه مهريه خود را نبخشند.
امر (فَكُلوه) چون عقيب توهم حظر آمده است اباحه تصرف را مي رساند نه وجوب آن را. مراد از «اكل» نيز مطلق تصرف است.
تسنيم ج 17 صص 305 و 306
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#شُبُهات
[11] لازمهي حكومت داشتن دين، دنيايي كردن دين است كه با زُلالي و قداست دين نمي سازد.
پاسخ: پاسخ اين اشكال هم به طور ضمني در پاسخ به اشكال قبل بازگو شد كه دين هرگز تك بُعدي و يك ضلعي و ناقص نيست. دين، وقتي كامل است كه براي تعليم و تزكيهي انسان باشد و انسان نيز حقيقتي سائر و سالك است كه از نشئهي «تراب» به سوي نشئهي «لقاء رب الارباب» مي رود: (يا أيها الإنسان إنّك كادحٌ إلي ربّك كدحاً فملاقيه)[1]
و دين بايد اين انسان كادح و سائر را در همهي نشئآت تغذيه كند و ذات اقدس اله كه دنيا و آخرت از آنِ اوست: (فللّه الاخرة والاولي)[2]
، ديني فرستاده است كه هم دنياي انسان را تأمين مي كند و هم آخرت او را. خداي سبحان، دعا و درخواست مرداني كه حسنهي دنيا و حسنهي آخرت را با يكديگر مي خواهند تأييد مي فرمايد: (ومنهم من يقول ربنا اتنا في الدنيا حسنة وفي الاخرة حسنة وقنا عذاب النار)[3]
؛ چرا كه دنيا، مزرعهي آخرت است: «الدنيا مزرعة الاخرة»[4]
و بدون «حسنهي دنيا» نمي توان به «حسنهي آخرت» رسيد.
بنابراين، دين الهي، به دنيا توجّه دارد ولي اين توجه داشتن به دنيا غير از دنيايي شدن دين است. دنيائي محض بودن نكوهيده است؛ چنانكه در آيهي (فمن الناس من يقول ربنا اتنا في الدنيا وما له في الاخرة من خلاقٍ)[5]
، به مذمّت آن اشاره شد.
===========
[1]ـ سورهي انشقاق، آيهي 6.
[2]ـ سورهي نجم، آيهي 25.
[3]ـ سورهي بقره، آيهي 201.
[4]ـ بحار؛ ج 67، ص 225 (باب 54).
[5]ـ سورهي بقره، آيهي 200.
جوادی آملی، ولايت فقيه صص 343 و 344
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#سؤال
سلام عليكم.
سؤال سخت (برای عربیدوستان)
در کریمهی 47 ابراهیم عليه السلام (فلا تحسبن اللهَ مخلفَ وعدِهِ رسلَهُ) چرا کلمات الله، مخلف و رسل منصوباند؟
مهلت جواب: 24 ساعت دیگر.
جواب، أَسَدّ (محکمتر) و أَخْصَر (کوتاهتر) باشد.
اگر مایلید، نام خود و نام شهر خود را مرقوم فرمایید.
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
💢مراسم محوری پاسداشت یوم الله ۹دی، روز بصیرت و میثاق امت با ولایت با سخنرانی حجتالاسلام طیبی فر، جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران
📌 یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳ ، ساعت ۹:۳۰صبح
📌حرم امامزاده سیدعباس (ع) بجنورد.
#بصیرت
#روز_بزرگداشت_۹دی
🔹کانالهای ارتباطی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی خراسان شمالی 👇
🆔 کانال ایتا 🌐 پایگاه اطلاع رسانی شورا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرزهای تملق و چاپلوسی جابجا شد
من جای پزشکیان بودم این استاندارو برکنار میکردم
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
دکتر محمدرضا کرامتی
مرزهای تملق و چاپلوسی جابجا شد من جای پزشکیان بودم این استاندارو برکنار میکردم #حسین_دارابی | عضوش
اگه جای پزشکیان بودی اصلا نباید نامزد ریاست جمهوری میشدی چون توان لازم را برای این مسؤولیت نداشتی.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
#گزیده_تفسیر_سوره_نساء_آیه
و لا تؤتوا السفهاءَ أموالكم التي جعل الله لكم قياماً و ارزقوهم فيها و اكسوهم و قولوا لهم قولاً معروفاً(5)
در مخاطب اين آيه دو احتمال است:
1. خداوند سبحان به اولياي سفيهان مي فرمايد: اموال سفيهان را كه در اختيار شماست تا رفع سفاهتشان به آنان نسپاريد.
جملات (وارزُقوهُم فِيها واكسوهُم) قرينه اند كه (أموالَكُم) يعني ثروت هاي سفيهان كه در اختيار اولياست و به همين مناسبت كه اموال در اختيار اولياست، (أموالَكُم) گفته شد نه «أموالهم».
2. آيه به عموم مسلمانان و جامعه اسلامي مي فرمايد: اموال شخصي خود، سفيهان يا بيت المال را در اختيار سفيهان نگذاريد.
شايد راز آوردن (أموالَكُم) نيز اين باشد كه همه مال براي كل جامعه اسلامي است، زيرا جامعه مانند فرد، داراي شخصيت حقوقي است و مجموع ثروت ها براي مجموع افراد، يعني براي جامعه است و از همين رو استفاده از ثروت شخصي هنگامي مجاز است كه با منافع جامعه تزاحمي نداشته باشد، بنابراين، چون اموال از آن جامعه است آيه به جامعه خطاب مي كند و آنان را به حفظ و بهره برداري مناسب از ثروت جامعه فرا مي خواند.
