◽️ یک خط روضه
۱. ابوالطفیل میگوید:
دیدم علی بن ابی طالب را که یتیمان دورش حلقه زده بودند و با انگشت مبارک در دهان آنها عسل میگذاشت که هم شیرینی عسل بچشند و هم حلاوت پدری!
محفل آن قدر صمیمی و پدرانه بود که شنیدم یکی از اصحابش گفت:
کاش ما هم یتیمی بودیم در بر علی!
۲. بعد از آن که مرادی ملعون را گرفتند به حسنش فرمود:
حسنم! نمیبینی چشمان او از ترس به چه حالتی درآمده؟! با او رفق و مدارا کن و دست و پایش را در غل و زنجیر مکن!
داشت به اهل کوفه یاد میداد با اسیر و یتیم چگونه برخورد کنند!😭
#امام_علی
#روضه
شب قدر چه اتفاقی میافتد؟ (۳).mp3
1.93M
معارف فلسفی دین اسلام (۱)
◾️ #شب_قدر چه اتفاقی می افتد؟
*قسمت سوم*
◽️ "قدر و تقدیر" یعنی هیچ اتفاقی در رخدادهای عالم وجود ندارد
◽️ معنای اتفاق
◽️ مثال شهید مطهری برای فهم اتفاقی نبودن امور عالم
◽️هیچ یک از مقدرات اتفاقی نیستند
@elmetawhid
◽️ استبداد علمی
آنچه در پشت صحنه این انکارهاست از حیث انگیزههای نفسانی استبداد رای و از جهت علمی و منطقی خطا در رها نکردن پیشفرضهاست.
وقتی یک پزشک یا روانپزشک چنین صحبتهایی میکند برخی تصور میکنند سخنی علمی و منطقی گفته است اما در حقیقت یک خطای منطقی فاحش در اینجا وجود دارد: (دقت کنید!)
این عده جزء پیشفرضهایشان نبودن عالم غیب است و تحت هیچ شرایط تجربی و حتی فلسفی معتقد به عوالم غیب نمیشوند، در نتیجه وقتی تجربهگرها سخن از اموری میکنند که مشاهدتی نیست چون از پیش فرض عالم غیب را منتفی میدانند هر تعداد هم که شواهد افزون شود دست از پیشفرضها بر نمیدارند...
مقصود این که تصور نکنید رفتهاند بررسی کردهاند و سپس به این نتیجه رسیدهاند اینها توهم است.
نکته مهم: گزارههای تجربی مخالف، پیشفرضهای تجربی را نقض میکند بر خلاف مبانی فلسفی که با گزارههای تجربی هیچگاه نقض نمیشوند.
#زندگی_پس_از_زندگی
#ماه_مبارک_رمضان
شب قدر چه اتفاقی می افتد؟ (۴).mp3
2.16M
معارف فلسفی دین اسلام (۱)
◾️ #شب_قدر چه اتفاقی می افتد؟
*قسمت چهارم*
◽️ آیا مقدر شدن اعمال در شب قدر با اختیار انسان منافات دارد؟
◽️ مطلب اول: عدم تنافی علم پیشین الهی با اختیار
◽️ مطلب دوم: تقدیر به نحو اقتضا یعنی چه؟
@elmetawhid
◽️آیا فلسطین مساله ماست؟
🔸 ۱. چه شد که ما کاسه داغتر از آش شدیم و از قدس جوری دفاع میکنیم فلسطینیتر از فلسطینیها؟
🔹 پاسخ ساده ایران اینترنشنالیاش این است که اول انقلاب کلههامان بوی قرمه سبزی میداد و داغ بودیم؛ گفتیم یک تک پا برویم فلسطین را هم آزاد کنیم، بعد دیدیم نه! این تو بمیری از اون تو بمیریها نیست! و این شد که تا الآن در رودرواسیاش گیر کردیم و تا خونه سینه خیز آمدیم!!!
🔸 ۲. پاسخ بیبیسی طورش این است که جمهوری اسلامی میخواست از اتحادیههای عرب عقب نماند و خودش را قاطی ماجرا کند تا مثلا بشود رهبر منطقه، ولی این اعراب بودند که دست جمهوری اسلامی را خواندند و از دایره بیرونش کردند.
