eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.1هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم‌المحسن: @Bisimchi_hojaji فروش‌کتاب‌سربلند: @Atfe_M84 #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
حِجـٰاب‌وقارـاَست متانَت‌اَست،اَرزِش‌گُذارۍ‌زَن‌ـاَست سَنگین‌شُدَن‌ڪَفہ‌‌؎ِآبرو‌واِحترام‌ـاوست . . .! -مقام‌معظم‌رهبـر؎!🌿
17.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
/اسلام‌آمریکایی :پیشنهادی 💯 برای دوستانتونم بفرستین 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 پـیـج‌ِــروبیڪا •• @mesbah118 ڪانالِ‌ــروبیڪا •• @mesbaah118
🌸 خوابش‌ را دید و گفت: _چگونه توفیق شهادت پیدا کردی؟ +از آنچه دلم میخواست گذشتم..
کسی که ادعا میکند حضرت مهدی امام اوست...💙 ولی، رفتار و اعمال وتصمیم گیری هایش هیچ سنخیتی با حضرت ندارد؛ خود را فریب داده است!! زیرا، امام واقعی هرکسی الگوی عملی اوست نه امام ادعایی و شعاری!!! (: 💥
استـٰادپَنـٰاهیـٰان‌چه‌قشنگ‌میگَن: تنھـٰایی‌یعنی‌ڪسۍنبـٰاشه‌ازرنج‌ هـٰات‌براش‌بگۍ،یـٰاشـٰاد؎هـٰات روبھش‌ابࢪازڪُنی.. ‌خداگـٰاهی‌عـمـداانسـٰان‌روتنھـٰا مۍڪُنه،تـٰابـٰاخودش‌منـٰاجـٰات ڪُنیم❤️🌱
اگه الان اینجایی و داری این پیام رو میخونی میخوام بهت بگم بدون هنوز دیر نشده!😉 میخوام بدونی که هر جا هستی هر کاری کردی با هرکی بودی و هرجای اشتباهیم که رفتی اینو بدون هنوز دیر نشده!😎 امام زمان عجل الله گرچه از دستت ناراحت و دلخورن ولی هنوز بهت پشت نکردن! هنوز منتظر برگشتنت هستن...🍃 بیا اینجا دوستم... ولی خدا صدات میکنن کمی گوش کنی صدای هل من ناصر ینصرنی نوه ی غریب امام حسین علیه السلام، رو میتونی بشنوی💔🕊 الان وقت پا پس کشیدن نیست ❌ الان وقت قدم برداشتن محکم به سمت عقبه... 💪
وقتی میشینی به گناهات فڪر میڪنی و ناراحت میشی یعنی داری رشـد میڪنی یعنی اگه وایسی جلوی گناهات میشی سوگلی خـدا... مبـادا دل زده بشی! یا راحت از ڪنار همچیـن چیـزی عبـور ڪنی ! و مبـادا عُجـب و غـرور بگیـرتت ! هـرچی داریـم از خـداست پـس توڪل ڪن بهـش و حتی اگه زمیـن خوردی بلنـد شـو یه یاعلی بگـو و از نـو شروع ڪن ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تابوت شهید که آمد مادر کفن را باز کرد،فرزند دلبندش سر در بدن نداشت💔 خندید و گفت: قول داده بود بیاید و آمد... پسرم همیشه سرش میرفت،قولش نمیرفت! مثل الآن😭
میگفت! هرروزبنشینید یك‌مقدارباامام‌زمان(عج)دردودل‌ڪنید! خوب‌نیست‌شیعه‌روزش‌شب‌شود وشبش‌روزشود واصلابه‌یاداونباشد...! -آیت‌الله‌میلانی
هر وقت دیدے گناه ڪردے عین خیالت نبود بدون از چشم خدا افتادے... ولے اگه گناه ڪردے غصه خوردے بدون هنوز میخوادت...♥️ "🌿🖇"
