#شُبُهات
[12] اگر دين بخواهد قانوني اجرايي و حكومتي وضع كند، خود آن قانون نيز قانوني اجرايي مي خواهد و تسلسل پيش مي آيد.
پاسخ: قانوني كه اجرايي است، شامل خودش نيز مي شود و لذا تسلسل پيش نمي آيد. براي اجراء، چيزي جز قيام به قسط و صلاح عمومي و عزم ملّي لازم نيست و لذا اساساً محذور تسلسل مطرح نيست.
جوادی آملی، ولايت فقيه ص 344
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#درست_بنویسیم_درست_بخوانیم
بيتُ المُقَدَّس يا بيتِ مَقْدِس؟
شیخُ الرئيس يا شيخِ رئيس؟
مختصرُ النافع يا مختصرِ نافع؟ (نام کتابی فقهی)
و... ؟
در جامعهی ما بیت المقدس بیشتر رایج است تا بیت مقدس. در حالی که علامه جوادی طبری آملی که در تلفظ بسیار دقیق هستند، دومی را به کار میبرند.
ایضاح: عبارت البيتُ المَقْدِس، موصوف و صفت است و اگر قرار باشد از موصوف (البيت) الف و لام را حذف کنیم باید از صفت هم الف و لام را بگیریم. چون اگر فقط از موصوف، الف و لام حذف شود، شبیه مضاف و مضاف إليه میگردد.
پس عبارتهایی مانند بيت مقدس، شیخ رئیس، مختصر نافع و... باید رایج شوند نه بیت المقدس، شیخ الرئیس، مختصر النافع و... .
محمدرضا کرامتی
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
دکتر محمدرضا کرامتی
نقش هاشمی در فتنه 88 از زبان مورخ ارجمند دکتر سید حمید روحانی
خیلی طولانی است اما بسیار خواندنی. بنده کامل خواند.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
[کرامتی: گزیده امروز طولانی است کسانی که میخوانند حوصله به خرج دهند]
#گزیده_تفسیر_سوره_نساء_آیه
حُرِّمَت عَلَيكُم اُمَّهاتُكُم وبَناتُكُم واَخَواتُكُم وعَماّتُكُم وخالاتُكُم وبَناتُ الاَخِ وبَناتُ الاُختِ واُمَّهاتُكُمُ اللّاتي اَرضَعنَكُم واَخَواتُكُم مِنَ الرَّضاعَةِ واُمَّهاتُ نِسائِكُم ورَبائِبُكُمُ اللّاتي في حُجورِكُم مِن نِسائِكُمُ اللّاتي ... (23)
محرّمات نكاح اقسامي دارد، زيرا نكاح مُحرّم يا نَسَبي است يا سببي، و سبب حرمت يا رضاع است يا مصاهرت. در آيه قبل تنها يك قسم و آن حرمت نكاح با نامادري بيان شد. اين آيه حرمت نكاح با سيزده گروه را بيان مي كند. اطلاق يا عموم حكم حليت زن هاي ديگر (غير از پانزده گروه مذكور در آيات مورد بحث):(واُحِلَّ لَكُم ما وراءَ ذلِكُم)[1]
با تحريم نكاح با برخي زنان ديگر در بخش هاي ديگر قرآن كريم تخصيص يا تقييد يافته است.
كلمه (حُرِّمَت) به صورت گزارش و با فعل مجهول آمده است؛ ليكن انشاء است نه خبر.
به گواهي ذكر خواهرزن كه محرم نيست: (واَن تَجمَعوا بَينَ الاُختَين)، اين آيه در صدد بيان تحريم نكاح با گروه هاي سيزده گانه است نه تبيين مسئله محرميت. محرميت با حرمت نكاح تلازم دارد؛ اما حرمت نكاح با مسئله محرميت و جواز نظر تلازم ندارد.
مراد از حرمت در اين آيه هرگونه تماس زناشويي است؛ خواه در قالب عقد دائم يا موقّت يا ملك يمين يا تحليل باشد. در اين آيه كلمه «نكاح» نيامده است و در صورت منظور بودن آن، حفظ انسجام و هماهنگي ميان مستثنا يعني (اِلاّما مَلَكَت اَيمانُكُم) كه در آيه بعد آمده و مستثنا منه يعني گروه هاي سيزده گانه اي كه در اين آيه آمده است ـ اقتضا مي كند كه مراد فقط نكاح لغوي (آميزش) باشد نه عقد شرعي، زيرا ملك يمين عقد نيست. در اين
===========
[1]ـ سوره نساء، آيه 24.
صورت صرف عقد تكليفاً حرام نيست؛ اما وضعاً باطل است و چنانچه نكاح لغوي و اصطلاحي (عقد)، هر دو مراد باشند، عقد، هم باطل و هم مانند عقد در حال عده، حرام است.
اگر مراد از (حُرِّمَت) بيان حكم تكليفي باشد، در صورت علم هر دو (زن و مرد) به حكم، هر دو گنهكارند وگرنه تنها عالم به حكم گنهكار است، و چنانچه مرادْ حكم وضعي (بطلان عقد) باشد، (حُرِّمَت عَلَيكُم اُمَّهاتُكُم و... ) يعني عقد با اين اشخاص باطل است؛ هرچند دو طرف جاهل باشند.
مخاطب قرار گرفتن مردان: (حُرِّمَت عَلَيكُم... ) نشان ادب قرآني و براي رعايت عفت و حفظ حرمت و حريم زن ها و دعوت مردان به عفت ديني و نيز بدان سبب است كه پيشنهاد ازدواج بيشتر از سوي مردهاست.
حرمت در اين آيه به ذوات و اعيان تعلق گرفته است: (حُرِّمَت عَلَيكُم اُمَّهاتُكُم و... )؛ ليكن اثر متوقع از آن ها، يعني حرمت نكاح آنان مراد است، زيرا از اسناد حكم به ذات، وصف و فعل مترقب يا بارزترين اثر آن به ذهن مي آيد. افزون بر اينكه سياق بحث به قرينه آيه گذشته، سياق ازدواج است.
آيه شريفه، نخست محرمات هفت گانه نسبي را بيان مي كند؛ يعني مادران، دختران، خواهران (اعم از پدري و مادري يا پدري يا مادري)، عمه ها، خاله ها، دختران برادر (برادرزاده ها) و دختران خواهر (خواهرزاده ها).
راز جمع آوردن «اُمّهات»[1]
، «بنات» و... آن است كه: 1. آيه خطاب به جميع است و چون افراد زيادند قهراً مادرها، دخترها و... بسيار خواهند بود،
===========
[1]ـ «اُمّهات» جمع «اُمّهه» (با تشديد ميم) به معناي مادر است.
زيرا همه زنان جامعه يكي از اين عناوين (مادر، دختر و...) بر آنان منطبق است و آيه شريفه براي افاده استغراق در توزيع مي فرمايد: (حُرِّمَت عَلَيكُم اُمَّهاتُكُم و... )؛ يعني بر هر مردي از شما نكاح با مادر، دختر و... خودش حرام است (نه هر كس كه مثلاً عنوان مادر بر او صادق است، هرچند مادر ديگري باشد). 2. افزون بر تعدد مورد ـ و اينكه مثلاً هر يك از عروس ها براي پسران پدرشوهرها «حليله»اند و از اين رو به صورت جمع، يعني «حلائل» آمده است ـ برخي از اين عناوين، داراي افراد با فاصله و بي فاصله است و جمع آوردن آن ها براي دربر گرفتن همه مصاديق و افراد متصل و منفصل است؛ مثلاً «اُمّهات» مادرهايي را كه در طول يكديگرند دربر گرفته و افزون بر مادر، جده پدري و مادري را نيز شامل مي شود؛ همچنين «أخوات»، خواهر پدري و مادري، خواهر پدري و خواهر مادري، هر سه صنف را كه همه در يك رتبه اند (نه در طول هم) شامل مي شود. در رضاع نيز خود مرضعهْ مادر رضاعي، مادرش مادر بزرگ رضاعي و... كودك رضيع اند و نكاحشان حرام است. همچنين «حلائل» أبناء، پسر بدون فاصله و بافاصله (نوه) را شامل مي شود.
