eitaa logo
مستندعشق 🌷
355 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3هزار ویدیو
26 فایل
﷽ بترسید از آنان که دعای بعدِ نمازشان شهادت است...💔 . . ویژه یاد و خاطره شهداء . . محفل شهداء را ترک نکنید🌷 کپی مطالب آزاد🥀 خادم‌الشهداء: @MoghuofehMahdavi9401
مشاهده در ایتا
دانلود
مستندعشق 🌷
#شهید_فیروز_سرتیپ_نیا #مستند_عشق
🌸 می خواهم به عنوان وصیت نامه چند دقیقه ای صحبت نمایم، و خواست و هدفم را دوباره در پیشگاه خدا با زبانی گرفته و بیانی ناقص عرض نمایم، امت ،امت مسلمان، امت قهرمانم، بالاخص پاسداران انقلاب و خانواده های شهدا، دوستان و آشنایان، خانواده ام، همسرم،فرزندم از امام اطاعت محض کنید، از پشتیبانی کنید، سپاه قلب من است. سپاه جسم من است. سپاه آبروی من است، سپاه معشوق من است، سپاه شخصیت من است، سپاه معنویت من است، سپاه حقسِتان ضعیفان است، سپاه اساسنامه اش خون شهداست، سپاه بازوی است، دشمنِ سپاه سرمایه دار است، دشمنِ ملحدین و کمونیستها هستند، دشمن سپاه بی عقل و بی منطق است، در مقابل توطئه ها و کار شکنی ها و تحریک ها مثل کوه استوار باشید. جنگ را نعمت بدانید تا و سرافراز باشید. 🥀
❉دلگير ڪہ‌شدی‌اززمانہ تعطیل‌ڪن‌زندگی‌را برس‌بہ‌داددلت ❉حرم‌اگرنیافتی‌شهداهستند گلزارشان‌میشودمأمنی‌برای‌دلت...💔🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرط گمنامے سکوت است نہ فریاد خوبےهـا...! چقدر از دوریـم... ...
امام سجاد میگن حضرت زینب با اون همه مشکلات در اسیری بازم نماز شبش ترک نشد.. ولی ما ها نماز صبحامونم قضا میشه..!
محمد صادق زیدی در سال۱۳۲۷ در یک خانواده در روستای اولادقباد از توابع شهرستان دیده به جهان گشود. به وطن و شوق خدمت به همواره در وجودش موج می زد.خدمت در کرمانشاه جان بی تابش را تسلی نمی داد.پیوسته از اشتیاق شدیدش برای بودن در صف مقدم دفاع از کشور و انقلاب سخن می گفت.با اینحال آرزویش به تعویق می افتاد.او که بر اثر سانحه رانندگی از ناحیه مچ پا مصدوم شده بود، همان شب از درگیری در جاده بیستون، سقز با خبر شد احساس مسئولیت بالایی که در وجودش بود باعث شد تا با همان پای آسیب دیده خود را به همراه دیگر همرزمان به محل برساند پایش را در قرارگاه گچ می گیرند و دکتر اصرار می کنند تا بهبودی کامل به منزل برود اما آن شوق و بی تابی که سراسر وجودش را گرفته بود امانش را بریده بود نمی توانست کشور و دیگر همرزمانش را حتی در حالت مصدومیت تنها بگذارد. کشور از هر طرف در خطر بود از یک طرف بعثیان حمله کرده بودند و از سوی دیگر عوامل مزدور و خود فروخته در داخل کشور مناطق غربی ایجاد نا آرامی کرده بودند او تردید نکرده و راهی سفر شد. سفر عشق سفری که مدتها آرزویش را با خود زمزمه کرده بود. کسی نمی دانست چه خواهد شد اما او گویی بهتر از هرکسی می دانست که تا رسیدن به آرزوی دیرینه اش چند قدم بیشتر نمانده است. در شامگاه۱۳۶۳/۴/۲۳ زیدی با جمعی دیگر از همرزمانش در جنگی کردستان مورد حمله ناجوانمردانه مزدوران و سرسپردگان کومله و قرار گرفتند و به فیض نائل گردیدند.🥀