محمد صادق زیدی در سال۱۳۲۷ در یک خانواده#مذهبی در روستای اولادقباد از توابع شهرستان#کوهدشت دیده به جهان گشود.
#عشق به وطن و شوق خدمت به #انقلاب همواره در وجودش موج می زد.خدمت در #سپاه کرمانشاه جان بی تابش را تسلی نمی داد.پیوسته از اشتیاق شدیدش برای بودن در صف مقدم دفاع از کشور و انقلاب سخن می گفت.با اینحال آرزویش به تعویق می افتاد.او که بر اثر سانحه رانندگی از ناحیه مچ پا مصدوم شده بود، همان شب #سانحه از درگیری در جاده بیستون، سقز با خبر شد احساس مسئولیت بالایی که در وجودش بود باعث شد تا با همان پای آسیب دیده خود را به همراه دیگر همرزمان به محل #درگیری برساند پایش را در قرارگاه گچ می گیرند و دکتر اصرار می کنند تا بهبودی کامل به منزل برود اما آن شوق و بی تابی که سراسر وجودش را گرفته بود امانش را بریده بود نمی توانست کشور و دیگر همرزمانش را حتی در حالت مصدومیت تنها بگذارد.
کشور از هر طرف در خطر بود از یک طرف بعثیان حمله کرده بودند و از سوی دیگر عوامل مزدور و خود فروخته در داخل کشور مناطق غربی ایجاد نا آرامی کرده بودند او تردید نکرده و راهی سفر شد. سفر عشق سفری که مدتها آرزویش را با خود زمزمه کرده بود. کسی نمی دانست چه خواهد شد اما او گویی بهتر از هرکسی می دانست که تا رسیدن به آرزوی دیرینه اش چند قدم بیشتر نمانده است.
در شامگاه۱۳۶۳/۴/۲۳#شهید زیدی با جمعی دیگر از همرزمانش در#منطقه جنگی کردستان مورد حمله ناجوانمردانه مزدوران و سرسپردگان کومله و#دمکرات قرار گرفتند و به فیض#شهادت نائل گردیدند.🥀
#مستند_عشق