گفتني است كه از جمع هاي ياد شده اراده هر دو جهت مزبور نيز ممكن است؛ مثلاً در رضاع، مراد از (واُمَّهاتُكُمُ اللّاتي اَرضَعنَكُم) مادر رضاعي هر فرد، خواه بي فاصله يا بافاصله است.
ادامه دارد 👇
محرمات رضاعي (حرمت ازدواج با محارم رضاعي) از ابتكارات و تأسيسات اسلام است. در اينجا قبل از بيان حكم رضاع از موضوع با عنوان «أُمهات» و «أخوات» ياد كرده است نه با عنوان «نساء»: (واُمَّهاتُكُمُ اللّاتي اَرضَعنَكُم واَخَواتُكُم مِنَ الرَّضاعَة) و اين نشانه اهميت مسئله رضاع است.
رضاع، زن مرضعه و شيرده را در حكم مادر كودك رضيع، و دختري را كه با اين پسر همشير است خواهر او مي كند. ازدواج با مادر و خواهر رضاعي حرام است.
محرمات رضاعي مانند محرمات نسبي هفت گروه اند و به شهادت حديث معتبر و معروف يحرم من الرضاع ما يحرم من النسب[1]
، ذكر مادر و خواهر رضاعي در اين آيه به عنوان تمثيل نسبت به اصناف رضاعي ديگر است نه تعيين. اين آيه درباره حليت غير از مادر رضاعي و خواهر رضاعي، اطلاق و ظهور سكوتي دارد (يعني درباره غير اين دو گروه سكوت كرده، پس اصل، حليت غير اين دو گروه است) و با انضمام جمله (واُحِلَّ لَكُم ما وراءَ ذلِكُم)[2]
به آن، اطلاق و ظهور نطقي و لساني هم مي يابد، در نتيجه رضاع فقط در مورد دو گروه ياد شده (مادر و خواهر) نشر حرمت مي كند و آيه شريفه ساير موارد (پنج گروه ديگر) را شامل نمي شود (البته دختر رضاعي ـ خواه بي فاصله يا بافاصله ـ را به اولويت شامل است)؛ ليكن به ضميمه حديث مزبور كه شارح و مبيّن (يعني مخصّص يا مقيّد) آيه است نه مخالف آن، پنج گروه ديگر را نيز شامل مي شود.[3]
گفتني استكه آيه مورد بحث مخصّص يا مقيّد اين حديث نيست، چون تخصيص يا تقييد اكثر (پنج گروه از گروه هاي هفت گانه نسب) لازم مي آيد.
اطلاق آيه مورد بحث از جهت كميت، زمان و كيفيت نشر حرمت در
===========
[1]ـ الكافي، ج5، ص437؛ وسائل الشيعه، ج20، ص371.
[2]ـ سوره نساء، آيه 24.
[3]ـ حديث ياد شده رضاع را در حكم نسب تنزيل كرده است و چنانچه حكم منزل عليه، يعني نسب، در آيه مورد بحث مبسوطاً نيامده بود، اين حديث به تنهايي ثمري نداشت.
مسئله رضاع، با قيود مشخص روايي تقييد شده است.
ادامه آيه درباره گروه هاي چهارگانه محرمات سببي خاص است كه ازدواج با آنان حرام است: مادرزن؛ ربيبه؛ حليله پسر؛ خواهرزن. اگر كسي با زني ازدواج كرد، چه به عقد دائم يا منقطع و چه ملك يمين يا تحليل، مادرش به سبب مصاهره محرم اوست و نكاحش حرام ابدي است.