🔹 ۳. از این ترّهات بگذریم دلیل اولش دستوری است که در فقه شیعه آمده و آن هم این که در اسلام مرزی بین کشورهای اسلامی وجود ندارد و اگر دشمن غیر مسلمان به یک کشور اسلامی حمله برد بر همه مسلمین "واجب است دفاع کنند".
دقت کنید! ماهیت این مساله دفاع است نه چیز دیگر.
🔸 ۴. دلیل دیگری که مساله فلسطین را حساس کرده جلوگیری از بدعتی است که قلدرهای دنیا انجام دادند، وقتی بعد از جنگ جهانی دوم دیدند یهودیهای مظلوم توسط هیتلر ظالم به چوخ رفتند گفتند برویم یک سرپناه برای اینها پیدا کنیم، و گفتند کجا ببریمشان غیر از خانه پدری؟!
آوردندشان در اورشلیم یا همان بیت المقدس!
واقعا خاک بر سر مسلمانی که ببیند این قلدرها به سادگی با یک بهانه خاک کشور همکیششان را اشغال میکند و میگوید فعلا که به خانه ما نرسیده! هر وقت رسید به خودمان تکانی میدهیم!!
اگر جمهوری اسلامی در مساله قدس هیچ چیزی جز محدود کردن صهونیست خبیث در همین جغرافیا نداشته باشد کافی است و بلکه زیاد است.. البته گامهای پیروزی جلوتر از این حرفهاست.
🔹 ۵. دلیل سوم آن است که فلسطین "ژئوپلیتیک" فوق استراتژیک سه قاره است، لولایی است که سه قاره را به هم پیوند داده، تسلط دشمن یهودی بر این منطقه و تسری به نیل تا فرات یعنی گرفتن گلوی مسلمین یکجا و یکباره!
◽️ چرا غربیها برای داستان اوکراین خودشان را از ۸ قسمت تکه تکه کردند؟ دلشان برای مردم سوخته بود؟ یا برای خاک و نقطه استراتژیکی که گلوی روسیه را با آن میفشردند؟
🔹 چرا استرالیا باید نیروهای نظامیاش را (ذیل ناتو) بفرستد در عراق و افغانستان که مثلا تامین امنیت کند؟ چون امنیت این منطقه یعنی امنیت انرژی و امنیت انرژی یعنی امنیت اقتصادش، ذرهای مثل استرالیا شعور میداشتند نمیگفتند فلسطین مساله ما نیست.
🔸 ۶. موضوع دیگر اشارات روایاتی است که نبرد آخرالزمان را به این نقطه پیوند داده است. فلسطین کلید رمز آلود فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است:
"امروز همهی دنیای اسلام باید قضیهی فلسطین را قضیهی خود بداند؛ این، کلید رمزآلودی است که درهای فرج را به روی امت اسلامی میگشاید".
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در سومین کنفرانس حمایت از فلسطین (۱۳۸۵/۰۱/۲۵)
#روز_قدس
بالاخره مردم پای انقلاب هستند یا خیر؟.mp3
2.11M
◽️ بالاخره مردم پای انقلاب هستند یا خیر؟
[به مناسبت #روز_قدس]
🔸خطاهایی که موجب نتیجهگیریهای اشتباه در این زمینه شده:
اول- تخصصی بودن موضوع و هزینه بردار بودن آن
دوم- مراتب و درجات داشتن رضایت و نارضایتی
سوم- تفسیر و تحلیل اشتباه از نق زدنها و اعتراضات
چهارم- طیفی که شکل حکومت برایشان موضوعیت دارد.
@elmetawhid
▫️تحلیل هستی شناختی برخی مسائل تجربه های نزدیک به مرگ
*قسمت اول* (تحلیل ماهیت توهم)
🔸۱. رایج ترین اشکال به این تجربه ها استناد توهمی بودن بدانهاست، برچسبی که نسبت دادنش چندان مؤونه و زحمتی ندارد و در واقع بار استدلال را به دوش طرف مقابل گذاشته و درعین حال به مقصود خویش در نفی اعتبار این تجربیات هم رسیده است.
