eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.1هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم‌المحسن: @Bisimchi_hojaji فروش‌کتاب‌سربلند: @Atfe_M84 #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
مجنون علے تا روز خداحافظے، هنوز زینب باهام سرسنگین بود ...  تلاش هاے بے وقفه من و علے هم فایده اے نداشت ... علے رفت و منم چند روز بعد دنبالش ...  تا جایے ڪه مے شد سعے کردم بهش نزدیک باشم ... لیلے و مجنون شده بودیم ... اون لیلاے من ... منم مجنون اون ... روزهاے سخت توے بیمارستان صحرایے یڪے پس از دیگرے مے گذشت ...  مجروح پشت مجروح ... ڪم خوابے و پر کارے ... تازه حس اون روزهاے علے رو مے فهمیدم ڪه نشسته خوابش مے برد ... من گاهے به خاطر بچه ها برمے گشتم اما براے علے برگشتے نبود ...  اون مے موند و من باز دنبالش ... بو مے ڪشیدم ڪجاست ... تنها خوشحالیم این بود ڪه بین مجروح ها، علے رو نمے دیدم ...  هر شب با خودم مے گفتم ... خدا رو شڪر ...  امروز هم علے من سالمه ...  همه اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شڪنجه، مجروح هم بشه ... بیش از یه سال از شروع جنگ مے گذشت ...  داشتم توے بیمارستان، پانسمان زخم یه مجروح رو عوض مے ڪردم ڪه یهو بند دلم پاره شد ...  حس ڪردم یڪی داره جانم رو از بدنم بیرون مے ڪشه ... زمان زیادے نگذشته بود ڪه شروع ڪردن به مجروح آوردن ... این وضع تا نزدیڪ غروب ادامه داشت ...  و من با همون شرایط به مجروح ها مے رسیدم ...  تعداد ما ڪم بود و تعداد اونها هر لحظه بیشتر مے شد ... تو اون اوضاع ... یهو چشمم به علے افتاد ... یه گوشه روے زمین ... تمام پیراهن و شلوارش غرق خون بود ... نویسنده متن👆همسر وفرزند شهید سید علي حسینے ...
   حمله زینبے بیچاره نمے دونست ... بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزهاے مختلف توے خونه داشتم ... با دیدن من و وسایلم، خنده مظلومانه اے ڪرد و بلند شد، نشست ... از حالتش خنده ام گرفت ... - بزار اول بهت شام بدم ... وسط کار غش نکنے مجبور بشم بهت سرم هم بزنم ... ڪارم رو شروع ڪردم ... یا رگ پیدا نمی ڪردم ... یا تا سوزن رو مے کردم توے دستش، رگ گم مے شد ... هے سوزن رو مے ڪردم و در میے آوردم ... می انداختم دور و بعدے رو برمے داشتم ... نزدیک ساعت 3 صبح بود ڪه بالاخره تونستم رگش رو پیدا ڪنم ... ناخودآگاه و بی هوا، از خوشحالے داد زدم ... - آخ جون ... بالاخره خونت در اومد ... یهو دیدم زینب توے در اتاق ایستاده ... زل زده بود به ما ... با چشم هاے متعجب و وحشت زده بهمون نگاه مے ڪرد ... خندیدم و گفتم ... - مامان برو بخواب ... چیزے نیست ...انگار با جمله من تازه به خودش اومده بود ... - چیزے نیست؟ ... بابام رو تیکه تیکه کردے ... اون وقت میگے چیزے نیست؟ ... تو جلادے یا مامان مایے؟ ... و حمله کرد سمت من ... علے پرید و بین زمین و آسمون گرفتش ... محڪم بغلش ڪرد... - چیزے نشده زینب گلم ... بابایی مرده ... مردها راحت دردشون نمیاد ... سعی مے ڪرد آرومش ڪنه اما فایده اے نداشت ... محڪم علے رو بغل ڪرده و براے باباش گریه مے ڪرد ... حتے نگذاشت بهش دست بزنم ... اون لحظه تازه به خودم اومدم ... اونقدر محو ڪار شده بودم ڪه اصلا نفهمیدم ... هر دو دست علے ... سوراخ سوراخ ... ڪبود و قلوه ڪن شده بود ... نویسنده متن👆همسر وفرزند شهید سید علے حسینے ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرضی ندارم بانو؛ فقط به یاد داشته باش امروز دختری‌ و فردا مادر دختری دیگر پس جدا از همه ی ناپاکی‌های زمانه ، تو پاک بمان!🪴🤍 روز دختر و ولادت حضرت معصومه(س)مبارک باد🌹 『@Mohsendelha1370
در بین چله های مختلف، یک مورد خاص و مهم وجود دارد، به نام «چله کلیمیه» که از اولین روز ماه ذی القعده که امسال از جمعه ۲۱ اردیبهشت ماه آغاز می شود.   حضرت آیت الله جوادی آملی درباره این اربعین می فرماید: «از اول ذی القعده تا دهم ذی حجّه که اربعین موسای کلیم است، این یک فصل مناسبی است؛ بهار این کار است. این اربعین گیری، این چله نشینی همین است! وجود مبارک موسای کلیم 40 شبانه روز مهمان خدا بود. فرمود: *و واعدنا موسی ثلاثین لیلهً فاتممناها بعشر فتمّ میقات ربّه اربعین لیله.* به او وعده دیدار و ملاقات خصوصی دادیم؛ آمد به دیدار ما. اوّل 30 شب بود؛ بعد 10 شب اضافه کردیم، راهش باز بود؛ جمعاً شد40 شب.» از جمعه۲۱ اردیبهشت که اول ذی القعده هست تا روز عید قربان که 40 روز متوالیه بهترین زمان برای گرفتن حاجاته و بهش چله ی ذی القعده یا چله کلیمه گفته میشه که به اصطلاح علما بهار حاجت هاست! یعنی اگه کسی چله ذی القعده داشته باشه و تو این چهل روز دعا کنه محاله دست خالی برگرده. تو هم مثل من این روز را به دوستات یادآوری کن؛ به این امید که از باغ دعاشون، یه گل استجابت هدیه بگیرى!!! 👈بهترین پیشنهادها یکی از اذکار و سوره های زیره(یکیش که به دلتون می افته): ❤️ چهل روز روزی یکبار سوره فجر ❤️چهل روز ذکر لااله الاالله ❤️صلوات روزی ۳۵۰ مرتبه ❤️چهل روز ذکر یابصیر ۳۰۳ مرتبه ❤️ چهل روز زیارت عاشورا ❤️چهل روز سوره یاسین ❤️چهل روز آیه رب ادخلنی مدخلأ صدق واخرجنی مخرج صدق وجعلنی من لندک سلطانأ نصیرأ روزی۱۰۰ مرتبه خیلی ها گرفتارن و خیلی ها مشکلات کوچیک و بزرگ دارن. لطفا به همه یادآوری کنید وفرستنده این متن را از دعای خیرتون بی نصیب نفرمایید.
❤ دلگیرم !! هرچه میدوم! به گرد پایتان هم نمیرسم!💔 مسئله یک سربند و لباس خاکی نیست! هوای دلم ازحد هشدار گذشته! شهدا یاری ام کنید...
