eitaa logo
🕊شهیدعباس دانشگر۱۲🕊(یزد)
1هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
5.2هزار ویدیو
164 فایل
﷽ کانال۱۲ کانون شهیدعباس دانشگر مشخصات‌شهید: 🍃تولد:۱۸/ ۰۲ /۱۳۷٢ 🍂شهادت:۲٠/ ۰۳ /۱۳۹۵ 🌹محل تولد:سمنان 🥀محل شهادت:سوریه لقب: جوان مومن انقلابی نام جهادی:کمیل خادم کانال: @Aramesh_15 برای آشنایی بیشتردرکانال زیرعضوشوید: @kanoon_shahiddaneshgar
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ٻسمـࢪبِ‌‌خَلق‌اڶمَہـد؎✨ ✍🏻قسمتی از درآمدت را با امام زمان معامله کن 🔹وارد میوه‌فروشی شدم. خلوت بود. قیمت موز و سیب رو پرسیدم. 🔸فروشنده گفت: موز ۱۶ تومن و سیب ۱۰ تومن. 🔹گفتم: از هر کدوم دو کیلو به من بده. 🔸پیرزنی وارد میوه‌فروشی شد و پرسید: محمدآقا سیب چند؟ 🔹میوه‌فروش پاسخ داد: مادر کیلویی سه تومن! 🔸نگاه تعجب‌زده‌ام رو به سرعت به میوه‌فروش انداختم و او که متوجه تعجب و دلخوری من شده بود، چشمکی زد و با نگاهش منو به آرامش دعوت کرد. صبر کردم. 🔹پیرزن گفت: محمدآقا خدا خیرت بده! چند تا مغازه رفتم، همه‌شون سیب رو ده‌دوازده تومن می‌دن! مادر با این قیمتا که نمی‌شه میوه خرید! 🔸محمدآقای میوه‌فروش، یک کیلو سیب برای پیرزن کشید و اونو راهی کرد. 🔹سپس رو به من کرد و گفت: این پیرزن به‌تازگی پسر و عروسش رو تو تصادف از دست داده و خودش مونده با دو تا نوه‌ یتیم! من چند بار خواستم بهش کمک کنم و میوه‌ مجانی بدم اما ناراحت شد و قبول نکرد. 🔸به همین خاطر هیچ‌وقت روی میوه‌ها تابلوی قیمت نمی‌زنم تا وقتی این زن به مغازه میاد از قیمت‌ها خبر نداشته باشه و بتونه برای بچه‌هاش میوه بخره. 🔹راستش رو بخوای من به هرکسی که نیاز داشته باشه کمک می‌کنم و همیشه با امام زمانم معامله می‌کنم. 🔸دلم مثل آوار ریخته بود پایین و بسیار شرمنده بودم و بغضی سنگین تو گلوم نشسته بود. 🔹دلم می‌خواست روی میوه‌فروش رو ببوسم. میوه‌ها رو خریدم. سوار ماشین شدم و زدم زیر گریه و در حال رانندگی از خودم و از امام زمان خجل بودم. 🔸با خودم می‌گفتم: ای کاش در طول سالیان دراز عمرم من هم قسمتی از درآمدم رو با امام زمانم معامله می‌کردم. ً🌸🕊 ًِ🌸🕊ِ [ @montazeran_zohor_13 ♥️🌱]
جمله قشنگیه: دنبال دلتان بروید اما “عقلتان” را نیز با خود ببرید. هرگز عمق یک رودخانه را با هر دو پا آزمایش نکنید.