«ربيبه» دختري است كه يكي از زوجين از همسر پيشين خود دارد و مراد از آن در اينجا به تناسب حكم و موضوع دختري است كه زن از همسر پيشين خود دارد. اطلاق ربيبه بر اين دختران از آن روست كه غالباً تحت كفالت و تدبير شوهر جديد تربيت مي شوند.
دختري كه زن از شوهر قبلي اش دارد، بر همسر جديد محرم و پس از مقاربت و آميزش زن و شوهر، نكاح با اين دختر بر شوهر جديد حرام است.
عنوان ربيبه ـ به معناي لغوي ـ و تعبير (في حُجورِكُم)[1]
قيد غالبي اند، يعني مفهوم ندارند و حكم حرمت ازدواج با ربائب مطلق است و همه دختران زن از شوهران ديگر را شامل مي شود؛ چه دختراني كه در دامن شوهر جديد تربيت شده اند و چه دختراني كه از پيش بزرگ بوده اند، و خواه آن دختران قبل از اين ازدواج به دنيا آمده باشند يا بعد از جدا شدن مادرشان از اين مرد به دنيا بيايند.
چنان كه اشاره شد، نشر حرمت درباره ربيبه، يعني حرام بودن ازدواج با او، (برخلاف ساير محرمات نسبي و سببي) مقيّد به نكاح لغوي (آميزش)
===========
[1]ـ «حجور» جمع «حَجْر» به معناي كنف و حمايت است و كسي را كه در تصرفات مالي و امور شخصي خود تحت نظر و در محدوده ديگري است گويند او در حَجْر فلاني است.
است: (اللّاتي دَخَلتُم بِهِنّ). اين قيد مفهوم دارد؛ يعني اگر اين شرط (مقاربت با مادر ربيبه) نباشد، ازدواج با ربيبه حلال است، چنان كه خود آيه تصريح مي فرمايد.
ازدواج با ربيبه زن نكاح (لغوي) نشده، جمعاً حرام است نه عيناً؛ يعني جمع ميان مادر و دختر حرام است و براي ازدواج با او بايد آن مرد از مادر دختر جدا شود.
گفتني است قيد (دَخَلتُم بِهِنّ) به قرينه (مِن نِسائِكُمُ اللّاتي) به خصوص «نساء» اخير بازمي گردد نه «نساء» اول. مادرزن مطلقاً حرام است؛ خواه با همسر، يعني دختر مادرزن نكاح لغوي شده باشد يا نه.
ازدواج با زن هاي پسران (عروس ها) حرام ابدي است: (وحَلائِلُ اَبنائِكُم)[1]
===========
[1]ـ «حلائل» جمع «حليله» به معناي زوجه است. وجه اطلاق «حليل» بر همسر يا اين است كه زن و شوهر بر يكديگر حلال اند؛ يا اينكه آن دو، لباسشان را براي يكديگر مي گشايند؛ يا اينكه هر دو در يك بستر وارد مي شوند.
ادامه دارد 👇
خواه پسران بي فاصله (مستقيم) باشند يا باواسطه (غير مستقيم) يعني نوه ها.
قيد (مِن اَصلابِكُم)[2]
براي اخراج زن هاي پسرخوانده هاست نه پسران رضاعي، زيرا فرزند صلبي در برابر فرزند رضاعي نيست تا اين قيد براي خروج او بوده و در نتيجه زن پسر رضاعي حرام نباشد. بر اساس اين جمله، ازدواج با زن پسرخوانده بعد از طلاق حرام نيست.
جمع ميان دو خواهر مطلقاً حرام است؛ خواه نكاح هر دو خواهر به عقد
===========
[2]ـ «صُلب» به معناي محكم است و كمر و پشت را به جهت محكم بودنش «صلب» گفته اند (مفردات، ص489، «ص ل ب»).
