محبان مهدی
🌺سبک زندگی قرآنی :🌺 🍂 در برابر شایعه پراکنان که جامعه اسلامی را متزلزل میکنند، بی تفاوت نباشید. 🍂
🌺سبک زندگی قرآنی :🌺
🍂 مهریه مناسب قرار دهید. 🍂
🔶قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَي ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَي أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ
(قصص /٢٧)
⚡️ ترجمه :
حضرت شعيب به موسى گفت:
من قصد دارم تا يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو درآورم بر اين (شرط) كه هشت سال براى من كار كنى و اگر (اين مدّت را) به ده سال تمام كردى، پس (بسته به خواست و محبّت) از ناحيه توست و من نمى خواهم كه بر تو سخت گيرم، بزودى به خواست خداوند، مرا از صالحان خواهى يافت.
❌مهریه باید بر اساس توان داماد باشد.
حضرت موسی، در آن روز هیچ چیزی نداشت که بتواند مهریه قرار گیرد، اما قدرت بدنی و زور بازو داشت.
بنابراین؛ حضرت شعیب، مهریه دخترش را هشت سال کار قرار داد.
🍁و در تعیین مهریه نیز سخت گیری ننمود، حدّاقلِ مورد قبول را انتخاب كرد و پذيرش بيشتر را به اختيار داماد گذاشت.
#سبک_زندگی_قرآنی
حکمت های ۱۶۲ و ۱۶۳.mp3
15.45M
📌#صـــــــبحانه_با_معـــــــــــــرفت
📒با موضوع: #حکمت۱۶۲
#حکمت۱۶۳
📆 ۲۱ آذر ۱۴۰۲
🎤 با سخنرانی:
#حجت_الاسلام_مهدوی_ارفع
#نهج_البلاغه
#صبحانه_با_معرفت
#حکمت162
#حکمت163
❇️روزانه 15 دقیقه از کلام امیر لذت ببریم و دیگران را نیز دعوت کنیم تا در ثوابش شریک شویم.🌺
👇👇لیـــــــــنک دعوت 👇
📤 https://eitaa.com/mahdavi_arfae
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟ ⃟✤
🔰 دعاها و زیارت روزانه
#پنج_شنبه
🎬(جهت مشاهده صوت و متن و پی دی اف دعاها و زیارت نامه ها لینکهای آبیرنگ زیر را انتخاب نمایید)
1⃣متن و صوت زیارت روز پنج شنبه
https://eitaa.com/delneshinha/18353
2⃣ متن و صوت دعای روز پنج شنبه
https://eitaa.com/delneshinha/18347
3⃣ مجموع صوت دعاهای عهد
https://eitaa.com/delneshinha/21637
4⃣ متن و مجموعه صوت های زیارت عاشورا
https://eitaa.com/delneshinha/25009
5⃣ متن و مجموعه صوت های حدیث کساء
https://eitaa.com/delneshinha/17177
6⃣متن و ترتیل و تحدیر سوره یاسین
https://eitaa.com/delneshinha/21402
7⃣ متن ،ترجمه و مجموعه صوت های دعای هفتم صحیفه سجادیه
https://eitaa.com/delneshinha/18438
8⃣مجموع دعاها و نماز امام زمان عجل الله
https://eitaa.com/delneshinha/22432
9⃣ متن و تحدیر و ترتیل و ترجمه سی جز قران قاریان بین المللی
https://eitaa.com/delneshinha/21182
💠فهرست تحدیر (تندخوانی) ، ترتیل و متن و ترجمه صوتی سوره های با صدای قاریان بین اللملی در کانال صوتهای دلنشین
https://eitaa.com/delneshinha/28127
0⃣1⃣متن و صوت و ترجمه دعای کمیل
https://eitaa.com/delneshinha/29693
1⃣1⃣متن و صوت آیت الکرسی و چرایی خواندن آیت الکرسی برای اموات
https://eitaa.com/delneshinha/22533
2⃣1⃣زیارت نامه ، نماز و صلوات خاصه
امام حسن عسکری علیه السلام
https://eitaa.com/delneshinha/16563
3⃣1⃣ترتیل و تحدیر و متن سوره واقعه
https://eitaa.com/delneshinha/22810
4⃣1⃣نماز روز پنج شنبه
https://eitaa.com/Mohebannemahdi/16278
5⃣1⃣لیست مجموعه سخنرانی های اساتید
https://eitaa.com/delneshinha/26316
6⃣1⃣لیست مجموعه دعاهای صحیفه سجادیه (متن و صوت و ترجمه فارسی)
https://eitaa.com/delneshinha/29109
📌با نشر لینکهای گذاشته شده در گروه هاتون در ثواب نشر دعاها شریک باشین
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
🌍صوتهای دلنشین کوثر
https://eitaa.com/delneshinha
Panahian-Clip-MerabanTarAzMadar.mp3
727.4K
🎵مهربانتر از مادر
🔹اکثر کسانی که به دوزخ میروند، به خاطر نفهمیدن این حقیقت است!
