eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.1هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم‌المحسن: @Bisimchi_hojaji فروش‌کتاب‌سربلند: @Atfe_M84 #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️«دوست شهیدت کیه...؟؟؟»♥️ تا حالا فکر کردی با یه شهید رفیق شی؟؟ از اون رفیق فابریکا؟؟ از اونا که همیشه با همن؟؟ خیلی حال میده امتحان کردی؟؟ هر چی ازش بخوای بهت میده!! آخه خاطرش پیش خدا خیلی عزیزه میخوای باهاش رفیق شی؟؟!! 👈 گام اول: "انتخاب شهید" به یه گردان نگاه کن به صورت شهدا نگاه کن به عکسشون، به لبخندشون ببین کدوم رو بیشتر دوس داری با کدوم یکی بیشتر راحتی؟! 👈 گام دوم: "عهد بستن با دوست شهیدت" یه جایی بنویس؛ البته اگه ننوشتی هم اشکال نداره. با دوست شهیدم عهد میبندم پای رفاقت او تا لحظه مرگم خواهم بود و از تذکرات دوستانه خود به هیچ وجه روی نمی گردانم. 👈 گام سوم: "شناخت شهید" تا میتونی از دوست شهیدت اطلاعات جمع آوری کن. عکس، فیلم، صوت، کتاب و وصیت نامه ... 👈 گام چهارم: "هدیه ثواب اعمال خود به شهید" از همین الان هر کار ثوابی که انجام میدی، فقط یه جمله بگو:"خدایا! ثواب این عملم برسه به دوست شهیدم". طبق روایات نه تنها ازت چیزی کم نمیشه، بلکه با برکت تر هم میشه! بچه ها! شهید، اونقدر مقام بالایی داره که نیازی به ثواب کار ما نداشته باشه! تو با این کار خلوص نیت و علاقت رو به شهید نشون میدی! 👈 گام پنجم: "درگیر کردن خود با شهید" سریع همین الان بک گراند گوشیتو عوض کن و عکس دوستتو بزار!! در طول روز باهاش درد دل کن. باهاش حرف بزن. آرزوهاتو بهش بگو ... 👈 گام ششم: "عدم گناه در حضور رفیق" روح شهید تا گام پنجم بسیار از شما راضیه ولی آیا در حضور دوست معنویت میتونی گناه کنی؟ حجابمون، رابطمون با نامحرم، چت با نامحرم، غیبت، دروغ، نمازامون و ... 👈 گام هفتم: "اولین پاسخ شهید" کمی صبر و استقامت در گام ششم، آنچنان شیرینی برای شما خواهد داشت که در گام بعدی گناه کردن براتون سخت میشه.. خواب دوست شهیدتو میبینی، دعایی که کرده بودی برآورده میشه، دعوت به قبور شهدا و راهیان نور و ... 👈 گام هشتم: "حفظ و تقویت رابطه تا شهادت (مرگ)" گام های سختی رو کشیدین! درسته؟! مطمئنا با شیرینی قلبی همراه بوده ... 🥀🥀🥀🥀🥀
دو،سه هفته از سوریه رفتنش گذشته بود؛ بهم زنگ زد. خیلی ناراحت بود. گفت: «حاجی اینجا سر کارم گذاشتن. هیچ خبری نیست. دعا کن بتونم برم خط مقدم.» بهش گفتم: «محسن! شهید صیاد، بالاشهر تهران شهادت اومد سراغش. لیاقتش رو نداری بهونه نتراش.» راوی:یکی از دوستان شهید محسن حججی
مهریہ‌خانومش‌‌حفظ‌کل‌قرآن‌بود نصف‌قرآن‌روحفظ‌کرده‌بود رفت‌سوریہ‌اونجاهم‌قرآن میخوند‌وحفظ‌میکرد💚
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
یادت خاطره‌ای نیست، که از دل برود ... نقش نیست که از باور ساحل برود...🦋 سلام عزیزان صبح تون مزین
بی عشق پلید می شوی باور کن با عشق عزیز می شوی باور کن خـود را که شبیه شهـدا گردانی یک روز شهید می شوی باور کن پنجشنبه و یاد شهدا با ذکر صلوات 🌹
