سوم مال نافذ نيست.
سرّ قيد (غَيرَ مُضارّ) در اينجا آن است كه معمولاً هنگامي كه شخص در طبقه اول وارث ندارد و با طبقه دوم و سوم رابطه حسنه ندارد، همه اموالش را به نفع مؤسسات خيريه وصيت مي كند كه البته در بيش از ثلث بدون امضاي وارث نافذ نيست؛ مگر آنجا كه متوفّا فاقد وارث باشد و وارث بودن امامْ مانع از چنين وصيتي نيست.
احكام تقسيم ارث نسبي و سببي، وصيت الهي است: (وصِيَّةً مِنَ الله)، چنان كه فريضه اي خدايي است: (فَريضَةً مِنَ الله).[1]
كلمه (وصِيَّة) با شواهد قرآني بر وجوب رعايت سهام ارث دلالت دارد.
تعبير به (واللهُ عَليمٌ حَليم) تهديد را به همراه دارد، زيرا عنوان «حلم» غير از عنوان عفو و مغفرت است، بلكه نشان تعقيب به موقع و تنبيه در فرصت مناسب است كه با إخلال در حكم ايجابي خداوند هماهنگ است.
===========
[1]ـ سوره نساء، آيه 11.
تسنيم ج 17 صص 567 تا 569
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#معنای_کلمات_و_اصطلاحات
ذکری [ذِکْرا خونده میشود]
«ذکری» به معنای فراوان یاد کردن [است] و از واژهی «ذکر» رساتر و گویاتر است.
تسنیم 61/28
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#خاطره
خدا قبل از خلقت چه کار میکرد؟
اوایل دهه شصت چند نفر در حیاط قدیم حوزه علمیه امام خمینی بجنورد بودیم اذان نماز عصر اهل سنت از مسجد روبهروی حوزه به گوش رسید یکی از حوزویها عبارتی مبنی بر تقبیح چنین اذانی در این وقت گفت، حوزوی دیگری که از اولی کمسنتر بود گفت چرا کار آنان را اشتباه میدانی؟ اولی گفت تاریخ چنین میگوید. دومی گفت اگر تاریخ خواندهای بگو خدا قبل از خلقت چه کار میکرد؟ اولی نتوانست از عهدهی جواب بر بیاد. در این گیر و دار، حوزوی دیگری از طبقه دوم به حیاط آمده و قصد خروج از حوزه را داشت که آن اولی گفت آقای... بیایید ببینید این شاگردتان چه میگوید. سومی گفت مگر چه میگوید؟ اولی گفت میگوید خدا قبل از خلقت چه کار میکرد؟ سومی که در دبیرستان ما (دبیرستان عارف بجنوردی) هم تدریس داشت، خیلی راحت گفت این که کاری ندارد. به او بگو مشغول خلقت تو بود. این را گفت و رفت.
اسم سه بزرگوار هم یادم مانده اما اعلام نمیکنم.
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#مناسبتها
به مناسبت سالروز شهادت امام هادی عليه السلام، این مطلب از استاد شهید تقدیم میگردد:
در تحفالعقول نقل میکند که مردی به نام حسن بن مسعود گفت: «دَخَلْتُ عَلی ابِیالْحَسَنِ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ وَ قَدْ نُکبَتْ اصْبَعی» من بر امام هادی علیه السلام وارد شدم در حالی که انگشتم زخم و مجروح شده بود، یعنی آفت دیده بود. «وَ تَلَقّانی راکبٌ وَ صَدَمَ کتْفی» بین راه، در حالی که ناراحتی انگشتم را میکشیدم یک سوارهای به من تنه زد به طوری که کتف من مجروح شد «وَ دَخَلْتُ فی زَحْمةٍ» با هزار زحمت داخل شدم. فَخَرَّقوا عَلَی بَعضَ ثِیابی (روز ازدحام بوده است) وقتی وارد شدم جمعیت خیلی زیاد بود، قسمتهایی از لباس من هم پاره شد. به این حال من بر امام هادی علیه السلام وارد شدم. تا وارد شدم گفتم: کفانِی اللهُ شَرَّک مِنْ یوْمٍ چه روز شومی بودی تو امروز! ببین انگشت من این جور شد، شانه من این طور شد و لباسم چنین شد؛ امروز برای من چه روز بد یمنی بود! فَما اشْامَک! ای روز چه روز بدی بودی تو! فَقالَ لی ابُوالْحَسَنِ: یا حَسَنُ! هذا وَ انْتَ تَغْشانا؟! حسن بن مسعود! تو از این طرف این حرف را میزنی از آن طرف به خانه ما میآیی؟! ببینید تعبیر چقدر رسا و عالی است! تو به خانه ما میآیی و چنین حرفی را میزنی؟! مثل اینکه در خانه امام بیاید و مثلاً- العیاذ بالله- علی بن ابیطالب را سبّ کند یا انکار نبوت پیغمبر و یا انکار توحید را بکند. تَرْمی بِذَنْبِک مَنْ لا ذَنْبَ لَهُ گناه خودت را به گردن آن کسی میگذاری که گناهی ندارد؟! به گردن روز و یوم میگذاری؟! (عرض کردم دفاع از سیزده و دفاع از روز؛ ببینید این جور دفاع میکنند.) قال الْحَسَنُ: فَاثابَ الَی عَقْلی.
حسن بن مسعود گفت: با این حرف امام، مثل اینکه عقل من قبلاً از سرم پریده بود باز آمد. وَ تَبَینْتُ خَطَأی فهمیدم اشتباه کردهام. فَقُلْتُ: مَوْلای اسْتَغْفِرُ اللهَ. آقایم! من از این گناهی که مرتکب شدم استغفار میکنم. فَقالَ: یا حَسَنُ! ما ذَنْبُ الْایامِ حَتّی صِرْتُمْ تَتَشَأَّمونَ بِها اذا جوزیتُمْ بِاعْمالِکمْ فیها. حسن! پس از آنکه شما میبینید بشر جز نتیجه اعمال خودش نیست پس گناه ایام و روزها چیست؟! دوشنبه و چهارشنبه چه گناهی دارد؟! 13 و 15 چه گناهی دارد؟ این شعر که:
هفت روز نحس باشد در مهیب
زان حذر کن تا نیابی هیچ رنج
سه و پنج و سیزده با شانزده
بیست و یک با بیست و چهار و بیست و پنج
یعنی چه؟! فَما ذَنْبُ الْایام؟! قالَ الْحَسَنُ: انَا اسْتَغْفِرُ اللهَ ابَداً وَ هِی تَوْبَتی آقاجان! استغفار میکنم و توبه من همین باشد که در حضور شما توبه کردم. قالَ: وَاللهِ ماینْفَعُکمْ وَلکنَّ اللهَ یعاقِبُکمْ بِذَمِّها عَلی ما لا ذَمَّ عَلَیها فیهِ به خدا قسم که این حرفها که ایام را گنهکار بدانید و برای آنها شئامت و نحوست قائل شوید، نه تنها فایدهای به حالتان ندارد، بلکه خداوند شما را معاقب خواهد کرد، خدا علیه شما اعلام جرم خواهد کرد که چرا مخلوق بیگناه مرا مجرم دانستید؟ من این روزگار را بیگناه دانستم. ای کسی که میگویی «فلک کج رفتار» تو گنهکاری، بنده بیگناه خدا را مجرم میدانی. ای کسی که میگویی «چرخ کجمدار» روی این منطق، تو آدم گنهکاری هستی؛ خدا در قیامت میآید از تو سؤال میکند، میگوید بگو این موجوداتی که در مدارهای خودشان حرکت میکردند کدام یک از آنها از مسیر خودشان منحرف شدند که انحراف آنها از مسیرشان سبب نکبت و بدبختی تو شد؟! أَ ماعَلِمْتَ یا حَسَنُ؟ [آیا دانستی حسن؟] اصل کلی: بشر باید بداند که خدا پاداش و کیفر را روی یک حساب معین میدهد؛ بر حساب اعمال و افکار و عقاید بشر میدهد، بر اثر اخلاق نیک یا بد بشر میدهد.
استاد مطهری، پانزده گفتار، ص152 تا 154
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
دکتر محمدرضا کرامتی
اطلاعیه جلسهی توضیح و تِلاوت آیات قرآن کریم جلسهی «توضیح آیات توسط محمدرضا کرامتی سپس تلاوت خ
#جلسه_قرآن 7 (15 دی 1403) برگزار شد.
توضیح تا آیه 9 سوره بقره
تلاوت تا آیه 108 سوره بقره
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
توضیح آیات 7 تا 9 سورهی بقره. 15 دی 1403.
دکتر محمدرضا کرامتی
توضیح آیات 7 تا 9 سورهی بقره. 15 دی 1403.
آيهای را که امشب در صدد یافتنش بودم و نیافتم، آيهی 78 آل عمران بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستان عزیزی که از اسم مستعار استفاده میکنند . لطفا در صورت امکان حداقل مثل این اقا خودتان رو معرفی کنید🙏🙏🙏🙏
😅😅😅
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
#گزیده_تفسیر_سوره_نساء_آیه
تِلكَ حُدودُ اللهِ ومَن يُطِعِ اللهَ ورَسولَهُ يُدخِلهُ جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأنهارُ خالِدينَ فيها وذلِكَ الفَوزُ العَظيم (نساء، 13) ومَن يَعصِ اللهَ ورَسولَهُ ويَتَعَدَّ حُدودَهُ يُدخِلهُ ناراً خالِداً فيها ولَهُ عَذابٌ مُهين (نساء، 14)
همه احكام خداوند، اعم از ارث و غير ارث، حدود الهي اند. اين دو آيه نيز اطلاق يا عموم داشته و به احكام و قوانين ارث اختصاص ندارند؛ هرچند گوياي اهميت احكام ارث اند و با دادن وعده بهشت به پايبندان به اين حدود الهي و تهديد متجاوزان به آن ها به عذاب ابدي در جهنّم، مي فهمانند كه اولاً احكام تقسيم ارث نسبي و سببي، احكامي وجوبي و الزامي اند نه استحبابي. ثانياً وصيت به تقسيم اموال بر خلاف احكام و حدود الهي، گوياي بي اعتنايي وصيت كننده به احكام شرعي و نشانه شدّت جسارت اوست كه نسبت به بعد از مرگ نيز از گناه دست برنمي دارد و از همين رو او را به خلود و عذاب خوار كننده تهديد مي كند: (...يُدخِلهُ ناراً خالِداً فيها ولَهُ عَذابٌ مُهين).
در اين دو آيه حكم دائر است مدار اطاعت خدا و رسول او و نيز معصيت خدا و رسول او. اطاعت از رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم همان پيروي خداست و مخالفت با رسول خدا نيز همان عصيان الهي است، زيرا پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم از ناحيه خود حكمي ندارد و آنچه بيان مي كند، خواه به عنوان سنت يا به عنوان ولايت و رهبري جامعه، در حقيقت از طرف خداي سبحان و طبق وحي است. بر همين اساس در آيه نخست مي فرمايد: (تِلكَ حُدودُ الله)، و نفرمود: «تلك حدود الله ورسوله»، و در آيه دوم هم مي فرمايد: (ويَتَعَدَّ حُدودَه)، و نفرمود: «حدودهما»، زيرا تنها خداي سبحان حق تعيين حدود را دارد و همه احكام فقط حدود الهي اند.
خداوند سبحان در بيان اجر و پاداش اطاعت و كيفر عصيان و مخالفت مي فرمايد: هر كس از خدا و پيامبرش اطاعت كند، خداي سبحان او را در باغ هاي بهشتي جا مي دهد كه همواره از زير درختان آن نهرها روان است و در آن جاودانه اند و اين همان كاميابي بزرگ است؛ و هر كس از خدا و پيامبر او نافرماني و از حدود مقرّر او تجاوز كند، وي را در آتشي درآورد كه همواره در آن است و براي او عذابي خفت آور است: (ومَن يُطِعِ اللهَ ورَسولَهُ يُدخِلهُ جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأنهارُ خالِدينَ فيها وذلِكَ الفَوزُ العَظيم ومَن يَعصِ اللهَ ورَسولَهُ ويَتَعَدَّ حُدودَهُ يُدخِلهُ ناراً خالِداً فيها ولَهُ عَذابٌ مُهين). گذشته از كلمه (العَظيم)، تعبير از پاداش مطيعان به (ذلِك) كه به بُعد معنوي و اعتلاي مقام آنان اشاره دارد، نشان عظمت آن است و آنچه را خداوند به عظمت ياد كند: (وذلِكَ الفَوزُ العَظيم) نشان عظمت فوق العاده آن است.
آيه دوم، كسي را كه خدا و رسولش را نافرماني و از حدود الهي تجاوز كند تهديد كرده و به خلود در آتش و عذاب خواركننده وعيد مي دهد، پس احكام الهي به ويژه سهام مقرر ارث، امري است كه مخالفت با آن چنين عقابي را درپي دارد. اگر اين نافرماني ـ معاذ الله ـ به صورت انكار حكم خدا و رسول درباره حكم قطعي اسلام مانند ميراث باشد، نوعي ارتداد و كفر است و كيفرش خلود در آتش؛ ولي اگر صرفاً سرپيچي عملي از دستور خدا و رسول او باشد گناه بزرگ است و مجازات آن خلود در آتش نيست، و در اين فرض، كلمه «خلود» به مكث طويل (مدت طولاني) حمل مي شود، زيرا مؤمن و معتقد به خدا و رسول در آتش خالد نيست.
شايد راز جمع بودن «خالد» در ناحيه اطاعت و بهشت: (يُدخِلهُ جَنّاتٍ... خالِدينَ فيها) و مفرد بودن آن در مورد عصيان و عذاب: (يُدخِلهُ ناراً خالِداً فيها)، گذشته از سعه رحمت الهي و سبقت آن بر غضب خدا، اين باشد كه: 1. خلود در جهنّم براي افراد بسيار كمي ثابت است. 2. همه دوزخيان از يكديگر بريده اند و هرگز انس و الفتي با هم ندارند؛ ولي بهشتيان با يكديگر برخورد مسالمت آميز دارند و از ديدارها لذت مي برند.
تسنيم ج 17 صص 604 تا 606
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#درست_بنویسیم_درست_بخوانیم
تأسی به یا تأسی از؟
علامه جوادی طبری آملی هم «تأسّی به» را به کار بردهاند و هم «تأسّی از» را. 👇
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402