بنابراین لازم است تحلیلی نسبت به «ماهیت توهم» داشته باشیم تا بدانیم چه چیز را می توان به توهم متصف کرد و چه چیز را نباید.
🔹۲. توهم ویژگی برخی «ادراکات» ماست، یعنی از میان انبوهی از حالات و صفات نفسانی این «ادراک و علم» است که ممکن است توهم باشد، اهمیت این مسأله بدین جهت است که تأکید کنیم تصمیم درباره توهم بودن یا نبودن یک ادراک به یک پزشک ربطی ندارد و این کار فیلسوفان معرفت شناس است که درباره آن صحبت کنند و معیارها را ارائه کنند. کار پزشک بررسی صحت و سقم بدن است و ادراک هر چند زمینه های بدن مند دارد اما دارای ماهیتی مجرد از بدن است.
🔸۳. می رسیم به سؤال اصلی؛ فیلسوفان از کجا یک ادراک را واقعی و ادراکی دیگر را توهمی می دانند؟
🔺پیش از آن «توهم» را تعریف کنیم و پیش تر از آن یک اصطلاح را توضیح دهم.
🔹در فلسفه به آنچه مقابل صورت های ادراکی ما قرار می گیرد «برابر ایستا» یا مُطابَق گفته می شود. مثلا صورت ذهنی سی و سه پل که در ذهن شماست یک برابر ایستا دارد و آن هم همان سی و پل واقعی است که در شهر اصفهان است.
🔸۴. توهم یعنی ادراکی که فاعل شناسا گمان می کند برابر ایستای خارجی (مطابَق) دارد در حالی که چنین نیست، مثل شخصی که سراب می بیند و گمان می کند که واقعی است اما چنین نیست.
🔹پس برای تحقق توهم چند چیز نیاز است:
اول یک صورت ذهنی،
دوم اعتقاد فاعل شناسا به برابر ایستا داشتن صورت ذهنی،
سوم برابر ایستا نداشتن صورت ذهنی.
🔺بنابراین سؤال اصلی این است که چگونه می توانم بدانم غیر از من و ادراکات من، چیزی در عالم خارج از ذهن وجود دارد یا خیر؟
🔸۵. فیلسوفان از دو راه عمده تشخیص می دهند چه چیز توهم نیست:
🔹۵.۱. راه اول را ادراک پیشینی نام نهاده اند ( و به قول ابن سینا ادراک ما قبل الکثرۀ) در این راه از طریق لوازم عقلی و فلسفی جلو می روند. مثلا می گویند لازمه وجود من به عنوان ممکن الوجود یا موجود معلول یا موجود منظم یک علت مستقل (واجب الوجود) است.
این راه ربطی به بحث ما ندارد.
🔸۵.۲. راه دوم ادراک پسینی و به قول ابن سینا ادراک ما بعد الکثرۀ است.
🔺ساده اش این است که از طریق مشاهدات تجربی می توانیم بفهمیم که آیا این ادراک توهم است و یا واقعی. مثلا شما از طبقه دهم ساختمان ارتفاعی مشاهده می کنید که هیچ گاه نمی گویید توهم است چون بارها تجربه شده است کسانی از این ارتفاع افتاده اند و سخت در هم شکسته اند.
🔹 ۶. می رسیم به قسمت اصلی بحث:
توهمی بودن یا نبودن امر تجربی با تراکم شواهد و تجمیع قرائن ثابت می شود. (قهرمان این بحث شهید صدر است که خلأ آن را در فلسفه اسلامی احساس کرد و با نبوغ خود نظریه پردازی قابل توجهی نمود)
🔺هر مقدار امر تجربی با شواهد بیشتری تأکید شود از احتمال توهمی بودن آن کاسته می شود.