طبق تعليل و جمله وصفي (الَّتي جَعَلَ اللهُ لَكُم قِياماً) مال و ثروت مايه قوام و استواري و ايستادگي اقتصادي فرد و جامعه و مانند ستون فقرات اجتماع است و با نابودي اقتصاد جامعه همه افراد آن به خطر مي افتند و زمين گير مي شوند، از اين رو همگان موظف اند از دادن آن به سفيهان بپرهيزند و هيچ كس نبايد مال خود، سفيه يا بيت المال را در اختيار سفيهان بگذارد، زيرا آن را هدر داده و اسباب تبذير آن را فراهم مي كند و هر كه اموالي را به سفيه بسپارد و آن اموال به هدر رود، افزون بر حرمت تكليفي، ضَمان نيز دارد و بايد تبذير اموال را جبران كند.
سفاهتِ[1]
مادي از عوامل حجر مالي و ممنوع شمرده شدن شخص از تصرف در اموال خويش است و هر زمان اين سفاهت به رشد اقتصادي بدل گردد حجر برطرف مي شود و كسي به لحاظ اقتصادي رشيد است كه اموال خود را در سرمايه گذاري هاي مناسب به كار مي گيرد و از مصرف بي جا مي پرهيزد.
سرپرستان سفيهان موظف اند ـ به عنوان مجاري رزق الهي ـ هزينه هاي زندگي سفيهان را تأمين كنند: (وارزُقوهُم فِيها واكسوهُم). مراد از خوراك و پوشاك در اين جمله، همه هزينه هاي زندگي سفيهان است و ذكر خصوص اين دو از آن روست كه مهم ترين هزينه هاي زندگي آنان محسوب مي شوند.
برخي مفسران از كلمه (فِيها) در جمله مزبور استفاده كرده اند كه ولي سفيه بايد اموال او را در تجارت و سرمايه گذاري به كار گيرد و زندگي او را از درآمد و سود آن اموال تأمين كند؛ نه آنكه از اصل ثروت او هزينه كند تا
===========
[1]ـ «سَفَه» خفّت و سبكي است و به انسان سبك مغز «سفيه» مي گويند، زيرا از حق و عقل كه وزين و سنگين اند بي بهره اند (ر.ك: مفردات، ص414، «س ف ه» ).
سرمايه اش به تدريج تمام و سفيه نيازمند ديگران گردد.[1]
سفيه در مسائل مالي محجور و نيازمند نگهبان و سرپرست است؛ ولي در مسائل عاطفي و اجتماعي به مقدار خود ادراك دارد و بايد محترم شمرده شود. رعايت ادب از حقوق انساني در اسلام است و درباره همگان، خواه مسلمان يا نامسلمان، بايد رعايت شود؛ ليكن توصيه خاص درباره سفيهان از آن روست كه اولاً خودداري از دادن مال آنان به خود آن ها مايه دلخوري و رنجوري است، از اين رو سرپرستان سفيهان كه مسئول تربيت آنان اند بايد با گفتار نيكو مسئله را برايشان توجيه كنند تا ناراحت نشوند. ثانياً مشكل رواني و كمبود عاطفي دارند، از اين رو بايد در همه گفتارها و كردارها با آنان رفتار نيك و محبت آميز داشت. تعبير به «قول»: (وقولوا لَهُم قَولاً مَعروفا) از آن روست كه بارزترين كار انسان گفتار اوست.
تسنيم ج 17 صص 320 تا 322
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
دکتر محمدرضا کرامتی
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج #گزیده_تفسیر_سوره_نساء_آیه و لا تؤتوا السفهاءَ أموالكم
بر اساس احتمال دوم (مخاطب آیه کیست؟) هم منصوب کنندگان وظیفه دارند افرادی را منصوب کنند که امین بیت المال باشند و کاردان و هم مردم وظیفه دارند به افراد لایق، توانمند و امين رأی دهند تا مُنتخَبان، عدالت و اولویتبندی را رعایت کنند.
محمدرضا کرامتی
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#دانستنی
کیفر بودن مقام برای مجرمان
انسان تا زنده است، در بوته امتحان است، بنابراين سِمَت يا مقام برای بعضی ابتلای الهی و برای برخی زمینه سقوط است: برای انسان عادی و صالح آزمون الهی است و برای فاسد و تبهکار کیفر و ابزاری برای بهتر در هم کوبیدن او.
تسنیم 91/27 (تفسیر کریمهی 123 أنعام)
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#دانستنی
مقصود از اینکه «کسی جز خداوند نمیداند که در ارحام چیست» [گمان کرامتی این است که منظور مفسر محترم، بخشی از کریمهی 34 لقمان باشد]، این است که این آگاهی بالذات ممکن نیست؛ اما بالعرض امکان دارد، چنانکه خداوند از راه فرشتگان، مریم عليها السلام را از غیب آگاه ساخت و آن حضرت از راه وحی الهی به غیب علم یافت که پسری خواهد زاد که... .
تسنیم 213/24 پانوشت 3 (تفسیر کریمهی 110 مائده)
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402