⋞🌸💛⋟ لِذَت‌وُصل‌نَدانَد مَگَرآن‌سُوختِه‌ای کِه‌پَس‌اَزدوری‌بِسیار، به‌یاری‌بِرسَد!...💔 ‹ ↵🌤 › السلام‌علیڪ‌یاخلیفة‌الله‌فےارضھ..✋🏻- ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو نَفسی همه کسی..... میگویند که ابتدای صبح رزق بندگانت را تقسیم میکنی میشود رزق من امروز رفاقتی باشد از جنس شهیدان🌱 باعطر شهادت💖 صبح تون معطر با یاد شهید😍 کانال رسمی محسن دلها https://eitaa.com/Mohsendelha1370
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
خاطرات #شهید_محسن_حججی🌻 راوے: مادر شہید محسن ارادت خاصی داشت به حضرت زهرا . انگشتر دُرّی که توی دس
خاطرات 🌻 راوے: محمد ناصحے دوست شہید من بیشتر در ستاد تدوین بودم؛ بیرون از لشکر در مناطق مسکونی. گاهی برای پیگیری کارها می‌آمدم داخل لشکر‌. محسن از در پادگان پیاده می‌رفت سمت زرهی؛ ولی من با ماشین داخل پادگان تردد میکردم. یک روز صبح زیر باران جلویش ترمز زدم که سوار شود. گفت : «می‌خوام ورزش کنم.» فردایش باز بوق زدم که بپر بالا. گفت : «می‌خوام ورزش کنم.» دفعه بعد سرش را آورد داخل پنجره و گفت : «ممد ناصحی! این ماشین ماله بیت الماله، تو داری باهاش می‌ری موظفی. اگه می‌خواستن، برای منم ماشین می‌ذاشتن.» - این ماشین ماله رده‌ست ، ما که نمی‌خوایم بریم بیرون. - آدم تو همین چیزای خُرد مدیون می‌شه. خوب شدن از همین جاهاست که اگه رعایت نکنی هرچی هم زور بزنی آدم نمی‌شی! سرش را از پنجره دزدید. - آدم با این کارا صم بکم عمی می‌شه . - یعنی چی؟! - یعنی خدا به دهن و گوشِت مهر می‌زنه و دیگه به راه راست هدایت نمی‌شی. تلاش هم می‌کنی، اما نمی‌شه. ‌ 🪴 ✔️ ♥️ ‌ کـانـال‌رسمےشھیـدمحسن‌حججی🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@Mohsendelha1370
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
خاطرات #شهید_محسن_حججی🌻 راوے: محمد ناصحے دوست شہید من بیشتر در ستاد تدوین بودم؛ بیرون از لشکر در من
خاطرات 🌻 راوے: هادے افشارے دوست شہید وقتی افتادیم در مسیر پیاده‌روی به سمت کربلا، از همان ابتدا شروع کرد به خواندن دعای عهد. فراز به فراز می‌‌خواند که ما هم تکرار کنیم. چقدر روی پرچمش حساس بود که همه جا روی کوله‌اش نصب باشد. ساعت به ساعت، دفترچه مداحی‌اش را بیرون می‌آورد و می‌خواند. سه‌چهار تایی با هم سینه می‌زدیم و می‌رفتیم‌. هرموقع جایی می‌نشستیم تا نفسی تازه کنیم، تندتند خاطرات سفر را در دفترچه زرد رنگش ثبت می‌کرد. شب‌ها هم می‌گفت حلقه بزنیم و باهم سوره واقعه بخوانیم‌. با اینکه زیاد اهل شکم نبود، نمی‌توانست از موکب‌هایی که فلافل می‌دادند، دل بکند. غروب روز سوم رسیدیم کربلا. گنبد حرم حضرت ابوالفضل را که دیدیم اشکمان جاری شد. محسن شروع کرد به خواندن زیارت‌نامه حضرت ابوالفضل. ‌ 🪴 ✔️ ♥️ ‌ کـانـال‌رسمےشھیـدمحسن‌حججی🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@Mohsendelha1370
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
خاطرات #شهید_محسن_حججی🌻 راوے: هادے افشارے دوست شہید وقتی افتادیم در مسیر پیاده‌روی به سمت کربلا، از