🔺به عبارت دیگر «اعتبار» تجربه های نزدیک به مرگ مثل «اعتبار» تجربه های دیگر است، وقتی «تعداد» این تجربه ها بالا می رود احتمال خطا بودن آنها کاهش می یابد. دقیقا این را می گویم که کمیت مشاهده ها و ملاحظه آثار آنها موثر در نفی توهم است.
🔺البته هیچ گاه احتمال خطا درهیچ امر تجربی به صفر نمی رسد اما می تواند آن قدر کم شود که اصلا مورد اعتنا قرار نگیرد...
اما آیا این همه ماجراست؟ خیر، تجربه احتیاج به چیزهای دیگری برای اثبات خودش دارد.
ادامه دارد...
#زندگی_پس_از_زندگی
#ماه_رمضان
@elmetawhid
◽️تحلیل هستی شناختی برخی مسائل تجربه های نزدیک به مرگ
▫️*قسمت دوم (اگر مشاهدهگرها چیزی بر خلاف اعتقادات ما مشاهده کنند)
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔸۱. دانستیم تجربههای نزدیک به مرگ مثل سایر تجربیاتاند و هر مقدار بتوان آزمون پذیری این تجربیات را فزون تر کرد بیشتر می توان بر اعتبارشان افزود.
🔹لکن تجربه وقتی احتمال خطایش کاهش می یابد که مقرون به شواهد و تراکم قرائن گردد، در این تجربیات نیز شواهد صدق و درستی در حال تجمیع اند و همین ها نشان دهنده درستی اکثر این تجربیاتاند.
🔸از جمله این شواهد درستی اخبار غیبی از حوادثی است که در مکان های دیگر و حتی در زمان های دیگر توسط تجربه گرها اتفاق می افتد.
قرینه دیگر این است که در عین مرگ جسد از نظر پزشکی و از کار افتادن مغز و قلب چنین ادراکاتی رخ می دهد.
شاهد دیگر یکسانی گزارش های فراوانی است که از نقاط مختلف دنیا جمع شده است، گزارش هایی مثل تونل نور، تفاوت رنگ ها و صداها با رنگ ها و صداهای دنیا، حضور آنی در هر نقطه ای که اراده تعلق بگیرد...
🔹 ۲. اما سؤال مهمی رخ می نماید که نتیجه اش برای ما اهمیت فراوانی دارد؛ آیا برای صحت تجربه صرف مشاهدات و تجمیع قرائن کافی است؟
🔸پاسخ منفی است، مشاهدات صرف توان معنا بخشی به اکثر مشاهدات ما را ندارند در حالی که ما مشاهدات بی معنایی نداریم و تقریبا همه مشاهدات ما معنادارند.
🔹مثلا آنچه تحت عنوان جاذبه زمین می شناسیم صرف یک مشاهده نیست، مشاهده ما سقوط اجسام است اما علت سقوط را نیز به مشاهده ضمیمه کرده ایم و در نتیجه می گوییم سقوط اشیاء به سمت زمین برای ما معنا دارند، حال اگر اجسام در فضا معلق بمانند برای ما بی معنا و معما گونه اند؛چرا اجسام سقوط نمی کنند؟
🔸 ۳. چه چیزی به مشاهده ها معنا می دهد؟ پیش دانسته ها و مبانی عقلی.
در جای خود ثابت شده است که اگر حضور مبانی عقلی- فلسفی را از مشاهدات صرف حذف کنیم هیچ تفاوتی میان علم و جادو باقی نخواهد ماند.
بر این اساس اگر کسی در مشاهدات خود چیزی خلاف عقل یا اموری که با عقل اثبات شده را ببیند مشاهده او اعتباری ندارد.
🔹مثلا کسی مشاهده کند در آن عالم هیچ فرقی بین مومن و کافر نیست،
یا این که مشاهده کند اشخاصی که به کفر و ظلم مشهورند مقامات
عالیه داشته اند،
و یا مشاهده کند شیطان نیز مانند خداوند مُلک و پادشاهی در آن عالم دارد.
اما چرا چنین مشاهدات نادرستی ممکن است رخ دهد؟ ان شاء الله در نوبت بعد...
#زندگی_پس_از_زندگی
#ماه_مبارک_رمضان