سلام شبتون بخیر...راستش یه دو سه ماهی میشه ک با شهید عزیزمون داداش محسن حججی اشنا شدم وصیت نامشو خوندمو..... من یه مشکلی داشتم ک خیلی حالم بد بود ناخوآگاه متوسل شدم ب ایشونو ازشون کمک خواستم ک داداشمم کمکم کردو حالم بهتر شد بعد اون تصمیم گرفتم ایشونو ب عنوان رفیقو برادر شهیدم بدونم کلا ب هرچی ک تو وصیت نامه اش گفتن سعی میکنم عمل کنم ولی الان مدتیه ک مشکل دارم خیلی با داداش محسن دردودل کردم خیلییی التماسشون کردم ولی نشونه ایی از ایشون نمیگیرم واقعا ناراحتم کاش بشه ی نشونه بهم بدن برام دعا کنید التماس دعاااااا دارم دعا کنین ی نشونه از داداش محسن بگیرم 😭😭😭... لطفا لا به لای دعا هاتون برای منم دعای شفاعت کنین محتاجم ب دعاتون... یاحق التماس دعاا😭😭😭😭🙏🏻
سلام وقتتون بخیر ازتون یه سوالی داشتم خانم عباسی همسر شهید محسن حججی هم هستن ؟؟داداش محسن بهترین دوست آسمونی منه سلام علیکم بله ایشون همسر شهید بودن
سلام ببخشید این متن رو خودم نوشتم شاید اثرگذار باشه به نام خدایی که حسین «ع»را آفرید تا ارباب عاشقان شود و سری که اصل بابایم نشد... رقیه «س»یعنی،عشق! یعنی هق هق گریه های کودکی سه ساله در گوشه های خرابه ی شام. یعنی صدایی که برای بابا،ناله ی ﴿یا اَبَتا﴾سر داد. یعنی تکه پارچه ای که نبود تا یاس کبود را کفن شود. عشق یعنی،بابا!حتی بدون سر! یعنی پیکر بابا کجاست؟ یعنی وقتی نام بابا را می‌شنوی دلت برای روزهایی که با لبهای خیزران خورده ی حالا،تو را می بوسید،تنگ شود. بگویی اگر بود! گوشواره هایم در بازار فروخته نمی شد. اگر بود! آتش و خاکستر سر برادرم سجاد را نمی سوزاند. بابا یعنی... روزهایم با اشک و دیده ام از خون،سرخ است. یعنی اسب و نعل و پیکری﴿ ت ک ه ت ک ه﴾ شده. یعنی رگهای ... یعنی شبها که برایم لالایی بخواند و بگوید:﴿رقیه ی بابا!﴾؟! یعنی سایه ی سرم کجا رفت و سایه ی نامحرمان با ما چه خواهد کرد؟! کربلا یعنی اَخا! اَدرِک اَخاک عباس«ع»! همان عباسی که لحظه ی آخر، زهرا«س»به او گفت:پسرم!... کربلا یعنی... سقا...دست،افتاد...مَشک، افتاد...حرم می گریید و دشمن،می خندید... کربلا یعنی،کوچه و حسن«ع»وسیلی! اینحا،میدان و حسین«ع»وشمشیر و عبداللهی که اینبار﴿ مثل بابا حسن«ع»﴾،سپر عمویش شد... درد یعنی... آسمان!پدرم را دیدی؟عمویم را چه؟! برادر اصغرم لا به لای اشک زنان گم شد و برادر اکبرم؟! حالا چگونه﴿ ا ک ب ر ﴾را کنار هم بگذارم؟!تا برادر ﴿ا ک ب ر ﴾م ،برادر اکبرم شود؟! درد یعنی که،با التماس به پدری که بی تن است بگویی:﴿دستانت را بالا بگیر،عین آغوش کن،دل من ،بغل میخواهد...﴾ درد یعنی،عمو! نرو!...نرو!... که با رفتنت زندگیم با تیر سه شعبه،سه تکه شد...﴿ع م و﴾! درد یعنی... چرا؟!دست قلم،دو تا ست... تیر سه شعبه زیاد؟! چرا؟!بهای آب خوردن،جان شد؟! حنجره ی سالم،حنجره ی باباست یا داداش اصغر؟! نیزه از تیر خیلی بلندتر است،سنگین تر است،اگر بر دهان فرود بیاید،بابا میتواند صدایم کند؟! انگشتر بابا که در دستانش بود،حالا کجاست؟!اصلا،انگشت بابایم کجاست؟؟!! درد یعنی... چرا؟!