از کسی پرسیدند: کدامین "خصلت" از "خدای" خود را "دوست" داری؟! گفت: همین" بس" که میدانم او میتواند "مچم" را بگیرد ولی "دستم" را میگیرد🥹❤️
🌸دختر یعنی: نجابت 🎀دختر یعنی: لطافت 🌸دختر یعنی: حرمت 🎀دختر یعنی: برکت 🌸دختر یعنی: احساس 🎀دختر یعنی: عشق 🌸دختر یعنی: پرنسس باباش 🎀دختر یعنی: غمخوار داداش 🌸دختر یعنی: لبخند خدا … 🎀تمام عروسک‌های دنیا 🌸تا همیشه یتیم می‌ماندند 🎀اگر خدا دختر را نمی‌‌آفرید 🌸تقدیم به دختران سرزم روز دختران گل سرزمینم مبارک باد❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌ 🌷🎀 😍😍
شهید نام و نام خانوادگی: احمد مشلب محل تولد : نبطیه لبنان تاریخ ولادت: ۱۳۷۴/۰۶/۰۹ تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۱۲/۱۰ محل شهادت: تل حمام روستایی در جنوب حلب مدت عمر: ۲۱ سال محل مزار : محل شهدای شهر نبطیه کتاب مربوط به این شهید: ملاقات در ملکوت
Ali-Fani-Ziyarat-Ashoura.mp3
11.65M
زیارت عاشورا 🌸 به نیابت شهید احمد مشلب 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعـاے فـرج بہ عشـق آقـا صاحب‌الزمان :)🌸.. {عج‌اللّٰہ} : بہ شیعیـان و دوستـان ما بگوییـد کہ خـدا را بہ حـق عمـہ‌ام حضـرت زینب{سلام‌اللّٰہ‌عليها} قسـم دهنـد کہ فـرج مـرا نزدیک گردانـد. |📚 شیفتگان حضرت مهدے، جلد۱، صفحہ۲۵۱| کـانـال‌رسمےشھیـدمحسن‌حججی🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@Mohsendelha1370
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 بسم الرب الشهدا و الصدیقین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 ••••••••••♡♡♡♡••••••••••• 『@Mohsendelha1370
خشنوی آقا امام زمان عج صلوات❤️🌿
مجنون علے تا روز خداحافظے، هنوز زینب باهام سرسنگین بود ...  تلاش هاے بے وقفه من و علے هم فایده اے نداشت ... علے رفت و منم چند روز بعد دنبالش ...  تا جایے ڪه مے شد سعے کردم بهش نزدیک باشم ... لیلے و مجنون شده بودیم ... اون لیلاے من ... منم مجنون اون ... روزهاے سخت توے بیمارستان صحرایے یڪے پس از دیگرے مے گذشت ...  مجروح پشت مجروح ... ڪم خوابے و پر کارے ... تازه حس اون روزهاے علے رو مے فهمیدم ڪه نشسته خوابش مے برد ... من گاهے به خاطر بچه ها برمے گشتم اما براے علے برگشتے نبود ...  اون مے موند و من باز دنبالش ... بو مے ڪشیدم ڪجاست ... تنها خوشحالیم این بود ڪه بین مجروح ها، علے رو نمے دیدم ...  هر شب با خودم مے گفتم ... خدا رو شڪر ...  امروز هم علے من سالمه ...  همه اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شڪنجه، مجروح هم بشه ... بیش از یه سال از شروع جنگ مے گذشت ...  داشتم توے بیمارستان، پانسمان زخم یه مجروح رو عوض مے ڪردم ڪه یهو بند دلم پاره شد ...  حس ڪردم یڪی داره جانم رو از بدنم بیرون مے ڪشه ... زمان زیادے نگذشته بود ڪه شروع ڪردن به مجروح آوردن ... این وضع تا نزدیڪ غروب ادامه داشت ...  و من با همون شرایط به مجروح ها مے رسیدم ...  تعداد ما ڪم بود و تعداد اونها هر لحظه بیشتر مے شد ... تو اون اوضاع ... یهو چشمم به علے افتاد ... یه گوشه روے زمین ... تمام پیراهن و شلوارش غرق خون بود ... نویسنده متن👆همسر وفرزند شهید سید علي حسینے ...