👶مجموعه کلیپهای تربیت فرزند (قسمت ۳)
👈 کیفیت بهتر + متن
#کلیپ_صوتی #تربیت_فرزند
محبان مهدی
💦⛈💦⛈💦⛈ ♥️عشق پایدار♥️ #قسمت_بیست_و_هفتم با شور وشوقی زیاد به خانه رسیدم,از فکر به مستانه وعکس الع
💦⛈💦⛈💦⛈
#قسمت_بیست_و_هشتم
♥️عشق پایدار♥️
مستانه درحالیکه محکم تواغوشش بودم کنار گوشم گفت :حاضر شو ,مادرم حکم کرده همین الان ببینتت
گفتم:وای کاردارم,زهراخانم اجازه نمیده
مستانه گفت :میدونی که تا نبرمت دست بردارنیستم,اجازه زهراخانمم من میگیرم,ناچارپذیرفتم به شرطی که زود برگردم.
با کالسکه به خانه ی مستانه رفتیم,خدای من خانه نبود که قصربود
سردر خانه مثل در قلعه ای بزرگ بود,وارد حیاط که شدیم همه جا چمن کاری با حوض اب وفواره ای دروسط ودرختان مختلف,گویی اینجا قسمتی ازبهشت است.
برای من که کل عمرم رادر دواتاق کوچک,سرکرده بودم,خانه ی مستانه به قصرباشکوهی میماند.
وارد ساختمان شدیم,حال خانه با قالیهای دستباف کرمان ومبلهای سلطنتی پرشده بود,چلچراغ وسط خانه زیبایی خیره کننده ای داشت.
همینطور که محو بررسی اطرافم بودم باصدای (سلام)مردی جوان از عالم خود بیرون آمدم.
روبه رویم مردی جوان با لباسی بسیارخوش دوخت(چون خیاط بودم اولین چیزی که نظرم راجلب میکرد دوخت لباس طرف بود وقیافه ای دلنشین ,دیدم
مستانه روبه من گفت:معرفی میکنم,محمود,پسردایی ام,فارغ تحصیل پزشکی,تازه ازفرنگ برگشته..
محمودجان,ایشون مریم دوست هنرمند من
واااا بلا به دور ,پسره خیره به صورتم اصلا پلک هم نمیزد
مستانه متوجه بهت پسردایی اش شد وگفت:آقامحمود چشا درویش ,دختر مردم راخوردی
من از خجالت سرم رابه زیرانداختم ومحمود با دستپاچگی معذرت خواهی کرد وازساختمان بیرون رفت.
مادرمستانه از اتاقش بیرون امد واستقبال گرمی ازمن کرد وگفت خیلی خوشحالم مستانه با دخترفهمیده ای مثل تو دوست شده,
پروین خانم زن مهربان وشیرین زبانی بود,یک ساعتی نشستیم وازهردری حرف زدیم واقعا با پروین خانم ومستانه مثل فاطمه خاله ام ,راحت بودم.
دیگه داشت دیرمیشد ,بااجازه ای گفتم وخداحافظی کردم
خسته وکوفته یک راست به خانه رفتم وکل اتفاقات امروز را به جز برخوردم بامحمود,برای مادرم تعریف کردم,مادرم که مستانه رابا تعاریف من میشناخت,حساسیتی نشان نداد,فکرم درگیر اتفاقات امروز بود که به خواب عمیقی فرو رفتم.....
ادامه دارد....
#براساس واقعیت #داستان
🌿🍁🍂🍁🌿