اِرباً اِربا بدن اکبر و ... چشم سالم، چشم عباس نیست؟! یعنی... بابایم تکه شد...﴿ب ا ب ا﴾ یعنی...جاذبه برعکس شد در قصه ی علی اصغر!... یعنی،حتی گهواره ای هم نباشد تا با طفل خیالی،سر کنی... درد یعنی،دیدم بعد شهادت عون و محمد ،عمه زینب،مادرشان، از خیمه نیامد بیرون!مبادا تو خجالت بکشی... درد یعنی،من خودم لرزش زانوهای عمه را،غربت چشمان عمه را،نفس تنگ عمه را دیدم...داغیِ قلب داغداری که گلوی تو را بوسید ،خودم،دیدم... یعنی سه ساله ام بود اما هجده ساله مرا می‌دیدند... یعنی چادرم سوخت و نیفتاد ز سرم... درد یعنی آنروز ،صحرا را بوی خون گرفته بود و تمام واژه ها ابری شد... درد یعنی،اصلا کاش، سه سالگیم نمی آمد... درد یعنی بگویی: ﴿خواستم که بابا وقتی که از سفر برگشتی،از دردهایم برایت بگویم.خواستم از چه ها و چه ها سخن بگویم ولی...وقتی سرت را به من دادند،دیدم درد تو از درد گوشهای خونی و درد سر و خار مُغیلان و تاری چشم و کبودی صورت هم بیشتر است.درد های تو کجا و درد های من کجا؟ اکبر بالا بلند بود که جلوی تو مکرر شده بود.میدانم هیچکس از دوباره بابا علی دیدنت عذرخواهی نکرد...برادر اکبر ،شبیه حیدر شد...قاسم،امانتی عمو حسن بود که جلوی تو،به هم پیچیده بود. دستان افتاده ی عمو عباس را هم تو بوسیدی!لبخندی را که اصغر بر لب داشت را مگر میشود ندیده باشی،خون گرم گلوی سرباز کوچکت را با دستان خودت به آسمان پرت کردی.!راستش،تو خواستی علی اصغر،کامل باشد،اما...من،که ،سرش را دیدم...! ... بر سر تک تک شهدا رفتی بابا جون!سر تک تکشان را بر دامان گرفتی!دم آخر!چه کسی سر تو را بر دامان داشت؟... اصلا دردهای من را ولش کن... فقط...چیزی بر سینه ام سنگینی میکند،درست مثل سنگینی نشستن شمر بر سینه ات....... فقط... فقط...میخواهم بگویم که درد من،وقتی سرت را دیدم...یک چیز شد بابا! تو!تو شدی تمام دردم.سری کن دیگر،اصل بابایم،نشدی
سلام گفته بودین کتاب سربلند مورد تایید هست و باقی کتاب ها مورد تایید نیستند. ولی بخش هایی از کتاب حجت خدا رو توی کانال قرار دادین! آیا کتاب حجت خدا هم مورد تایید هست؟ سلام علیکم نگفتیم کتابی مورد تایید نیست عرض کردیم کتاب اصلی یعنی کاملترین کتاب شهید سربلند هست🌹
سلام دوستان حاجت دارم لطفا برای حل شدنش همگی سه تا یا رقیه بگید. ممنون از کانال ان شاءالله حاجت روا بشید🌱
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
#پیام‌شما سلام شبتون بخیر...راستش یه دو سه ماهی میشه ک با شهید عزیزمون داداش محسن حججی اشنا شدم وص