 جبهه پر از علے بود با عجله رفتم سمتش ... خیلے بے حال شده بود ... یه نفر، عمامه علے رو بسته بود دور شڪمش ...  تا دست به عمامه اش زدم، دستم پر خون شد ...  عمامه سیاهش اصلا نشون نمی داد ... اما فقط خون بود ... چشم هاے بی رمقش رو باز ڪرد ... تا نگاهش بهم افتاد ... دستم رو پس زد ... زبانش به سختے ڪار مے ڪرد ... - برو بگو یکے دیگه بیاد ... بے توجه به حرفش ... دوباره دستم رو جلو بردم ڪه بازش ڪنم ...  دوباره پسش زد ... قدرت حرف زدن نداشت ... سرش داد زدم ... - میزاری ڪارم رو بڪنم یا نه؟ ... مجروحی ڪه ڪمی با فاصله از علے روے زمین خوابیده بود ... سرش رو بلند کرد و گفت ... - خواهر ... مراعات برادر ما رو بڪن ... روحانیه ... شاید با شما معذبه ... با عصبانیت بهش چشم غره رفتم ... - برادرتون غلط ڪرده ... من زنشم ... دردش اینجاست ڪه نمے خواد من زخمش رو ببینم ... محڪم دست علے رو پس زدم و عمامه اش رو با قیچی پاره ڪردم ... تازه فهمیدم چرا نمے خواست زخمش رو ببینم ... علے رو بردن اتاق عمل ... و من هزار نماز شب نذر موندنش ڪردم ...  مجروح هایے با وضع بهتر از اون، شهید شدن ...  اما علے با اولین هلے ڪوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب ... دلم با اون بود اما توے بیمارستان موندم ... از نظر من، همه اونها براے یه پدر و مادر ...  یا همسر و فرزندشون بودن ... یه علے بودن ... جبهه پر از علے بود ... نویسنده متن👆همسر وفرزند شهید سید علي حسینے ...
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چـــــادر  بِهتـــــرین نوع حجـــٰــاب و نـــــشٰانہ مِلّے مـــــاست [‌تـَنفس‌بـَرگ‌هـٰا‌،ازقدم‌هـٰاۍپـٰاڪ‌توست وسـَبزۍ‌جھـٰان‌،تمامـَش‌رنگ‌چآدر‌توست] ♥️ 『@Mohsendelha1370』 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آنها که از پل‌‌صراط‌‌ می‌گذرند قبلا ازخیلی‌ چیز‌هاگذشته‌اند؛ باید بِـگذری‌ تا بُـگذری‌ . . .! ✨ 『@Mohsendelha1370
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
#تلنگࢪ آنها که از پل‌‌صراط‌‌ می‌گذرند قبلا ازخیلی‌ چیز‌هاگذشته‌اند؛ باید بِـگذری‌ تا بُـگذری‌ . . .
-میگفت.. آنان‌‌ڪه‌‌یک‌عمرمُرده‌اند.. در‌یک‌لحظه‌شهیدنخواهندشد! شهادت‌یک‌عمرِ‌زندگی‌ست؛نه‌‌یک‌لحظه‌اتفاق ..🌸 [اللَّهُمَّ‌لَاتَكِلْنِي‌إِلَى‌نَفْسِي‌طَرْفَةَ‌عَيْنٍ‌أَبَداً♥️] 『@Mohsendelha1370
نگاه به چهره عبــادت است ... عبـادتی از جنسِ مقبـول به درگاه الهی. کاش شفـاعتی شاملِ حالمـان شود..🌱
سوگند به نگاهت که مرا طاقت هجران تو نیست... آسمان نشینم محسن حججی🌷 "@Mohsendelha1370"
اگه قرار بود که نتونی انجام بدی، اصلا خدا توی این مسیر قرارت نمی داد... پس نا اُمید نشو و ادامه بده 🌱 _کار‌خوبه‌خدا‌درست‌کنه❤️ ( : "@Mohsendelha1370"
شهدا راه درست را انتخاب کردند خداهم چه عاشقانه آنهارا انتخاب کرد... :) محسن حججی
از‌بیانات‌آیت‌الله‌بهجت‌ درباره حضرت‌ولۍ‌عصرعج: فردی‌کہ‌محضر‌امام‌زمان‌عج مشرف‌شده‌بود،😍 🌟از قول‌امام زمان نقل‌می‌کرد: یکی‌از‌آن‌کار‌هایی‌کہ‌ خیلی‌مورد‌توجہ‌واقع‌می‌‌شود، این‌است‌کہ‌بہ‌محض‌این‌کہ‌ صدای‌اذان‌بلند‌شد،😍🤲🏻 🌟دعای[اللَّھُمَ‌کُن‌لِولیِكَ...]را‌بخوانی!(:😍 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @Mohsendelha1370 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