خاطرات 🌻 راوے: حجت اللّہ مهرابے دوست شہید بعد از نمازش رفتیم داخل تانک. قرآن جیبی‌اش را درآورد و مشغول شد به خواندن. از شیشه جلوی تانک دیدم چند قدمی‌مان گرد و خاکی بلند شد‌. هراسان از محسن پرسیدم: «چی بود؟» گفت: «متوجه نشدم!» پریدیم بیرون‌. خمپاره‌ای بدون اینکه عمل کند، فرورفته بود داخل زمین. هنوز از پره‌هایش دود می‌زد بیرون. وقتی رفتیم جلو، محسن نگاهی کرد به خمپاره و با پوزخند گفت: «ای بی انصاف! ما رو قابل ندونستی که بترکی!» از حرفش خنده ام گرفت. با هم چند قلوه سنگ آوردیم و دورش چیدیم که مبادا ماشینی از رویش رد شود. اوضاع که آرام‌تر شد، رفتیم دخل کوچه و به دری چوبی تکیه دادیم. لابه‌لای حرف‌ها بهش گفتم: «هر بلایی می‌خواد سرمون بیاد؛ ولی خیلی ترسناکه اگه اسیر بشیم و بعد شهید...» خیلی خونسرد حدیثی از پیامبر برایم خواند: «مرگ برای مؤمن مانند بوییدن دسته‌گلی خوش‌بو است.» بعد هم گفت: «مطمئن باش توی اسارت هم همین‌طوره!»💔 ‌ 🪴 ✔️ ♥️ ‌ کـانـال‌رسمےشھیـدمحسن‌حججی🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@Mohsendelha1370
به دلم وعده ی دیدار تو دادم اما سهم قلبم از تو دیدن قابت شده است💔 به وقت دیدار یهویی داداش محسن که همه جا حضورش را نفس میکشم حتی در عطر فروشی😍
در قنوتِ عاشقانه‌ ات چه دیده ای که عالم را به طوافِ دست‌هایت کشانده‌ ای التماسِ دعا ... عَجِّلُوابِالصَّلَوٰةِ...✨
قشنگ ترین حس زمانیست که: یه اتفاق خـوب برات میفته و تــو مطمئنی که اون اتفاق خوب یه پاداش از طرف خدا بوده برای تـو امروزتون پر باشه از این اتفاقای خوب.... 🌺 💚
میلاد باسعادت اشبه الناس به پیغمبر(ص) جوان رعنای آقا اباعبدالله الحسین( ع) حضرت علی اکبر (علیه السلام ) مبارک باد💐💐💐💐 روزت مبارک داداش محسن🌹 جوان های عزیز کانال روزتون مبارک ان شاالله به حق جوان کربلا عاقبت بخیر باشید🌺🌺🌺🌺 (ع)
+ تو یکی غصه نخور تورو قبول دارم!((: ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @Mohsendelha1370 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🧡همسر داداش محسن: چند وقتی بود علی هی پا میشد و محکم میوفتاد رو زمین نگرانش شده بودم گفتم فردا باید ببرمش دکتر شب خواب آقا محسن رو دیدم گفت:علی چیزیش نیست نمیخواد ببریش دکتر فقط چند روزیه من رو میبینه میخواد بغلم کنه میوفته زمین💔😭
. 🌿 یه جمله معروفی هست که میگه: به نماز نگو کار دارم؛ به کار بگو نماز دارم این جمله حکایتِ رفتار بارزِ شهداست🌱 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @Mohsendelha1370 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
تا چشم کار می‌کند جای تو خالیست توان فراموشی نیست یاد تو در خاطر ماست یاد تو در دل ماست💔 کـانـال‌رسمےشھیـدمحسن‌حججی🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@Mohsendelha1370
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنقدر شوق دیدار تو دارم که خدا می‌داند شکر خدا که زائرت شدم داداش محسن آرزو کردم تو را مثل همیشه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو زیباترین آرزوی منی😭 دلتنگ لحظه هایی که کنارت بودم💔 پنجشنبه و یاد شهدا با ذکر صلوات