سلام بزرگوار خوشحالیم از اینکه شهید حججی برادر شهیدتون هست و ازشون حاجت گرفتید و اینکه شما میگید گرفتاری دارید و از داداش محسن نشانه خواستید ببینید برای هر چیز نباید نشانه خواست مخصوصا کسی که مسلمان و شیعه هست چون ما مسلمانان و شیعیان میدونیم خدا همیشه کنار ماست و به ما کمک میکنه دیگه نشون نمیخواد بعد خداوند در ایه ۲۱۶ سوره بقره فرمودند:(شاید چیزی را دوست بدارید که به صلاح شما نیست و چیزی را دوست ندارید که به صلاح شماست و خداوند اگاه است) پس ما باید در تمام امور زندگی صبر و تقوا داشته باشیم و توکل بر خدا کنیم بیشتر کسانی که ایمانشون ضعیف هست از خدا ائمه (ع) و شهدا نشونه میخوان نه کسانی که ایمان قوی دارند انشاءالله مشکلتون هم حل بشه برای رفع مشکل این بزرگوار سه تا الهی به رقیه س بگیم
🙃🍃 پـس ازشروع زنـدگـے مشترکـمان یـڪ میهمانے گرفتـیم؛😇 و عده اے از اقوام را بہ خانہ‌مـــان دعوت ڪردیم😊 این اولین مهـمانے بود کـہ بعد از ازدواج مےگرفتیم و بـہ قولے؛هـنـر آشپزے عـروس خانـم مشخص مـےشد😃 اولیـن قاشق غـذا را کـہ چشیـدم، شـورے آن حلقم را سوزاند!😖 از این کـہ اولین غذاے میہمانے ام شور شده بود، خیلے خجالت ڪشیدم😢 سفره را کـہ پہن ڪردیم، محمد رو بہ مہمان هـا گفت: قبل از اینڪـہ غذا رو بخورید، بـایـد بگویـم این غـذا دستپخت دامـاد است😀 البتـہ بـاید ببخشید کـہ کمے شور شده اسـت😅 آن وقت کمے نـاݧ پنیر سـرسفـره آورد و بـا خنده ادامہ داد: البتـہ اگـہ دست پختم را نمےتوانید بخورید، نـاݧ و پنیر هم پیـدا مےشـود😉
🌸 🥀 ✨اعزام به سوریه از زبان همسر شهید✨ دفعه اولی که میخواست اعزام شود ،من باردار بودم . محسن آمد و با خوشحالی گفت که بالاخره با کلی خواهش ، اسم من در آمده و با اعزامم موافقت شده،میخواهم بروم سوریه اما تو به کسی نگو بارداری که مخالفت نکنند. من هم همین کار را کردم و محسن چند.......» ولادت :۱۳۷۰/۴/۲۱ شهادت:۱۳۹۶/۵/۱۸ 🥀✨🥀✨🥀✨🥀✨🥀✨
تیرِ سـہ شعبہ یعنے چـہ⁉️ |🏹| تیـر سه شعبہ همین ڪارهایی است ڪہ ما در ڪوچه و خیابان انجام میدهیم!! همین بدحجابـےها و رعایت نڪردن هاست ڪہ سہ شعبه دارد : : اینڪہ خودمـان گناه ڪرده‌ایم• : این است ڪہ دیگران را بہ گناه انداختہ‌ایم• : اینڪہ بہ سمت قلـب امام الزمان ‹عج› نشـانہ گرفتیم• (سلام‌الله‌علیها)
هرکس‌که‌شیفته‌ی‌یک‌شهیداست رسالتی‌داردشبیه«رسالت‌تکمیل‌نشده آن‌شهید»گویی‌خودشهیــــــــد، مُکَمِّل‌های‌رسالت‌اش‌رامبعوث‌می‌کند! 🌱|
هیچ‌وقت‌نگو↯• محیط‌خرابہ،منم‌خراب‌شدم! هرچقدر‌هواسردباشہ لباست‌روبیشتر‌میڪنے! پس‌جامعہ‌فاسد‌ترشد تو‌لباس‌تقوارو‌بیشترڪن🌱 ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
•♥️🖇• سلام شھیدمَن🌱، ادعایـے در تو نمیبینم و تمام هویت طُ خلاصھ شده در همین ، بـےادعایۍ! مرا دریاب ای مَرد بۍادعا . .💔(:
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
#مزارداداش‌محسنم #امروز
♡گاهی‌آرزوی‌شهادت‌کردن‌من‌ عرشیان‌را‌خنده‌وا‌میدارد... دستمو بگیر و بکش از گرداب بیرون که نشوم شرمسار و نیوفتم ز دیده این دلم بی تاب است، شرمسار است تو مدد کن طبیبم باش، تیمارم کن ♥️
میدونم لیاقت حضور ندارم🖐 ولی هوای مارو داشته باش و دورادور از دلتنگیمون کم کن💔