دائم باشد يا منقطع؛ هر دو ملك يمين باشند يا از راه تحليل؛ يا اينكه جمع در نكاح، به صورت تركيب و تلفيق يكي از اين عناوين (ازدواج دائم، موقت، ملك يمين و تحليل) با ديگري باشد، زيرا عنوان نكاح يا عقد در اين مسئله نيامده است تا انصراف يا شمول بعض از افراد مطرح باشد.
مراد از حرمت جمع در مسئله ملك يمين، به دليل تناسب حكم و موضوع، حرمت جمع در نكاح و مباشرت است نه جمع در اصل مالكيت؛ يعني عدم جواز به نكاح باز مي گردد نه به ملكيت.
مراد از حرمت جمع بين دو خواهر، حرمت خصوص عقد همزمان هر دو نيست، بلكه بدين معناست كه هر دو با هم در حباله نكاح يك مرد قرار گيرند، هرچند در طول هم باشند.
ظاهراً استثناي (اِلاّما قَد سَلَف) به خصوص جمع بين دو خواهر بازمي گردد نه به همه محرمات سيزده گانه. اين استثنا ناظر به مرحله بقاي عمل و بدين معناست كه اگر جمع نكاحي بين دو خواهر در جاهليت رخ داده است، اكنون كه اين افراد مسلمان شده اند چنانچه اثر آن ازدواج باقي است بايد از جهت بقا قطع گردد و آنان از هم جدا شوند، و اگر مربوط به گذشته بوده و اثري از آن باقي نيست، هم به لحاظ حكم تكليفي مورد بخشش و مغفرت الهي است و هم حكم وضعي، حلال زاده بودن همه فرزنداني است كه از اين راه به جا مانده اند. بر اين مبنا استثنا مي تواند متصل باشد، زيرا مقداري از آثار به جا مانده از نكاح باطل، تصحيح شده است. تعليل ذيل آيه: (اِنَّ اللهَ كانَ غَفوراً رَحيما) نيز تأييد آن معنا و بيانگر امضاي حلال زاده بودن همه اين فرزندان است.
تسنيم ج 18 صص 228 تا 234
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#سؤال
سلام عليكم.
دیروز نماز ظهر در ادارهای بودم تا چشمم به این دعا افتاد دیدم اشتباهاتی دارد.
غیر از نگارش متن فارسی که کاملا دقیق نیست، در علامت گذاری متن عربی این دعا، اشکالاتی وجود دارد:
أ. علامت حرف آخر کلمهای اشتباه است.
ب. حرف آخر کلمهای بیعلامت است.
ج. علامت حرف اول کلمهای نابجاست.
د. حرف آخر کلمهای علامت دارد اما کم است.
این موارد را مشخص کنید و درستش را بنویسید.
مهلت جواب: 24 ساعت دیگر.
جواب، أَسَدّ (محکمتر) و أَخْصَر (کوتاهتر) باشد.
اگر مایلید، نام خود و نام شهر خود را مرقوم فرمایید.
منطق کرامتی در چنین مواردی این است که اگر خطاط، علامت حرفی از کلمه را نمیداند، میتواند به منبع اصلی نگاه کند یا حد اقل بیعلامت بنویسد. بیعلامت نوشتن بهتر از علامتگذاری اشتباه است.
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#دانستنی
[فقط با دعا، نه]
چينش عالَم فقط با دعا کردن منظم نشده است و اگر مردم شمشیر در دست و دعا بر لب و ذکر خدا در دل داشته باشند، آن وقت دعایشان مستجاب است. شعار برخی از مسلمانان در بعضی از غزوات این بوده است: یا أحد يا صمد؛ آنگاه با شمشیر مبارزه میکردند.
تسنیم 181/27
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#کلمات_قصار
در امر به معروف سه امر شرط است:
۱. انسان خودش نیک باشد.
۲. چگونگی امرش نیک باشد.
۳. مورد امر (مأمورٌ بِهِ) نیز نیک باشد.
... البته اگر خود شخص [آمر به معروف] واجد همه شرایط نباشد وظیفه امر به معروف از او ساقط نمیشود.
تسنيم 570/31
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402د