🔅 خودت را بند عادت‌ها و باورهایت نکن 🔹پادشاهی دو شاهین گرفت و آن‌ها را به مربی پرندگان سپرد تا آموزش شکار ببینند. 🔸اما یکی از آن‌ها از روی شاخه‌ای که نشسته بود، پرواز نمی‌کرد. 🔹پادشاه اعلام کرد: هرکس شاهین را درمان کند، پاداش خوبی می‌گیرد. 🔸کشاورزی موفق شد! 🔹پادشاه از او پرسید: چگونه درمانش کردی؟ 🔸کشاورز گفت: شاخه‌ای را که به آن وابسته شده بود، بریدم. 🔹گاهی اوقات باید شاخه عادت‌ها و باورهای غلط را ببریم تا بتوانیم رها زندگی کنیم. @montazeran_zohor_13
🔴 معلم و دزدی دانش‌آموز ✍️در مراسم عروسی، پیرمردی در گوشه‌ سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و‌ گفت: سلام استاد آیا منو می‌شناسید؟ 🔸معلّم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم، فقط می‌دانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم. 🔹داماد گفت: آخه مگه می‌شه منو فراموش کرده باشید؟! یادتان هست سال‌ها قبل، ساعت گران‌قیمت یکی از بچه‌ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه‌ دانش‌آموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم. 🔸من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را می‌برید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید و تفتیش جیب بقیه‌ دانش‌آموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سال‌های بعد در آن مدرسه هیچ‌کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد. 🔹استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانش‌آموزان چشم‌هایم را بسته بودم. @montazeran_zohor_13
🔴 مشت خدا از همه بزرگ‌تره 🔹دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی رو به‌طرف بقال دراز کرد و گفت: مامانم گفته چیزایی که در این لیست نوشته رو لطفاً بهم بدین، اینم پولش. 🔸بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته‌شده در کاغذ رو فراهم کرد و به دست دختربچه داد. 🔹بعد لبخندی زد و گفت: چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی، می‌تونی یک مشت شکلات به‌عنوان جایزه برداری. 🔸ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد! 🔹مرد بقال که احساس کرد دختربچه برای برداشتن شکلات‌ها خجالت می‌کشه، گفت: دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلات‌هاتو بردار. 🔸دخترک پاسخ داد: عمو! نمی‌خوام خودم شکلات‌ها رو بردارم، می‌شه شما بهم بدین؟ 🔹بقال با تعجب پرسید: چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می‌کنه؟ 🔸دخترک با خنده‌ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره! 🔹خیلی از ما آدم‌بزرگ‌ها، حواسمون به‌اندازه‌ یک بچه کوچک هم جمع نیست که بدونیم و مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت آدم‌ها و وابستگی‌های اطرافشون بزرگتره.
💠 اولین عملی که باعث خوب شدن کار و بار انسان میشود؛ راضی نگهداشتن پدر و مادر است ... دومین عمل نماز اول وقت است... نماز اول وقت هم در اینکه کارتان خوب شود مؤثر است کسانی که به هر دری می زنند، ولی کارشان درست نمی شود برای این است که نماراول وقت نمی خوانند. ✅ جوان ها به شما توصیه میکنم اگر میخواهید هم دنیا داشته باشید هم آخرت نماز اول وقت بخوانید. 📚منبع: در محضر مجتهدی آیت الله مجتهدی
❤️ فقیر ؛ به دنبالِ شادی ثروتمند ثروتمند ؛ به دنبال سادگی زندگی فقیر است کودک ؛ به دنبال آزادی بزرگتر بزرگتر ؛ به دنبال سادگی کودک آنان که رفته اند ؛ در آرزوي بازگشت آنان که مانده اند ؛ در آرزوي رفتن ... خدایا ... کدامین پل در کجای دنیا شکسته است؛ که هیچ کس ... به مقصدش نمیرسد؟
📌خداوند برای دل پُری که داریم چه فرمودند؟ بطری وقتی پر است و می‌خواهی خالیش کنی، خمش می‌کنی. هر چه خم شود خالی‌تر می‌شود. اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع‌تر خالی می‌شود. دل آدم هم همینطور است، گاهی وقت‌ها پُر می‌شود از غم، غصه، حرف‌ها و طعنه‌های دیگران. قرآن می‌گوید: "هر گاه دلت پُر شد از غم و غصه‌ها، خم شو و به خاک بیفت." این نسخه‌ای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است: "ما قطعا می‌دانیم و اطلاع داریم، دلت می‌گیرد، به خاطر حرف‌هایی که می‌زنند. سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن." 📚سوره حجر، آیات ۹۷ و ۹۸ ‌ 🌱 ♥️
🔅 ✍ عیب‌جویی نکنیم 🔹وقتی آن‌کس که دوستش داریم بیمار می‌شود، می‌گوییم: «امتحان الهی است.» 🔸و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم بیمار می‌شود، می‌گوییم: «عقوبت الهی.» 🔹وقتی آن‌کس که دوستش داریم دچار مصیبتی می‌شود، می‌گوییم: «از بس خوب بود.» 🔸و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم به مصیبتی دچار می‌شود، می‌گوییم: «از بس که ظالم بود.» 🔹مراقب باشیم. قضاوقدر الهی را آن‌طور که پسندمان است، تقسیم نکنیم! 🔸همه ما حامل عیوب زیادی هستیم و اگر لباسی از سوی خدا که نامش سِتْر (پوشش) است نبود، گردن‌هایمان از شدّتِ خجالت خم می‌شد. 🔹پس عیب‌جویی نکنیم، که عیوب زیادی چون خون در رگ‌ها و وجودمان جاری‌ست. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar